سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

برای مظلومیت انسان


تقی رحمانی


• واضح است که حقوق بشر مذهبی و غیرمذهبِی، سیاسی و غیرسیاسی، و حکومتی و غیرحکومتی ندارد. دفاع از حقوق شهروندی و حقوق مدنی هر انسان، وظیفه اخلاقی _ مذهبی هر انسان دیگر است. مرگ دردناک فیض مهدوی از این منظر بسیار قابل اعتراض است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۱ شهريور ۱٣٨۵ -  ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۶


نمی‌‌توان از مرگ ولی‌الله فیض مهدوی از خانواده‌ای دردکشیده، اندوهگین نبود و هم خشمگین.
واضح است که حقوق بشر مذهبی و غیرمذهبِی، سیاسی و غیرسیاسی، و حکومتی و غیرحکومتی ندارد.
دفاع از حقوق شهروندی و حقوق مدنی هر انسان، وظیفه اخلاقی _ مذهبی هر انسان دیگر است. مرگ دردناک فیض مهدوی از این منظر بسیار قابل اعتراض است.
فیض مهدوی جوان ۲۷ ساله‌ای که در رابطه با سازمان مجاهدین خلق محکوم به اعدام شده و از قراری بعد از مدتی به واسطه تلاش وکلای پرونده حکم اعدام وی لغو شده بود، بعد از ۹ روز اعتصاب غذا در یکی از بندهای گوهردشت درگذشت. گویا خواسته‌اش سه چیز بود: ۱_ ملاقات با وکیل ۲_ ابلاغ حکم جدید به وی (لغو اعدام) و ٣_ جابه جایی وی به سالن دیگر.
به گفته بسیاری درخواست اصلی فیض‌مهدوی تغییر سالن بوده، حتی آمادگی تحمل کیفر را داشته، منتها در سالن دیگر.
آنانی که زندان کشیده‌اند می‌دانند که زمانی تحمل زندگی در برخی از سالن‌ها از بدترین مجازات‌ها نیز سخت‌تر است.
شنیده شد فیض مهدوی بعد از ۹ روز اعتصاب غذای واقعی دچار ایست قلبی و بعد مرگ مغزی می‌شود. در حالیکه باز شنیده شد که مسئولان سازمان زندان‌ها از حلق‌آویز شدن وی خبر می‌دهند. این ادعا جای سوال بسیار دارد.
چون اگر فیض مهدوی اگر محکوم به اعدام بود، پس حلق‌آویز کردن خودش امری غیرمعقول و نادرست است. از طرفی اگر حکم اعدام وی شکسته بود که وکلای وی چنین می‌گویند پس فیض مهدوی به چه دلیلی خود را اعدام کرد، در حالی که حکم‌اش شکسته بود به گفته هم‌بندها و وکلایش وی خواهان زندگی بود.
از همه اینها گذشته مسئولیت زندانبان در نگهداری زندانی چه می‌شود؟ حتی اگر به فرض محال فیض مهدوی خودش را حلق‌آویز کرده باشد، آن هم در یکی از سالن‌های زندان گوهردشت که زندان بسته قلمداد می‌شود. پس وظایف زندانبان مبنی بر مراقبت از زندانی چه می‌شود؟ اگر چه بسیاری شواهد اعتصاب غذای وی را تأیید می‌کنند. وظیفه انسانی حکم می‌کند حتی در زمانی که هیچ امکانی بجز سخن گفتن [نداری] از حقوق انسانی افراد دفاع کنی، اگر چه این ابراز نظر دردی را هم دوا نمی‌کند اما لااقل بغض آدمی را می‌گشاید و دل‌هایی را به درد می‌آورد و این دردها روزی راهگشا خواهد بود.
با شنیدن خبر مرگ مظلومانه فیض مهدوی بعد از اینکه از ریختن اشک بازایستادم در دل شب، با دلی غمبار برای شادی روحش فاتحه‌ای خواندم و برای مادر منتظرش از خداوند صبر طلب کردم. و باز گریستم برای مظلومیت انسان در سرزمینی که انسان به صرف انسان بودن هنوز کرامتی ندارد. همچنین که چند روز قبل در گورستان خاوران بر مزار آن مظلومان گریستیم. و با خود زمزمه کردم که به امید روزی که همه کرامت انسان را ارج نهیم.
 
تقی رحمانی _ ۲۰ شهریور ۱٣٨۵


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست