یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۱ مهر ۱٣۹۲ -  ٣ اکتبر ۲۰۱٣


 «اشتباه استراتژیک در طرح مشاور اقتصادی رئیس جمهور»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن زاده است که در آن می خوانید؛اقتصاد ایران در شرایط ویژه ای تحویل دولت یازدهم شده است. شرایطی که از آن به رکود تورمی تعبیر می شود. به این معنا که همزمان با تورم شدید (حدود ۴۰درصدی) رکود سنگینی (نرخ رشد اقتصادی منفی ۵.۴ درصد) نیز بر اقتصاد ایران سایه افکنده است.
فارغ از ریشه های بروز این شرایط و عوامل تشدیدکننده آن دولت فعلی برای برون رفت از وضعیت تورم رکودی نیازمند طرحی مشخص است. تاکنون اظهارنظرهای زیادی از سوی مسئولان اقتصادی دولت عنوان شده است که باید ها و نبایدهایی درباره راه های برون رفت از مشکلات فعلی اقتصادی و چشم انداز برنامه های آتی است، اما به صورت مدون و مشخص برای نخستین بار دکتر مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیس جمهور روز سه شنبه در نشست اتاق بازرگانی تهران چکیده نتایج تحقیقاتی ۱۰جلدی را که حاوی نسخه درمان ۶بیماری اقتصاد ایران و چشم انداز ۴سال آتی فعالیت دولت بود ارائه داد که آن را می توان مانیفست اقتصادی دولت برشمرد چرا که این طرح در مجموعه ای تدوین شده است که رئیس آن مجموعه (محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران) رئیس دفتر رئیس جمهور است و تهیه کننده این طرح (مسعود نیلی) نیز مشاور اقتصادی رئیس جمهور است. بر این اساس اغراق نیست اگر این طرح ارائه شده را مانیفست اقتصادی دولت یازدهم بنامیم. اما این طرح با وجود قوت های چشمگیر حاوی نکته ای است که در ادامه یادداشت به آن اشاره شده است.نکته مهم در این طرح گام های ۳گانه ای است که از سوی دکتر نیلی برای برون رفت اقتصاد ایران از شرایط کنونی عنوان شده است. این ۳ گام شامل مهار انتظارات تورمی در ۶ماه دوم امسال، به نتیجه رساندن مذاکرات هسته ای در ۶ماه نخست سال آینده و افزایش صادرات نفت در ۶ماه دوم سال آینده است.
تردیدی نیست این ۳گام یک شرایط ایده آل و عینی برای برون رفت اقتصاد از مشکلات ملموس فعلی است اما عمده چالش بر سر گام دوم یعنی به نتیجه رساندن مذاکرات هسته ای و ارتباط با آن اقتصاد است. تردیدی نیست که رفع یا کمرنگ شدن تحریم ها که می تواند خروجی به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای باشد تاثیری مثبت و غیرقابل انکار بر اقتصاد ایران بر جای می گذارد اما از نظر اقتصادی گره زدن چشم انداز اقتصاد ایران با مذاکرات هسته ای اشتباه استراتژیکی است که می تواند شرایط نامساعد اقتصادی و حتی سیاسی بر جای بگذارد، چرا که بهبود اقتصاد ایران به عاملی موکول شده است که کلید حل آن فقط در دست ایران نیست به ویژه در شرایطی که نرخ ارز به عنوان حساس ترین متغیر اقتصاد ایران در ۲ سال اخیر به موضوع مذاکرات هسته ای و تحریم ها گره خورده است و تحولات مثبت و منفی در این زمینه تاثیر مثبت و منفی بر نرخ ارز گذاشته است. در چنین شرایطی و با توجه به سیاستی که از سوی رئیس کل بانک مرکزی مبنی بر قطع وابستگی نوسان نرخ ارز با تحولات سیاست خارجی اتخاذ شد، گره زدن مجدد اقتصاد ایران با موضوع رفع تحریم ها در سطح سیاستگذاری اشتباه است چرا که رفع تحریم ها با موضوع منافع ملی گره خورده است، در این طرح اگر طرف مقابل حاضر نشد حقوقی که رئیس جمهور محترم بر آن اصرار دارند را بپذیرد آیا کل طرح دولت از حیز انتفاع خارج نمی شود؟
علاوه بر این ترویح گفتمان «بهبود وضعیت اقتصادی به شرط رفع تحریم ها» قدرت مانور ایران را در مذاکرات هسته ای کاهش خواهد داد.
به عبارت دیگر دیپلمات های ما وقتی پای میز مذاکره می نشینند، طرف مقابل تصویر مذاکره کنندگانی که ناچار به تفاهم هستند را در ذهن دارد و لذا بر فشار و درخواست امتیازهای غیرمنطقی خود می افزاید.
در نهایت پیشنهاد می شود دولت برای بهبود وضعیت اقتصادی ۳ گام تثبیت، تعادل و تحول را در پیش بگیرد.
در گام نخست تثبیت شرایط اقتصادی به منظور جلوگیری از منفی تر شدن شاخص های اقتصاد کلان ضروری است. در شرایط تثبیت، اعتماد بخشی و امیدآفرینی کلید اصلی است و راهکارهای کوتاه مدت خروج بخش تولید از رکود و توقف افزایش تورم با مجموعه سیاست هایی که در قالب مصوبه ۳۵ بندی دولت ابلاغ شده است و همچنین برخی پیشنهادهای تکمیلی قابل اجراست. در مرحله دوم تعادل بخشی به چند حوزه اصلی از جمله برقراری تعادل بین عرضه و تقاضا در بازار ارز، تعادل بین نرخ رشد نقدینگی و حجم تولید کالا و خدمات و تعادل بین درآمد وهزینه دولت اصلی ترین شروط تعادل بخشی در اقتصاد کلان است و در مرحله سوم تحول در بخش های مختلف از جمله نظام بانکی، بازار سرمایه، نظام توزیع و نظام یارانه که همگی از زمره برنامه های ناتمام و ناقص مانده از سوی دولت گذشته است به عنوان راهبرد اصلی دولت در اقتصاد پیشنهاد می شود، قطعاً در این میان تلاش برای مجموعه ای از سیاست ها که به طور هماهنگ رفع تحریم ها و کمرنگ ترکردن آثار تحریم ها بر اقتصاد را دنبال می کند باید مدنظر قرار گیرد.

کیهان:مردم را تنها نگذارید!
«مردم را تنها نگذارید!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شمسیان است که در آن می خوانید؛با گذشت چند روز از بازگشت رئیس جمهور محترم از نیویورک، اخبار آن سفر، هنوز هم خبر اول رسانه هاست و تحلیل ها پیرامون آن ادامه دارد. به رغم عهدشکنی و کلاهبرداری آمریکایی ها- که از ابتدا هم واضح و قابل پیش بینی بود- عده ای که می دانیم برخی از آنها کمترین ارادتی به رئیس جمهور محترم ندارند و به اقتضای منافع شخصی و حزبی به ایشان نزدیک شده اند؛ دست از جشن و پایکوبی برنمی دارند و سر از پا نمی شناسند!
در این هیاهو خیلی چیزها فراموش شد و خیلی ها هم وظایفشان را جهت شرکت در جشن به کنار گذاشته اند! اما موضوع این نوشتار سفر و حواشی آن نیست بلکه پرداختن به یکی از دغدغه های اصلی مردم و یکی از وعده های مهم دولت است.
عدم توجه به معیشت مردم و احساس رها شدگی امور از سوی متولیان امر همان حس تلخی است که این روزها کام مردم به ویژه قشر مستضعف را می آزارد و رنجشان را مضاعف می کند. در حالی که برخی در لباس حمایت از دولت هر صدای حق طلبی را با کلماتی مثل «بحران زا» و «بحران زی» و «ارتزاق کننده از تحریم» جواب می دهند و هیچ یادشان نیست که دولت بهبود معیشت مردم را طی صد روز وعده داده بود. عده ای آرام و بی صدا و با استفاده از غفلت چشم هایی که قرار بود حافظ منافع مردم باشند، خون مردم را می مکند و هر روز نرخ روی نرخ می گذارند و قیمت ها را بالاتر می برند! آن یکی افزایش قیمت لبنیات را قانونی می داند و آن دیگری بر لزوم افزایش قیمت فرآورده های نفتی تاکید می کند! نظارت و حمایت از حق مردم به قدری فراموش شده که یک بیمار برای تهیه داروی حیاتی و مورد نیازش، ممکن است در هر ساعت شبانه روز در هر نقطه شهر با نرخی متفاوت مواجه شود.
مفسدان و آنها که حیاتشان را با تنگنای معیشتی مردم گره زده اند، بیمی از چنگال عدالت ندارند و فقرا با چشمان حسرت زده منتظر گشایشی در امورشان هستند. به یقین همین سخنان فردا از سوی کسانی که هیچ صدای مخالفی را برنمی تابند، مورد هجمه و حمله قرار خواهد گرفت و به هر حرف ناروا و ناصوابی نواخته خواهد شد، اما بهبود وضع معیشتی مردم را از گشایش خط پروازی بین تهران- نیویورک مهم تر می دانیم و انتظار داریم که به جای گماردن نماینده ای ویژه برای آن کار، کاردانی زبده و چیره دست برای قوت مردم به کار گرفته شود تا به واقع مردم احساس کنند که تدبیری به کار بسته شده تا امیدی در دل ها ایجاد شود.
در این بین منصفانه باید گفت که حل مشکل گرانی و عدم نظارت و مبارزه با مفسدان متجاوز به حقوق مردم امری است که به تنهایی از عهده دولت- به معنای دستگاه اجرایی- خارج است و نیازمند همراهی و همدلی همه دستگاه ها و نهادهای ذیربط است. اگرچه دولت به خاطر نوع ماموریت و گستره فعالیتش نقش پررنگ تری دارد، اما چه کسی است که بتواند نقش دستگاه قضایی را انکار کند؟ مگر می شود نقش نهاد تقنینی کشور و تکلیف دیگر دستگاه های نظارتی مثل کمیسیون اصل نود، دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور و... را نادیده گرفت؟ و بالاخره هم اندازه با دیگر دستگاه ها- و حتی بالاتر از آنها- نقش رسانه ها و به ویژه رسانه ملی در پیگیری مطالبات عمومی و رساندن خبر حال مردم به گوش مسئولان، نقشی بی نظیر و غیرقابل انکار است که متاسفانه در هیاهوی مسائل دیگر به فراموشی سپرده شده یا کمرنگ است.
هم سویی و هم اندیشی دستگاه ها و عوامل فوق اگر در کوتاه مدت به کاهش قیمت ها هم منجر نشود اما از سویی سبب امیدواری مردم و اعتمادشان به کسانی می شود که در تلاشند تا وضعشان را بهتر کنند و از دیگر سو سبب بیم متجاوزان به حقوق مردم و فرصت طلبان خواهد شد. به یقین مردم به عنوان ولی نعمت همه مسئولان، حق اساسی و بزرگی به گردن نظام اسلامی دارند و خدمت به آنها، به فرموده رهبر معظم انقلاب پایه های نظام اسلامی را محکم می کند. اما اگر خدای نکرده احساس کنند که کسی غم آنها را نمی خورد، روح امید در جامعه کم رنگ می شود و دولتی که با امید مردم به تدبیرش روی کار آمده است با ناکامی بزرگی مواجه می شود ناکامی که مطلوب هیچ کس نیست و تنها آرزوی دشمنان دیرین انقلاب است.
شرایط کنونی، این بیم را دامن می زند که مسئله مردم، مسئله ای دست چندم و کم اولویت شده است! به این نمونه توجه کنید:
چند روز قبل خبر کشف «یکصد تن داروی قاچاق» منتشر شد. خبری که در هیاهوی سیاسی رسانه ها به سرعت گم شد. اما برای پیرمرد بیچاره ای که نسخه به دست از این داروخانه به آن داروخانه می رود هرگز فراموش نمی شود. به راستی چند قرص باید احتکار شود تا به وزن یکصد تن برسد!؟ آیا قرص سرماخوردگی قاچاق می شود یا داروهای حیاتی که مرگ و زندگی بیماران به آن بستگی دارد؟! چرا چهره افراد شرور یا آنها که خالکوبی کرده اند به صورت کامل- و قبل از هرگونه محکومیت و صدور احکام قطعی- نشان داده می شود، اما مردم حتی از نام مخفف قاچاقچی یکصد تن دارو اطلاع پیدا نکرده اند!؟ وزارت بهداشت جز اطلاعیه درباره قرص استامینوفن، در این باره هم کاری کرد؟ قوه قضائیه و دادستان محترم چطور؟ تکلیف داروهای کشف شده چه شد؟ آیا به شبکه توزیع سراسری وارد شدند؟ اگر نشدند چرا و اگر شدند کی؟ آیا نظارتی شد که همان داروها دوباره از سیستم عمومی توزیع خارج نشوند؟ آیا مجازات کسی که با قاچاق و انباشت یکصد تن دارو، جان هزاران بیمار را به خطر انداخته کمتر از کسی است که کیف یک مرد جوان را در روز روشن دزدیده است؟ آیا اگر او به جرم ربودن مال و ترساندن مردم باید اعدام شود- که به حق نیز چنین است- این دیگری به جرم بازی با جان مردم مستحق مجازاتی مشابه نیست!؟
اینها و ده ها پرسش مشابه در ذهن و فکر مردم خلجان می کند و به حق انتظار پاسخگویی به آن را از مسئولانشان دارند.
دیری نمی گذرد که فرصت خدمت به پایان می رسد و افسوس فرصت های از دست رفته باقی می ماند. پس تا فرصت هست به مردم، با تکیه بر توان و اعتمادشان خدمت کنیم که فردا خیلی دیر است.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛هر چند روزهای اول این هفته با ایام پایانی هفته دفاع مقدس مصادف بود، ولی بازگشت پیکرهای جمعی از شهدای دفاع مقدس از خاک عراق به میهن اسلامی، سراسر این هفته را نیز به عطر شهادت و تقدس دفاع از آرمان ها و ارزش ها و میهن اسلامی معطر کرد. مردم در مرز شلمچه به استقبال پیکرهای ۴۶ شهید دفاع مقدس رفتند و آنها را در آغوش گرفتند و با آنها تجدید عهد کردند. این، لطف الهی است که ۲۵ سال بعد از پایان جنگ تحمیلی همچنان آیه های پاک ارزش های دفاع مقدس در سرزمین ایران بازخوانی می شوند و مردم به ویژه نسل جوان با فداکاری های نسل اول انقلاب که برای حفاظت از نظام جمهوری اسلامی و دفاع از خاک وطن کردند آشنا می شوند. رویدادهای مرتبط با دفاع مقدس، تضمین کننده بقاء ارزش ها و آرمان های انقلاب و تقویت پایه های نظام جمهوری اسلامی هستند و آحاد ملت به این سابقه درخشان افتخار می کنند.
اخبار سفر ۵ روزه رئیس جمهور و هیأت همراه به نیویورک برای شرکت در شصت و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و اخبار مربوط به وقایع این سفر، در تمام ایام هفته جاری در محافل سیاسی و خبری کشور مطرح بود. مهم تر آنکه حتی این اخبار، سرتاسر این هفته در بسیاری از مراکز خبری جهان به ویژه سازمان ملل سایر خبرها را تحت الشعاع قرار داد و به موضوع پرجاذبه به جامعه جهانی تبدیل شد. مواضع منطقی و مدبرانه رئیس جمهور کشورمان در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل، راه را برای خنثی کردن تبلیغات استکباری علیه جمهوری اسلامی ایران هموار کرد و دیدارها و مصاحبه های دکتر روحانی و وزیر خارجه دولت وی توانست فضا را به نفع ایران شفاف کند.
نکته قابل توجه اینکه حتی رئیس جمهور آمریکا نیز در سخنرانی خود در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، لحن کاملاً متفاوتی نسبت به گذشته درباره جمهوری اسلامی ایران داشت و در چنین مجمع رسمی جهانی برای اولین بار اعلام کرد که آمریکا به دنبال براندازی جمهوری اسلامی نیست و حق استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را برای مردم ایران به رسمیت می شناسد. این فضای شفاف توانست به آماده شدن زمینه برای احقاق حقوق ایران در بخش فعالیت های هسته ای و گام برداشتن در جهت حذف تحریم ها فراهم سازد. هر چند نخست وزیر رژیم صهیونیستی در دیدار خود با رئیس جمهور آمریکا و در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل تلاش کرد وی را از مسیری که انتخاب کرده بود منصرف نماید ولی مواضع مسئولین جمهوری اسلامی که بر اصول خود پافشاری نموده و با حفظ موازین برای حل اختلافات تلاش کردند، راهی را گشوده است که با شیطنت های صهیونیست ها مسدود نخواهد شد. همین راه است که حمایت ائمه جمعه، شخصیت های سیاسی و ۲٣۰ نماینده مجلس شورای اسلامی را در پی داشت و پشتوانه ای شد برای اینکه دولت بتواند به راهی که برای احقاق حقوق مردم انتخاب کرده است ادامه دهد.
خوشبختانه مواضع روشن و اعتدالی رئیس جمهور روحانی در سازمان ملل، پیامدهای مثبت اقتصادی قابل توجهی نیز داشت که کاهش قیمت سکه و ارز و افزایش چشمگیر شاخص بورس را می توان از جمله آنها دانست. علاوه بر اینها، آرامش روحی مردم که محصول مواضع مدبرانه و معتدل مسئولین سیاست خارجی است، برای جامعه بسیار ارزشمند است.
در بررسی رویدادهای خارجی به سه موضوع اوجگیری انفجارهای تروریستی در عراق، آغاز عملیات امحای سلاح های شیمیایی سوریه و تعطیلی دولت فدرال آمریکا، که از درجه اهمیت بالاتری نسبت به سایر رویدادهای بین المللی برخوردارند می پردازیم.
عراق، این هفته شاهد چند انفجار تروریستی بود که به کشته شدن دهها نفر و زخمی شدن شمار بیشتری منجر شد. شدیدترین این انفجارها روز دوشنبه به وقوع پیوست. در این روز انفجار ۱۴ خودرو بمب گذاری شده به مرگ ۵۴ نفر و زخمی شدن نزدیک به ۲۰۰ نفر دیگر منجر شد. این هفته، اربیل نیز شاهد بمب گذاری انتحاری بود که حادثه ای کم سابقه تلقی می شود چرا که این منطقه در طول چند سال گذشته امن بوده است.
اوجگیری حملات تروریستی در عراق بیانگر تشدید اقدامات گروههای تروریستی و حامیان بین المللی آنها برای برهم زدن هرچه بیشتر ثبات و امنیت عراق با هدف تشدید فشار علیه دولت این کشور می باشد. گروههای تروریستی در عراق که از عقبه قدرتمندی در خارج از مرزهای این کشور پشتیبانی می شود به وحشیانه ترین شکل به کشتار مردم عراق پرداخته اند تا مگر از این طریق بتوانند نقشه های شوم و مطامع سیاسی خود در عراق را محقق سازند. این گروهها مشخصاً توسط چند کشور عرب منطقه تسلیح و تامین می شوند و دولتمردان عراقی نیز بر این واقعیت تاکید کرده اند.
هدف نهایی نیز این است که دولت کنونی عراق را سرنگون سازند، به این اتهام که در آن شیعیان اکثریت را دارا هستند و به جای آن دولتی مطیع خواسته های خود و همسو با سیاستهای استکبار جهانی بر سر کار آورند.
با اینحال تلاش چندین ساله گروه های زیاده خواه و حامیان منطقه ای و بین المللی آنها نتوانسته است به نتیجه برسد چرا که اکثریت مردم عراق حامی دولت منتخب می باشند و در این میان، تنها بی آبرویی و رسوایی برای جنایتکاران و تروریستها به جا مانده است.
این هفته، با ورود تیم کارشناسان سلاح های شیمیایی به سوریه، عملیات امحای سلاح های شیمیایی سوریه عملاً آغاز شد. این تیم که متشکل از ۱۹ کارشناس سازمان منع استفاده از سلاح های شیمیایی و ۱۴ کارمند سازمان ملل است پایگاه خود را در دمشق مستقر کردند. به گفته مسئولان سازمان ملل، کارهای مقدماتی برای انهدام تسلیحات شیمیایی سوریه تا یک ماه تکمیل می شود و سلاح های شیمیایی در سوریه تا یکسال آینده به طور کامل نابود خواهد شد.
موضوع امحای سلاح های شیمیایی عراق، در چارچوب طرحی است که ماه گذشته از سوی روسیه مطرح شد و سوریه نیز آنرا پذیرفت تا بهانه برای جنگ افروزی در سوریه را از دست غرب خارج سازد. آمریکا از زمان آغاز بحران سوریه تلاش های گسترده ای را برای ایجاد زمینه سقوط دولت سوریه به خرج داده است. این تلاش ها ابتدا با تجهیز گروههای شورشی در داخل سوریه آغاز شد ولی زمانی که آمریکائی ها دریافتند این گروهها توان ساقط کردن دولت سوریه را ندارند و روز به روز به تحلیل می روند به فکر راه هایی افتاد که به این کشور لشکرکشی مستقیم کند.
اکنون همانگونه که مشاور سیاسی بشار اسد اظهار داشته است، حتی با امحای سلاح های شیمیایی سوریه، آمریکا و دولتهای مداخله گر متحدش بعید است که دست از سوریه بردارند چرا که این کشورها با اصل و اساس حکومت سوریه، که مخالفت سیاست های منطقه ای آمریکا و مخل اشغالگری صهیونیست ها می باشد، مشکل دارند.
این هفته، اوجگیری اختلاف میان جمهوریخواهان و دمکراتهای آمریکا بر سر تصویب بودجه پیشنهادی باراک اوباما بحران تازه ای را در آمریکا به وجود آورد و "تعطیلی دولت فدرال" را موجب شد. جمهوریخواهان در کنگره که اکثریت را دارند با طرح بهداشتی اوباما موسوم به "اوباماکر" مخالفت کردند و با این اقدام مانع تصویب بودجه و در نتیجه تعطیلی دولت فدرال شدند.
در جریان موسوم به "تعطیلی دولت" ارائه تمام خدمات به جز خدمات ضروری متوقف می شود تا زمانی که احزاب در کنگره اختلاف خود را حل نمایند و بودجه را تصویب کنند. آخرین باری که دولت آمریکا تعطیل شد به ۱۷ سال پیش و زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون باز می گردد که در آن زمان نیز جمهوریخواهان عامل این مسئله بودند. براساس نظرسنجی ها در آمریکا، بیش از ۷۰ درصد مردم، جمهوریخواهان را در بروز بحران جاری مقصر می دانند.
جمهوریخواهان شرط تصویب بودجه را به تعویق افتادن اجرای طرح "اوباماکر" منوط کرده اند. جمهوریخواهان طرح اوباما را "غیرکارشناسانه و متظاهرانه" تلقی می کنند که بیشتر برای اهداف سیاسی مطرح شده است.
اکنون با اتفاق جدید، حدود ۷۰۰ هزار کارمند دولت اجباراً تعطیل شده اند بدون اینکه در این ایام حقوقی دریافت کنند.
اوباما روز گذشته جمهوریخواهان را به دلیل فراهم ساختن زمینه تعطیلی دولت مورد سرزنش قرار داد و گفت: آنها دولت را به خاطر یک اقدام جهادی تعطیل کرده اند تا نگذارند بیمه درمانی فراگیر به میلیونها آمریکایی برسد.
وی بار دیگر خواستار تصویب بودجه شد. با توجه به تحولات اخیر، جمهوریخواهان اکنون خود را تحت فشار افکار عمومی می بینند و به نظر می رسد از مخالفت دست بردارند چرا که از آن بیم دارند ادامه این وضع به افزایش محبوبیت اوباما منجر شود.

رسالت:ارمغان سفر به نیویورک!
«ارمغان سفر به نیویورک!»عنوان سرمقاله روزناه رسالت به قلم محمود فرشیدی است که ر آن می خوانید؛کشمکش های پیدا و پنهان ایران و آمریکا بی شباهت به مناظرات انتخاباتی- با حفظ حرمت مناظره کنندگان- نیست که در این مناظرات هر کسی حرف خود را می زند و از دیدگاه ها و مواضع خویش دفاع می کند و دور از ذهن به نظر می رسد که یکی از مناظره کنندگان رقیب خود را ضربه فنی کند یا به نفع او کناره گیری نماید. درحقیقت مخاطب اصلی و قاضی نهایی این گونه هماوردی های سیاسی یا فکری، مردم هستند. خواه مردم یک کشور و خواه افکار عمومی جهان و لذا هر یک از طرفین تلاش می کند تا در عرصه افکار عمومی پیروز شود.
٣۵ سال است که این نمایش قدرت و زورآزمایی ایران و آمریکا بر روی صحنه است و هرازگاهی پرده ای از آن به اجرا درمی آید و قابل توجه آنکه در هر پرده، نسبت به پرده قبلی، شخصیت منفی نمایش ضعیف تر و شخصیت مظلوم آن قدرتمندتر می شود و بر همین اساس دولت های انقلابی و ملت های جهان با تماشای این مجموعه طولانی، هر روز دلگرم تر می شوند و در مقابل، موج سرکشی ها و نافرمانی های عوامل تحت امر استکبار جهانی افزایش می یابد.
بر این اساس باید گفت کسانی که انتظار حل مشکلات کشور را از سفر اخیر هیئت ایرانی به نیویورک داشتند، به شناختی واقع بینانه از صلابت نظام جمهوری اسلامی و نیز روحیه استکباری نظام سلطه جهان نرسیده بودند و در رهنمودهای مقام معظم رهبری تعمق نکرده بودند که بارها هشدار داده اند مسئله هسته ای ایران برای نظام سلطه جهانی یک بهانه است. درحقیقت احزاب ٣۱گانه و ۵۱۱ نفری که تحت عنوان اصلاح طلب عنان اختیار را از کف دادند و از بیم آنکه در تقسیم غنائم سر آنان بی کلاه بماند و نامشان در جرگه مقربان ثبت نشود، نامه ای به اوباما نوشتند و در وصف زیبایی های صحرای آریزونا و کویر ایران قلمفرسایی کردند، علاوه بر آنکه در اندازه خود، جایگاه رئیس جمهور را در این سفر سیاسی تضعیف نمودند، نشان دادند که معنای قید «قهرمانانه» را برای واژه نرمش درک نکرده اند و ساده اندیشانه پنداشته اند ماهیت استکبار جهانی یا ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران با یک سفر چندروزه دگرگون می شود.
همچنین ظاهراندیشانی که تنها شیوه مقابله با استکبار جهانی را رویارویی مستقیم و قهر و ترشرویی می پندارند به عمق معنای واژه های حکمت و مصلحت و نرمش قهرمانانه، پی نبرده اند و توجه ندارند که از جمله ضروریات «نرمش قهرمانانه» در عرصه نبرد سیاسی و دیدارها و مذاکرات دیپلماتیک، توجه داشتن به نقش «واژه ها» و کلمات و تعابیر به کار گرفته شده است.
توجه داشته باشیم که نظام سلطه تمام ابزار تبلیغاتی خویش را علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته است تا از دولتمردان ایران چهره ای خشن، بی منطق و خطرناک برای جهان و جهانیان ترسیم کند و در چنین فضایی به جای استفاده از تعابیری که به صراحت ضدیت با هولوکاست از آن استنباط می شود می توان جنایت نازی ها نسبت به پیروان همه ادیان، اعم از مسیحی و مسلمان و یهودی را محکوم کرد.
یا در ارتباط با دفاع از حق هسته ای ایران به جای اعتراض به کشورهایی که خود سابقه داشتن سلاح هسته ای و حتی به کار بردن آن را دارند، در این شرایط حساس می توان گفت مانند قریب چهل کشور دیگر جهان که امکان بالقوه و بالفعل دستیابی به دانش هسته ای را دارند، ایران هم می خواهد از این حق قانونی و استفاده انسان دوستانه از دانش هسته ای بهره مند باشد.
طبعاً افکار عمومی جهان این برخورد منطقی دولتمردان ایران را با اظهارات تبخترآمیز رئیس جمهور آمریکا مقایسه می کنند که مانند آن دانش آموزی که از مدرسه اخراج شده بود اما می گفت:« ما را از این مدرسه بیرون می رویم!» رئیس جمهور آمریکا هم به جای آنکه بگوید ما طی این ٣۵ سال هرچه در توان داشتیم، به کار گرفتیم اما نتوانستیم نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنیم، می گوید: ما تصمیم نداریم نظام جمهوری اسلامی ایران را تغییر بدهیم. اما تحلیلگران ژرف اندیش فراتر از آن نرمش کلمات و این
اقتدار نمایی را مشاهده می کنند.
در یک طرف دفاع رئیس جمهور ایران از حقوق فلسطینی ها و ایستادگی بر مواضع کشورمان در حمایت از سوریه، همچنین عدم پذیرش تقاضای دیدار رئیس جمهور آمریکا نشانه استقلال نظام جمهوری اسلامی ایران است که بر اساس منافع خویش تصمیم می گیرد بدون آنکه از کشور و قدرت دیگری در اتخاذ مواضع خویش کسب تکلیف کند و در این سفر سیاسی با روی باز و نه خدای ناکرده با دست دراز ظاهر می شود. اما در طرف دیگر رئیس جمهور آمریکا، علاوه بر محدودیت های داخلی، باید منافع صهیونیست ها را هم در نظر بگیرد و از اسرائیل هم کسب تکلیف کند. همچنین رفتار رئیس جمهور آمریکا نشان داد که تا چه اندازه مذاکره با ایران برایش اهمیت دارد و گذشته از پیگیری های مکرر به عمل آمده برای تماس تلفنی، بلافاصله پس از گفتگوی تلفنی سراسیمه در جمع خبرنگاران حاضر می شود تا خبر این تماس را بازگو کند.

سیاست روز:موضوع آمریکا باعث اختلاف نشود
«موضوع آمریکا باعث اختلاف نشود»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛... و ملت ما بلکه ملت های اسلامی ومستضعفان جهان مفتخرند به این که دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی کشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع و پست خود دوست و دشمن را نمی شناسند و در راس آنان آمریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است...»
حضرت امام(ره) از اینگونه مواضع علیه آمریکا و دولتمردان آن بسیار دارند. این مواضع و سخنان تا آخرین لحظه عمر پربرکت ایشان تغییر نکرد و این سخن، سندی گواه و روشن از وصیت نامه ایشان است که پس از رحلت وصیت نامه الهی و سیاسی حضرت امام(ره) باز شد و حقایقی که باید، آشکار گشت. وصیت نامه ایشان به عنوان یک دکترین برای سیاست های نظام جمهوری اسلامی ایران نگاشته شده است. حضرت امام(ره) با دوراندیشی های ویژه خود، نشان دادند که، دورنمای آینده کشور پس از ایشان با وجود برخی مواضع و سیاست ها چگونه خواهد بود و به همین خاطر در وصیت نامه خودشان مواردی را مورد توجه قرار داده اند که نباید از آنها دوری کرد و یا بی توجهی نمود.
ایشان در وصیت نامه خودشان نوشته اند؛ «آنچه به من نسبت داده می شود مورد تصدیق نیست، مگر آن که صدای من، یا خط و امضای من باشد یا تصدیق کارشناسان، یا در سیمای جمهوری اسلامی ایران چیزی گفته باشم.»
موضوع گفت وگو و حل و فصل اختلافات ایران و آمریکا، یا بهتر بگویم دشمنی های آمریکا با ایران تازگی ندارد. همگان می دانیم که دشمنی های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در این ۳۵ سال گذشته مشکلاتی را برای کشور و مردم ایجاد کرده است، اما ایران توانسته است علاوه بر تحمل این فشارها، پیشرفت های چشمگیری را هم به دست آورد. اینگونه نیست که تنها ایران از این فشارها و تهدیدات لطمه دیده باشد ایران هم با اتخاذ سیاست ها و پیشرفت های گوناگونی در حوزه های اقتصادی، علمی، نظامی و دفاعی برای آمریکا و غرب به عنوان یک چالش جدی مطرح بوده است. حتی نقش آفرینی ایران در عرصه تحولات منطقه ای و بین المللی، ناتوانی آمریکایی ها را به اثبات رسانده است. اکنون که دولت تدبیر و امید با یک گفتمان تازه در عرصه دیپلماسی بر روی کار آمده است، بسیاری گمان می کنند که بسیاری از آن آرمان ها و شعارها و اصولی که از ابتدای انقلاب وجود داشته باید کمرنگ شود تا بتوان با طرف مقابل که ۳۵ سال است با مردم ایران دشمنی می کند، گفت وگو کرد و به تفاهم رسید.
اما این سیاست باید از طرف مقابل با پاسخ مثبت هم همراه باشد. این که اکنون بر این سیاست پافشاری کنیم که «مرگ بر آمریکا» کنار گذاشته شود، یک واکنش زود هنگام است.
این که شخصیتی بزرگوار در این برهه و پس از گذشت حدود ۲۵ سال از رحلت حضرت امام(ره)، بگوید، ایشان موافق حذف مرگ بر آمریکا بود، خوشایند نخواهد بود. آن شخصیت بزرگوار اگر آیت الله هاشمی رفسنجانی باشد، حساسیت ها بیشتر هم خواهد شد. ایشان که از یاران دیرین امام(ره) و انقلاب است، براساس سیاست ها، منویات و آرمان هایی که حضرت امام(ره) آنها راتبیین کردند در سمت های گوناگون در خدمت انقلاب و اسلام و مردم بود.
توقعی که از یاران قدیمی حضرت امام(ره) می رود پایبندی به همان آرمان هایی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آنها را نهادینه کردند و تا پایان عمرشان هم بر آنها تاکید داشتند.
اگر هم قرار است در ماجرای گفت وگوهای ایران و آمریکا اتفاقی بیفتد نیازمند زمان است، تندروی از این سوی ماجرا می تواند، تضادهایی را در جامعه ایجاد کند که جبران آن سخت خواهد بود. باید در این بحث از اختلافات داخلی دوری کرد. آمریکا هم در پی همین است. تحلیل ها و نظرات به جای خود، مباحث مهم و کلان کشور اظهارنظرات فراتر از اینها را می طلبد.

جوان:آقای رئیس جمهور شما به قانون عمل کنید نه به نظرسنجی
«آقای رئیس جمهور شما به قانون عمل کنید نه به نظرسنجی»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم غلامرضا صادقیان است که در آن می خوانید؛آقای روحانی رئیس جمهور محترم دیروز در جمع خبرنگاران در پاسخ به پرسشی درباره منتقدان داخلی مذاکره با امریکا در اظهار نظری قابل تأمل بیان داشت: «از دو دستگاه مهم نظرسنجی خواسته ام نظر مردم را بگیرند که با حرکت دولت موافق هستند ( یا نه ) و آنهایی که مخالف هستند چند درصد هستند و حتی اگر مخالفین راه این دولت یک درصد باشند، آن یک درصد حق دارند و باید نقد کنند. »
رئیس جمهور محترم به عنوان یک حقوقدان و کسی که این روزها صحبت های حکیمانه و سیاستمدارانه ایشان نقل هر محفل و مجلسی است، حتماً توجه دارند که هیچ قانونی به رئیس جمهور اجازه نمی دهد که درباره سیاست های کلی نظام و وظایف مشخص دولت در این باره از مردم نظر سنجی کند. اینکه دولت درباره مذاکره با امریکا چه وظیفه ای دارد و چگونه باید رفتارکند، در قانون اساسی مشخص است و مراحل چنین تصمیماتی که به سیاست های کلی بر می گردد، تفکیک شده است، بنابراین صحبت از نظرسنجی چه مفهومی می تواند داشته باشد؟!
آقای روحانی به خوبی واقفند که نظام جمهوری اسلامی ایران سال ها پیش رفراندوم خود را برگزار کرده است و نمی توان برای آنچه که اکنون ایشان « رفتار دولت» می نامند، دوباره رفراندوم دیگری آن هم نه به شکل ملی و قانونی آن، بلکه با استمداد از یک موسسه نظر سنجی برگزار کرد. اگر منظور رئیس جمهور رفتارهای کلی دولت در یک ماه اخیر است که این نیازی به نظر سنجی ندارد، زیرا مردم برای انتخاب این دولت سه ماه پیش در اقدامی فراتر از یک نظر سنجی یعنی در یک انتخابات قانونی، حسن روحانی را برگزیدند، پس آنچه روحانی و اعضای کابینه او در چارچوب سیاست های کلی انجام دهند، مورد تأیید است و آن ۵۱ درصدی که به دکتر روحانی رأی دادند و ۴۹ درصدی که به رقبای ایشان رأی دادند، همگی باید به رفتارهای قانونی رئیس جمهور احترام بگذارند.
اما اگر منظور از «رفتار دولت» شیوه مواجهه با مسئله مذاکره با امریکا است – که با توجه به پرسش خبرنگار چنین می نماید ـ باید گفت این چگونگی باید با هدایت ها و نظارت رهبری معظم انقلاب باشد و هر اقدامی فراتر از این، عدول از قانون اساسی است. البته چنین تأکیدی به مفهوم ترس از نظر مردم نیست و امیدواریم هیچ مخاطبی چنین برداشت سطحی و عامه فهم از تأکید بر قانون نداشته باشد، بلکه هشداری است برای همه دولتمردان که به خاطر داشته باشند چنین وسوسه هایی در میان اصلاح طلبان افراطی سابقه داشته و ایشان به گمان آنکه نظراتشان در میان مردم حائز رأی اکثریت است، پیوسته خود را به صفحات نظرسنجی منگنه می کردند و لذا دولت محترم جدید باید در افتادن به این دام از خود مراقبت کند.
اگر نظرسنجی شیوه مناسبی برای تأیید رفتار دولتمردان است، چرا در موضوعات اقتصادی نظر سنجی نمی کنید؟ ! مثلاً چرا از مردم نمی پرسید که آیا مایلید در یک فرصت کوتاه تورم را صفر کنیم یا مایل نیستید؟! آیا می خواهید دلار هزار تومان باشد یا همین ٣ هزار تومان خوب است؟! آیا بنزین را ارزان و بدون سهمیه بندی می خواهید یا خلاف آن؟! و ده ها سوال دیگر شبیه به این. معلوم است که در اینجا نظرسنجی را خلاف عقل و رفتار حکیمانه می دانید و خود را نماینده مردم برای اجرای قانون در چارچوب سیاست های کلی می دانید، پس چرا کار که به مذاکره با امریکا می رسد، می خواهید رفتارتان را با نظر مردم سنجش کنید ؟ خوب می دانید که این رسم حکیمانه ای در هیچ کجای دنیا نیست و در همان امریکا هم دولتمردان هر روز با سیل نظر سنجی هایی که امریکا را از جنگ و خصومت با ایران بر حذر می دارند، روبه رو می شوند اما مردان سیاست خودشان تصمیم می گیرند. آقای رئیس جمهور! بهترین گواه بر رد چنین تصمیمی پس از «مر قانون » آن است که اگر یک هفته پس از نظر سنجی، روزنامه ها و نمایندگان مردم و گروه های سیاسی مدعی شدند که « ما با مردم در ارتباطیم، نظر آنها عوض شده است!» آیا شما هم دوباره نظرسنجی می کنید تا رفتارتان را تغییر دهید ؟! نه ! این رفتار حکیمانه ای نیست. شما در این چهار سال بر اساس قانون عمل کنید و مطمئن باشید که مردم پشتیبان شما هستند و اگر مردم نپسندیدند با شما در انتخابات بعدی سخن خواهند گفت.

حمایت:رویاهای فروپاشیده
«رویاهای فروپاشیده»عنوان سرمقاله روزنامه حمایت به قلم قاسم غفوری است که در آن می خوانید؛باراک اوباما در سال ۲۰۰٨ در حالی وارد کاخ سفید شد که رویاهای بسیاری داشت و به نوعی تلاش می کرد تا خود را همتای روزولت و آیزنهاور روسای جمهور قدرتمند آمریکا معرفی کند. اکنون در حالی ۵ سال از ریاست جمهوری وی می گذرد که وضعیت روزهای اخیر وی نشانگر نکاتی مغایر با این ادعاهاست.
در حوزه داخلی از یک سو مردم چندان روی خوشی به سیاست های وی نشان نداده اند که همراهی نکردن با وی در جنگ علیه سوریه نمودی ازآن است. در حوزه کنگره نیز این روزها اوباما با چالشی به نام بودجه دولت فدرال مواجه است به گونه ای که کنگره نشان داد که در برابر اوباما کوتاه نمی آید و وی نتوانسته جایگاهی در کنگره کسب کند.در حوزه خارجی نیز اوضاع اوباما چندان مطلوب نیست.
در حوزه جنگ با سوریه سیاست اوباما بدون استقبال همراه شد به گونه ای که حتی متحدان آمریکا نیز حاضر به همراهی با وی نشدند. در تقابل با روسیه نیز مسکو در پرونده سوریه نشان داد که دست برتر میدان را دارد و در نهایت نیز اوباما تسلیم خواست پوتین همتای روس خود شد.در قبال ایران نیز هر چند که وی تلاش کرد تا در نشست سازمان ملل ژست یک دیپلماسی جدید را بگیرد اما در نهایت نتوانست برای مدت طولانی این ژست را حفظ کند.
بعد دیگر ناکامی و فقدان اقتدار اوباما را در مواضع وی در قبال رژیم صهیونیستی می توان مشاهده کرد.اوباما در دیدار با نتانیاهو نخست وزیر صهیونیست ها چنان تسلیم خواست آنان شد که تمام ادعاها و وعده های دیپلماتیکی را که در سازمان ملل مطرح کرده بود زیر پا گذاشت و ناتوانی خود در برابر لابی صهیونیست را بار دیگر اثبات کرد.بررسی کارنامه اوباما در حوزه داخلی و خارجی نشان می دهد که او نه تنها نتوانسته به رویاهای خود برای تبدیل شدن به یک رییس جمهوری بزرگ و تاریخی دست یابد بلکه در مسیری قرار گرفته است که نام وی به عنوان ناکام ترین رییس جمهوری آمریکا در تاریخ ثبت شود.
با توجه به این اوضاع می توان گفت که اوباما یکی از سخت ترین دوران ریاست جمهوری خود در ۵ سال گذشته را سپری می کند زیرا نه در داخل آمریکا به اهداف خود دست یافته و نه در حوزه جهانی توانسته کارکردی داشته باشد و در نهایت با زنجیره ای از چالش ها و ناکامی ها همراه است در حالی که روزی وی در آرزوی ثبت نام خود به عنوان بزرگترین رییس جمهوری آمریکا بود اما حالا چنان ناتوان شده که به دلیل ضعف در برابر کنگره مجبور به تعطیل ساختن دولت فدرال شده است.

آفرینش:دولت یازدهم و نگاهی نو به قفقاز و آسیای مرکزی
«دولت یازدهم و نگاهی نو به قفقاز و آسیای مرکزی»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می خوانید؛استقلال ۱۵ جمهوری پیشین از اتحاد جماهیر شوروی یکی از بزرگترین رویدادها ی سده بیستم بود و ایران جزو نخستین کشورهایی بود که استقلال این جمهور ی ها را به رسمیت شناخت. .
در این دوره در حاشیه دریای مازندران ، ایران با ۴ کشورآذربایجان، روسیه ، ترکمنستان و قزاقستان همسایه شد و در خط مرزی شمالی خود از منتهی الیه شمال شرقی تا انتهای شمالی غربی با کشورهای ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان همسایه شد.. در این حال ۱۲ کشور جدا شده از شوروی عملا ظرفیت های مختلف برای مبادله با ایران دارند اما نداشتن راه به آب های آزاد از مشکلات انها است در مقابل ایران یکی از امن ترین و مناسبترین راه ها برای دسترسی آنها به آب های بین المللی است.گذشته از این از مشترکات فرهنگی، تاریخی، دینی، پتانسیل های اقتصادی و تجاری این کشورها بستر مناسبی برای تعامل آنها با ایران است.
در این حال با روی کار آمدن دولت جدید در ایران و همچنین انجام نخستین سفر آقای رو حانی به منطقه در واقع اکنون بسترها و پتانسیل های گوناگونی فراروی ایران در آسیا مرکزی و قفقاز گشوده شده است. در این راستاهر چند که این منطقه برای کشورهای دیگر مثل آمریکا، چین، اتحادیه اروپا، ترکیه، هند، حتی کشورهای عربی نیز فرصت مناسبی به شمار می رود و تلاش گسترده ای را برای نفوذ در این منطقه وسیع آغاز کرده اند اما ایران نیز با توجه به پیوندهای زبانی فرهنگی و دینی با منطقه آسیای میانه و قفقاز ظرفیت بالایی برای فعالیت های اقتصادی و تجاری، فرهنگی و حتی امنیتی دارد و این امر میتواند برای دولت جدید نوعی اولویت باشد.
به عبارت دیگر یکی از مهمترین و بزرگترین بسترها برای حضور و فعالیت ما در آسیای میانه و قفقاز ظرفیت های فرهنگی است و این حوزه باید بیش از مسائل اقتصادی و سیاسی مورد توجه قرار گیرد. در بعد دیگری در بخش حمل و نقل و ترانزیت می توانیم به یک انتقال دهنده مهم تبدیل شویم چرا که کشورهای این منطقه بیشتر راه ارتباطی مناسبی با خاور دور اروپا و امریکا نداشته و ناگزیر به بهره گیری از دریا و خلیج فارس هستند.
دربعد دیگری دولت یازدهم باید با هماهنگی و بر اساس برنامه ریزی مشخص کار کند و با کارها و تحقیقات خوبی و هماهنگی در راستای هم افزایی حرکت کند. در این شرایط هر چند روسیه بازیگر سنتی و غالب منطقه و چین در حال حاضر نقش روزافزونی پیدا کرده و شریک تجاری نخست اکثر کشورهای منطقه به شمار می روند، و حتی اتحادیه اروپا و آمریکا و قدرت های کوچکتری مثل ترکیه، اسرائیل و هند و عربستان فضای منطقه را به میدان رقابت تبدیل کرده اند اما دولت یازدهم با نگرش جدیدی به روابط با دنیا دارد می تواند با تغییراتی در سیاست خارجی و اولویت بندی های منطقه ای ایران نقش ایران را در
منطقه بالا برد.
آنچه مشخص است حضور در منطقه از طرف ایران به شکل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در قالب سفارتخانه ها، رایزنی های اقتصادی و فرهنگی گسترده بوده و همچنان هم ادامه دارد .
اما از آنجا که فعلا سیاست آمریکا و غرب و کشورهای عربی و ترکیه در منطقه، سیاست «همه چیز منهای ایران» است دولت جدید جدا از روابط دوجانبه با تک تک کشورها به سوی منطقه گرایی و همگرایی های منطقه ای نیز حرکت کند این امر در صوتی میسر است که دیپلماسی موثر و کارآمدی داشته باشیم تا از آسیب های احتمالی به قدرت ملی و منافع ملی جلوگیری شود.

تهران امروز:تکلیف هسته ای در برابر حقوق هسته ای
«تکلیف هسته ای در برابر حقوق هسته ای»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم محمد علی پورمختار است که در آن می خوانید؛با رد و بدل شدن چند پیام دیپلماتیک و گفت و گوهای فشرده ای که در نیویورک انجام شد تا حد زیادی سمت و سوی مذاکرات جدید هسته ای که قرار است ۲۴ و ۲۵ مهر ماه در ژنو از سر گرفته شود، معلوم شده است. در میانه این رایزنی ها خواسته هایی از دوطرف مذاکره کننده دیده می شود که توجه به این خواسته ها می تواند رمز خروج مذاکرات از در جا زدن باشد. به نظر می رسد قرار گرفتن مذاکرات بر ریل تکالیف و حقوق هسته ای ایران می تواند راهگشای مشکلات پیش رو باشد. چرا که گره اصلی که در کار مذاکرات وجود دارد به عدم توجه جدی طرف های غربی به حقوق هسته ای ایران مربوط می شود.
اینکه رئیس جمهور،حسن روحانی در صحبت های خود گفته است ما برای استفاده از حق غنی سازی اورانیوم بر سر میز مذاکره نمی نشینیم،کاملا بجا و درست است.چرا که حق هسته ای ایران بر اساس مقررات مختلف بین المللی روشن و مشخص است.ضمن اینکه طبیعی است که برای استفاده صلح آمیز کشورمان از انرژی هسته ای باید مقدمات این استفاده نیز فراهم شود.
اصل چنین مقدمه ای هم غنی سازی اورانیوم است که در سطوح محدود و مشخص صورت می گیرد،که برای استفاده در زمینه های مختلف پزشکی و رآکتورهای سوخت و غیره تامین می شود.با توجه به اینکه چنین فرآیندی در کشور ما زیر نظر آژانس بین المللی انرژی هسته ای اتفاق می افتد و در واقع کشور ما چون در جهت مقررات آژانس فعالیت های هسته ای خود را انجام داده است، بایستی بر همین اساس از امتیازات در نظر گرفته شده در این راستا برخوردار شود.
از طرف دیگر باید به این نکته توجه داشت که استفاده از فن آوری هسته ای برای هر کشوری می تواند ضروری باشد ضمن اینکه براساس مقررات «ان پی تی» دارندگان این تکنولوژی باید در جهت برآوردن نیازهای کشورهایی که چنین امکانی را ندارند اقدام کنند درحالی که در شرایط موجود سوابق این کشورها نشان داده نه تنها در این راستا اقدامی نکرده اند بلکه از طرفی در مسیر دستیابی کشورهایی چون ایران همواره سنگ اندازی کرده اند.درحالی که می دانند ایران تحت نظارت آژانس بین المللی فعالیت می کند و دوربین های آژانس در همه تاسیسات و پژوهشکده های کشورمان روشن است.در واقع برخی کشورهای غربی با بهانه جویی از کشور ما تلاش می کنند چنین حقی را از ما سلب کنند.
چنین کشورهایی با اعمال انواع تحریم ها علیه کشورمان تلاش کرده اند ما را از داشتن حق مسلم مان منصرف کنند اما در شرایط موجود شاهد هستیم که غربی ها خود به این نتیجه رسیده اند که تحریم ها بی اثر بوده و باید پای میز مذاکره بنشینند و این به معنای نیاز کشورما به چنین اقدامی نیست چون در هر صورت ما فعالیت خود را ادامه خواهیم داد.صحبت های رئیس جمهور هم در این زمینه تایید کننده نظر ملت ایران در قبال حق دسترسی به انرژی هسته ای است که باید همچنان بر این موضع پافشاری کنیم.
نکته دیگر این است که در این رابطه باید بیش از قبل استراتژی کشورمان را در قبال انرژی هسته ای برای سایر کشورهای جهان تبیین کنیم که محور آن می تواند بر شفاف سازی و جلب اعتماد بیشتر آژانس انرژی اتمی باشد.استراتژی اعتماد سازی که بر اساس آن کشور ما نشان داده به دنبال دستیابی به بمب هسته ای نیست و تمایل دارد از این فن آوری در جهت صلح آمیز استفاده کند. در واقع براساس این استراتژی کشور ما معتقد است دارندگان سلاح هسته ای لزوما قدرت و احساس امنیت بیشتری ندارند چراکه شاهد هستیم رژیم صهیونیستی با وجود داشتن بیش از ۲۰۰ کلاهک هسته ای احساس امنیت بیشتری ندارد. همچنین شاهد بوده ایم این رژیم در موضع گیری های خود در قبال رابطه ایران و آمریکا درباره مذاکره بر سر انرژی هسته ای تا چه حد نگران است و احساس درماندگی می کند. به هر حال این استراتژی- شفاف سازی کامل فعالیتها و انگیزه ها- می تواند مبنای اعتماد ساز باشد و به جهانیان نشان بدهد ایران ذاتا به دنبال بمب هسته ای نیست ولی در عوض از حقوق هسته ای خود هم کوتاه نمی آید.

شرق:آمریکاستیزان کاسب
«آمریکاستیزان کاسب»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم صادق زیباکلام است که در آن می خوانید؛به نظر می رسد موضوع تنش زدایی با آمریکا، در حال تقسیم جامعه ما به دو بخش مخالف و موافق تنش زدایی با آمریکاست. روزی روزگاری، در این مملکت، دشمنی با آمریکا پرستیژ و اعتبار انقلابی به همراه می آورد. هر گروه و جریان، هر چهره و شخصیت که ضدآمریکایی تر بود، از جایگاه، اعتبار و شأن بیشتری برخوردار می شد. اما مدت هاست، دیگر، از این وضعیت عبور کرده ایم. این سخن، به هیچ روی، به معنای آن نیست که مخالفان تنش زدایی با آمریکا، یا جریانات و شخصیت هایی که همچنان اعتقاد راسخ به ضدیت و دشمنی با آمریکا دارند دیگر در جامعه ما نیستند! خیر. این درست است که آمریکاستیزی در میان بسیاری از اقشار و لایه های جامعه ایران نسبت به سال های نخست انقلاب بسیار کمرنگ تر شده است، اما جریان ها، اشخاص و چهره های آمریکاستیز در جامعه ما، هنوز، وجود دارند. برای دیدن آنها نیازی نیست که راه دوری برویم. کافی است واکنش های آنان به سفر آقای روحانی به نیویورک را مرور کنیم.
آمریکاستیزان یکی پس از دیگری، می نویسند و می گویند اکنون نوبت آمریکایی هاست که با برداشتن تحریم ها و سایر گام ها حسن نیت خود را نشان دهند و اگر آنان گامی به طرف ایران برندارند، بار دیگر، حقانیت و درستی دیدگاه ما درباره آمریکا به اثبات می رسد و مشخص می شود آمریکا همچنان خوی استکباری و زورگویی دارد. این تیپ استقلال که در میان اصولگرایان تندرو این روزها خیلی طرفدار دارد، در حالی مورد تاکید قرار می گیرد که اصولگرایان بهتر از هرکس دیگری می دانند که ما امتیازی و وعده ای به آمریکا نداده ایم و گامی به سمت واشنگتن برنداشته ایم، تنها و تنها اتفاقی که افتاده آن بوده که برخلاف سنت و رویه هشت سال گذشته رییس جمهور ایران و وزیر خارجه اش با لحنی مودب و به دور از بغض و کینه و توهین و تحقیر با آمریکایی ها صحبت کرده اند؛ همین و بس. بنابراین در عمل ما هنوز اقدام مشخصی نکرده ایم که توقع داشته باشیم گام بعدی را به تعبیر اصولگرایان آمریکایی ها بردارند. اینکه برخی از اصولگرایان این نکته بدیهی را می دانند، اما همچنان در بوق و شیپور می دمند که آمریکا باید برای نشان دادن حسن نیتش اقداماتی نشان دهد، از همان دشمنی عمیق با آمریکا حکایت دارد.
همان طور که گفتیم اگرچه دشمنی با آمریکا به نسبت دهه ۱٣۶۰ خیلی کمر نگ تر شده اما همچنان جریانات و کانون های سفت و سخت علیه تنش زدایی با آمریکا وجود دارند. سوال اساسی آن است که این گروه ها و جریانات در روند آتی تنش زدایی با آمریکا که توسط روحانی شروع شده، چه نقشی و چه کارکردی پیدا خواهند کرد؟ آنان تا کجا بر سر تنش زدایی با آمریکا ایستادگی کرده و تلاش خواهند کرد تا جلو این مسیر را بگیرند؟ پاسخ به این پرسش خیلی ساده نیست خیلی کلی اگر خواسته باشیم آمریکاستیزان را تقسیم بندی کنیم باید آنان را به دو گروه اصلی تقسیم کرد: گروه اول را من گروه «معتقدان اصیل» یا «انقلابی» می دانم.
کسانی که واقعا و قلبا باور دارند که میان ایران اسلامی و آمریکا تضادی بنیادی وجود دارد و تنها زمانی آمریکا از دشمنی با ما دست می کشد که ما پرچم سفید تسلیم را برداشته و مقابلش زانو بزنیم. به عبارت دیگر آنان همچنان در فضای پارادایم دهه ۱٣۶۰ و سال های اولیه انقلاب هستند. باور آنها به دشمنی با آمریکا، از عمق وجود و اعتقاداتشان برمی خیزد. ما باید این جریان را بپذیریم و به آن احترام بگذاریم. چراکه اعتقاداتش از سر صدق است. در عین حال باید با آنها گفت وگو داشته باشیم. نمونه چنین رفتاری، پریشب در جمع صدها دانشجوی دانشگاه امام صادق(ع) اتفاق افتاد.
بنده به همراه یکی از استادان اصولگرا به دعوت بسیج دانشگاه امام صادق(ع) به آنجا رفتم در فضایی که تعداد قابل توجهی از دانشجویان به شدت علیه هرگونه مصالحه و تنش زدایی با آمریکا مساله داشتند و گویی فضا همچنان همان فضای دهه۶۰ بود به بحث با آنان نشستم. زیرا چاره ای نیست جز اینکه با آنان «دیالوگ» داشت و توضیح داد که اساسا ریشه دشمنی با آمریکا از کی پیدا شده؟ تشریح کرد که چگونه در نتیجه غلبه گفتمان سیاسی دوران انقلاب به همراه دلایل دیگری، گفتمان دشمنی با آمریکا از اواسط سال ۵٨ بدل به گفتمان غالب شد.
از گروه «صادقان» که بگذریم به گروه و جریان دومی می رسیم که آنان نیز به شدت مقابل تنش زدایی با آمریکا مقاومت می کنند. این گروه عمدتا شامل افراد، اشخاص و جریاناتی می شوند که خواسته و ناخواسته مواهب هنگفتی - اعم از مواهب سیاسی و اقتصادی - از آمریکاستیزی نصیبشان شده است. البته عمده مشکل بر سر مواهب اقتصادی است. کم نبوده و نیستند کسانی که در داخل و خارج کشور از دشمنی ایران و آمریکا نفع زیادی برده اند. در اوایل دهه ۱٣٨۰ یک بررسی توسط آمریکایی ها صورت گرفته بود که نشان می داد اماراتی ها سالانه سه تا پنج میلیارددلار از واسطه گری صدور کالاهایی که واردات مستقیم آنها به ایران قدغن است، سود می برند. اگر بررسی شود مشخص خواهد شد که چندین برابر این مقدار ترک ها، روسیه، چین، قطر و... از بغل دعوای ما با آمریکا سود می برند.
اما مشکل فقط تجار ترک، عرب، روس یا چینی نیستند. بسیاری از هموطنان شریفمان هم در طول این ٣۴سال، به واسطه دشمنی ایران با آمریکا، سودهای کلان اقتصادی برده اند. ساده ترین شیوه سودبردنشان این بود که کالایی که ورودشان به واسطه تحریم ها امکان پذیر نبوده، اینان به شیوه های گوناگون وارد کشور کرده اند و سودهای میلیاردی به جیب زده اند. یقینا این گروه، از تنش زدایی ایران و آمریکا استقبالی نخواهند کرد و برای بازگرداندن فضای تخاصم میان دو کشور خواهند کوشید، زیرا پیامد تداوم تنش زدایی و عادی شدن مناسبات، کار و کسب تحریم محور آنها و منافع حاصل از آن را به خطر انداخته و چه بسا به تعطیلی خواهد کشاند.
حاجت به گفتن نیست که برخلاف «آمریکاستیزان صادق» با «آمریکاستیزان کاسب» هیچ جوری نمی توان کنار آمد.

آرمان:معیارهای جدید سنجش رابطه با آمریکا

«معیارهای جدید سنجش رابطه با آمریکا»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم دکتر حشمت ا... فلاحت پیشه است که در آن می خوانید؛دوران نوسان در گفتار و رفتار آمریکایی ها شروع شده که تحلیل های خاص خود را می طلبد. تحلیل هایی که در موضع نقد و اثبات سیاست خارجی دولت روحانی صورت می گیرند باید توجه داشته باشند که در این مسیر گرفتار نوسان نشوند چون بعد از ٣۵سال قطع رابطه بین ایران وآمریکا به ویژه ٣۵ سال شکل گیری لابی های ضدایران در آمریکا بخشی از این نوسانات در موضع گیری های مختلف طبیعی است. لذا باید گفت برخی موضع گیری های مقامات آمریکایی تابع مقتضیات مکانی است ضمن اینکه بخشی از رفتارهایشان نیز ممکن است به صورت منفی یا مثبت در این رابطه ارزیابی شود. مثال موضوع اینکه درمجموع موضع گیری مقامات آمریکایی درخلال سفر آقای روحانی به نیویورک مثبت ارزیابی شد در حالی که حدود ۱۰درصد کار تاکنون انجام شده است که تحت عنوان از بین رفتن یا کنار گذاشتن واسطه ها بین ایران و آمریکاست که از این نظر گام، گامی اساسی است.
کاری که طی ٣۵سال گذشته صورت نگرفته بود. اما مرحله بعدی، برداشتن گام های عملی است و آنچه باید به عنوان معیار ارزیابی تعامل و تقابل بین ایران و آمریکا ارزیابی شود، دورشدن روابط دو کشور از اصطلاحات نظامی همچون طرح مسائل جنگ و گزینه جنگ و غیره در لفظ و فاصله گرفتن روابط دو کشور از فضای تحریمی در عمل است. یعنی به عبارتی دو معیار ارزیابی وجود دارد؛ ارزیابی ای که در گفتار وجود دارد، گفتار آمریکایی ها به خصوص در بحث طرح موضوع نظامی و جنگ نظامی بین ایران و آمریکاست چون اصولا حتی اگر دیپلماسی نرم آقای روحانی هم شکل نمی گرفت بازهم ادعای جنگ با ایران ادعایی گفتاری بود و آمریکایی ها قصد جنگ با ایران را ندارند و حتی توان جنگ های کوچک تر در منطقه را نیز ندارند و عملا از گزینه نظامی خیلی دور شده اند اما در فضایی مثل مذاکره اوباما با نتانیاهو این موضوع را مطرح می کند چون موضوع، موضوعی گفتاری است ولی به همین میزانی که طرفین از این گفتار دور شوند، به همان میزان می توان میزان موفقیت دیپلماسی عمومی رسمی بین دو کشور در تنش زدایی را ارزیابی کرد. آنچه در عمل معیار است، تحریم است. طرفین در گام اول باید مانع شکل گیری تحریم های تازه بین ایران و آمریکا شوند و در گام دوم به گونه ای عمل کنند که تحریم های گذشته با تاخیر و تعدیل مواجه شوند.
آمریکایی ها به لحاظ گفتاری همانطور که اوباما در حضور نتانیاهو گفت از موضع جنگ دور شده اند و جایگاه کلی نتانیاهو در نیویورک و نوع واکنشی که رسانه های مختلف آمریکا اعم از رسانه های جمهوریخواه و دموکرات نسبت به مواضع جنگ طلبانه نتانیاهو داشتند، مواضعی است که رسانه های چپ مثل هاآرتص در سرزمین های اشغالی داشتند و نشان می دهد که دیگر فضا، فضایی جنگی نیست که نتانیاهو سعی می کرد بر این فضا سوار شود.
موضوع دومی که در زمینه تحریم وجود دارد دو روز بعد از لحن قابل قبول اوباما مشاهده شد که سنای آمریکا رای گیری درمورد قطعنامه تحریمی در قبال ایران را تا بعد از مذاکرات ژنو عقب انداخت که این هم نوساناتی عملی است که جنبه مثبت کار به حساب می آید. لذا در شرایطی که فضا از صورت دیپلماسی به سمت محتوای دیپلماسی و از شکل دیپلماسی به سمت عمل دیپلماسی حرکت می کند، باید منتظر نوسانات گفتاری و رفتاری مختلف از طرف آمریکایی ها بود.
با عنایت به این دو معیار باید گفت سیاست تنش زدایی دولت، سیاست قابل دفاعی است و نباید به گونه ای رفتار شود که برخی افراد زمینه را برای نوعی همراهی ناخودآگاه با موضع افرادی که طرفدار تز دشمنی با آمریکا هستند، فراهم کنند چون به نظر می رسد هرچند در لفظ برخی مقامات آمریکایی به دلیل خوشایند برخی لابی ها، مفاهیمی را علیه ایران به کار می گیرند ولی فضا به گونه ای تغییر کرده که اولا امکان حتی شعار جنگ درمورد ایران به شدت تضعیف شده و دوم اینکه زمینه برای کاهش تحریم های ایران نیز فراهم است.

بهار: دیپلماسی موثر
«دیپلماسی موثر»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم احمد شیرزاد است که در آن می خوانید؛رویکرد حسن روحانی و محمد جواد ظریف، طی همین چند ماهی که از تشکیل دولت یازدهم می گذرد، توانست به طرف غربی این پیام را بدهد که «ایران نگرانی های غربی ها را درک می کند». کشورهای غربی از توسعه سلاح های هسته ای در جهان احساس خطر می کنند؛ تاکنون غربی ها گمان می کردند «احساس خطرشان» برای ایرانیان بی اهمیت است. اما حسن روحانی و محمد جواد ظریف توانستند قدم بسیار مهمی در راه حل مشکلات ایران و جهان در زمینه انرژی هسته ای بردارند و به طرف غربی ثابت کنند که احساس نگرانی آن ها برای ایرانیان مهم است. البته هیچ ناظر منصفی انتظار ندارد که تغییر رویکرد ایران در نحوه تعامل با غرب به سرعت مورد باور قرار بگیرد.
طبیعی است که پس از طی دوران طولانی چالش و تخاصم بین ایران و غرب، آن ها به راحتی این تغییر رویکرد را از ما نپذیرند. اما گمان می کنم با توجه به «دیپلماسی موثر» و برداشتن گام های عملی در این راه، می توانیم به غربی ها نشان دهیم که این نگرانی را درک می کنیم. پس از تبیین نسبی این موضوع جمهوری اسلامی باید راهی را در پیش بگیرد که همزمان با رفع نگرانی های غربی، از حقوق ملی ایرانیان نیز دفاع کند. آقای روحانی نیز بارها در سخنرانی ها یا موضع گیری های مختلف بر این موضوع تاکید داشته اند که باید در چارچوب حفظ منافع ملی و حفظ پرستیژ ایران، بکوشیم تا نگرانی غربی ها را رفع کنیم. اما برای انجام این خواسته باید به صورت همزمان بعضی از مدعیان داخلی و بعضی از تندروهای خارجی را در این باره قانع کنیم.
در داخل کشور، دولت روحانی باید اشخاص تصمیم ساز و مقام های مهم نظام را برای در نظر گرفتن نگرانی های جهانی توجیه کند. از سوی دیگر این دولت باید به طرف خارجی نیز بقبولاند که ایرانی ها با تمام حسن نیتی که دارند، اما نمی توانند به غرور ملی پشت پا بزنند. تاکنون برای حل مشکل ایران و غرب درباره معضل هسته ای، تنها روش هایی تمامیت خواهانه از سوی اسراییل مطرح می شد. این روش ها ممکن است نگرانی غربی ها را برطرف کند، اما اجرای طرح هایی از این دست، غرور ملی ایران را زیر پا می گذارد. پذیرش این روش ها لزوما باعث خرد شدن شخصیت بین المللی ایران خواهد شد و پرستیژ سیاسی این کشور را در سطح جهان لکه دار می کند.
هرچند شخصا فکر می کنم برنامه هایی که تاکنون در فناوری هسته ای مطرح یا اجرا شده است، نمی تواند تاثیر چندانی در کشور داشته باشد، اما نمی توان از کنار این «حق» به سادگی و بدون توجه به باید ها و نباید های دیپلماتیک گذشت. راه حل را باید در رفع نگرانی های دنیای غرب در کنار حفظ پرستیژ ایران و در فرآیند مذاکرات دقیق و کارشناسانه یافت.
جزییاتی در پروژه غنی سازی ایران وجود دارد که ممکن است چندان برای ما مهم نباشد، اما پافشاری بر آن ها برای طرف غربی حساسیت زاست. می توانیم در مواردی از این دست تجدیدنظر کنیم. از سوی دیگر انجام بازرسی هایی که تاکنون محل چالش بود، می تواند با هماهنگی های بیشتر به یکی از نقاط قوت این مذاکرات بدل شود. پذیرفتن بازرسی ها می تواند یک اهرم مناسب در دست ایران برای قانع کردن طرف مقابل نسبت به صلح آمیز بودن پروژه های هسته ای ایران باشد. البته حجم بازرسی ها و نوع آن ها قابل توافق است. در صورت رعایت این موارد یا مسائل دیگری از این دست، می توان امیدوار بود مشکلات سر راه ایران و غرب درباره مسائل هسته ای حل شود.

ابتکار: نخستین گام ها برای پیمودن دشوارترین راه ها
«نخستین گام ها برای پیمودن دشوارترین راه ها»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم دکتر حسین محمدی است که ر آن می خوانید؛«ایرانیان سفیران سرزمین خود در سراسر جهان و حلقه وصل سرزمین ایران با سایر ملت ها هستند» این سخن رئیس جمهور که در دیدار پرشور با ایرانیان مقیم آمریکا تصریح گردیده حاکی از دیدگاه هوشمندانه ای است که به دنبال کشف راههای جدید برای گشودن فضا و بنیان ارتباط نوینی بر اساس درک عمیق و راهبرد عملگرایانه از مفهوم تعامل می باشد.
شوربختانه سیاستهای نابخردانه و تجربه تلخ پوپولیسم سیاسی-اجتماعی در دولت گذشته موجب سوء استفاده معاندین نظام جمهوری اسلامی ایران و ترویج ایران هراسی در رسانه های بیگانه گردیده بود.آقای روحانی برای اصلاح این انگاره نادرست تصویری، تاکنون گامهای معناداری را در عرصه سیاست خارجی برداشته اند لیکن گذار از تخیل گرایی بسوی واقع گرایی چندان سهل و ممتنع نمی نمایاند.
خام اندیشی و باورهای اتوپیائی، آرمانگرایانه و ایدآلی مطلق سبب پدیداری نگاهی نامتوازن در سیاست خارجی دولت پیشین گشت. در همان حال تأکید بر سیاست یکجانبه”نگاه به شرق” ضعف سیاست خارجی دولت قبل را در تعامل خردورزانه با جهان آشکار ساخت و از دیدگاه اعوجاج گونه کارشناسان غربی به نقطه آغازین انزوای جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان یاد گردید. تاریخ موید این مدعاست که روسها، چینی ها،صهیونیستها و حتی پاره قابل توجهی از عربها به دلایل گوناگون تمایلی به بهبود روابط و برقراری تعامل صحیح میان ایران با غرب را نداشته و ندارند.
البته می بایست اذعان داشت که بلوک انگلوساکسون غربی علی الخصوص برادر بزرگتر،ایالات متحده آمریکا هم با تحریک صهیونیستها هماره در پی اعمال هژمونی ناصواب خویش بوده اند و کمتر به ندای صلح طلبانه و حق جویانه ملتها وقعی نهاده اند. افزون بر اینها حجم عظیم تبلیغات سیاه رسانه های غربی و بزرگ نمایی رفتارهای بغایت سطحی و ساده اندیشانه دولتهای نهم و دهم نیز در تشویش اذهان ایرانیان مقیم خارج موثر افتاد.
واقعیات موجود بیانگر اینست که پرونده هسته ای یگانه مسئله سیاست خارجی ما نیست و با صرف مذاکره معضلات پیچیده سیاست خارجی حل و فصل نمی شوند. اما فتح باب مذاکره بلاواسطه با مقامات مسئول ایالات متحده می تواند در میان مدت در کاهش تنش میان طرفین و گشایش فضا به منظور درک متقابل کارگر واقع شود.
در همین راستا طرح” ائتلاف برای صلح” همچون”گفت وگوی تمدنها” نوید بخش سیاقی نو به منظور تعامل همراه با عقلانیت و حکمت با دنیاست. در حال حاضر کابینه آقای روحانی با بهره گیری از جمیع مولفه های قدرت نرم و ظرفیتهای کارشناسی و رسانه ای؛امیدها را نسبت به اقناع و اجماع تقویت کرده است و افق تازه ای را در پیش چشمان مشتاق ایرانیان گشوده و موجبات تحسین نخبگان را نیز فراهم آورده است.بازتاب شعف انگیز و نشاط آور این مواضع که عدهای آن را دمیدن صبح دیپلماسی اعتدال خوانده اند به خوبی در واکنش های اولیه قریب پنج میلیون ایرانی خارج از کشور مشهود است.
برای آنکه نتایج این سحر و نسیم روح افزای آن به درستی احساس شود اصلاح ساختار و پویایی کارگروههای دبیرخانه شورای عالی ایرانیان خارج از کشور ضروری می نماید. تقویت مرکز شبانه روزی رسیدگی به امور ایرانیان خارج از کشور؛ راه اندازی کمپینی رسانه ای برای بهبود مناسبات، تشکیل بانک اطلاعات ایرانیان مقیم خارج از کشور،تلاش به منظور رفع عوایق تردد و تسریع حل مشکلات قضایی ایرانیان خارج از کشور، تنقیح و اصلاح قوانین و مقررات مربوط و برقراری احتمالی خط پرواز مستقیم میان ایران و ایالات متحده در آینده، نخستین گامها برای پیمایش این مسیر دشوار و طولانی بشمار می رود.

منبع: جام جم آنلاین


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست