در راه تشکلی چپ و امروزین
نادر عصاره
•
جامعه ما بدون چنین چپی به آزادی، شکوفایی و زندگی ای شایسته انسان نخواهد رسید. جامعه ما بیش از هر چیز دیگر به فعالیت پروژه محور تشکل چپی نیازمند است، که انسان را امر مقدم بداند. راست ها مراکز قدرت خود، دانشگاه های خود، مطبوعات خود، انجمن های خود را در ایران دارند. چپ ایران، جمعیت بی شماری دارد اما، افسوس پراکنده. «زیانمند ترین کسری، کسری بازیگر است»
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱٣ مهر ۱٣۹۲ -
۵ اکتبر ۲۰۱٣
پرسش آغازین
بخشی از چپ های ایرانی، مطابق فراخوانی (1) که منتشر شده است، می خواهند مشترکا برای ایجاد تشکلی چپ تلاش کنند تا در محدوده توان خود برای نحله سیاسی چپ و کل جامعه ایران مفید باشند.
سابقه این پروژه همانطور که می دانیم به چند سال پیش بر می گردد. ولی گفتگوهای نظری، برنامه ای، سیاسی و تشکیلاتی تازه آغاز شده اند. قرار شده است که این گفتگوها طی زمانی دو ساله به نتیجه و تصمیم گیری برسند. این گفتگوها، فاصله ای از اواخر ژوئن 2013، تا اواخر ژوئن 2015 را در بر می گیرند. استفاده موثر و نتیجه مند از این دوره زمانی که بخشی از آن نیز تا کنون سپری شده است، مستلزم تمرکز کار فکری جمعی بر موضوعاتی است که اهمیت مسلم برای تشکل چپ دارند با اجتناب از پراکنده کاری. بنابراین در آغاز گفتگو ها خوب است به این پرسش جواب داده شود : مبانی امروزین تشکل چپ، شامل چه موضوعاتی است؟
کدام چشم انداز ؟
می توان به سوسیالیسم پرداخت بعنوان یک ارزش مثل عدالت، یا بعنوان مجموعه ای متنوع و مورد بازخوانی از رویاها، نظریه ها و تجاربی برای فراتر رفتن از سرمایه داری. این امری است قابل درک و مفید ولی مورد بحث در این جا این نیست. بحث این است که در مبانی تشکلی از چپ ایران و پروژه سیاسی آن، چشم انداز سوسیالیستی و گذار به سوسیالیسم چه جایگاهی دارد؟. آیا چپ ایرانی، چشم انداز برای جامعه ایران تعیین می کند و باید از نیازهای اصلی و تاریخی این جامعه حرکت کند یا از «چشم انداز سوسیالیستی» کلی و در جامعه ای فرضی؟ کار چپ ایران عمدتا بر جامعه ایران متمرکز است و در نتیجه چشم اندازی که ارائه می شود، برای جامعه آینده می باشد. تشکل چپ مورد نظرما، جامعه آینده ایران را با کدام چشم انداز تصویر خواهد کرد؟
زمینه های پیش از انقلاب مشروطه ایران در اوایل قرن نوزدهم میلادی، «سه زنجیر استبداد سلطنتی، تعصب روحانیت و امپریالیسم بیگانه » (2) بودند که به اشکال مختلف، در مقابل نوسازی ایران قرار داشته اند. همین موانع بنیادی در دوره جنبش ملی شدن نفت و حاکمیت دولت قانونی و قانون گرا دکتر محمد مصدق، باز هم عمل می کنند. امروزه نیز با همه تغییرات سی و چند ساله اخیر در ایران و جهان «سه زنجیر» نامبرده بیشتر ستمگرانه و دست و پا گیر شده اند. استبداد دینی و تلفیق دین و دولت و اقتصاد عقب مانده و ستمگر و بحرانزا در ایران و جهان، مقابل خواست و مبارزات مردم ایران قرار دارند. بنابراین دموکراسی، جدائی دولت و دین، نوسازی و اصلاحات اجتماعی و توسعه اقتصادی و تامین رفاه و سعادت همگانی به عنوان نیاز های مردم و چشم انداز جذاب برای آنان به پیش کشیده می شوند. زمینه تحقق چنین اهدافی، در شرایطی که مبارزات دموکراتیک عدالت خواهانه و صلح خواهانه در جهان قوی باشند، مساعد می شود. . بنابراین گذار به سوسیالیسم چشم انداز ما برای ایران اینده نیست.
از سوی دیگر، با مستول دانستن «بنیادهای نظام نظری و سیاسی» در شکست چپ، سوسیال- دموکراسی، رقیب تاریخی و موفق آن نظام نظری و سیاسی اعلام می شود. یکی از اشکالات بزرگ که به چپ ایران بدرستی وارد می شود تقلید محتوایی اندیشه چپ مارکسیستی و یا مارکسیستی لنینیستی بوده است(3). آیا با جایگزینی سوسیال دموکراسی با مارکسیسم لنینیسم راهی برای خروج از چنبره «تقلید» و مصرف کننده ایدئولوژی و تئوری عاریتی باز می ماند و مبانی و پروژه ای چپ بر اساس تاریخ و تجربه ایران و البته با استفاده از تجارب دیگران میسر می باشد؟ با سوسیال دموکرات شدن چپ های ایرانی، آن ها از اشتباهات ناشی از الگوبرداری، چون اشتباهات ناشی از الگوبرداری در گذشته می توانند احتراز کند؟ چپ ایران با همین عنوان و با فکری خود بنیاد بنظر می رسد که نیازی به عنوان سوسیال دموکراسی ندارد، عنوانی که می تواند به الگو برداری هم منجر شود.
با توجه به این واقعیات، «چشم اندازی برای گذار به سوسیالیسم»، برای پروژه سیاسی چپ در مرحله کنونی، بعنوان موضوعی از مبانی ایجاد تشکل چپ از اهمیت برخوردار نیست.
کدام مبارزه سرمایه داری؟
نقادی نظری از سرمایه داری و مبارزه عملی با آن مشروط به چشم اندازی برای گذاربه سوسیالیسم نیست. مبارزه با سرمایه داری بعلل واقعی، ابعاد متنوعی را در زندگی اجتماعی در سراسر کره خاکی پیدا می کند. نقادی نظری و مبارزه عملی، در مرحله کنونی از سلطه سرمایه مالی مقررات زدائی شده و حرکت کاملا جهانی و امکانات عظیم و سفته بازانه ان، ابعاد جدیدی نیز می یابد.
مبارزه علیه مظالم سرمایه داری، رفع بیکاری، افزایش قدرت خرید، رفع تبعیض ها و تغییر و تحول بسوی آزادی و عدالت بیشتر گسترش می یابد. پیشنهاداتی برای محدودیت قدرت آن در سطح ملی و فراملی مطرح می شود. مطالبات و مبارزات به شکل های متنوع، در سراسر جهان مشهودند و تقویت می گردند.
مبارزه علیه سرمایه داری، بی عدالتی و افراط گرایی و برای جهانی دیگر، سرنوشت بشریت امروز و آینده را رقم می زند. در این مبارزه، نیروی بیکران کار و مزد، حقوق بگیران و بیکاران، آزادیخواهان، عدالت خواهان و صلح طلبان جهان، احزاب سیاسی و سازمان های مدنی و جنبش های اجتماعی مردم کشورهای مختلف از جمله مردم کشور ما منافع مشترکی دارند. چپ های ایرانی در این مبارزات و دست یابی به فرجام آن ها خود را شریک و سهیم می دانند.
چپ و راه گذار به دموکراسی
یکی از مسائل حاد و پیچیده جامعه ما دموکراتیک شدن آن است. تضاد قدیمی میان سنت و مدرنیته، طی انقلاب اسلامی 57، به نفع سنت و روحانیت و با یک استبداد دینی بغرنج تر شد. دموکراسی و جدائی دولت و دین در جامعه ما، در نتیجه بحران های همه جانبه نظام جمهوری اسلامی، اهمیت روزافزونی یافته اند. صرف خواست دموکراتیک سازی و جدایی دولت و دین برای دستیابی به آن ها کفایت نمی نماید. در هر یک از این زمینه ها موانع و مشکلات واقعی عظیمی وجود دارد. سیاست با ارائه راه حل برای رفع موانع، اهداف و مطالبات و مبارزات عملی را جهت می دهد.
گذار به دموکراسی می تواند یا با گسست ناگهانی از رژیم استبدادی باشد و یا با تغییرات تدریجی و طولانی که نهادهای رژیم غیر دموکراتیک مدتها باقی می مانند تا جامعه تغییرات تدریجی را از سر بگذراند(4). در اولی مطالبات کلی تر و ضد کلیت رژیم مطرح می شوند و در دومی مطالبات حداقلی و از جزئی رو به کلی شدن هستند. این یا آن راه گذار، امکانات و عوامل و شیوه های مربوطه، همگی ناشی از شرایط عینی هستند ولی دیده می شود که این راه ها و شیوه ها، بی توجه به عوامل و امکانات عینی مطرح می شوند. برخورد احساسی، مزاجی و واکنشی و یا ایدئولوژیک به این موارد می تواند به مواضع و برنامه های سیاسی بیانجامند که با سیر واقعی و رویدادهای زنده جامعه کاملا در تناقض باشند. در یک روند انقلابی، خواستار رفرم شد یا در یک روند تدریجی خواستار عمل رادیکال گشت. راه های گذار به دموکراسی از پرسش های همه گیر، پیچیده و چالش برانگیزی می باشند که پاسخ واقع بینانه و مسئولانه به آن ها، زمینه همگرایی میان چپ را بسیار هموار می سازد.
از دموکراسی برداشت های مختلفی را در گرایشات مختلف سیاسی می توان شمرد. درکی قدرت محور از دموکراسی عمل می کند و بهای لازم را در عمل، به جامعه مدنی و شرایط تقویت و تحکیم آن نمی دهد. به جای این ها، کسب قدرت و یا راهجویی به آن و تکیه به نیروهایی در قدرت را، راهبرد می دانند. درک دیگری وجود دارد که امر دموکراسی صرف کسب قدرت دولتی نمی داند و بر قدرت گیری عرصه عمومی یا جامعه مدنی یعنی جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش جوانان، جنبش ملیت ها و استقلال این ها از دولت و جنبش سیاسی تاکید می کند. نسبت به شرایط لازم برای تقویت عرصه عمومی و جامعه مدنی به التفات نیست.
چپ ها با چه برداشت هایی از دموکراسی و نیروی اجتماعی آن می خواهند گرد هم ایند و فعالیت کنند؟ همین پرسش در مورد جدایی دولت و دین نیز مطرح می باشد.
چپ و جهت گیری اجتماعی
جنبش سیاسی در ایران قدیمی و دارای نحله های فکری و اجتماعی مختلفی است. بخش روحانی و بازاری جنبش سیاسی در انقلاب بهمن 57، به رهبری آیت اله خمینی غالب شد و به حاکمیت جمهوری اسلامی رسید. بازار و روحانیت، با برخورداری از امکانات مالی و ارتباطی و سازمان های طبیعی موجود یعنی شبکه بازار و شبکه روحانیت و مساجد بقدرت رسیدند. «در ایران معاصر، بازار به رغم نوگرایی شتابان کشور همچنان رشد و انعطاف پذیری اقتصادی چشمگیری را از خود نشان داده و علاوه بر آن دو نقش دیگرنیز ایفا کرده است. بازار پایه قدرت مالی و سیاسی نهادهای مذهبی شیعی و دژی برای تقریبا همه جنبش های اعتراضی سیاسی مردمی بوده است. اتحاد بین بازار و روحانیت نیروی محرک اصلی در جنبش های سیاسی عمده در تاریخ معاصر ایران» بوده است(5). نقش بازار در ایجاد نظام قدرت جدید، بر ساختار اقتصادی جمهوری اسلامی تاثیر گذاشت، که امروزه جامعه ما را در بحران عمیقی فرو برده است.
بازار و مسجد امروز دیگر عمدتا در جایگاه سابق قرار ندارند. این ها نه محل حضور اقشار مختلفی از مردم و اقدام آنان به انتقاد از حکومت که عمدتا محلی برای دفاع و حفظ حاکمیت و سرکوب مردم گشته اند. در این شرایط جدید، جنبش سیاسی ایران با گروهبندی های مختلف به تشکیل و تشکل و ارائه پروژه های سیاسی خود برای بسیج نیرو می پردازند. چپ نیز با تشکل و پروژه سیاسی اش برای بسیج نیرو باید راهجویی کند. گرایشات اجتماعی مختلف، منافع و تمایلات خاصی را با سیاست های خود مطرح می کنند. جهت گیری اجتماعی چپ در مبانی و پروژه سیاسی آن چیست؟
امروز لیبرالیسم اقتصادی، و از انواع افراطی ان نظیر طرفداران نظریه هایک در اندیشه و سیاست اقتصادی در ایران، رشد کرده و شاید غلبه یافته است.(6) این گرایش علیرغم بیلان واقعی خود در «تعدیل»، بحران ها و بی عدالتی های انباشته شده را گردن دیگران می اندازد. این نیرو برای امروز و آینده ، نظام و ساختار اقتصادی خود را توصیه می نماید.
در مبانی تشکل چپ و برنامه سیاسی آن، آلترناتیو اقتصاد سوسیالیستی نمی تواند مطرح شود. ولی می توان ساختار و سیاستی اقتصادی با هدف توسعه همه جانبه اقتصادی و عدالت و رفاه همگانی و تامینات اجتماعی را پیشنهاد و پیگیری کند.. چپ ایران که از بهره گیری از ثروت های ملی و نفت و گاز برای پیشرفت و توسعه اقتصاد و رفاه همگانی دفاع می نماید، نسبت به نقش دولت بر این ثروت ها لازم است تا نظرات خود را ارائه کند.
در پیش از انقلاب و در اوایل آن، عدالت خواهی با دولتی کردن سراسری بخش های خصوصی اقتصاد معادل بود. راهبرد ضدیت با سرمایه داری و دست یابی به عدالت، دولتی کردن بود. "صنعت زدائی"، "پرولتر زدائی نیروی کار"، "دولتی کردن" و از آن بدتر بیت المالی کردن اقتصاد، از عوارض بعد از انقلاب 57 بوده اند(7). راهبردی دیگر برای عدالت پیشرونده متناسب با رشد تشکل نیروهای مزد و حقوق بگیر می توان مورد اشاره قرار داد. دفاع از حقوق کارگران و مزد و حقوق بگیران، در اثر فعالیت اتحادیه های کارگران، مزدبگیران و تمامی زحمت کشان و نیروی آنان در مذاکرات اجتماعی امکانپذیر می گردد. بعلاوه نقش شوراهای کار بازوی مشارکتی اتحادیه ها (8) برای تاثیر برتعیین اهداف اقتصادی و استراتژی های تولیدی و توزیعی و خدماتی و از این طریق تاثیر بر استراتژی های عمومی بازارمحور. چپ کدام نظام اقتصاد و عدالت اجتماعی را پایه برنامه و فعالیت سیاسی خود قرار خواهد داد؟
موضوعات مبانی تشکل چپ
بنا بر آن چه آمد، شاید مبانی تشکل چپ و پروژه سیاسی آن، لازم باشد به موضوعات زیر بپردازد، به بخشی در حد امکان قبل از وحدت و بخش دیگر و هم چنین تعمیق و تدقیق آن ها بعد از شکل گیری تشکل چپ.
بخش جهان :
تحلیل حرکت جهانی سرمایه و تضادهایی که در جهان کنونی ایجاد می کند
آلترناتیو و آماج های مبارزاتی در مقابل سرمایه داری جهانی و سیاست های حامی آن
دموکراسی در محل کار و فعالیت و اشکال جدید از قدرت کارگران و مزد و حقوق گیران
تصاحب و توزیع دموکراتیک و تدریجی ثروت، دانش و قدرت در کشورهای مختلف و در موسسات فراملی
ساختار طبقاتی کارگران و متحدین آن در مبارزات همگانی و طبقاتی در مرحله کنونی از سرمایه داری جهانی
مبارزات علیه سرمایه داری و موانع بر امد موثر تر آن ها برای آزادی عدالت حقوق بشر حفظ محیط زیست و صلح
بی عدالتی، تبعیض، اسلام گرایی در منطقه خاورمیانه و مبارزات عدالت خواهانه، آزادیخواهانه و دموکراتیک و سکولاریستی (لائیک) در مقابل آن
همبستگی در مبارزات جهانی و منطقه ای : نیروها و اهداف
بخش ایران :
دموکراسی
جدایی دولت و دین
نیروهای مانع دموکراسی و نیروی ایجاد دولت دینی و حامی این نیرو در جامعه ایران کدامند؟
با توجه به همگانی بودن دموکراسی، پروژه چپ در این زمینه چیست؟
نیروهای جمهوری، دموکراسی و جدایی دولت و دین در جامعه ایران کدامند و چگونه می توانند تقویت گردند؟
گذار از نظام دینی و استبدادی به نظام دموکراتیک : آماج، امکانات و عوامل و شیوه ها
اقتصاد ایران و توسعه آن و تامین رفاه
مختصات سرمایه داری ایران، اقتصاد دولتی و شبه دولتی و و طبقات جامعه ایران کنونی کدامند؟
نظام اقتصادی که چپ برای ایران در مرحله کنونی ارائه میکند چه مختصاتی دارد؟
نقش دولت در کنترل ثروت های ملی (نفت و گاز)
نیروهای مانع توسعه و شکوفایی اقتصادی در ایران کدامند و پروژه های انان چیست؟
نیروهای مانع تامین رفاه در ایران کدامند و پروژه های انان چیست؟
نیروهای توسعه اقتصادی در ایران کدامند پروژه این امر چیست و چگونه می توان اتحاد این نیروها را تامین کرد؟
نیروهای تامین رفاه در ایران کدامند پروژه این امر چیست و چگونه می توان اتحاد این نیروها را تامین کرد؟
رفع تبعیضات
علل تبعیضات ملی قومی، جنسی مذهبی و فرهنگی و طبقاتی و دیگر تبعیضات کدامند؟
نیروها و مبارزات اجتماعی علیه تبعیضات چگونه می توانند تقویت گردند؟
نقش سازمان های جامعه مدنی، سندیکاها، انجمن ها، ان جی او ها و شرایط رشد و شکوفائی آنان کدامست؟
چپی پروزه محور !
چگونه این مبانی و پروژه سیاسی چپ می توانند به گسترش فعالیت آن کمک کنند؟
چپ ایران طی تاریخ بلند خود در مبارزات مردم کشورمان برای تحولات مختلف در مقاطع مهم، نقش داشته و اثرات ماندگاری را بر جا گذاشته است. در مرحله کنونی، چپ ایران، نقشی شایسته در خدمت به مردم و کشور و در همبستگی برای جهانی دیگر را بایست برعهده گیرد. چپ بخصوص نمی تواند نسبت به آرزوهای دموکراتیک و عادلانه اقشار و طبقات مختلف مردمی بخصوص جوانان ایران بی توجه باشد. اینان، با استفاده از تکنولوژی جدید و با برخورداری از اطلاعات از وضع جهان، می خواهند کشورمان، کشوری توسعه یافته و برخوردار از حق و آزادی و عدالت باشد.
پراکندگی کنونی در چپ، مانع از آن است که بتواند به فعالیتی کاملا جمعی دست زند. این وضعیت از چند دهه قبل شروع شده است و نبایست تا زمانی بی انتها ادامه یابد. در باره علل بروز این وضعیت تا کنون گفتگوهایی شده است. چپ، در وضعیتی برزخی است. اهداف چپ در گذشته، مثل امروز، اهدافی نیک بودند برای آزادی، عدالت، صلح و همبستگی. در راه این اهداف تلاش ها و فداکاری های بزرگی صورت گرفت. تاثیرات این تلاش ها را از تاریخ ایران نمی توان زدود. از سوی دیگر، اشتباهات بزرگی نیز صورت گرفته است که مانع از دست یابی به نتایج بیشتری گشته اند. چپ، برای امروزین شدن، با آموختن از اشتباهات خود با نگاه جدی به خود، باید اندوخته ای برای خیزش مجدد بسازد.
نظام فکری و سیاسی و حزبی گذشته ما بخشی از چپ های ایران، تقلید از الگویی جهانی بود تحت عنوان مارکسیسم لنینیسم. این الگو نارکارائی نشان داد و مدتهاست در ذهنیت بسیاری از چپ ها به کنار نهاده شده است البته بدون نقدی روش مند. اندیشه و سیاست و روش های جدید جمعی، هنوز تبیین و جایگزین نشده اند. مفاهیم، ارزش ها، روش ها و نوعی برنامه سیاسی و عملی در گذشته وجود داشت که از آن الگو الهام می گرفتند. جایگزینی ایده ها و سیاست های گذشته، کار فکری مستقل در همه زمینه ها را ضروری کرده است. بخشی از کار و فعالیت تشکل چپی که در دست ایجاد است، همین کار فکری است. انجام کار فکری عظیم چپ قبل از تشکل چپ انتظار واقع بینانه ای نیست. با این وجود برای افزایش ظرفیت عمل تشکل آتی چپ، شاید نقد وجهی از آن الگو، و توضیح ضرورت سمت گیری بسوی چپی پروژه محور اهمیت داشته باشد.
برای یادآوری الگوی گذشته از مبانی برنامه یا پروژه سیاسی چپ، در اینجا به یکی از آخرین تجارب وحدت میان سه سازمان چپ در بیست سال پیش اشاره می کنم. در سال های 71-1370 تلاشی برای وحدت میان سه سازمان، سازمان چریکهای فدائی خلق ایران (شورایعالی)، سازمان فدایی- ایران و سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) صورت گرفت. این تلاش، به بیانیه ای شامل مجموعه ای از اشتراکات و اختلافات منجر شد. امروزه وقتی به آن بیانیه نگاه می کنیم (9)، اختلافات ذکر شده روی کاغذ واقعا اختلافاتی نبودند که مانع فعالیت مشترک آن سه سازمان در آن زمان باشند. همان زمان نیز نسبت به اختلافات برخی چنین نظری داشتند و متقابلا عده ای بر اهمیت ان ها اصرار می کردند. در هر صورت، همان اختلافات، مانع وحدت سه جانبه شدند. و بعد، میان دو سازمان باقیمانده، وحدت شد و اتحاد فدائیان ایجاد شد. در این جا تنها به این اکتفا کنم که مانع ساختن در آن وحدت، قابل تامل و عبرت انگیز است.
اشتراکات عبارت بودند از سازمان مشترک مورد نظر بعنوان سازمان کمونیستی و کارگری، هدف مبارزات در جهت براندازی سرمایه داری و گذا ر به سوسیالیسم، سرنگونی جمهوری اسلامی توسط یک انقلاب توده ای، و تعدادی اقدامات سیاسی و اقتصادی اجتماعی که تقریبا تماما به بعد از سرنگونی مربوط بودند. تنها یک مورد وجود داشت که به سازماندهی مبارزات کارگران و زحمتکشان قبل از سرنگونی اشاره می کرد، که آن هم کلی و بدون هیچ معنای مشخصی در آن مبانی بود. پیش فرض ها و بنیاد های آن مبانی و مضمون و نتایج آن ها را در این جا مورد نقد قرار نمی دهم. تنها از زاویه عملی وکاهش یا افزایش فعالیت سیاسی چپ، به آن مبانی می پردازم. آن مبانی، به برنامه ای سیاسی برای اپوزیسیون چپ در ارتباط با زندگی و مبارزه واقعی نمی رسید. آن الگو نمی توانست ضمن مشروعیت زدایی از ایدئولوژی و سیاست حاکم، طرح های اثباتی خود را برای مشروعیت آفرینی برای چپ مطرح کند. بدین دلیل روشن که از طرح اثباتی برای بهبود زندگی جامعه و نقادی از پروژه ها و سیاست های حاکم برخوردار نبود. آن الگوی نظری برنامه ای با اهداف غایت گرایانه بر پایه برداشتی مطلق گرایانه از مبارزه طبقاتی بود. این در حالی بود که در جامعه ما، خواست های همگانی تقدم داشتند و دارند و البته در کنار آنان مبارزه طبقاتی نیز غیر قابل انکار است. آن مبانی به خواست های همگانی و به فعالیت سیاسی زنده، بی توجهی می نمود. در آن الگو، ارزش مقدم برنامه سیاسی، همان هدف سیاسی غایت گرایانه و طبقه گرایانه بود. بنابراین، از آن نوع مبانی و پروژه سیاسی فعالیتی پروژه محور، حتی در همان حدی که در یک رژیم استبدادی ممکن بود، حاصل نمی شد. نتیجتا، تفسیر و تحلیل مناسبات قدرت و افشاگری از واقعه ای تا واقعه دیگر، جای تلاش چالشی با پروژه های غیر چپ و برای تقویت پروژه چپ را در افکار عمومی گرفته بود. بیست سال پیش، غایت گرایی و مطلق گرایی طبقاتی هر سه سازمان، تلاش دو ساله آن ها را به بن بست کشاند. وحدت سه جانبه انجام نشد. پراکندگی ادامه یافت و با انشقاقات و انشعابات دیگری عمیق تر نیز شد. از آن مبانی و حاملین آن که به بقای خود ادامه دادند، از هیچیک گامی به سوی هدف مفروض گذار به سوسیالیسم و اتحاد کارگران و زحمتکشان حاصل نشد. هدف ها تعیین می شوند تا ظرفیت عمل را افزایش دهند. هدف های سوسیالیستی و انقلابی آن مبانی بنا به تجربه عملی ظرفیت عمل و فعالیت را کاهش دادند. با آن مبانی و برنامه سیاسی غیر منطبق بر شرایط کشور ما، غیر از این نیز نمی شد. نه هدف، هدفی قابل دست یابی بود و نه شیوه اراده گرایانه، شیوه ای مبتنی بر مبارزات واقعی. بیلان بیست ساله نشان می دهد که با چنان مبانی و پروژه ای، راه حضور چپ و فعالیت آن بعنوان اپوزیسیون پروژه های حاکم و رقیب نیروهای غیر حاکم بسته شد. مبانی و پروژه ای برای آینده ای نا معلوم و بی التفاتی به شرایط واقعی ای که راه حل و پیشنهاد مشخص می طلبد، عملا به کنار کشیدن از صحنه فعالیت و مبارزه سیاسی محکوم شد و خلا سیاسی ناشی از استبداد را تکمیل کرد.
چپ متشکل و امروزین، با مبانی و پروژه ای برای دموکراسی و علیه تبعیض در پیوند با زندگی و مبارزه واقعی مدنی صنفی فرهنگی و سیاسی در جامعه، امکانات و نیروی قابل توجهی را می تواند در اختیار تحقق مطالبات مردم و توسعه و دموکراسی در ایران قرار دهد. چپ ایران، نباید تنها به دنباله روی از فضای تبلیغی سیاسی روزمره قناعت کند. نه صرف افشاگری علیه مصایب رژیم و تحلیل و توضیح مناسبات میان گروهبندی های رژیم حاکم، و نه تاکید بر موضع در باره شرکت یا عدم شرکت درانتخابات و نه تعیین مشی در باره این یا آن گرایش و امثالهم هیچیک حاوی علائم لازم و مشروعیت آفرین برای پروژه ای چپ نیستند. این گونه فعالیت، مبارزه مشروعیت زدا از رژیم به مشروعیت آفرینی برای چپ منجر نمی شود بلکه در خدمت نیروهای دیگر که هر یک پروژه خود را دارند قرار می گیرد. چپ بایست پروژه سیاسی، سیاست و یا پیشنهاد خود را در هر موضوع مربوط به فرد و جامعه، در مقابل پروژه های حکومتی و یا غیر حکومتی اعلام کند. در غیر اینصورت، مبارزه ای را که چپ پیش می برد، مرتبط به یک پروژه چپ و ایجاد مشروعیت برای آن نخواهد شد.
چپ امروزین، می بایست چپ پروژه محور باشد. می دانیم که این کار بزرگ و سنگینی است. به کار و آثار کارشناسان در زمینه های مختلف نیاز است. اما، سمت گیری در این جهت، برای فعالیت مشروعیت اور برای چپ ناگزیر است.
کسری بازیگر
راست ها در همه کشورهای دنیا و از جمله در ایران، با طرح و تاکید بر نیروهای فرا انسانی و مکانیزم هایی نظیر بازار، ملت گرایی، ایدئولوژی و شریعت و ... خواهان آنانند که این نیروها و مکانیزم ها آزاد باشند تا کار خودشان را بکنند. چپ در دنیایی که زندگی می کند که آن را پایان تاریخ نیز نمی شناسد، انسان را مقدم می داند که آزاد زندگی کند، که شکوفا گردد که بتواند از حقوق انسانی اش برخوردار باشد. جامعه ما بدون چنین چپی در مقابل خودکامگی و مراکز و موسسات قدرت اقتصادی برخوردار از رانت و نیز سیاست اقتصادی بازار محور، ضعیف خواهد بود و به آزادی، به شکوفایی و به زندگی ای شایسته انسان و حرمت به انسان نخواهد رسید. جامعه ما بیش از هر چیز دیگر به فعالیت پروژه محور تشکل چپی نیازمند است، که انسان را امر مقدم بداند. راست ها مراکز قدرت خود، دانشگاه های خود، مطبوعات خود، انجمن های خود را در ایران دارند. چپ ایران، جمعیت بی شماری دارد اما، افسوس پراکنده. «زیانمند ترین کسری، کسری بازیگر است»(10).
2013/10/01
1 – «فراخوان برای مشارکت در روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ» – vahdatechap.com
2 – «ایران میان دو انقلاب»، یرواند آبراهامیان – ترجمه : کاظم فیروز مند، حسن شمس آوری، دکتر محسن مدیر شانه چی
3 – «مدرنیته، شبهه و دموکراسی»، اصغر شیرازی
4 – «گذار به مردمسالاری» – حسین بشیریه
5– «طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران»، احمد اشرف – علی بنو عزیزی، ترجمه : سهیلا ترابی فارسانی
6 – «لیبرال های وطنی و اسطوره هایک»، دکتر یوسف اباذری – مهرنامه – شماره 18 – دی 1390
7- «طبقه و کار در ایران» - سهراب بهداد و فرهاد نعمانی – ترجمه محمود متحد
8 - «چپ و جنبش کارگری»، سعید رهنما - www.akhbar-rooz.com
9 - «اتحاد کار» - شماره 41 – اسفند 1371
10- رادیو فرانس انفو - مصاحبه با آلن تورین www.franceinfo.fr
|