سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گل سرخ*


مجید نفیسی


• در کنار دریا
آفتاب را بدرقه کردیم
و همراه با تاریکی
به اسکله فرود آمدیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱٣ مهر ۱٣۹۲ -  ۵ اکتبر ۲۰۱٣


 
 در کنار دریا
آفتاب را بدرقه کردیم
و همراه با تاریکی
به اسکله فرود آمدیم
او شاخه ای گل سرخ خرید
که ساقی بلند داشت
من آن را چون شمشیری به دست گرفتم
و هر دو در پناه آن
به درون شب رفتیم.

صبح همراه مه
روی تپه ها رها شدیم
در کوچه باغ پُر نیلوفری
روزنی یافتیم
ایستادیم و از پشت سیم های خاردار
به چشم انداز آن سو نگاه کردیم.

چون به کنار دریا باز آمدیم
مه رفته بود
روی تخته سنگی نشستیم
و او
از سال های زندان گفت
آب به کفش های سفیدش دست می کشید
و من چون ماهی شادی
در آب های سبز دور شنا می کردم
و به گل سرخی می اندیشیدم
که در انتظار ما
بر میز چوبی
همچنان سر خم کرده بود.

٨ اوت ۱۹۹۵

*- شعر چهارم از مجموعه ی "سرگذشت یک عشق: دوازده شعر پیوسته"


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست