سفر حسن روحانی به نیویورک نیروهای مخالف تنش زدائی و مواضع سازمان اکثریت
گفتگو با بهروز خلیق
•
گفتگوی زیر در چارچوب برنامه ی ی «گفتگو» توسط سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) تهیه شده و نسخه ای از آن برای انتشار در اختیار «اخبار روز» قرار گرفته است. بنابر توضیح این سازمان، این سلسله گفتگوها به منظور «تحلیل رویدادهای سیاسی، طرح مواضع سیاسی و برنامه ای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، صورت می گیرد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۴ مهر ۱٣۹۲ -
۶ اکتبر ۲۰۱٣
اخبار روز: گفتگوی زیر در چارچوب برنامه ی ی «گفتگو» توسط سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) تهیه شده و نسخه ای از آن برای انتشار در اختیار «اخبار روز» قرار گرفته است. بنابر توضیح این سازمان، این سلسله گفتگوها به منظور «تحلیل رویدادهای سیاسی، طرح مواضع سیاسی و برنامه ای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، فراهم آوردن امکان گفتگوی متقابل با فعالین سیاسی و گسترش ارتباط با آنها و پاسخ به سئوالات مطروحه در مورد سازمان و مواضع آن» به خواست کنگره دوازدهم سازمان فدائیان خلق (اکثریت)، تهیه و انتشار می یابد.
این گفتگو دوازدهمین گفتگو با بهروز خلیق مسئول هیات سیاسی اجرایی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) می باشد.
برای تماس و طرح سئوالات می توان با آدرس ایمیل زیر تماس گرفت:
goftgou@fadai.org
موضع شما نسبت به سفره پنج روزه حسن روحانی به نیویورک و شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل چیست؟ آیا از نظر شما چرخشی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی صورت گرفته است؟
پافشاری باراک اوباما بر پیشبرد سیاست گفتگو با ایران از یکسو و از سوی دیگر پیروزی حسن روحانی در انتخابات با شعار تدبیر و امید و اتخاذ سیاست تعامل سازنده با جهان و رویکرد خامنه ای به "نرمش قهرمانانه"، فرصت مناسبی را فراهم آورده است تا دیوار بی اعتمادی بین دو کشور کوتاه شود و یخ های مناسبات خصمانه بین آندو به تدریج آب گردد. هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان در اعلامیه خود خاطر نشان کرده بود که حضور حسن روحانی و تیم او در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، فرصت طلائی برای هر دو طرف فراهم آورده است تا بعد از سال ها چالش، برسر پروژه هسته ای و پایان دادن به تحریم های اقتصادی به توافق برسند. این فرصت برای خاتمه دادن به خصومت دیرینه بین تهران و واشنگتن هم، فراهم آمده است. باید از این فرصت بهره گرفت. جای خوشحالی است که روحانی و تیم او از این فرصت نادر بهره گرفتند و فضای مساعدی برای گفتگوی بین ایران و کشورهای ٥+١ و کاهش تنش بین ایران و امریکا را فراهم ساختند. این حرکت آغازین، امیدآفرین است و فضای مساعدی را برای حل بحران هسته ای فراهم آورده است. اما باید منتظر اقدامات عملی و بده و بستان ها شد.
جمهوری اسلامی از مواضع قبلی عقب نشسته و تصمیم گرفته است که به بحران هسته ای و تحریم های اقتصادی پایان دهد. خامنه ای و دیگر گردانندگان حکومت به خوبی از ابعاد بحران اقتصادی آگاه هستند. گزارش هائی که هم اکنون از وضعیت اقتصادی کشور منتشر می شود، عمق بحران اقتصادی و وخامت زندگی گروه های وسیعی از جامعه را نشان می دهند. حکومت از این وضع و از تاثیرات ویرانگر تحریم های اقتصادی احساس خطر کرده و برای برون رفت از وضعیت بحرانی به تغییر سیاست خارجی روی آورده است. روحانی هم به پشتوانه رای مردم و موقعیتی که در ساخت قدرت دارد، توانسته است اعتماد نسبی خامنه ای را برای حل بحران هسته ای و پایان دادن به دشمنی بین دو کشور ایران و امریکا جلب کند.
رویکرد دولت روحانی در عرصه سیاست خارجی با حمایت اکثریت مردم کشور ما روبرو است. انتشار نامه ٢٣٠ نماینده مجلس و مواضع اعلام شده، نشان می دهد که بخش اعظم اصول گرایان هم با این سیاست همراه هستند. برای اولین بار بین خامنه ای، دولت، اصلاح طلبان و بخش اعظم اصول گرایان حدودی از هم صدائی و همراهی در این عرصه به وجود آمده است.
آنچه مشخص است اینکه جمهوری اسلامی عقب نشینی کرده و چرخشی در سیاست خارجی آن صورت گرفته است. چرخش از سیاست تهاجمی و تنش زا به سیاست تنش زدائی و تعامل سازنده با جهان، از دشمن تراشی به برقراری مناسبات عادی با دیگر کشورها، از خصومت افزائی با امریکا به باز کردن راه گفتگو و مذاکره دوجانبه. این روند تازه آغاز شده و با فراز و نشیب همراه خواهد بود. این امکان وجود دارد که به جهت فشارهای اعمال شده از جانب مخالفین این روند در هر دو طرف، گفتگوها و مذاکرات با مشکلات مواجه شود و یا دچار وقفه گردد. با این حال باید تأکید کرد که امروزه رویکرد کانون های اصلی قدرت، چه در ایران و چه در امریکا، متوجه کاستن از تنش های میان دو کشور است.
روحانی و تیم او این چرخش را تجدیدنظر در چارچوب اصول پایه ای سیاست خارجی جمهوری اسلامی نمی دانند. سخنان روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نشان دهنده این امر است. او در بخش اول سخنان خود، مواضع همیشگی جمهوری اسلامی را بیان کرد که مورد تائید سران سپاه و نیروهای افراطی قرار گرفت.
نیروهائی هستند که با این روند مخالفند. از نظر شما این نیروها چه جایگاه و وزنه ای در ساختار حکومت دارند؟
رویکرد آشتی جویانه دولت روحانی در سیاست خارجی و تلاش برای کاهش تنش با امریکا و بالاخص گفتگوی تلفنی روحانی با اوباما، با واکنش تند نیروهای افراطی در داخل کشور روبرو شده است. جمهوری اسلامی در طی سه دهه و نیم با سیاست امریکاستیزی زیسته و شعار "مرگ امریکا" را به پرچم خود تبدیل کرده است. به همین خاطر، چرخش جمهوری اسلامی و گفتگوی تلفنی با "شیطان بزرگ"، برای نیروهای تندرو از جمله جریان راست افراطی قابل هضم نیست. در طی شانزده سال اخیر نیروی راست افراطی در سایه حمایت خامنه ای تقویت شده و به یکی از نیروهای اصلی حکومت تبدیل گشته است. خامنه ای بیشترین نزدیکی را با این نیرو دارد. در چرخش حکومت در عرصه سیاست خارجی بخشی از آن ها با "نرمش قهرمانانه" همراه شده، بخش دیگر فعلا سیاست سکوت اختیار کرده و بخش سوم به تقابل با آن برخاسته است. این تقابل را می توان در اعلام موجودیت دو گروه، در اظهار نظر برخی فرماندهان سپاه و روحانیون و در برخی رسانه ها به ویژه در روزنامه کیهان دید. این نیرو تاکنون خودش را با ولی فقیه تعریف کرده و برای خود هویت جدا از او قائل نبوده است. بهمین خاطر آن ها در سخت ترین انتخاب خود قرار گرفته اند. تداوم روند ذوب شدن در ولایت فقیه و یا زاویه باز کردن با او. بخشی از آن ها زاویه باز کرده اند اما هنوز وزن آن ها مشخص نیست. گروهی از باند ثروت و قدرت نیز که از قبل تحریم ها به ثروت های بی کران دست یافته اند، امروز در مقابل سیاست تنش زدائی قرار گرفته اند.
فضای امنیتی و تهدید خارجی در سال های گذشته، بستر مساعدی برای رشد نیروهای افراطی فراهم آورده است. آن ها در ساختار حکومت، موقعیت های بالائی کسب کرده و منافع عظیمی به جیب زده اند که حاضر به چشم پوشی از آن ها نیستند. دور زدن تحریمهای اقتصادی مستلزم انجام معاملات غیرقانونی و پنهانی بوده است. به همین خاطر تحریم ها بر قدرت این نیرو افزوده است. نباید این نیرو را دست کم گرفت. قدرت تخریب این نیرو بالا است و در ساختار حکومت از حامیان قدرتمندی برخوردار است. اظهار نارضایتی خامنه ای از گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی و کوبیدن مجدد امریکا، نشان از عقب نشینی او در مقابل راست افراطی و فرماندهان سپاه است. جعفری فرمانده سپاه قبل از اظهار نظر خامنه ای، این گفتگو را تاکتیک نادرست تلقی کرده بود.
در عرصه جهانی هم دولت دست راستی اسرائیل و لابی های آن، نیروهای افراطی در امریکا و برخی دولت های منطقه از نزدیکی ایران و امریکا و حل بحران هسته ای ناخرسند هستند. سخنان نتانیاهو در جلسه عمومی سازمان ملل متحد و مصاحبه او با بی.بی.سی نشان داد که چه اندازه دولت افراطی او نگران پایان یافتن تخاصم بین ایران و غرب است. در گذشته سیاست افراطی احمدی نژاد، بهانه های زیادی را به دست نتانیاهو می داد. اما امروز نتانیاهو منزوی شده و دیگر سیاست های افراطی او خریدار ندارد.
بین راست افراطی در داخل کشور با راست افراطی در اسرائیل و امریکا در مخالفت با رویکرد دولت روحانی در عرصه سیاست خارجی همسوئی به وجود آمده است. حسین شریعتمداری که در گذشته نیروهای دگراندیش و اصلاح طلب را به جهت همسوئی در برخی سیاست ها با کشورهای غربی، وابسته می دانست، امروز درمانده است که چگونه همسوئی خودش را با نتانیاهو توضیح دهد. به همین خاطر نعل وارونه می زند.
چرا شما از حل بحران هسته ای و کاهش تنش بین جمهوری اسلامی و غرب دفاع می کنید؟
به نظر سازمان ما حل بحران هسته ای و کاهش تنش بین جمهوری اسلامی و غرب، دستآوردهای گرانباری برای کشور ما خواهد داشت. مهمترین و برجسته ترین دستآورد این رویکرد، برطرف شدن خطر حمله نظامی و برداشته شدن تدریجی تحریم ها است. به نظر ما بیشترین سود رویکرد به سیاست تعامل سازنده با جهان و فاصله گیری از سیاست تخاصمی، حل بحران هسته ای و پایان دادن به خصومت دیرینه بین ایران و امریکا را مردم ایران و از جمله کارگران و زحمتکشان کشور خواهند برد. بیشترین بار تحریم های اقتصادی روی دوش آن ها است. اقتصاد ملی و معیشت مردم کشور ما بر اثر تحریم ها و سیاست های دولت احمدی نژاد تخریب شده، بخش تولیدی کشور ضربه خورده، اقتصاد کشور شدیدا به واردات وابسته شده، فقر و بیکاری افزایش یافته، تورم به ٤٠ درصد رسیده و نابرابری بیشتر شده است. بر اثر این نابسامانی ها، بنیان های اخلاقی به وجه شدیدی آسیب دیده، سرخوردگی و افسردگی به ویژه در بین نسل جوان گسترش پیدا کرده و افیون اعتیاد و انواع جرم و جرائم به طور بی سابقه ای افزایش یافته است. جامعه ما سیر تباهی اخلاقی را طی می کند. در شرایط بحران اقتصادی، گروه های وسیعی از جامعه همواره درگیر مسائل اقتصادی و تامین معیشت هستند و فرصت و امکان پرداختن به مسائل سیاسی را پیدا نمی کنند و یا مسائل سیاسی در نزد آنان به مسئله درجه چندم تقلیل پیدا می کند. طبعا دمکراسی در چنین شرایطی پا نمی گیرد.
حل بحران هسته ای و برداشته شدن تحریم ها، می تواند به تقویت بنیان های اقتصادی کشور و بهبود معیشت مردم منجر گردد و از رنج آن ها کاسته شود. با مهار تورم، کاهش بیکاری و راه افتادن تولیدات کشور، از آهنگ تباهی اخلاقی جامعه کاسته شده و امید به تغییر جایگزین سرخوردگی و افسردگی می شود. کاهش فشارهای اقتصادی، فرصت و امکان پرداختن به مسائل سیاسی و مبارزه برای آزادهای سیاسی و دمکراسی را برای گروه های وسیعتری از جامعه فراهم می سازد. به طور کلی می توان گفت که پایان یافتن تنش بین ایران و غرب، به سود مردم و اقتصاد کشور و روندهای دمکراتیک در جامعه ما و به زیان دولت دست راستی اسرائیل و نیروهای افراطی در امریکا و در داخل کشور ما است.
شما جزو سازمان های اپوزیسیون هستید. برخورد اپوزیسیون نسبت به رویکرد دولت روحانی در عرصه سیاست خارجی چیست؟
بخشی از اپوزیسیون از رویکرد دولت روحانی در عرصه سیاست خارجی استقبال کرده و آن را به سود منافع ملی، تقویت ساختارهای اقتصادی کشور و بهبود معیشت مردم می دانند. آن ها سفر روحانی و تیم او را موفق ارزیابی می کنند.
لازم است به این نکته توجه کرد که رویکرد جدیددولت روحانی در عرصه سیاست خارجی، موفقیت برای اپوزیسیون به حساب می آید. بیش از دو دهه است که بخشی از اپوزیسیون خواهان پایان دادن به سیاست دشمن تراشی، کنار گذاشتن شعار مرگ بر این و یا آن کشور، تعامل سازنده با جهان و برقراری مناسبات عادی بین دو کشور ایران و امریکا است. سازمان ما از دهه ٧٠ چنین رویکردی در عرصه سیاست خارجی را مطرح کرده است. در برنامه سازمان ما پیشبرد سیاست تنش زدائی، همزیستی مسالمت آمیز و برقراری مناسبات مبتنی بر برابر حقوقی و احترام متقابل با دیگر کشورها. تقویت موقعیت اقتصادی و سیاسی کشور در منطقه و جهان و اجتناب از سیاست دشمن تراشی و خصومت با امریکا و اسرائیل، پیشبرد سیاست همکاری و تعامل با اتحادیه اروپا و امریکا، تاکید شده است. امروز دولت روحانی وجوهی از همان سیاستی را پیش می برد که سازمان ما و بخش دیگری از اپوزیسیون سال ها از آن دفاع کرده و خواستار کاربست آن ها توسط جمهوری اسلامی بوده است.
گرایشی در بین نیروهای اپوزیسیون وجود دارد که از پیشرفت مذاکرات جمهودی اسلامی با غرب به خاطر امکان تشدید سرکوب ها در داخل کشور، نگران است. آیا شما هم چنین نگرانی را دارید؟
در بین برخی نیروهای مخالف، این نگرانی وجود دارد که اگر بحران هسته ای حل شود، تنش بین ایران و غرب کاهش یابد و به خصومت دیرینه میان دو دولت ایران و امریکا پایان داده شود، دست جمهوری اسلامی برای سرکوب فعالین سیاسی و مدنی مخالف در داخل کشور باز خواهد شد، موج دستگیری ها راه خواهد افتاد و فضا تنگتر خواهد گشت. یعنی روند سازش در خارج و سرکوب در داخل پیش رفته و استبداد دینی تثبیت و جامعه مدنی تضعیف خواهد شد.
این نیروها به عقب نشینی جمهوری اسلامی و تن دادن به قطعنامه شورای امنیت در سال ١٣٦٧، استناد می کنند. در آن سال جمهوری اسلامی در رابطه با جنگ به خواست غرب تن داد ولی چند ماه بعد از پذیرش قطعنامه، هزاران زندانی سیاسی را قتل عام کرد. یعنی عقب نشینی را با کشتار نیروهای مخالف همراه کرد. به باور آن ها، این خطر وجود دارد که جمهوری اسلامی با حل معضلات خود با غرب و با برداشته شدن فشارهای بین المللی، به سرکوب شدید نیروهای منتقد و مخالف روی بیآورد.
به نظر ما این نگرانی در شرایط کنونی چندان به جا نیست. به دلایل متعدد از جمله دلایل زیر:
ـ با حل و یا کاهش معضلات بین ایران و غرب، موضوع حمله نظامی منتفی شده و سران حکومت مطمئن خواهند شد که تغییر رژیم در دستور کار غرب به ویژه دولت امریکا نیست. یعنی این احساس خطر که غرب از جنبش های اجتماعی و نهادهای مدنی و یا حرکت های اعتراضی برای اعمال فشار به رژیم ایران و برکناری آن بهره خواهد گرفت، کاهش یافته و نگرش امنیتی نسبت به آن ها از جانب حکومت تضعیف خواهد شد. لذا این امکان وجود دارد که فضای مناسب تری نسبت به چند سال گذشته برای فعالیت آن ها فراهم شود.
ـ در فضای تشدید تنش بین ایران و غرب، نیروهای امنیتی ـ نظامی قدرت می گیرند. روندی که در سال های گذشته پیش رفت و منجر به قدرت گیری نیروهای امنیتی ـ نظامی شد که پیآمدهای مخربی برای کشور ما داشت و به تضعیف جامعه مدنی و گسترش سرکوب انجامید. با کاهش تنش ها حداقل روند تقویت نظامی ـ امنیتی ها متوقف می شود و فضا برای تنفس کشیدن فعالین سیاسی و مدنی فراهم می شود.
ـ مذاکره با غرب و کاهش تنش ها به دست نیروئی صورت می گیرد که برآمده از انتخابات ٩٢ است که وعده شکستن فضای امنیتی را داده است. بعد از انتخابات از میزان فشارها اندکی کاسته شده است.
- و دلیل آخر این که در سیاست هیچ نیروئی رقم زنندهی تام و تمام یک وضعیت نیست. پس مسئله در واقع به این صورت مطرح است: آیا جامعهی ما در شرایط تشدید و تداوم تنش با امریکا از امکانات بیشتری برای مقابله با سرکوب و برای طرح مطالبات دموکراتیک خود را دارد یا در شرایط رفع این تنش ها؟ به نظر ما حالت نخست زمینهی به مراتب مناسبتری برای تشدید سرکوب است تا حالت دوم.
اما این نگرانی به جا هم وجود دارد که پروژه هسته ای و تنش زدائی بین ایران و غرب موجب شود که مسئله نقض گسترده حقوق بشر توسط رژیم ایران در مجامع بین المللی در سایه قرار گیرد. به نظر ما این امر نباید موجب شود که ما بر نتایج مثبت عقب نشینی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی چشم بپوشیم. باید به سهم خود بکوشیم که بعد از حل بحران هسته ای، حقوق بشر به مسئله اول مجامع بین المللی تبدیل گردد.
|