مجادلات جنسی و جناحهای فمینیستی
نوشته استوی جکسن و سواسکات- ترجمه فرهاد کشاورز
•
کلمه «جنسیت» به این دلیل از سوی فمینیستها به کار گرفته شد تا تاکیدی باشد بر نقش اجتماع بر شکلدادن به زنانگی و مردانگی، تا با این تاکید بتوانند این دیدگاه را به چالش بکشند که رابطه بین زن و مرد برآمده از دل طبیعت است.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٨ مهر ۱٣۹۲ -
۱۰ اکتبر ۲۰۱٣
[مسئله] سکسوالیته تبدیل به یک موضوع سیاسی حیاتی و البته منشاء اختلاف بین فمینیستها شده است. البته با توجه به اینکه اعمال وهویتهای جنسی، در جوامع غربی عموما جنجالی و موضوع مهمی در فضای مباحثه عمومی اند، این [اختلاف آرا] جای تعجب ندارد. فمینیستها چه در خصوص موضوعات عمومی مثلاً درباره پورنوگرافی، روسپیگری، خشونت جنسی و همجنسگرایی – و چه در حوزه تجربیات شخصیشان، دیدگاههای خودشان را مشخص و بیان کردهاند. با این حال به ندرت میتوانیم تمامی این دیدگاهها را در قالبی متشکل ارائه کنیم. در واقع از قرن نوزدهم، مسئله «سکسوالیتی» محل مناقشه در میان فمینیستها بوده است. اما از زمانی که این موضوع به یک دغدغه اصلی برای جنبش مدرن فمینیستها تبدیل شد، اختلافات جدی در خصوص آن پیدا شد.
در ابتدا باید مفاهیمی را که از آنها استفاده میکنیم، تعریف کنیم. معمولاً فمینیستها بین جنس ، جنسیت و سکسوالیته تفاوت قائل میشوند، با این حال در مورد شیوه به کار گرفتن این مفاهیم، هیچ توافق همگانی وجود ندارد. دو کلمه «جنس» و «جنسی» مفاهیمی پایهای در این بحث به شمار میروند که در استفاده مرسوم خود دارای دو معنی هستند. آنها هم میتوانند به تفاوت فیزیکی بین زن و مرد اطلاق شوند و هم به عملی شهوانی. "ان اوکلی" درباره معنای دوگانه این دو کلمه پیشنهاد میکند که آنچه بر اساس معنی دومی[شهوانی] مطرح میشود، در واقع بر رابطه بین جنسها بر اساس معنی اولی [تفاوت فیزیکی بین زن و مرد] استوار است. او با این نگرش، بر شیوه تفکر دگرجنسگرایانه که در فرهنگ جهان غرب پذیرفته شده، صحه میگذارد. اما برخی دیگر از فمینیستها این دیدگاه را که «جنس» به عنوان «عمل جنسی» تعریف و به عنوان مقاربتی دگرجنسگرایانه تلقی شود، به چالش کشیدهاند. برای کلمه «سکسوالیته» میتوان مفهومی گستردهتر را در نظر گرفت که نشانگر هویتها، امیال و اعمال شهوانی است. البته گاهی اوقات از این کلمه نیز برای بیان تصور خودمان از خودمان به عنوان زن یا مرد استفاده میشود. ما ترجیح میدهیم کلمه جنسیت را برای بیان تمام مفاهیم مرتبط با زن یا مرد بودن و ارجاع به تفاوت زن و مرد در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی به کار ببریم. بر همین اساس، «سکسوالیته» شامل نمودهایی در زندگی شخصی و اجتماعی میشود که اهمیت شهوانی دارند. به این ترتیب مفهوم «سکسوالیته» تا حدودی سیال به نظر میرسد چرا که آنچه شهوانی و در نتیجه جنسی به نظر برسد، تعریف ثابتی ندارد. آنچه برای یک نفر شهوانی به شمار میرود ممکن است برای فردی دیگر نفرتانگیز و برای فرد ثالث از نظر سیاسی غیرقابل قبول به نظر برسد. در حقیقت دیدگاههای مختلف در مورد آنچه شهوانی به نظر میرسد، موجب جدالهای سختی بین فمینیستها درباره موضوعاتی همچون پورنوگرافی شده است. بنابراین به جای به کار گرفتن این کلمه دردسرساز، ما این دیدگاه را به کار میگیریم که سکسوالیته فقط به «اعمال جنسی» محدود نیست و احساسات وروابط جنسی ما را نیز در بر میگیرد؛ شیوههایی که ما از سوی دیگران، جنسی تلقی میشویم یا نمیشویم، همینطور شیوههای که با آن خودمان را تعریف میکنیم.
کلمه «جنسیت» به این دلیل از سوی فمینیستها به کار گرفته شد تا تاکیدی باشد بر نقش اجتماع بر شکلدادن به زنانگی و مردانگی، تا با این تاکید بتوانند این دیدگاه را به چالش بکشند که رابطه بین زن و مرد برآمده از دل طبیعت است. در برخی موارد از «جنس» به عنوان تمایز زیستشناختی بین زن و مرد یاد میشود و از «جنسیت» به عنوان تمایز فرهنگی بین مردانگی و زنانگی و یا تفاوت اجتماعی بین مردان و زنان. برخی عقیده دارند این طرز تفکر موجب نادیده گرفتن اهمیت فیزیکی بدن میشود، در حالی که عدهای دیگر معتقدند دریافت ما از کالبدشناسی جنسی بدن برگرفته و تحت تاثیر اجتماع است. ما هم به این دیدگاه دوم قائل هستیم.
ما همانطور که یک تمایز تحلیلی بین جنسیت و تمایل جنسی ایجاد میکنیم، به این امر هم قائل هستیم که این دو مفهوم از نظر عملی با هم در ارتباط هستند. در واقع همین رابطه بین این دو است که موجب میشود سکسوالیته به یک موضوع حیاتی برای فمینیستها تبدیل شود که میتوان ردپای آن را در بسیاری از مقالاتی دید که در این مجموعه جا گرفتهاند. تمایز اجتماعی و رابطه سلسله مراتبی بین زنان و مردان به شکل عمیقی بر زندگی جنسی ما اثر میگذارد. این امر فقط برای آن دسته از ما که دگرجنسگرا هستیم صدق نمیکند بلکه امیال جنسی گیها و لزبینها نیز بر اساس درکی گستردهتر از معنای زنانگی و مردانگی شکل میگیرد، همانطور که رفتار دگرجنسگراها درباره دیگر امیال جنسی شکل میگیرد؛ برای مثال میتوان از این تفکر یاد کرد که لزبینها را «زنان واقعی» شمرده نمیشوند. جنسیت و سکسوالیته با دیگر تمایزهای اجتماعی نیز در ارتباط هستند، از جمله تمایزهایی که بر اساس نژاد و طبقه تعریف میشوند. به این ترتیب زندگی ما در ارتباط با سکسوالیته بر اساس جایگاههای مختلفی که در اجتماع داریم، شکل میگیرد. بنابراین تجربه زنان از جنسیت و سکسوالیته به شدت متفاوت است. فمینیستها در جستوجوی آن بودهاند که بتوانند هم به درک آن مفهوم مشترک بین ما زنان بپردازند و هم تفاوتهای موجود میان ما را دریابند. در عرصههای مربوط به جنبش زنان که هدف آن دست یافتن به منافع تمام گروههای زنان است، این تفاوتها به یک موضوع حیاتی و غالباً به شدت مناقشهانگیز تبدیل شده است.
منبع: "زن نگار" نشریه پژوهشگران و کنشگران مطالعات زنان
|