آیا رژیم جمهوری اسلامی در مسیر تغیر گام بر میدارد؟
مصطفی هجری
•
سر فرود آوردن رژیم جمهوری اسلامی در برابر خواستهای غرب از روی ضعف و ناچاری در این مرحله که احتمال فروپاشی رژیم برابر تشدید محاصره اقتصادی به نقطه حساسی رسیده است، چیزی نیست که دور از انتظار باشد، ولی نباید انتظار داشت که رژیم در برابر خواست مردم ایران نیز که رسیدن به آزادی است سرفرود آورد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۱ مهر ۱٣۹۲ -
۱٣ اکتبر ۲۰۱٣
پاسخ دقیق به این پرسش کلید بازگشایی دیگر پرسشهای بسیاری است که از به اصطلاح انتخابات اخیر ریاست جمهوری از خرداد ماه تاکنون در میان غربیها و هموطنانمان مطرح است، سفر" روحانی" به نیویورک، سخنرانی ایشان در مجمع سازمان ملل متحد، مصاحبه های نامبرده در طی این سفر و در نهایت گفتگوی تلفنی ایشان با" بارک اوباما" رئیس جمهوری امریکا این سوالات را جدی تر نموده و به بطورگسترده ای در سطح بین المللی گسترش داده است، از ناتانیاهو نخست وزیر اسرائیل گرفته تا کشورهای عرب منطقه و سران کشورهای غربی و بویژه مردم زجر کشیده ایران بی صبرانه در فکر یافتن پاسخ این سوالات مهم هستند.
و اما واقعیت مسأله چیست و چرا به ناگهان رژیمی که پرچمدار صدور انقلاب اسلامی بوده و در این راه هه زینه های گزافی را از ثروت و سامان مردم ایران گرفته تا آبروی خودهزینه نموده است اکنون به یکباره در صدد نمایش چهره جدید از خود بر آمده است؟
برای یافتن پاسخ دقیق این سوألات لازم است چند نکته را توضیح دهیم:
۱ـ بر کسی پوشیده نیست که برای سران جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون حفظ و بقای رژیمشان مقدم بر همه چیز بوده است، خمینی بنیانگذار رژیم بر این باور بود که به منظور حفظ نظام اگر لازم باشد حکم تعطیلی احکام اسلامی را نیز صادر خواهد کرد، تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز از همین اندیشه نشان گرفت، سپاهی که پاسدار انقلاب اسلامی است نه پاسدار ایران، و تاکنون به منظور پاسداری از رژیم و گسترش و صدور آن چه جنایتها که مرتکب نشده است. جمهوری اسلامی طی ده های گذشته بارها ثابت کرده است که برای حفظ این رژیم دست به هر جنایتی می زند. در آغاز، خمینی که حکومت بعثی عراق را تهدیدی برای بقای رژیم خود می پنداشت با تحریکات و دست اندازی های پراکنده زمینه جنگی را فراهم ساخت که هشت سال به درازا کشید و در نهایت وقتی متوجهش کردند که ادامد بیشتر جنگ باعث فروپاشی رژیم می شود، بعد از آن همه ویرانی و قربانی، ذلیلانه در سال ۱۹٨٨ قطع نامه صلح۵۹٨ سازمان ملل متحد را پذیرفت و جام زهر شکست را سر کشید.
اکنون این سناریو به شکل دیگری در حال تکرار است، اعمال محاصره های اقتصادی رژیم از جانب جامعه جهانی در رابطه با پروژه مشکوک اتمی ایران و تشدید مرتب این محاصره ها در ابتدا با شاخ و شانه کشیدنهای رژیم و شعارهای پوپولیستی به آن عکس العمل نشان داده شد. سران رژیم بیانیه ها و تصمیمات غرب در اینمورد را به مثابه فرصت های مغتنمی به خورد مردم میدادند که باید از آنها استفاده کرد و به خود کفایی رسید، و یا آنها را کاغذ پارهای بی ارزش قلمداد میکردند که نمی توانند هیچ تاثیری بر اقتصاد ایران داشته باشد، ولی بعد از گذشت سالها معلوم شد که شعارهای سران رژیم خزانه خالی را پر نکرد و کفگیر به ته دیک خورده است و اگر رژیم کوتاه نیاید لایحه تحریم صدور یک میلیون بشکه نفت صادراتی باقیمانده ایران از سوی امریکا اخرین رمق های اقتصاد در هم شکسته و ویران رژیم را خواهد گرفت، در اینصورت نه تنها ایران توانایی تامین هه زینه ادامه جنگ حکومت بشار اسد علیه مردم این کشور، حزب الله و سایر گروهای تروریستی در منطقه و اقصا نقاط جهان را نخواهد داشت، بلکه در داخل کشور نیز از تامین هه زینه های سرسام آور سپاه پاسداران و مراکز متعدد قدرت عاجز خواهد ماند، در نتیجه رژیم بطور جدی در معرض سقوط قرار خواهد گرفت.
از طرف دیگر به یادداشته باشیم که هدف اقدام رژیم در غنی سازی یورانیوم دست یافتن به سلاح اتمی بوده است زیرا رژیم جمهوری اسلامی ازهمان ابتدا با اجرایی کردن تئوری های صدور انقلاب، غرب ستیزی و خود را رهبر مسلمین جهان انگاشتن، با غرب و بیشتر کشورهای منطقه به ویژه کشورهای مسلمان سنی خود را در میان انبوهی از دشمنان خود ساخته دور و نزدیک احساس کرد که گویا همگی در فکر سرنگونی این رژیم هستند، بنابراین می بایستی در مقابل همه این دشمنان بالقوه و بالفعل ایستادگی نموده و رژیم را حفظ نماید و تنها سلاحی که میتواند این هدف را براورد کند (به زعم رژیم) دسترسی به سلاح اتمی است زیرا فقط در انصورت است که کسی یارای تعرض و تجاوز به این رژیم را نخواهد داشت و جهان به ویژه کشورهای مسلمان منطقه در برابر ایران سر تسلیم فرود خواهند آورد. این که بود برنامه غنی سازی علیرغم اعتراض عمومی و شنیدن صدای این اعتراضات جدی ادامه یافت، و حال گویا رژیم متوجه شده است که نه تنها به سلاح مورد نظر خود دسترسی پیدا نکرده است تا به کمک آن رژیم امام زمان را از شر دشمنان حفظ نماید بلکه ادامه برنامه غنی سازی و عواقب ناگوار آن خود دارد به عامل فروپاشی رژیم منجر می شود . و چون اصل حفظ رژیم است به هر قیمتی، پس باید تسلیم خواستهای غرب شد و در ادامه دادن پروژه اتمی تجدید نظر کرد تا رژیم پایدار بماند. نتیجه این می شود که بعد از سالها شعار دادن علیه غرب و صرف هزینه های کلان از بیت المال کشور و به فقر و فلاکت کشاندن مردم این سرزمین به منظور دست یابی به سلاح اتمی، در یک چرخش ۱٨۰ درجه ای سخن از واقعیت هولوکوست، دوستی با مردم اسرائیل، مکالمه تلفنی ۱۵ دقیقه ای روحانی با اوباما رئیس جمهور شیطان بزرگ به میان می آید و رسانه های رژیم درصددند این چرخش را به قیمت فتح الفتوح رژیم ( نرمش قهرمانانه) به مردم بفروشند، در حالیکه " نرمش قهرمانانه" رهبر جام زهر دیگری است که ذلیلانه باید بنوشد تا رژیم رااز خطر سقوط نجات دهد و برای مدتی دیگر همچون اختاپوسی بر گرده مردم فلاکت زده ایران سوار شود.
جای تردیدی نیست که جناب رهبر و پیامبرش"روحانی " در این مقطع زمانی برای پیشبرد برنامه هایشان تا جایی که میدان داشته باشند مانور خواهند داد، دروغ خواهند گفت و فریبکاری خواهند کرد تا بلکه به نحوی غرب را راضی کنند که مقداری از محاصره های اقتصادی را کاهش دهند بدون آنکه به خواست های آنها گردن نهند، ولی آنچنانکه پیدا است غرب بویژه امریکا ترفندهای رژیم را به خوبی شناخته است و تحت تاثیر لبخندها و شعارهای آن قرار نخواهد گرفت و همچنان که بارها اعلام کرده اند آنان منتظر اقدامات عملی رژیم در راستای پذیرفتن خواستهایشان می باشد. پس اگر در صورت جدی بودن غرب بر ادامه تحریمها " که ظاهرأ چنین مینماید" رژیم زبونانه در برابر خواستهای غرب و جامعه بین المللی سر فرود آورد و آنرا فتح بزرگ رهبر نامید "همچنانکه بعد از شکست ایران در برابر حکومت عراق و تاکنون خود را فاتح می پندارد" نباید تعجب کرد.
البته لازم به یاد آوری است که به تحقق رسیدن این سناریو با وجود مخالفان و مشکلات عدیده ای که در داخل ایران و همچنین امریکا بر سر راه آن وجود دارد برنامه ای زمانبر و دشوار خواهد بود ولی با این همه دور از امکان نیست.
و اما از آنهمه سرو صدای بسیار نصیب مردم ایران چ خواهد بود؟
برای پاسخ به این سوأل نیز باز بر میگردیم به اصل حفظ نظام، و آن اینکه همچنانکه اشاره شد لغو محاصره اقتصادی توسط غرب، موجب خواهد شد که برای مدت زمان دیگری عمر رژیم تداوم یابد واز نظر گشایش وضع اقتصادی دریچه کوچکی نیز بروی مردم باز شود، ولی اگر تصور شود که رژیم با مردم ایران نیز از در آشتی در خواهد آمد در نتیجه فضای امنیتی ایران باز خواهد شد و آزادیهایی را که رژیم از آغاز بر سر کار آمدنش از مردم به ویژه آزادیخواهان غصب نموده به آنها باز خواهد گرداند اشتباه بزرگی است، بجز در مواردی بسیار جزیی و کم اهمیت که آنهم نقش سوپاپ دیک زودپزرا بازی خواهد کرد جهت جلو گیری از انفجار. زیرا آزادی مردم عامل سرنگونی رژیم خواهد شد نه حفظ ونگهداری آن. مردم ایران در طول دهه های گذشته انچنان نفرتی از رژیم به دل گرفته اند که به محض اینکه سنگینی سر نیزه سرکوب فرصت نفس کشیدنی به آنها بدهد متحد و یکپارچه علیه آن قیام خواهند کرد و بساط فرسوده آنرا در هم خواهند پیچید، همچنانکه در طی ٣۷ سال گذشته هرگاه به دلایلی این فرصت برای مردم فراهم آمده است وارد عمل شده و پایه های رژیم را لرزانده اند، و رژیم نیز به خوبی از این واقعیت آگاه است. علاوه بر جمهوری اسلامی تاریخ دهه های گذشته در کشور های منطقه خاورمیانه و افریقا نیز این واقعیت را ثابت کرده است که رژیم های توتالیتر و واپس گرایی که در میان جامعه خود جاپایی ندارند، تکیه گاهشان تنها نیروهای سرکوبگرشان است. این نوع رژیم ها همیشه از مردم خود در هراسند و به حق این نگرانی را دارند که مردم به محض دسترسی به آزادی وجود ننگین آنها را از روی زمین پاک کنند. اینچنین است که این رژیم ها تا لحظات آخر به زور سرنیزه حکومت می کنند و مجالی برای آزادی مردم فراهم نمی کنند، این تجربه را ما از رژیم های پادشاهی ایران، عراق صدام حسین و کشورهای که اخیرأ انقلابهایی بنام بهار عربی حکومت های آنان را سرنگون کرد مشاهده نمودیم،رژیم جمهوری اسلامی نیز این واقعیتها را مشاهده نموده و از آنها درس گرفته است، تا جایی که این رژیم نه تنها آزادی را از مردم ایران دریغ میدارد بلکه با وجود فلاکتبار بودن وضع اقتصادی و سیاسی اش هزینه پیشبرد جنگ بشار اسد با مردمش را نیز تقبل کرده است که مبادا با سقوط رژیم سوریه مردم این کشور به آزادی برسند، آزادی جدیترین آفت و دشمن اینگونه رژیمها است به همین جهت تا لحظه آخر با آن در ستیز خواهند بود.
نتیجه:
سر فرود آوردن رژیم جمهوری اسلامی در برابر خواستهای غرب از روی ضعف و ناچاری در این مرحله که احتمال فروپاشی رژیم برابر تشدید محاصره اقتصادی به نقطه حساسی رسیده است، چیزی نیست که دور از انتظار باشد، ولی به دلایلی که ذکر آن رفت نباید انتظار داشت که رژیم در برابر خواست مردم ایران نیز که رسیدن به آزادی است سرفرود آورد، بلکه چه بسا با دادن امتیاز به غرب بر شدت سرکوب و خفقان در داخل بیافزاید و در این حالت است مردم برای رهایی خود از چنگال استبداد راهی جز اتحاد و مقاومت در برابر رژیم نخواهند یافت.
در این مرحله هرگونه توهم پراکنی در رابطه با اصلاح پذیری رژیم، دلخوش کردن به لبخندها و وعده های دروغین مهره های ریزو درشت آن در راستای تحکیم پایه های استبداد می باشد، مردم به جان آمده ایران برای رسیدن به آزادی هیچ راه دیگری بجز سرنگون نمودن این رژیم ندارند و در این راه لازم است بدون هیچگونه تردیدی گام بردارند و صدالبته پذیرای پرداخت هزینه های آنهم باشند و به این ترتیب پیروزنهایی مردم خواهند بود نه رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی.
* مصطفی هجری دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران
|