یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سخنی در باب چپ رادیکال


بهروز کریمی زاده


• این یک شانتاژ سیاسی است که هر کس در ایران با مشی لیبرالی و شیوه های آمریکایی کنار نیاید، دموکرات نیست. چپ رادیکال نه تنها در مقابل این شانتاژها عقب نخواهد نشست، بلکه مستقیماً بنیان های نظری بخش عمده ای از اپوزیسیون راست و لیبرال را به چالش خواهد کشید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۲ شهريور ۱٣٨۵ -  ۱٣ سپتامبر ۲۰۰۶


بی مایگی اظهاراتی که از جانب عده ای در باب سوسیالیسم و مارکسیسم در قالب هایی نظیر معرفی نظریه پردازان مارکسیست صورت می گیرد و پرگویی های پر طمطراق و توخالی در باب مقایسه تطبیقی محتوای نظری نیروهای چپ گرا در دهه های چهل و پنجاه و نیروهای کنونی چپ، ضرورت ارائه مطالبی را در جهت معرفی و توضیح گرایشات چپ عیان می سازد. این مطلب کوتاه نیز گامی در جهت پاسخ به همین نیاز است .
عده ای نسبت به دموکرات نبودن نیروهای چپ کنونی اظهار تردید می کنند، در حالی که در تمام سطوح جامعه و به خصوص در دانشگاه ها، نیروهای چپ رادیکال در صف مقدم دفاع از مطالبات دموکراتیک و حقوق صنفی و مدنی قرار دارند. در این مقاله به صورت اجمالی در جهت تنویر افکار عمومی نسبت به ماهیت نیروهای چپ رادیکال (در مقابل سمپاشی هایی از نوع بالا) خواهیم کوشید. سعی ما بر این است که توضیحات خود را با ادبیاتی شفاف ارائه دهیم تا پیام خود را به صورت واضح و روشن به مخاطبان خود منتقل کنیم .
جنبش چپ، جنبش نقد دائم شرایط موجود و نفی مداوم سرمایه داری از منظر طبقه کارگر به قصد ایجاد تحولی بنیادین در اساس جامعه (از جمله روابط مالکیت) است. ابتدا باید چهارچوب نظری خاصی را که منجر به ارائه چنین تعریفی از جنبش چپ می گردد، به طور خلاصه بیان کنیم .
تحلیل طبقاتی جامعه با روشی ماتریالیستی، دیالکتیکی و تاریخی در مرکز ثقل این دیدگاه قرار دارد. از این منظر جامعه چون کلیتی یکدست و یکپارچه حاصل از گرد هم آمدن افراد منفرد در نظر گرفته نمی شود و دولت به عنوان نهادی خنثی که کارش صیانت از حقوق افراد و قضاوت و مداخله در موارد اختلافی است، شناخته نمی شود .
در این دیدگاه طبقات اجتماعی به عنوان یک میانجی مهم و عمده میان فرد و جامعه ظاهر می گردند که در تعیین هویت و ساختار درونی هر یک از این دو مفهوم نقش محوری دارند. روابط ما بین طبقات اجتماعی حاصل از شیوه تولید و معیشت انسان ها در هر دوره تاریخی از طریق ایدئولوژی ها و نیروهای نظامی و قهر آمیز توجیه و تثبیت می گردند.در طول تاریخ بشری طبقات حاکمه دولت را به عنوان ارگان سرکوب و پاسدار منافع خود شکل داده اند و طبقات تحت استثمار نیز به شیوه های مختلفی از رفرم گرفته تا آشوب، قیام و انقلاب در مقابل طبقات حاکم بر می خیزند و اینگونه است که تاریخ جوامع،   تا کنون تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است .
در این میان جنبش چپ نه به عنوان فرقه ای ایدئولوژیک متشکل از مصلحین اجتماعی بلکه به عنوان جنبشی برآمده و معطوف به یکی از طبقات حاضر در جدال یعنی طبقه کارگر است. تئوری این جنبش سوسیالیسم انقلابی یا مارکسیسم) تئوری نقد مناسبات سرمایه داری از منظر طبقه کارگر می باشد و هدف آن پیروزی طبقه کارگر در منازعه طبقاتی و تسخیر قدرت سیاسی توسط این طبقه است و در نهایت انحلال طبقات و از میان رفتن دولت است .
تا همین جا زمینه بحث بسیار گسترده است. نظریات متعددی وجود دارند که در برابر تحلیل طبقاتی فوق موضع می گیرند یا صحت جهانی آن را به زیر سوال می برند. این مجادلات محتوای هزاران صفحه بحث نظری بین متفکران چپ گرا و راست گرا را تشکیل می د هد که خواننده علاقه مند می تواند به این متون مراجعه نماید .
  اما باید افرادی را که با فخر فروشی و به سیاق صفحات روزنامه شرق قصد دارند دیدگاه های نظریه پردازان خاصی را به عنوان تنها نظریات جا افتاده و قابل قبول چپ گرایان به جامعه قالب کنند! از این امر مطلع نمود که از زمان انتشار مانیفست کمونیسم در سال ۱٨۴٨ تا کنون مباحث بسیاری توسط بزرگان نظری و سیاسی جنبش چپ چون انگلس، لنین، لوکاچ، گرامشی، لوکزامبورگ و تروتسکی و ...طرح گردیده است که در این میان نظریات جزم اندیشان و جبر گرایانی چون کائوتسکی صفحات اندکی از این ادبیات پر بار را اشغال می نماید. هر چند پناه بردن مریدان پوپر و هایک به چنین چهره هایی در مقابل چپ رادیکال مایه مزاح و انبساط خاطر را فراهم نموده است .
اما در این وانفسا که جانیان سابق نقش آزادیخواهان را بازی می کنند، شاهزاده پهلوی طرفدار دموکراسی می شود و یکی از عناصر مشکوک زندان اوین به کمک رادیو "صدای آمریکا" به رهبری جنبش دانشجویی ارتقا می یابد. باید اندکی بیشتر پیرامون خصوصیات سیاسی چپ رادیکال بحث نمود .
در دیدگاه چپ رادیکال، ایران به عنوان جزئی از نظام جهانی سرمایه (حال یاغی یا مطیع!)مورد تحلیل واقع می شود. لذا مبارزه طبقاتی به صورت جدالی مشخص میان ارکان سرمایه (اعم از داخلی یا خارجی) ، حاکمیت و طبقه کارگر در بطن جامعه جریان دارد .
شرایط ایران مطالبات دموکراتیک و آزادیخواهانه ای چون "آزادی بیان" ، "آزادی تشکل" و .... را در چهارچوب پلاتفرم خاص طبقه کارگر و چپ رادیکال (که چیزی جز پیگیری مستمر جهت تحقق سوسیالیسم نیست) برجسته نموده است. البته شیوه برخورد چپ رادیکال با این مطالبات کاملاً متمایز با اپوزیسیون راست و شیوه بورژوایی می باشد که در کنار چگونگی پیوند این مطالبات دموکراتیک با مطالبات سوسیالیستی از منظر چپ رادیکال (در تمایز با دیگر نحله های چپ) خود جای بسط و بحث بسیار دارد .
چپ رادیکال تضاد میان "آزادی" و "برابری" را نمی پذیرد و دوگانگی میان این دو مفهوم و خواسته بنیادین انسانی را ناشی از محدودیت های مناسبات جامعه سرمایه داری می داند .
با این مقدمات چپ رادیکال معتقد است حاکمیت سرمایه داری در ایران اساساً با نوعی خود کامگی ملازم است. لذا بحث ابداً بر سر انتخاب یک دموکراسی بورژوایی یا یک حکومت استبدادی با شکل بندی ماقبل سرمایه داری نیست .
طبقه سرمایه دار در ایران همواره با حکومت های خودکامه سازش کرده و هیچ گاه نیروی سیاسی مستقلی را شکل نداده است که نبرد با خودکامگی را تا انتها پیش ببرد. ریشه این مسئله را می توان در این واقعیت جستجو کرد که دموکراسی حقیقی در ایران به سرعت مناسبات اقتصادی سرمایه داری را نفی می کند و منافع عینی توده های وسیعی از مردم به صورت بارزی با مناسبات اقتصادی مزبور بیگانه است .
لذا طبقه سرمایه دار همواره به قدرت خودکامه ای نیازمند است تا مناسبات اجتماعی و اقتصادی سرمایه داری را به جامعه تحمیل کند .
البته باید در نظر داشت که که درباره مسئله دموکراسی به صورت عام نیز چپ رادیکال کاملاً متفاوت می اندیشد. برای چپ رادیکال دموکراسی بورژوایی نه یک هدف و نه یک ایده آل ذهنی بلکه   مفهومی است که در هر دوره معانی و تعابیری دارد و با توجه به معنای مشخص آن در دوره ای که به کار برده می شود ، درباره آن موضع گیری می شود .
" دموکراسی" در چهارچوب ادبیات لیبرالی حاکم بر جهان، آن شکل بندی سیاسی را مد نظر دارد که حکومت جهان شمول سرمایه را تضمین نماید. به این ترتیب "دموکراسی" از یک مدل پیشنهادی برای پاسخگویی به خواست های عمومی همچون حکومت "نژاد برتر" به یک غایت نهایی ارتقا می یابد. برای حصول این غایت هرگونه جنگ افروزی، تهاجم یا تجاوز نظامی مجاز شمرده می شود. حتی اگر لازم باشد می توان ریختن بمب های فسفری و خوشه ای را بر سر مردم فلوجه توجیح نمود !
در ادامه همین منطق است که از نظر برخی از دموکراسی خواهان ایرانی وصول به "دموکراسی" از هر طریقی (جنگ، تحریم یا جنگ های قومی و...) مورد حمایت است. خارج از این نکته که چنین روش هایی منجر به آمدن دموکراسی مورد ادعایی خود آقایان هم نخواهد شد این مسئله نشان دهنده نوعی اندیشه غایت محور در ذهن لیبرالیسم حاکم بر جهان امروز است که در آن هدف وسیله را توجیه می کند.(به عبارتی دیگر این طرز تفکر نزدیکی بسیاری با یک دیدگاه فاشیستی دارد )
چپ رادیکال استقرار یک حکومت دموکراتیک را بسیار مطلوب ارزیابی می کند و این خواست را با سیاست خاص طبقاتی خود، تنها از طریق رشد و ارتقای جنبش های اجتماعی و جهت گیری خاص آن ها ممکن می داند .
طرق پیشنهادی دیگری چون زمینه چینی برای وقوع انقلاب رنگی، تحریم و.... مورد پذیرش چپ رادیکال نیست. این مسئله نافی دموکرات بودن چپ رادیکال و تعهد آن به آرمان های آزادی خواهانه نیست، بلکه نشانگر راهبرد متفاوت این جنبش از اپوزیسیون لیبرال و راستگرای ایران است .
نمونه ای از شیوه برخورد چپ رادیکال با مسائل روزمره سیاسی می تواند قضیه را روشن تر کند. تجمع در حمایت از حقوق دکتر ناصر زرافشان، اکبر گنجی، مهندس موسوی یا هر زندانی سیاسی دیگر، عملی است که در آن هر نیروی دموکراتیک اصیلی از جمله چپ رادیکال شرکت می نماید. در همین حال عدم حمایت از تجمع هواداران آقای گنجی در مقابل دفتر سازمان ملل در نیویورک و نقد این گونه حرکات از سوی چپ رادیکال نشان دهنده تفاوت هایی بنیادین در نگاه به سیاست، ارزیابی شرایط ایران و چگونگی عمل برای رسیدن به نتایج مطلوب است .
به طور خلاصه بگوییم که این یک شانتاژ سیاسی است که هر کس در ایران با مشی لیبرالی و شیوه های آمریکایی کنار نیاید، دموکرات نیست . چپ رادیکال نه تنها در مقابل این شانتاژها   عقب نخواهد نشست، بلکه مستقیماً بنیان های نظری بخش عمده ای از اپوزیسیون راست و لیبرال را به چالش خواهد کشید .
  در مورد چپ رادیکال ناگفته ها بسیار است، اما ادامه بحث و چگونگی پیشبرد آن را به مقتضیات زمان واگذار می کنیم .
و در پایان تاکید می کنیم که چپ رادیکال در ایران با هدف پیشبرد سیاست مستقل طبقه کارگر، پیگیری خواست های ملازم آزادی خواهی و برابری طلبی را در دستور کار خود دارد و فارغ از انگ ها و آزار ها راه خود را ادامه خواهد داد .
 
barricade.blogfa.com
www.peyman-piran.blogsky.com
/ enferadi.blogfa.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست