حزبی که باید ساخت
نگاهی به مشخصه های اساسی حزبی که پاسخگویی به الزامات امر " خود رهانی کارگران" را هدف خود دارد (۲)
اسماعیل سپهر
•
دفاع از نظام شورایی متعهد به اصول اساسی دمکراسی و سوسیالیسم مشارکتی بی تردید حاکمیت و سیادت حزبی بر ارکان قدرت سیاسی را بر نمی تابد. نظام شورایی با اقتدار و حاکمیت توده مردم و نظام حزبی با اقتدار و حاکمیت احزاب و نخبگان حزبی تداعی می شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۵ مهر ۱٣۹۲ -
۱۷ اکتبر ۲۰۱٣
- تعهد به دمکراسی نوع مشارکتی و سوسیالیسم نوع مشارکتی چه حزبی را قالب می ریزد؟
دمکراسی مشارکتی با شکلی از حکومت شورایی و با نوعی از دمکراسی مبتنی بر قدرت ورزی عمومی توده ها تداعی می شود. در دمکراسی مشارکتی، قدرت ورزی عمومی توده ها در قالب بکارگیری گسترده اشکال مختلف دمکراسی مستقیم، در نقش فراگیر و تعیین کننده نهادهای شورایی محل کار و زندگی توده مردم (همه مردم و همه اقشار اجتماع ) در همه عرصه های حریم قدرت سیاسی و با حضور موثر و گسترده نهادهای جامعه مدنی در ساماندهی عرصه های مختلف حیات اجتماعی، تعین می یابد. در دمکراسی مشارکتی تعهد نظام سیاسی به تامین شرایط و بسترهای لازم برای تجربه وسیعترین آزادی های فردی و اجتماعی و اهتمام آن به مهار قدرت ورزی نخبگان و گروه های نخبه محور، راه را بر نقش آفرینی آحاد جامعه در صحنه های مختلف اجتماعی می گشاید و میدانی فراخ برای عمومی شدن قدرت ورزی سیاسی فراهم می آورد. در دمکراسی مشارکتی، نظام شورایی تنها با احترام به حق شهروندی تمامی آحاد جامعه، با ایجاد فرصت قدرت ورزی گسترده و برابر برای همه شهروندان، با بکارگیری وسیعترین و موثرترین مکانیزم های دمکراتیک برای اعمال خود مدیریتی و خود حکومتی توده مردم و در همان حال با تحدید قدرت ورزی نخبگان و گروه های نخبه محور تداعی خواهد شد.(۱)
سوسیالیسم مشارکتی نیز با شکوفایی جنبش شورایی و جنبش خودمدیریتی نیروی کار، با تثبیت نقش تعیین کننده افراد در مدیریت و هدایت امور مربوط به محل کار خود و با نقش آفرینی جدی همه آحاد نیروی کار و زحمت و همه نهادهای وابسته به نیروی کار در ساماندهی اقتصاد خرد و کلان، قابل تشخیص است. در این نوع از سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی و الغاء نظام بهره کشی فرد از فرد، با الغاء همه اشکال از خود بیگانگی نیروی کار و زحمت، با تضعیف هر چه بیشتر نقش بورکراسی در حوزه مدیریت اقتصادی ( چه افتصاد خرد و چه اقتصاد کلان )، با نقش پررنگ نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی نیروی کار و زحمت در جهت یابی و ساماندهی عرصه های مختلف اقتصادی، با ظهور قوی و موثر نهادهای دفاع از منافع مصرف کنندگان و برخی دیگر از نهادهای حوزه جامعه مدنی – نهادهایی که دایره فعالیتی اشان به امر اقتصاد مربوط می شود - در هدایت و مدیریت حوزه های مختلف اقتصادی و با تمکین به خواست و اراده عمومی آحاد مردم در تعیین جهت گیری های عمومی اقتصادی ( چه از طریق بکارگیری ابزار دمکراسی مستقیم و چه از طریق برسمیت شناختن نقش تعیین کننده نهادهای شورایی و نهادهای جامعه مدنی در مدیریت حوزه اقتصاد ) همراه خواهد بود.
دفاع از نظام شورایی متعهد به اصول اساسی دمکراسی و سوسیالیسم مشارکتی بی تردید حاکمیت و سیادت حزبی بر ارکان قدرت سیاسی را بر نمی تابد. نظام شورایی با اقتدار و حاکمیت توده مردم و نظام حزبی با اقتدار و حاکمیت احزاب و نخبگان حزبی تداعی می شود. نظام حزبی به شکلی از حکومت نخبگان و نظام شورایی به شکلی از حکومت توده ها تجسم می بخشد. در نظام شورایی بمثابه یک نظام کاملن دمکراتیک، بی تردید وجود احزاب سیاسی و فعالیت حزبی منتفی نیست. در نظام شورایی، اما از توده مردم به تفع احزاب خلع قدرت نخواهد شد و احزاب و نخبگان حزبی قدرت سیاسی را در دست خود متمرکز نخواهد یافت. در این نظام نخبگان سیاسی از رانت سیاسی-قدرتی احزاب حظ نخواهند برد و احزاب سیاسی در نقش ابزار اصلی قدرت ستانی از آحاد مردم و قدرت بخشی به معدود نخبگان عرصه سیاست ظاهر نخواهند گردید.
نظام شورایی بیش و پیش از هر چیز با عمومی شدن قدرت ورزی سیاسی و با فراهم آوردن اسباب و لوازم قدرت ورزی گسترده و موثر آحاد جامعه ( چه در قالب نهادهای خود مدیریتی و چه در قالب نهادهای خود حکومتی توده مردم ) در همه عرصه های حیات اجتماعی، به تصور می آید. این مهم، اما بی تردید جز با تلاش برای توقف زیاده خواهی قدرتی نخبگان و گروه های نخبه محور و جز با بخدمت گرفتن مکانیزم ها و ابزارهای بازدارنده علیه قدرت ورزی بی حد و حصر نخبگان و گروه های نخبه محور ( و به تعبیر دیگر جز با ممانعت از تمرکز قدرت سیاسی در دست احزاب سیاسی و نخبگان عرصه سیاسی ) به بار نخواهد نشست.
نظام شورایی، در حقیقت با لگام زدن به عرصه قدرت ورزی نخبگان عرصه سیاست و مهار فعال مایشایی گروه ها و نهادهای سیاسی مبتنی بر جولان داری نخبگان ( اعم از احزاب و گره های سیاسی و یا لابی ها و نهادهای سیاسی مدافع منافع خود ویژه ) و تضمین قدرت ورزی عمومی، موثر و ادامه دار توده هاست که جوانه های خود را در دل زمین سیاست می کارد. هم ازینرو برای حزب مدعی دفاع از دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی و نظام شورایی ملتزم به اصول دمکراسی فربه، تسخیر قدرت دولتی توسط حزب، جز نقض غرض و خط بطلان کشیدن بر اهداف اصلی اعلام شده آن، معنایی نخواهد داشت. برای حزبی اینچنین، تلاش و مبارزه سیاسی بی تردید جز با ایجاد فضای لازم برای قدرت ورزی توده ها و شکوفایی نهادهای خود حکومتی و خود مدیریتی توده ای در همه عرصه های حیات اجتماعی، جز با تلاش برای میدان داری بیشتر نهادهای جامعه مدنی و جز با مقابله جدی با هر اقدامی که به شکل گیری و تحکیم شکلی از حکومت نخبگان ( و از جمله حکومت مبتنی بر اقتدار احزاب، بمثابه یکی از رایج ترین اشکال حکومت نخبگان در دوره حاضر ) راه برد، تداعی نخواهد شد. کنار نهادن کسب قدرت سیاسی توسط حزب از اهداف و آماج های آن، بی تردید گام اول در راستای تعهد به برساختن نظام شورایی و ایجاد دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی است. اگر قرار باشد نظامی بر مدار قدرت ورزی عمومی و ادامه دار توده مردم (و نه نخبگان) و نظامی مبتنی بر اقتدار نهادهای خود حکومتی مردم ( و نه اقتدار احزاب سیاسی) برپا سازیم، آشکار استکه حزب ما خود نمی تواند به "نماینده گی از سوی طبقه" مدعی قدرت دولتی باشد. همه تجربیات تاریخی تاکنونی نیز موید این حقیقت استکه به فرض پیروزی انقلاب ( چه انقلاب دمکراتیک و چه انقلاب سوسیالیستی ) و حتی به فرض شکل گیری و اقتدار گسترده نهادهای شورایی و نهادهای خود حکومتی کارگران و زحمتکشان، حزب کارگری مدعی قدرت، دیر و زود نهادهای شورایی و نهادهای خود حکومتی مردم را مانع و مزاحم قدرت ورزی خود خواهد یافت و چه آشکار و چه پنهان، به مسخ و حذف این نهادها کمر خواهد بست. حذف کسب قدرت سیاسی از آماج های حزب، اما به چه معناست؟ آیا حذف کسب قدرت دولتی توسط حزب از اهداف چنین حزبی بمعنای کنار نهادن اصل براندازی و درهم شکستن دولت بورژوایی از اهداف و آماج های آن و در واقع شکل دادن به حزبی به لحاظ سیاسی منفعل و فشل و حزبی از نوع "اطاق فکر" است؟
_ آیا "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" بزیر کشیدن بورژوازی از ارکان قدرت سیاسی را هدف خود ندارد؟
"حزب دفاع از خود رهانی کارگران" البته تسخیر قدرت دولتی و بزیرکشیدن دولت بورژوایی را پیش شرط لازم و غیر قابل اجتناب هر تلاش جدی برای فراتر رفتن از چهارچوبه های سرمایه داری و هرگونه تلاش عملی برای بنای ساختمان سوسیالیسم بشمار می آورد. این حزب، اما تلاش برای کسب قدرت دولتی توسط حزب را شرط لازم برای بزیر کشیدن بورژوازی از ارکان قدرت سیاسی و پیروزی انقلاب کارگری تلقی نمی کند. این حزب تسلط بر اهرمهای قدرت دولتی به نیابت از کارگران و زحمتکشان را رسالت خود نمی داند و برای خود، شاًن نماینده صاحب حق توده ها در فرمان رانی بر دستگاه های دولتی را قائل نیست. گسست از الگوی "حزب جانشین گرا" و پیرایش حزب از حرص و آز چنگ زدن به اهرمهای قدرت دولتی، اما "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" را در ضرورت درهم کوفتن قدرت دولت بورژوایی و تسخیر قدرت دولتی توسط نهادهای شورایی و نهادهای خود حکومتی توده ها، به تردید وا نمی دارد. کاملن برعکس، این حزب مبارزه برای عروج نهادهای قدرتی توده ای بر دستگاه دولتی را گام اول در ایجاد و استقرار دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی بشمار می آورد و درهم شکستن ماشین دولتی بورژوازی را شرط مقدم استقرار موفقیت آمیز هر شکلی از قدرت ورزی عمومی مردم و هر شکلی از حکومت توده ها ( در برابر حکومت نخبه ها ) تلقی می کند.
این حزب اگر چه گفتمان سازی و گفتمان پراکنی را یکی از عرصه های اصلی کار و فعالیت سیاسی خود می یابد و تلاش برای عمومی کردن گفتمان دمکراسی مشارکتی و سوسیالیسم مشارکتی را هدف اصلی خود می پندارد، اما در سپهر سیاسی و در معادلات قدرتی صرفن در هیئت یک اطاق فکر و در قاموس یک نهاد فرهنگی ظاهر نمی شود. تلاش سازمانگرانه برای ایجاد و بسط نهادها و سازمانهای طبقاتی کارگران و زحمتکشان، اقدام برای ایجاد نهادهای خود مدیریتی توده ها در همه عرصه های کار و فعالیت اجتماعی و مبارزه و مقابله همه جانبه با همه اشکال رژیم های بورژوایی، جزء مهم و تعطیل ناپذیر فعالیت سیاسی چنین حزبی است. در همین راستا دخالت موثر و همه جانبه در همه فعل و انفعالات سیاسی روزانه و تلاش برای ایفاء نقش تاثیر گذار و تعیین کننده در سمت دهی تحولات سیاسی به سوی محو و نابودی بردگی سرمایه داری، تعین بخش هویت و سیمای سیاسی چنین حزبی خواهد بود.
اینهمه، اما تفاوت ماهوی "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" – بمثابه حزبی که ایجاد نوع ویژه ای از دمکراسی، یعنی دمکراسی مشارکتی و بنای نوع ویژه ای از سوسیالیسم، یعنی سوسیالیسم مشارکتی را در آماج خود دارد - با سایر احزاب و گروه های سیاسی مدافع گونه های دیگری از ساختار سیاسی و سوسیالیسم را کم رنگ نمی کند و بر تمایزات جدی آن بمثابه حزبی که قدرت را برای خود طلب نمی کند، سایه نمی اندازد. این حزب اگرچه تا عمومی شدن گفتمان دمکراسی مشارکتی، تا ظهور و فرادستی نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی توده کار و زحمت در عرصه های مختلف حیات سیاسی- اجتماعی و تا آستانه شکل گیری دولت نوع شورایی، در هیئت یک حزب سیاسی گفتمان ساز، سازمانگر و مداخله جو در همه عرصه های حیات سیاسی - و در حقیقت در نقش یک حزب سیاسی راهبر و هدایت گر ظاهر می شود- اما ایده آل خود را در زایل شدن ضرورت وجودی هر گونه دولت، هرگونه حزب سیاسی و اساسن هر شکلی از فعالیت سیاسی می جوید. ایده آل " حزب دفاع از خود رهانی کارگران " دست یابی به شرایطی است که نقش حزب گام به گام به ادای سهم محدودی در رهبری گفتمانی طبقه فرو بکاهد و پا به پای الغای نظام طبقاتی و محو طبقات و محو دولت، شعله حیات حزب، بمثابه حزب نیز، به تاریخ بپیوندد.
"حزب دفاع از خود رهانی کارگران"، دستگاه سازمانی، سامانه استراتژیک و نحوه نزدیکی و کنش سیاسی خود به موضوعات و رخدادهای سیاسی را چنان طرح و پی می ریزد که با پیروزی انقلاب کارگری و با آغاز ایجاد ساختمان دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی و با تبدیل نهادهای خود مدیریتی و خود حکومتی کارگران به منبع اصلی آگاهی بخشی، سازمانگری و هدایت و رهبری آحاد نیروی کار و زحمت، حزب گام به گام فعالیت خود را به فعالیتی کم وبیش گفتمانی فرو کاهد و با پیشروی بسوی الغای کامل نظام طبقاتی ( و از جمله محو طبقه کارگر ) و با محیا شدن شرایطی که اختلافات قوم بشر قالبی جز صف کشی های دوست و دشمنانه بیابد، فرجام هرگونه کار حزبی را به استقبال رود. آری، "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" حزبی از نوع دیگر و حزبی آشکارا متمایز و متفاوت از همه احزاب تاکنونی است. حزبی که در افق سیاسی خود نه قدرت بیشتر و فزون تر حزب، که پایان هر شکل از حکومت نخبگان و پایان هر شکل از حکومت حزبی را، حک دارد.
نشانه های چنین تمایز آشکاری، اما تنها در برنامه سیاسی، در شعارها و در گفتمان عمومی این حزب مشهود و منعکس نخواهد بود. این حزب در عمل و در ترسیم چهارچوبه های مناسبات سازمانی خود، در تعیین استراتژی سیاسی و مبانی تاکتیکی، در نوع مواجه با تحولات سیاسی، در نگاه به نهادهای جامعه مدنی و در نوع رابطه و تعامل حزب با این نهادها و در واقع در همه اشکال و تظاهر حیات و کنش سیاسی خود، چهره متفاوتی از احزاب طالب قدرت سیاسی را بنمایش خواهد گذارد. این حزب همه توان و تلاش خود را حقیقتن در خدمت خود آگاهی، خود سامانیابی و خود رهانی کارگران قرار خواهد داد و هیچگاه از آماج نهایی خود، یعنی ایجاد نظامی مبتنی بر دمکراسی و سوسیالیسم مشارکتی و ساختاری مبتنی بر گسترده ترین اشکال خود مدیریتی و خود حکومتی توده ای، فاصله نخواهد گرفت. این حزب:
- در حیات سازمانی خود از سانترالیسم دمکراتیک فاصله خواهد گرفت و دمکراسی غیر متمرکز و شکلی از خود مدیریتی توده ای را مبنای مناسبات درونی خود قرار خواهد داد. این حزب تلاش برای عمومی کردن فرهنگ خود مدیریتی را از حیات درونی خود آغاز خواهد کرد و مناسبات درونی خود را به الگویی از قدرت ورزی توده ای و الگویی از کارآمدی خود مدیریتی توده ای تبدیل خواهد کرد. در این حزب اصل راهنمای بنای سازمان و تشکیلات حزبی بر دمکراسی بیشتر و سانترالیسم کمتر استوار است.
- گسست از ایده "حزب جانشین گرا" و تعهد عملی به بر ساختن شکلی از خود حکومتی توده ای ( و در حقیقت شکلی از حکومت شورایی ) نگاه چپ رادیکال نوین به روش های مبارزه و درک آن از فرصت ها و راه گشائیهای تاکتیکی را نیز به نحو جدی و بنیادی از درک احزاب و گروه های طالب کسب قدرت سیاسی برای خود، متمایز خواهد کرد. در "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" نیروی نزدیکی به قدرت دولتی و مغناطیس بازی در جنگ تسخیر اهرمهای قدرت دولتی، ترسیم بخش اصول استراتژیک و مبانی تاکتیکی آن نخواهد بود. از نگاه چپ رادیکال نوین و حزب مطبوع آن، خوب و بد همه چیز و از جمله خوب و بد هر انقلاب و هر رفرم در آئینه اعتلاء جنبش خودآگاهی و خود مدیریتی کارگران و زحمتکشان ( و نه در ترازوی نفع و زیان حزبی ) به داوری خواهد آمد.
- این حزب تلاش برای ایجاد تشکلهای نوع شورایی و معمول کردن خود مدیریتی توده ای در نهادها و سازمانهای طبقاتی کارگران و زحمتکشان را به فردای پیروزی انقلاب محول نخواهد کرد. تلاش برای فاصله گرفتن از همه الگوهای مبتنی بر مدیریت و رهبری نخبگان و معمول کردن اشکالی از خودمدیریتی در نهادها و سازمانهای طبقاتی کارگران و زحمتکشان - بمثابه بخشی مهم از تلاش برای عمومی کردن فرهنگ خود مدیریتی توده ای و مبارزه در راه ایجاد دمکراسی و سوسیالیسم مشارکتی - تعین بخش نوع نگاه و برخورد حزب با نهادها و سازمانهای طبقاتی کارگران و زحمتکشان خواهد بود.
- این حزب اگرچه عمومی کردن گفتمان سیاسی – ایدئولوژیک خود در بین آحاد کارگران و زحمتکشان و تفوق هژمونیک چنین گفتمانی در نهادها و سازماهای طبقاتی کارگران و زحمتکشان را هدف مقدم خود می پندارد، اما صعود فعالان و نخبگان حزبی خود به نهادهای رهبری این تشکلها را ( و از این طریق وارد شدن در چرخه بازتولید مناسبات مبتنی بر سیادت نخبگان در نهادها و سازمانهای طبقاتی کارگران و زخمتکشان ) وسیله بسط و نفوذ گفتمان سیاسی – ایدئولوژیک خود قرار نخواهد داد. در نگاه این حزب مناسب ترین بستر و ایده آل ترین شرایط برای بسط و گسترش گفتمان سیاسی – طبقاتی آن در نهادها و سازمانهای طبقاتی کارگران و زحمتکشان، همانا در پذیرش الگوی خود مدیریتی بمثابه چهارچوبه تنظیم مناسبات سازمانی در این نهادها، در وجود فرصت های واقعی برای مدخلیت توده اعضاء این نهادها و سازمانها در حیات درونی و در رهبری و هدایت آنها، در به حاشیه راندن سایه قدرت ورزی انحصاری نخبگان و فرقه های نخبه محور در این نهادها و سازمانها و در حمایت و پشیبانی این نهادها از اعتلاء و گسترش دامنه قدرت ورزی نهادهای شورایی و نهادهای خودمدیریتی توده ای در همه عرصه های حیات اجتماعی، انعکاس خواهد یافت.
- تا آنجا که به رابطه "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" با نهادهای کارگری و توده ای مربوط است، شرکت و فعالیت اعضاء حزب در این نهادها به صفت فردی فعلیت خواهد یافت. این بدانمعناست که دایره تاثیر هدایت گرایانه حزب در نهادها و سازمانهای کارگری نه به ابزارهای سازمانی و تشکیلاتی همچون کار و فعالیت فراکسیونی ( کار و فعالیت فراکسیونی حزبی در این نهادها، حتی اگر به تمامی نیز منتفی نباشد، تنها در اشکال بسیار منعطف و ژلاتینی و با حفظ استقلال و اختیار فردی صورت عملی به خود خواهد گرفت ) که اساسن به کار و فعالیت گفتمانی متکی خواهد بود.
- در این حزب فعالیت سیاسی، بیشتر با تلاش برای عمومی کردن گفتمان سیاسی – ایدولوژیک حزب، بیشتر با کار آگاه گرایانه و ترویجی در بین کارگران و زحمتکشان، بیشتر با تلاش برای ایجاد نهادها و سازمانهای طبقاتی مبتنی بر الگوی خود مدیریت توده ای و بسط و تعمیق فرهنگ خود مدیریتی در این نهادها و سازمانها، بیشتر با کمک به توده ها در شکل دادن به نهادها و سازمانهایی که در خارج از حوزه قدرت دولتی و در حوزه جامعه مدنی به بخشی از مشکلات و معضلات روزمره آنها پاسخ می دهند و کمتر با اعلام مواضع سیاسی در برابر مسائل ریز و درشت سیاسی، و کمتر با حضور پررنگ درهمایش ها و اعتراضات سیاسی، و کمتر با راه اندازی کمپین های تبلیغاتی علیه رژیم سیاسی حاکم و دشمنان سیاسی، و کمتر در درگیر شدن در جنگ و منازعات سیاسی با احزاب و نیروهای سیاسی دشمن و رقیب، و کمتر درتلاش برای ایجاد ائتلافات و بند و بست های سیاسی به جا و بی جا با احزاب و گروه های سیاسی مختلف، معنا و مفهوم خواهد یافت. این البته نه غفلت از ضرورت مبارزه سیاسی علیه رژیم بورژوایی را تداعی می کند، نه ضرورت فعالیت جدی در همه عرصه های پیش گفته را منتفی می سازد و نه بهره بری از همه ابزارهای ممکن و مجاز برای حصول به اهداف و آماج های سیاسی را مورد سوال قرار می دهد. نکته، اما در تعیین درست اولویت های سیاسی و در ترسیم درست ثقل و گستره فعالیتی در هر عرصه از مبارزه است. سنگینی و حجم فعایت سیاسی ما در این یا آن عرصه از مبارزه، عاملی مهم در صورت بخشی به هویت سیاسی ودر ترسیم چهارچوبه های حرکت سیاسی ما خواهد بود.
- برای این حزب دایره فعالیت سازمان گرایانه آن به بسط فعالیت حزبی و ایجاد و بسط نهادهای صنفی – سیاسی طبقاتی کارگران و زحمتکشان محدود نخواهد شد. ایجاد و بسط نهادهای خیریه ای و نهادها و سازمانهایی که خارج از حوزه قدرت دولتی قادرند به بخشی از مسائل و مشکلات توده لگد مال شده پاسخ دهند و بر بخشی از زخمهای ناشی از فقر و ناآگاهی آنها مرحم نهند، عرصه مهمی از فعالیت سیاسی – سازمانگرایانه چنین حزبی خواهد بود. ایجاد چنین تشکلهایی با کمک به حل برخی از مسائل و مشکلات مردم از طریق کمک و تعاون عمومی، به خودی خود امری مطلوب و ارزشمند خواهد بود. مطلوبیت و ارزشمندی چنین سازمانهای خیریه ای، اما بویژه در ظرفیت این تشکلها برای تمرین خود مدیریتی توده ای و فراگیری آگاهی های سیاسی – طبقاتی، برجستگی می یابد. این تشکلها می توانند می توانند به کارگاه آموزش آگاهی های سیاسی – طبقاتی و الگوی خود مدیریتی توده ای تبدیل شده و در راه تبدیل طبقه کارگر از طبقه ای در خود به طبقه ای برای خود سخت کارآمد و مفید باشند .
- احزاب و گروه های سیاسی چپ مدعی قدرت معمولا از ارائه تصویری روشن و همه فهم از آلترناتیو سیاسی، اجتماعی، اقتصادی خود سرباز می زنند و در راستای پاسخگویی به نیازهای تسخیر قدرت دولتی ترجیح می دهند مشروعیت و مقبولیت سیاسی – ایدولوژیک خود را به نقد خویش از رنج و نکبت سرمایه داری متکی سازند. " حزب دفاع از خود رهانی کارگران"، اما از محظورات مربوط به کسب قدرت سیاسی توسط حزب حرکت نمی کند. برای این حزب بلوغ آگاهی سیاسی – طبقاتی کارگران و زحمتکشان نه صرفن در مخالفت و مبارزه با نظام سرمایه داری و رژیم های بورژوایی حامی آن و نه حتی در حمایت و پشتیبانی آنها از احزاب و گروه های سیاسی چپ و کارگری، که در عین حال با درک نسبتن روشن آحاد طبقه از مشخصه های عمومی آلترناتیو سوسیالیستی و با برخورداری آنها از دانش و تجربه عملی لازم برای اعمال گسترده خود مدیریتی کارگری - توده ای و مقاومت و مقابله با هر شکلی از حکومت نخبه ها، تجلی پیدا می کند. در این مسیر تلاش برای روشنی بخشی به مولفه ها و مشخصه های عمومی الگوی دمکراسی و سوسیالیسم مشارکتی و نقد همه جانبه سایر الکوهای رایج در نزد چپ، جزء مهمی از تلاش فکری – سیاسی " حزب دفاع از خود رهانی کارگران" را به خود اختصاص خواهد داد.
۱. من در مقاله ام تحت عنوان " آناتومی دمکراسی مشارکتی " مفصل در نقد تجربه نظام شورایی در روسیه، و در تشریح اصول اساسی دمکراسی مشارکتی سخن گفته ام. نظام شورایی روسیه بی تردید به تمامی اصول اساسی دمکراسی فربه و به حق شهروندی برابر متعهد نبود و حرمت آزادی های فردی و سیاسی را به حد لازم پاس نمی داشت. مکانیزم های دمکراتیک رایج در نظام شورایی روسیه در عین حال از استحکام و صلابت لازم برای مهار قدرت ورزی حریصانه نخبگان و گروه های نخبه محور ( و در راس آن حزب بلشویک ) و مقابله با مسخ و بی اعتباری اصول اساسی حاکم بر نظام شورایی برخوردار نبود.
Ismailsepehr@yahoo.com
|