یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چپ و ضدیت با کدام دموکراسی؟


مرتضی اصلاحچی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۲ شهريور ۱٣٨۵ -  ۱٣ سپتامبر ۲۰۰۶


چندی پیش سایت تحکیم نیوز مقاله ای با عنوان نگاهی کوتاه به اراء و اندیشه های کائوتسکی منتشر کرد. نوشته من نه راجع به محتوای اصلی مقاله که پیرامون پاراگراف اول آن که تالیف خود نویسنده مقاله مذکور است می باشد. اندیشه های کائوتسکی و نظرات منتقدان آن به طور کامل تری در کتابهای مربوط به تاریخ عقاید سیاسی آمده است که بنده به جای آنکه با کپی برداری از این کتابها تفسیری دست چندم ارائه دهم مخاطبان را به خواندن این کتب به خصوص نظرات متاخر لنین و انتقادات او به کائوتسکی دعوت می کنم.
نگارنده در مقدم نوشته شان طی یک پاراگراف می گویند: «..... وجود جریانات دست چپی بی شک در هر جامعه ای امری لازم است ولی آنچه در مورد جریان چپ در کشور ما می توان گفت دست بالا داشتن چپ ضددموکراتیک و مغفول ماندن چپ دموکراتیک درون جنبش چپ ایران است که به نظر می رسد برای جنبش چپ ایران این یک ضعف بزرگ باشد. پس از شکست ها و ناکامی های جنبش چپ در ایران طی یک قرن اخیر و با توجه به آنکه گفتمان دموکراتیک گفتمان هژمونیک عصر ماست پس از برآمدن دوباره چپ در ایران بالاخص در فضاهای دانشجوئی پیش بینی می شد که گفتمان غالب چپ گفتمان سوسیال دموکراسی باشد اما شاهدیم که نه تنها چنین نشد بلکه ما شاهد سیر انفسی اهالی چپ به دهه چهل و اوایل دهه پنجاه نیز نیستیم...»
از این پاراگراف اینگونه بر می آید که ادعای نگارنده یک شهود است نه یک گزاره تحلیلی چون این ادعا که چپ ایران ضد دموکراتیک است نیازمند استدلال و ارائه ادله قوی و اطلاعات عینی است که در این پاراگراف یافت نمی شود. امیدوارم که ایشان یا دوستان هم نظرشان برای اثبات مدعایشان مقاله های تحلیلی ارائه دهند تا خواننده گمان نکند که این ادعاهای بدون استدلال ناشی از غرض ورزی یا استیصال دوستان لیبرال از پیش روی چپ در دانشگاه هاست.
اینجانب به عنوان یکی از فعالین چپ از هرگونه نقد علمی از عملکرد و نظرات جریان چپ استقبال می کنم و آمادگی خود را برای مباحثه با دوستان لیبرال اعلام می کنم تا از قبل این گفتگوها مواضع دو طرف شفاف تر گردد تا با مشخص شدن وجوه اشتراک و افتراق بتوانیم حول مسائلی که اتفاق نظر داریم با حفظ اصول خویش به کنش مشترک بپردازیم.
من ادعای مطرح در پاراگراف مورد بحث را به این صورت تفکیک می کنم:
- جریان چپ تا پیش از این ضد دموکرات بوده
- چپی که مجددا پا گرفته است ضددموکرات است
 
آیا سازمانهای چپ ضد دموکرات بودند؟
بهتر است برای بررسی و تحلیل هر پدیده به شرایط تاریخی ای که آن پدیده در آن نضج گرفته است بپردازیم. سازمانهای چپی که در زمان شاه مبارزه می کردند به خاطر شرایط سرکوب و خفقان شدید و بالا بودن هزینه فعالیت سیاسی شکل مخفی و زیرزمینی داشتند و با توجه به اینکه اکثر آنها به صورت مسلحانه با رژیم شاه مبارزه می کردند لازمه بقای آنها انضباط شدید سازمانی برای پائین آوردن هزینه فعالیت بود به همین دلیل آنها در سازوکار تشکیلاتی خویش نمی توانستند مانند احزاب علنی فعالیت و کنگره برگزار کنند به همین علت شیوه تصمیم گیری و اتخاذ نظر در اینگونه سازمانها مدلی متفاوت با احزاب علنی پیدا می کرد و کسانی که عضو این سازمانها می شدند با علم به این مسئله به فعالیت می پرداختند. گمان می کنم که همگان منطق درونی این سازمان ها برای شکل اداره خویش را با توجه به شرایط ویژه آنزمان درک می کنند. شاید منظور نویسنده آن پاراگراف از ضددموکراتیک بودن نه سازوکار درونی آنها که عملکرد برون سازمانی شان است.
باید به این مسئله اشاره کرد که پس از انقلاب جریان چپ به سرعت سرکوب گردید و انها مجالی برای فعالیت علنی نیافتند تا بتوان با بررسی عملکرد آنان اینچنین حکم کرد که انها ضد دموکراتیک عمل کردند چراکه چنین حکمی عمدتا برای جریانات و سازمانهائی به کار می رود که لااقل قسمتی از قدرت اداره جامعه را در دست داشته باشند و آنگاه با توجه به کارنامه آنها در قبال تصمیم گیری و مواجهه با جریانات رقیب حکم دموکرات یا ضددموکرات را بدانها اطلاق کرد. جریانی که همواره به خاطر خفقان و سرکوب شکل مخفی داشته و هیچگاه دخالتی در امر حکومت نداشته است و هرگز در شرایط دموکراتیک فعالیت نکرده است چگونه و با چه منطقی ضد دموکراتیک می گردد؟
البته باید به این مسئله اشاره کنم که من با تمام احترام و ارزشی که برای سازمانهای چریکی قائلم اما با نوع فعالیت شان موافق نیستم چراکه معتقدم فعالیت زیرزمینی و مسلحانه صرف مانع رشد اجتماعی جنبش می گردد و سازمانهائی که اینگونه فعالیت می کنند توان هدایت و راهبری جامعه را ندارند و به غیر از کادرها و سمپاتهای خود نمی توانند مردم عادی را به صورت انبوه متشکل کنند و تبدیل به سازمانهائی غیراجتماعی و حاشیه ای می گردند به همین علت هم سازمانهای چپ نتوانستند بعد از قیام ۵۷ در برابر سرکوبها مقاومتی اجتماعی را سازماندهی کنند. (این مسئله خود بحثی جداگانه و مفصل دارد که محل طرح آن در این مقاله نیست)
 
- چپ فعی و دموکراسی
اکنون باید به این مسئله بپردازم که چپی که مجددا در جامعه شکل گرفته است و نمود بارز آنرا می توان در دانشگاهها مشاهده کرد ضددموکراتیک است یا خیر؟
  دانشجویان چپگرا علاوه بر نشریاتی که منتشر می کنند بعضا در تشکلهای از پیش موجود (انجمنهای اسلامی - شوراهای صنفی- کانونهای فرهنگی) نیز فعالیت می کنند این افراد همگی طی روندی دموکراتیک و با رای دانشجویان انتخاب شده اند و طی دو - سه سال گذشته در تمامی فعالیت ها و اعتراضات دانشجوئی حضوری چشمگیر داشته اند و در بسیاری مواقع نیز جزء پیش قراولان فعالیت ها بوده اند و هزینه های بسیاری پرداخته اند. چپ هائی هم که به صورت مستقل فعالیت می کنند در بسیاری از موارد با تشکلها همکاری دارند. دانشجویان چپگرا تاکنون برای فعالیت خود و دفاع از مطالبات دموکراتیک و حقوق بشری هیچ خط و مشی فکری ای را لحاظ نکرده اند و در تمامی عرصه ها فعال بودند. به عنوان مثال در برنامه ها و تجمعاتی که در دفاع از اکبر گنجی برگزار شد دانشجویان چپگرا بدون در نظر گرفتن اینکه اکبر گنجی یک لیبرال است حضور داشتند. حال اگر دوستان لیبرال موردی سراغ دارند که چپها ضددموکراتیک عمل کرده اند مطرح کنند تا ما هم با خبر شویم.
همانطور که اشاره شد در عملکرد فعالین چپ موردی که آنها ضددموکراتیک عمل کرده باشند پیدا نمی شود اما ممکن است که دوستان لیبرال منظورشان از ضد دموکراتیک بودن چپها به لحاظ نظری باشد که مختصرا بدان می پردازم.
شالوده نظری تفکر چپ ضدیت با نظام سرمایه داری است و چپها همواره در تلاشند تا با سرنگونی این نظام، نظام سوسیالیستی را جایگزین آن کنند (ممکن است عده ای این امر را رویا و غیرقابل دسترس بدانند که بحث بر سر این مسئله مقاله ای دیگر را طلب می کند) از نظر چپها سیستم حکومتی در هر جامعه ای در اختیار طبقه ای است که قدرت اقتصادی را در اختیار دارد بنابر این از نظر اینان دموکراسی پارلمانی وسیله است که در ان علی الظاهر مردم سرنوشت خویش را رقم می زنند اما در حقیقت از انجا که این مدل حکومتی روبنای نظام سرمایه داری است در اصل نظام لیبرال بورژوازی وسیله جابجائی قدرت میان طیف مختلف خود طبقه حاکم است و مردم بیش از اینکه هر چند سال یکبار یکی از گزینه های موجود و یا نمایندگانی را که خود طبقه حاکمه معرفی می کند   انتخاب کنند نقشی در اداره جامعه ندارند.
در برابر این مدل حکومتی چپها دموکراسی شورائی را مطرح می کنند که شکل تکامل یافته دموکراسی پارلمانی است. در دموکراسی شورائی مردم با ایجاد شورا در کارخانه ها، ادارات، دانشگاهها، محلات و تمامی مراکزی که به نوعی محل اجتماع شان است خود به سیاست گذاری و تصمیم گیری درباره مسائل مربوط به خویش با توجه به منافع خود (و نه منافع سرمایه داران و حاکمان) می پردازند. حال دوستان لیبرال چپها را بدین علت که اصالت را به دموکراسی پارلمانی نمی دهند متهم به ضددموکراتیک بودن می کنند. برای روشن شدن مسئله مثالی میزنم. چندی است که بسیاری از فعالین سیاسی اعم از چپ و راست انتخابات های جمهوری اسلامی را بدین علت که نمایشی است و رای مردم تاثیری در عملکرد حاکمیت ندارد تحریم می کنند حال آیا میتوان گفت که تحریم کنندگان ضددموکراتیک هستند؟ مسلما خیر چون از نظر تحریم کنندگان به درستی نتیجه انتخابات هرچه باشد کلیت حاکمیت مسیر از پیش تعیین شده خویش را می پیماید و رای مردم نهایتا اگر کارساز باشد پاره ای از موارد جزئی را تغییر میدهد. مسئله چپها و دموکراسی پارلمانی نیز در وجهی عام تر چنین است. سوسیالیستها معتقدند که دموکراسی پارلمانی منجر به تغییرات اساسی و زیربنائی به نفع طبقات محروم نمی شود و از نظر آنها سوسیال دموکراتها جناح چپ نظام سرمایه داری اند برای همین اینان معتقدند که باید با انقلابی اجتماعی روابط را به نفع مردم تحت سلطه سرمایه داری تغییر داد چرا که نمی توان از طریق دموکراسی پارلمانی علیه خود دموکراسی پارلمانی عمل کرد، اتفاقا اگر چپها اینگونه عمل می کردند آنگاه می شد آنها را ضد دموکرات قلمداد کرد اما سوسیالیست های انقلابی همواره صادقانه اعلام کرده اند که اعتقادی به چنین نظامی ندارند و تلاش می کنند تا با پشتوانه مردم این نظام را سرنگون کنند.
همانطور که در مورد ایران طبیعی است که مخالفین جمهوری اسلامی با غیر موثر دانستن انتخابات آنرا تحریم کنند و برای تغییر مناسبات سیاسی به دنبال راههای دیگری بگردند برای مخالفین نظام سرمایه داری نیز طبیعی است که اعتقادی به لیبرال بورژوازی نداشته باشند و بخواهند از طرق دیگر آنچه را که در سر می پرورانند متحقق کنند.
گمان می کنم که این نوشته در جواب به یک پاراگراف کافی باشد بنابراین پاسخ کامل تر را می گذارم برای انتقادهای احیانا تحلیلی تر.
 
morteza_che@yahoo.com
www.eslahchi.blogfa.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست