شرم فراموش شده Nixon و Kissinger
Gary J . Bass - نیویورک تایمز - ترجمه ایرج واحدی پور
•
این به بنگلادشیها مربوط است که چگونه سیاستهای آلوده به دشمنی و عدم تحمل را اصلاح کنند، این وظیفه ولی از ابتدا با دخالت های پر از خشونت Nixon و Kissinger بسیار مشکلتر شده است. اگر انتظار یک عذرخواهی از طرف Kissinger خیلی زیاد است، امریکائیها حداقل باید بیاد داشته باشند که او و Nixon در ان روزهای وحشتناک چه کرده اند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۷ مهر ۱٣۹۲ -
۱۹ اکتبر ۲۰۱٣
بنگلادش در غلیان اجتماعی جدیدی به سر میبرد. دادگاه عالی در تاریخ هفدهم سپتامبر حکم اعدام با طناب دار را برای عبدالقادر ملا، یک سیاستمدار اسلامیست در حد رهبری، به اتهام جنایات جنگی که در سال هزار و نهصد و هفتاد و یک در زمان جنگ استقلال از پاکستان مرتکب شده است، صادر کرد. ابتداء در ماه فوریه دادگاه جنایات جنگی او را به حبس ابد محکوم کرد که باعث اعتراص خیابانی ده ها هزارنفر بنگلادشی به این حکم شد که خواستار صدور حکم اعدام برای وی شدند. از آن زمان بیشتر از صد نفر در تظاهرات موافق و مخالف علیه و برله حکم صادره کشته شده اند.
این جریان ممکن است برای آمریکائی ها جزئی و بی اهمیت باشد، ولی در واقع این آشوب ها بیش از آنکه تصور شود به ایالات متحده مربوط است. برخی از مشکلات جاری بنگلادش ریشه در زایش دردناک هزار و نهصد و هفتاد و یک این کشور دارد. در آن زمان پرزیدنت Richard M. Nixon و مشاور امنیت ملی او Henry A. Kissinger با تمام قدرت از قاتلان و شکنجه گران نسلی از بنگلادشی ها حمایت و پشتیبانی کردند.
از تقسیم شبه قاره هند درسال هزار و نهصد و چهل و هفت دولت پاکستان به عنوان ملت واحد اسلامی با جغرافیائی عجیب بوجود آمد، قسمت غربی که حاکمیت را داشت و هم اکنون پاکستان نامیده میشود در غرب هندوستان قرار داشت و هزاران مایل از قسمت منکوب شده در شرق هند فاصله داشت. این قسمت درحال حاضر بنگلادش نام دارد. واضح است بین این دو بخش، هندوستانی قرار داشت که خود با هر دوی اینها دشمنی داشت. خود پاکستانی ها درباره این جغرافیای نوظهور جوک میساختند که دو قسمت به وسیله اسلام و خطوط هوائی بین المللی پاکستان متحد شده اند. این وضعیت عجیب وجود داشت تا اینکه در سال هزار و نهصد و هفتاد بنگلادش های ناسیونالیست انتخابات پاکستان شرقی را در رای گیری سراسری بردند. حکومت نظامی پاکستان که در غرب مستقر بود به وحشت افتاد که مبادا دستش از شرق کوتاه شود، در بیست و پنج مارچ هزار و نهصد و هفتاد و یک، ارتش پاکستان وحشیانه به شورشیان بنگالی در شرق هجوم برد. در اواسط خونریزیها، هم سازمان C. I. A و هم وزارت خارجه محافظه کارانه حدس میزدند که حدود دویست هزارنفر کشته شده اند. و خود دولت بنگلادش امار را خیلی بیشتر و تا سه میلیون نفر برآورد میکردند. حدود ده میلیون نفر هم مرز را پشت سر گذاشتند و در اردوگاههای پناهندگی گروه گروه کشته شدند.
حال که به تازه گی اسناد آزاد شده C. I. A و نوارهای ضبط شده کاخ سفید نشان میدهند Nixon و Kissingerبا قدرت پشتیبان ژنرالهای پاکستانی بودند و از رژیم آدمکش در حساس ترین و تعین کننده ترین لحظات حمایت میکرده اند. این دوران وحشتناک واغلب فراموش شده از سیاه ترین فصل های تمامی دوران جنگ سرد به شمار میرود.
البته هیج کشوری منجمله ایالات متحده نمیتواند مانع قتل عام های مختلف در اقصی نقاط جهان باشد. درمورد پاکستان اما، این کشور متحد نزدیک آمریکا بود و به آن افتخار هم میکرد و اسلحه امریکائی و تدارکات امریکائی را درکشتار مردم خود بکار میبرد. Nixon و Kissinger هیچ هشداری به ژنرال های پاکستانی قبل از حمله به بنگالی ها ندادند و آگاهانه آنها را ازاد گذاشتند، آنها هیچ فشاری به حکومت نظامیان نیاوردند که به نتایج انتخابات احترام بگذارند و حتی هیچ توصیه ای نکردند که با رهبری بنگالی مذاکرات تقسیم قدرتی انجام دهند. انها هیچ مرزی برای وحشیگری خونتای نظامی قائل نشدند. وقتی سلاخی ها شروع شد آنها هیچ تهدیدی در مورد نرساندن تجهیزات و ادوات نظامی و قطع کمکهای مالی نکردند.
انگیزه Nixon و Kissinger بی طرفی ناشی از واقع بینی سیاسی نبود که مثلأ از رخنه پاکستان به حریم همسایه چینی و یا هند متکی به شورویها انتظار سودی داشته باشد. در نوارهای ضبظ شده کاخ سفید انگیزه های انها ثبت شده است و خیلی فراتر از عامی گری معمولی Nixon میرود. در دفتر بیضی در کاخ سفید Nixon به Kissinger میگوید هندیها به یک قحطی عمومی نیاز دارند و Kissinger کسانی را که برای مرگ بنگالی ها سینه چاک میدهند به سخره میگیرد .
آنها هیج تاثری از فجایعی که به بنگالیها میشود نشان نمیدهند، درحالیکه ژنرال کنسول شجاع امریکا در پاکستان شرقی Archer K. Blood تمامی گزارش خونریزی ها را میفرستاده است. حتی وقتی Kenneth B. Keating سناتورجمهوریخواه قبلی ایالت نیویورک و سفیر ان زمان امریکا در هندوستان در دفتر بیضی کاخ سفید آنها را ملاقات کرد و از نسل کشی اقلیت هندو در بنگال گزارش داد هیچ واکنش ناراحت کننده ای نشان ندادند.
بعد از انکه کنسول Blood یک تلگراف خارق العاده ای با اعتراض به سیاست آمریکا فرستاد و از نسل کشی شکایت کرد Nixon و Kissinger آقای Blood را از پست سفارت در شرق پاکستان کنار گذاشتند Kissinger او را به تمسخر «این مانیاک» نامید و Nixon آقای Keating را خائن خواند.
هندوستان مخفیانه گروهی بنگالی شورشی را در پاکستان شرقی حمایت میکرد و این جریان موقعی آرام گرفت که پاکستان و هندوستان در دسامبر هزار و نهصد و هفتاد و یک وارد جنگ با یکدیگر شدند و هندوستان با راحتی توانست یک بنگلادش مستقل را از این جنگ بیرون بیاورد. توسعه اقتصادی و پیشرفت سیاسی در بنگلادش همیشه با اشکال مواجه بود، ولی این وضعیت در شرایط جدید با کشتار و ویرانسازی سخت تر هم شده بود (جان های از دست رفته، زیربنای بکلی از هم پاشیده و سیاستهای رادیکالیزه شده).
علیرغم پیشرفتهای اخیر اقتصادی، بنگلادش مشکلات اجتماعی فراوانی دارد، بخشی از ناارامی ها به سرنوشت محکومین دادگاهها مثل مورد عبدالقادر ملا مربوط میشود. محاکمه او در رابطه با یک سری دادرسیهای جنایات جنگی است که درسال هزار و نهصد و هفتاد و یک اتفاق افتاده و همدستان محلی پاکستان غربی آنها را مرتکب شده اند. این دادگاهها مورد علاقه مردم است. ولی دادگاه اغلب توان کاربست استانداردهای عادلانه دادرسی را ندارد. دادگاه ها کسانی را شکار میکنند که عضو بزرگترین حزب سیاسی اسلامی که جماعت اسلامی نام دارد و هم پیمان شیخ هسینا رقیب اصلی نخست وزیر بنگلادش است هستند.
این به بنگلادشیها مربوط است که چگونه سیاستهای آلوده به دشمنی و عدم تحمل را اصلاح کنند، این وظیفه ولی از ابتدا با دخالت های پر از خشونت Nixon و Kissinger بسیار مشکلتر شده است. میراث هزار و نهصد وهفتاد و یک همچنین شهرت و نام ایالات متحده را در هندوستان نیز لکه دار کرده است. اگر انتظار یک عذرخواهی از طرف Kissinger خیلی زیاد است، امریکائیها حداقل باید بیاد داشته باشند که او و Nixon در ان روزهای وحشتناک چه کرده اند.
|