گزارشی از نشست جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان
وقتی آموزش، کالا میشود!
تیرداد آذرنوش
•
محمد مالجو، همچنین با بیان اینکه کالا شدن آموزش، به معنای مبادله آن در قبال ارزش مالی است، گفت: «اگر نموداری برای این مقوله باشد ما میزان خیلی کمی با نقطه کالایی شدن فاصله داریم. تحصیل و آموزش در اکثر نقاط جهان «حق» کودک محسوب می شود که متاسفانه در ایران به صورت «امتیاز» درآمده
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۷ مهر ۱٣۹۲ -
۱۹ اکتبر ۲۰۱٣
در ایران – به خصوص در سال های اخیر - سازمان های غیر دولتی مدافع حقوق کودکان با برگزاری همایش و نشست های مختلف سعی در بهتر شدن موازین آموزشی کوشیده اند و در عین حال تلاشی جدی به منظور جذب اکثریت و ترغیب آن ها به تلاش برای تغییر وضع موجود دارند. از این رو «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان»، که همواره از جمله سازمان های غیر دولتی پیشرو در زمینه حقوق کودکان به حساب می آمده است، روز یکشنبه، با برگزاری نشستی با عنوان «کالا شدگی آموزش» سعی داشت تا با نگاهی متفاوت تر و عمیق تر به بررسی مسئله آموزش در ایران بپردازد.
این نشست – که با همکاری شهرداری تهران برگزار شد - اولین نشست «جمعیت دفاع از کودکان کار» به حساب می آمد. نشستی که عاری از ایراد نبود: عدم انسجام و پراکندگی مباحث طرح شده و همچنین عدم ارائه جمع بندی نهایی از جمله ایرادات این نشست محسوب می شد. با این حال دعوت از دکتر «محمد مالجو» – اقتصاددان - و حضور وی در این نشست از جمله نقاط قوت این نشست بود؛ وی به عنوان اولین سخنران این نشست، به بررسی زمینه های اقتصادی محرومیت از تحصیل کودکان پرداخت.
عدم اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی
مالجو با اشاره به آمار رسمی ارائه شده از جانب مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۰، از سه ونیم میلیون کودک بازمانده از تحصیل یاد کرد، و ضمن ابزار تاسف، به شرح کالا در زندگی امروزی پرداخت. این پژوهشگر مسائل اقتصادی هر چیزی که بتوان آن را خریداری نمود و مصرف کرد، کالا دانست؛ مواردی چون: پوشاک، خوراک، وسایل تزیینی و غیره. وی صحبت هایش را چنین ادامه گفت: «متاسقانه در سال های دوردست و به ویژه در سال های بعد از جنگ مقوله آموزش بیش از پیش به سوی کالایی شدن گرویده است».
محمد مالجو، همچنین با بیان اینکه کالا شدن آموزش، به معنای مبادله آن در قبال ارزش مالی است، گفت: «اگر نموداری برای این مقوله باشد ما میزان خیلی کمی با نقطه کالایی شدن فاصله داریم. تحصیل و آموزش در اکثر نقاط جهان «حق» کودک محسوب می شود که متاسفانه در ایران به صورت «امتیاز» درآمده و هرخانواده ای که استطاعت مالی داشته باشد می تواند برای فرزند خود شرایط تحصیل را فراهم نماید و هر خانواده ای که نداشته باشد، به تبع نمی تواند. حتی با وجود تعریف نشدن اخذ شهریه از والدین، مدارس دولتی ایران از دیرباز تاکنون به بهانه های مختلف سعی در دریافت وجه از والدین کودک داشته و دارند».
مالجو در حالی که از ظهور چشمگیر مدارس غیرانتفاعی ابراز تعجب کرد و به علت آن که تنها اسم این مدارس غیرانتفاعی بوده در عین حال که کاملاً انتفاعی هستند و مبالغ سنگینی را برای ثبت نام کودک طلب می کنند، چنین عنوانی را مضحک دانست، دانشگاه های آزاد و شبانه را نیز مورد انتقاد قرار داد و صحبت های خود را چنین پی گرفت: «از سوی دیگر دولت با تاسیس دانشگاه آزاد در اوایل دهه ۶۰ و دانشگاه های شبانه در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ ، سعی در راحت تر کردن مبحث آموزش برای دانشجویان و در عین حال دریافت هزینه گزاف دارد»، وی با انتقاد صریح از عدم اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که به وضوح می گوید: «دولت موظف است وسایل آموزش و پروش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد». ادمه داد:« عدم اجرای این بخش از قانون اساسی از دلایل اصلی نزدیک شدن به نقطه اوج کالایی شدن آموزش است». وی همچنین دیگر عوامل بازماندگی از تحصیل را به موارد زیر تقسیم کرد:
۱- ارزان شدن نیروی کار؛ به این معنا که پرداخت واقعی دستمزد کارگران در مقایسه با حداقل دستمزدی که برای طبقه کارگر جامعه در نظر گرفته شده، بسیار کمتر بوده و در نتیجه خانواده فرزند خود را نه به دلخواه، بلکه از روی نیاز وارد بازار کار کرده و به همین علت کودک از تحصیل باز می ماند.
۲- آمار بالای بیکاری در کشور
۳- عقب نشینی دولت از وظایف خود، از جمله آموزش و بهداشت.
۴- تغییر جهت دهی سیاست های بنیادی موازی با دولت؛ مالجو در این بخش با اشاره به «بنیاد مستضعفان» گفت: «این بنیاد که در گذشته نهادی برای قشر مستضعف جامعه و خانواده شهدا بوده، امروزه به بنگاهی سود ده برای دولت تبدیل شده است و از سیاست های سال های اولیه خود فاصله گرفته است».
۵- فقدان نظام جامع تامین اجتماعی.
۶- بیکارتر شدن نهادهای اجتماعی ضربه گیر، مثل: خانواده گستر و خانواده هسته ای.
و در نهایت عدم همبستگی این عوامل به شکل مثبت باعث می شود که آموزش بیش از پیش به سمت کالایی شدن حرکت نماید.
محمد مالجو سخنان خود را با ذکر این مطلب به پایان برد: «اگر بخواهیم از تحریم های جامعه جهانی – به عنوان یکی از سدهای بزرگ جلوگیری از عدم اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی – صحبت کنیم، باید بگویم که دولت اگر بیش تراز این هم زیر بار تحریم بوده باشد، چه در دولت های گذشته چه دولت فعلی، باز هم اگر بخواهد اصل ۳۰ قانون اساسی را اجرا نماید، هیچ مشکلی نخواهد داشت، ولی متاسفانه بودجه ای که می تواند صرف این مهم گردد، در جهت امیال اقلیت حاکم مبنی بر چگونه تربیت کردن «نوع اندیشه» بخش بزرگی از جامعه می شود».
آموزش برای حفظ نظام سیاسی موجود و ادعاهای «شگفت انگیز» صداقتی خیاط
دکتر «مجید مددی» – فارغ التحصیل فلسفه سیاسی – سخنران بعدی این نشست بود. وی به بررسی ساختارهای نظام های آموزشی پرداخت و در ابتدای سخنانش، نظام آموزشی ایران را بدون ساختار خواند. مددی در ادامه دانشگاه های ایران را به «زباله دانی» توصیف کرد و با اشاره به کشورهای غربی چنین گفت: «تاکید نظام سرمایه داری جهانی، که متاسفانه اکثریت جوامع به گونه ای درگیر و یا تحت امر این نوع نظام هستند، بر «آموزش به دلیل حفظ نظام سیاسی موجود» است». وی با اشاره به تظاهرات جوانان – به ویژه چپ ها- در کشورهای اروپایی دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، شعار آنان که دانشگاه ها را به «کارخانه های کالباس سازی» شبیه می دانستند، یاد آورد شد.
مددی با یادآوری این مثال نتیجه ساختار آموزشی بدون «پرسش» را تربیت گروه هایی برای ادامه و حفظ آموزه های اغلب سیاسی آن کشور دانست. وی همچنین در ادامه با اشاره به نظریه فیلسوف ایتالیایی «لویی آلتوسر» – با عنوان «دستگاه های ایدولوژیک دولتی» – گفت: «نظام آموزشی دز سرتاسر جهان به دانشجویان خود آگاهی کاذب می دهد. به این معنی که دانشجو علمی را فرا گرفته است و فکر می کند به آگاهی رسیده است، در صورتی که این آگاهی در جهت امیال کلی گردانندگان حکومت به کار گرفته می شود».
نشست «کالا شدگی آموزش» با سخنان «علی صداقتی خیاط » – نویسنده، فعال حقوق کودک و جامعه شناس – با عنوان «شیوه های جایگزین آموزش برای کودکان کار» ادامه یافت. وی در ابتدا ضمن ابراز تاسف از روند کالا شدگی آموزش گفت:«کسی که خواندن و نوشتن یاد نگرفته است بی سواد محسوب نمی شود، چراکه خواندن و نوشتن مهارتی است برای یادگیری که به دلیل «امتیاز» شدن تحصیل از برخی گرفته شده است».
خیاط در تایید ادعای خود چنین ادامه داد:« به طور میانگین یک کودک ۱۰ساله که آموزش خواندن و نوشتن ندیده، ۱۵۷۰۰ کلید واژه در ذهن خود برای گفتمان دارد، پس نمی توان این کودک را بی سواد تلقی کرد». وی یادگیری خواندن و نوشتن به زبان فارسی را یکی از راحت ترین زبان ها دانست و «مدعی» شد:« طی ۱۵روز می توان خواندن و نوشتن این زبان را به طور کامل گرفت». وی در عین حال از تمامی انجمن های فعال در زمینه آموزش کودکان دعوت کرد که اگر ۱۰۰۰کودک را هم به «جمعیت دفاع» معرفی کنند، آنها طی ۱۵روز این آموزش را به طور کامل انجام می دهند. صداقتی خیاط که از «ادعا» دارد ابداع کنندگان سبک های جدید آموزشی است، اذعان داشت: «در متتدهای جدید، آموزش بسیار ساده و در عین حال کوتاه مدت می تواند باشد که به عنوان مثال می توان به روش های تحلیلی، واژه آموزی، آوا آموزی از کل به جزء و از جزء به کل اشاره کرد».
«محمد لطفی» – حقوقدان و از داوطلبان «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» – از دیگر سخنرانان این نشست بود. وی با اشاره به بررسی زمینه های حقوقی مسئله آموزش، به تاریخچه حقوق کار در ایران پرداخت.لطفی با اشاره به آماری مبنی بر حضور ۷ میلیون کودک کار در ایران از قول مسئولین آموزش و پرورش، گفت: «اولین قانون منع کار کودکان در ایران، مربوط به سال ۱۳۳۷ می شود که در آن از کار کردن کودکان زیر۱۲ سال جلوگیری به عمل آمده است، و در سال ۱۳۴۷ این قانون تشدید شده و برای صاحبکارانی که از کودکان بهره کشی کاری می کنند مجازات هایی در نظر گرفته شده است. ولی این قانون دارای نقصی است که در تبصره آن مشخص می شود، مبنی براینکه کودکان مجاز به کار نبوده مگر در کارگاه های خانگی و زیر ۱۰نفر، که این تبصره شرایط را برای صاحبکاران سودجو فراهم آورده تا به استثمار کودکان ادامه دهند».
در پایان این نشست نیز «طاها ولی زاده» – پژوهشگر و از داوطلبان «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» بحث بررسی ضرورت های پژوهشی و مسئله مهاجران را، با انتقاد از محتوای کتب درسی در ایران آغاز کرد و گفت: «محتوای کتب درسی موجود فقط برای برخی قومیت های خاص و صرفاً ایرانی تولید شده و اگر اقلیت مذهبی خاص و یا فارسی زبانی مهاجر مانند افغان ها مطالب آن را بخوانند شاید درک درستی از مطلب نداشته باشند».
وی در ادامه به آمار بالای کارگران افغان در تهران و محرومیت اکثریت فرزندان آن ها از تحصیل به خاطر نداشتن اوراق شناسایی و یا دستمزد کافی اشاره کرد. ولی زاده در ادامه با انتقاد شدید از سخنان دکتر مددی مبنی بر نبود ساختار آموزشی در ایران وی را به چالش کشید و بحث خود را پایان داد.
در انتهای این نشست به مدت ۴۰ دقیقه جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد که جمعی از عدم جمع بندی و نتیجه گیری از مباحث گله مندی کردند.
منبع: راه دیگر
|