"سیلی به صورت دختران نخست وزیر امام"؟! - حسن رحمان پناه
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٣ آبان ۱٣۹۲ -
۲۵ اکتبر ۲۰۱٣
به گزارش سایت کلمه به تاریخ پنج شنبه ٢ آبان ١٣٩٢ ، ،دختران موسوی و زهرا رهنورد که به مناسبت "عید غدیر" به دیدار پدرو مادرشان که نزدیک به هزار روز است در حصر خانگی به سر میبرند، رفته بودند ،توسط دو نگهبان زن مورد بازدید بدنی و سپس ضرب و شتم قرار گرفتند.
سایت کلمه که نزدیک به میرحسین موسوی و مهدی کروبی است نوشت ، "برای عید غدیر چه خیال های شیرینی شکل گرفت. قرار بود به مردم عیدی دهند، بسیاری منتظر خبر رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی بودند و آماده فصلی تازه از همبستگی ملی برای بهبود امور. اما نه تنها هیچ خبری از آزادی ها نشد، که در یکی از تلخ ترین و شوک برانگیزترین اتفاقات ممکن، خبر هتک حرمت دختران میرحسین موسوی و ضرب و شتم و زدن سیلی به گوش آنها در عید سادات منتشر شد.این خبر آنقدر تکان دهنده است که در ساعات اولیه دریافت این خبر، مجال چندانی برای تحلیل و ارزیابی آن نمی گذارد. وقاحت و بی شرمی از مدعیان حکومتی ارزش ها و اسلام کم ندیده ایم، اما گویی توان آنها در پرده دری و بی شرمی حد نمی شناسد".
خبر ضرب و شتم دختران "رهنورد و موسوی" بلافاصله در صفحه اصلی بی بی سی و بخشی دیگر از خبرگزاریهای قرار گرفت و مصاحبههای هم پیرامون این "خبر تکان دهنده" صورت گرفت که گویا این اتفاق اولین بار است در حکومت الله اتفاق می افتد . این خبر در کنار خبر شنود دستگاههای جاسوسی امریکا از تلفن شخصی "انگلامرکل" صدراعظم المان به دو خبر مهم و داغ روز تبدیل شد . اصلاح طلبان حکومتی در داخل و خارج کشور به شکوه و گلایه پرداختند و تعدادی از آخوندهای ریز و درشت اسلامی نیز از قبیل ایت الله بیات زنجانی با دختر موسوی تماس تلفنی گرفتند یا اعلام انزجار و همدردی کردند. سایت کلمه در ادامه نوشت "چرا باید کار به جایی برسد که دختر شخصیت محجوب و ماندگاری همچون میرحسین موسوی با آن خدمات شایان توجه به کشور و مردمش، آنچنان در معرض توهین های شنیع و ضرب و شتم قرار بگیرد که حتی هیچ کس نتواند در آن لحظه به دادشان برسد و ناچار در فیس بوکشان بنویسند “هیچ کس نبود تا ببیند چه کردند”؟
اکنون که طرفداران و مدافعین سران جنبش سبز و اصلاح طلبان از قدرت رانده شده به دلیل "سیلی زدن به دختران نخست وزیر امام" داد سخن سر داده و بخش ویژهای در سایت "کلمه" نیز برای اظهارنظر مردم پیرامون این "توهین های شنیع" کشوده شده است، اجازه بدهید چند نکته را به اختصار به عرض برسانم.
قبل از هر چیز و در آغاز سخن باید بگویم که از نظر جنبش آزادیخواهی و انساندوستی مردم ایران و بویژه کمونیستها، هر گونه تعرض و دست درازی به حریم خصوصی افراد، دخالت و کنترل درآن و ... عملی قبیح، ضدانسانی، مکروه و محکوم است. به طریق اولا دستگیری، زندان، حصرخانگی، شکنجه، تجاوز و نهایتآ اعدام انسانها به هر دلیل و بویژه به دلیل ابراز نظر و عقیده مخالف حاکمان و قدرتمداران، صد برابر شنیع تر و ضدانسانی تر و بازهم محکوم است. از همین زاویه نیز زندانی کردن اصلاح طلبان، دگراندیشان مذهبی یا افراد معتقد به ادیان غیرحکومتی و طرفداران دیروز خمینی و خامنهای و ولایت فقیه، همچون دستگیری و زندانی کردن مبارزین ضد آنان و براندازان نظام جهل و خرافه اسلامی، عملی زشت، غیرانسانی و محکوم است. از همین زاویه نیز رفتار سرکوبگرانه با خانواده زندانیان و فرزندان آنان، از جمله زندانیان حکومتی و دختران "رهنورد و موسوی" نیز عملی ضدانسانی است. اما این اقدام امر تازه و ابتدا به ساکن علیه نارضیان و خانواده آنان نیست، بلکه در ادامه اعمال توصیه شده توسط خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی میباشد که موسوی نخست وزیر هشت ساله ایشان بود و اکنون نیز خواب "دوران طلایی امام" را در حصر خانگی می بیند.
هم اکنون و همزمان با ضرب و شتم دختران "موسوی و رهنورد" به جز شماری از اصلاح طلبان از قدرت رانده شده و شریک جرم و جنایت تا دیروز رژیم، صدها زندانی سیاسی مبارز و انقلابی، صدها انسان شیفته آزادی و انسانیت، در سیاه چالهای استبداد قرون وسطایی رژیم اسلامی زیر شکنجه و اذیت و آزار روزانه قرار دارند. هزاران خانواده، پدر و مادر، خواهر و برادر و فرزندان خردسال و نوجوان از حضور عزیزانشان در کنار خود و حتی از دیدار و ملاقات با آنان محرومند. طی یک سال گذشته فعال کارگری و وبلاگ نویس معترض "ستار بهشتی" توسط سربازان گمنام و با نام و نشان امام زمان در زندان به قتل رسید، اما گریه و زاری و داد فغان مادر تنها و بی سرپرستش به جای نرسید. دیگر فعال کارگری "افشین اسانلو" بعد از ماهها زندان انفرادی و جمعی به دلیل وضعیت نامناسب جسمی و در شرایط نامعلوم و مشکوک در زندان جان باخت و پروندهاش مسکوته اعلام شد. هم اکنون رضا شهابی دیگر فعال کارگری و زندانی سیاسی در شرایط بسیار دشواری در زندان به سر می برد و خطر فلجی وی را تهدید میکند. محمد جراحی با بیماری خطرناک و بدون امکانات پزشکی در زندان به سر میبرد. صدها فعال دیگر جنبش کارگری، جنبش دانشجویی، جنبش زنان، جنبش معلمان و انسانهای آزادیخواه و برابری طلب، در شکنجه گاههای رژیم اسلامی به سر می برند و سایت کلمه و دیگر "نواندیشان اسلامی" و طرفداران جنبش سبز و موسوی و کروبی و اصلاح طلبان حکومتی و سایت بی بی سی و دیگر سایت و نهادهای اطلاع رسانی کمترین موارد به دفاع از آنان برخواسته و مشکلات و مصائب آنان و خانودهایشان را بازگو نکردهاند. شکی نیست اگر اکنون نیز همچون گذشته موسوی و کروبی و سبزپوشان، یا اصلاح طلبان در قدرت بودند، همچون زمانیکه در رکاب امام در راه اسلام و ولایت فقیه نخست وزیر و رئیس مجلس بودند، همان کاری را با مخالفین امروز آنجام میدادند که در دوران ریاستشان آنجام دادند.
سایت کلمه در مورد "سیلی به صورت دختران نخست وزیر امام" مینویسد "وقاحت و بی شرمی از مدعیان حکومتی ارزش ها و اسلام کم ندیده ایم، اما گویی توان آنها در پرده دری و بی شرمی حد نمی شناسد". اکنون باید از این آقایان و از "نخست وزیر امام" نیز پرسید، مگر در دوران امام و به فرمان ایشان به جای سیلی زدن به دختران نوجوان و جوان در زندان "حکومت ارزش ها و اسلام" به دختران مردم ایران، به دختران محرومان و ستمدیدهگان، نه تنها سیلی زده می شد، بلکه مورد شکنجه و تجاوز جنسی هم قرار نمی گرفتد؟ آیا به دستور امام قاتلتان و برخی دیگر از مراجع تقلید و ایت اللهها، چاقوکشان و قمه زنان حزب الله ی و پاسدار، شکنجه گران و هوسبازان تازه اسلام شده، در زندانها به دختران باکره و کم سن و سال تجاوز نمی کردند تا به قول خودتان مانع رفتن آنان به بهشت خیالی و مملو از هوسبازی شما مردان خدا شوند؟
سربازان اسلام در روز پنج شنبه دوم آبان ماه، دو دختر موسوی را که به دیدار پدر و مادرشان که در حصر خانگی بیت خامنهای به سر می برند، رفته و آنان را ضرب و شتم نمودند. این دو خانم شانس آورده و از خانواده خودیهای تا دیروز نظام بوده و پدر و مادرشان از چهرههای اصلی نظام و ستونهای اصلی حفظ خیمه ولایت و امامت بودهاند و کلی سایت و حشرات درشت اسلامی از آنان حمایت میکنند. وگر نه عمل قبیح ضرب و شتم آنان نه تنها تازه و امروزی نیست، بلکه کتک کاری و بی حرمتی، زندان، شکنجه، تجاوز و اعدام انسانها، چه زن و چه مرد، چه نوجوان و چه مسن، به قدمت جمهوری اسلامی و دوران های مختلف از حیات سیاسی خونبار آن و مسئولین و منصوبین رنگارنگ خمینی از موسوی و کروبی تا خامنهای، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی، پدیدهای همزاد با به قدرت رسیدن این جمهوری خون و جنون بوده و بسیار وحشیانه تر و ظالمانه تر نیز اعمال شده است.
تا جمهوری اسلامی بر مسند قدرت باشد، تا قانون اساسی و ارتجاعی آن مبنای قضاوت و تنظیم مناسبات حکومت و مردم محکوم به تبعیت از آن باشد، تا زندانهای قصر، اوین رجایی شهر، کهریزک و دیزل آباد و دهها نقطه دیگر در ایران برپا و برجا باشند، هیچ کدام از رنگ ها در جمهوری، سیاه و سبز و بنفش و هیچ کدام از جناحهای حکومتی آن، بنیادگرا و میانه رو و سبز، بهبودی در کار و زندگی مردم ایران به ارمغان نخواهند آورد و زندانها کماکان مملو از زندانی و هر روز گورستانها آبادتر و مصیبت مردم ایران که شایسته آن نیستند، بیشتر خواهد شد.
تنها با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، به همت و قدرت مردم اگاه، متحد و سازمانیافته ایران، میتوان به حاکمیت سرکوبگرانه و قرون وسطایی رژیم اسلامی پایان داد. تنها در چنین شرایطی است که فرزندان زندانیان از جمله دختران موسوی و زهرا رهنورد نیز، همچون دیگر جوانان و فرزندان مردم ایران، بجای حسرت دوری و حصر خانگی پدر و مادر و ضرب و شتم توسط محافظان دیروز پدر و مادر و زندانبانان امروز آنان، به بازی، تحصیل و زندگی شایسته انسان پرداخته و در امنیت خواهند بود.
|