یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در حاشیه ی نامه ی پژاک به دولت روحانی
آیا دولت جواب نامه را خواهد داد؟


سیامک حیدری


• زمانی که سرگرم نوشتن این مقاله بودم، و تنها چند روز پس از ارسال نامه ی پژاک به دولت جدید، خبر اعدام دو زندانی سیاسی در کردستان منتشر شد. هر دو هم اتفاقا از اعضای پژاک بودند. آیا این به نوعی می توانسته جواب نامه ی پژاک باشد؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۶ آبان ۱٣۹۲ -  ۲٨ اکتبر ۲۰۱٣


عبدالله اوجالان، رهبر زندانی حزب کارگران کردستان، اخیرا از راه نمایندگان کُرد پارلمان ترکیه به پژاک، شاخه ی پ.ک.ک در کردستان ایران، پیام داده است که "تنها با آتش بس با ایران اکتفا نکنند و سعی نمایند با دولت جدید ایران وارد مذاکره شوند."
   پس از دریافت پیام، پژاک نامه ای تحت نام "پیام پژاک به دولت روحانی" را منتشر کرد. در بخشی از این نامه آمده است: "با توجه به وضعیت سیاسی منطقه ی خاورمیانه، مسئله ای که در حال حاضر می طلبد به طور جدی از سوی دولت یازدهم راهکاری چاره یاب برایش ارائه گردد، مسئله ی کورد است." (1)

   مذاکره و گفتگو میان دولت مرکزی و احزاب کرد ایرانی بی سابقه نیست. آنان در اوایل انقلاب سال ١٣٥٧ در مذاکرات طرح "خودمختاری برای کردستان ایران" را به دولت مرکزی پیشنهاد کردند. مذاکرات به دلایلی که در سطور پایین تر به آن ها اشاره خواهد شد به بن بست رسید و طرح خودمختاری کردها به تاریخ سپرده شد؛ زیرا اینک چند سالی است که احزاب عمده ی کرد طرح فدرالیسم را برای ایران پیشنهاد می کنند و خواهان یک ایالت فدرال در مناطق کردنشین ایران هستند. احزاب فعال می گویند که می خواهند اداره ی امور مناطق کردنشین به دست افراد بومی باشد. پس از روی کار آمدن انقلاب اسلامی ایران به رهبری خمینی، شیخ عزالدین حسینی، شخصیت مذهبی کرد، حزب کومله و حزب دمکرات کردستان ایران به نمایندگی از مردم کردستان در مذاکرات حضور داشتند. مذاکرات انجام گرفته میان دولت مرکزی و احزاب کرد البته همیشه بدون نتیجه پایان یافت.
   چند سال دیرتر عبدالرحمان قاسملو، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران باز هم امیدوار بود که از راه مذاکره و نشست با جمهوری اسلامی ایران بتواند راهحلی مسالمت آمیز و سیاسی برای حل مساله ی کرد در کردستان ایران بیابد. وی با میانجی گری اتحادیه ی میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی در وین، پایتخت اتریش، بر سر میز مذاکره نشست و در همان جا به دست کسانی که برای مذاکره با وی آمده بودند ترور شد.
چند سال بعد و در زمان دولت اصلاحات محمد خاتمی، باز هم با میانجی گری طالبانی، دیداری میان کومله کردستان ایران به رهبری عبدالله مهتدی در شهر سلیمانیه عراق و دولت انجام گرفت که بعدها مشخص گردید آنان نه نمایندگان دولت اصلاحات بلکه از وزارت اطلاعات ایران بودند و نشست هم از یک جلسه فراتر نرفت.

   حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران، در شعارهای انتخاباتی خود بر اجراء اصل پانزدهم قانون اساسی برای اقلیت های قومی-ملی، رفع تبعیض و حقوق شهروندی برابر برای آنان تاکید کرد و این باعث شد که در مناطقی مانند کُردستان ایشان با هم کاری اصلاح طلبان کُرد رای بالایی به دست بیاورد.

   با وجود رای بالای دولت در مناطق پیرامونی مانند کردستان، اما تاکنون هیچ سیگنالی که حاکی از تمایل دولت فعلی ایران با اپوزیسیون برون مرزی به طور کل و احزاب کُرد به طور خاص باشد به چشم نمی خورد.

   در این زمینه خالد توکلی، جامعه شناس و یکی از اصلاح طلبان کُرد مقیم شهرستان سقز به ما می گوید: "به نظر من مذاکراتی از این دست مستلزم بروز تغییراتی اساسی در وضعیت و نگرش طرفین است. از آنجایی که این تغییر دیده نمی شود لذا اُمید به مذاکره منطقی نیست. از سوی دیگر جمهوری اسلامی اکنون اولویت را به سیاست خارجی داده است. پژاک نیز در یکی دو سال اخیر نه تنها قدرت و توان چشم گیری نداشته بلکه تا حدی نیز ضعیف تر شده است. پس تلاش برای مذاکره واقع بینانه نیست؛ هر چند تلاش برای مذاکره در کل به عنوان یک سیاست بسیار ارزشمند و درخور تقدیر است."

   با این وصف آیا شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور جدید ایران در مورد اقلیت های ملی-مذهبی آن قدر پر رنگ و برجسته بودند که عبدالله اوجلان از پژاک بخواهد برای مذاکرات دو جانبه با دولت ایران اقدام نماید و چرا پژاک تصمیم گرفت چنین نامه ای خطاب به دولت تازه را منتشر نماید؟

   ساسان امجدی، روزنامه نگار کرد متمایل به پژاک در این خصوص به ما می گوید: "برخلاف برداشت عمومی از سیاست های پژاک، این حزب همواره بر چاره یابی دمکراتیک مساله ی کرد تاکید نموده است. دکلراسیون منتشر شده از سوی این حزب در سال ٢٠١٠، نامه ی سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی ایران و نامه ی اخیر به روحانی را می توان در همین چارچوب تحلیل کرد. تاکید روحانی بر میانهروی و مخاطب قرار گرفتن وی از سوی جامعه ی بین المللی این تصور را در حزب پژاک به وجود آورده است تا با در نظر گرفتن فضای موجود، بار دیگر تلاش و اراده ی خود را در راستای اعتقاد به حل مسالمت آمیز وضعیت کنونی بروز دهد."
   این روزنامهنگار نزدیک به پژاک هم چنین در جواب به پرسش ما مبنی بر انتظار پژاک از دولت روحانی چنین جواب می دهد: "از نظر من پژاک هیچ انتظاری از دولت روحانی ندارد. پژاک بیش تر می خواهد عدم وجود تفاوت جدی میان دولت های مختلف در ایران را در قبال مساله ی کرد به تصویر بکشد."
در پایان ساسان امجدی معتقد است که "حتا در صورت عدم پاسخ دولت روحانی به چنین نامهای، نتایج چنین بحث هایی می تواند در فضای منفعل کنونی مفید باشد."

   از سوی دیگر "آسو صالح"، روزنامه نگار کُرد مقیم اروپا تا حدودی متفاوت به مساله می نگرد. او با تأکید بر "تاثیر غیر قابل إنکار پ.ک.ک روی سیاست های پژاک" به سوال ما چنین جواب می دهد: "مسلما سیاست جمهوری اسلامی در قبال مساله کُرد، یک سیاست امنیتی می باشد و هیچ ربطی به تغییر نهاد ریاست جمهوری ندارد. به عبارت دیگر اگر روزی سیاست جمهوری اسلامی و نوع برخورد آن با مساله کُرد تغییر کند، این امر به دلیل تغییر رئیس جمهور نیست. از این منظر خوانش عبدالله اوجالان درست نیست."
   صالح در ادامه می گوید: "از سوی دیگر، اگر فرض را بر تغییر سیاست در جمهوری اسلامی بگیریم، باز هم این تغییر سیاست به معنی مذاکره با احزاب کردی (از جمله پژاک) نیست. این "تغییر" می تواند خود را به گونه های دیگر، مثلا مدیریت بومی در اولین گام، نشان دهد. و مذاکره با جریاناتی که "منحله" یا "تروریست" نامیده می شوند، جزء گام های آخر است."

   در استان هایی مثل کردستان و سیستان و بلوچستان، افراد غیر بومی در مناصب بالای دولتی و اداری منصوب می شوند و متخصصان محلی مجبورند برای شغلی مناسب محل زندگی خود را ترک کرده و به شهرهای بزرگ مانند تهران مهاجرت کنند.


بدبینی و سو تفاهم
   
بدبینی و سوتفاهم یکی از مهم ترین موانعی است بر سر راه درک واقعی طرفین درگیر در مساله از یکدیگر که تاکنون نتوانستهاند با آن کنار بیایند. اپوزیسیون مرکزگرا و اقلیت های قومی-ملی که اکثرا در خارج از ایران هم به سر می برند در مصاحبههای تلویزیونی، در کنفراس ها و سیمینارها به جای انگشت گذاشتن بر روی مباحث عینی و واقعی و گشتن برای راهچاره، در عوض با روانکاوی هم دیگر، پیش داوری و برچسب زدن به طرف مقابل عملا از پرداختن به کارهای اساسی باز می مانند. دولت های مرکزی چه در گذشته و چه در حال حاضر اقلیت های قومی-ملی، را متهم می کنند که با طرح شعارهایی مثل خودمختاری و فدرالیسم در صدد جدایی و تجزیه ی ایران هستند. این تفکر تنها مختص به دولت ها و حکومت ها نیست؛ حتا برخی از اپوزیسیون مرکزگرای جمهوری اسلامی نیز در مواضع این نگرانی را پنهان نمی کنند.
   از دیگر سو، اقلیت های قومی-ملی دولت ها و اپوزیسیون مرکزگرا را متهم می کنند به این که آنان با طرح چنین اتهاماتی آنان را مدام در حالت تدافعی قرار داده و از پرداختن به اصل مساله طفره می روند.
کیانوش سنجری، فعال سیاسی مقیم واشنگتن، ترکیبی از رفتارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که پیشینه ی تاریخی دارد را در ایجاد چنین عدم اعتمادی برجسته می داند. "اینکه در مرکز اهالی مناطق پیرامونی را جوک می کنند...اتفاق هایی که برای در حاشیه قرار گرفتهها می افتد، بازتاب کم تری در مرکز دارد و دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی حکومت مرکزی در سی و اندی سال گذشته تصویر گنگ و نامفهومی از اهالی حاشیه به مرکز داده است؛ همین داستان سر بریدن در کردستان، برمی گردد به زمان جنگ خمینی با گروه های مخالف کرد در کردستان در اوایل انقلاب و داستان هایی که از آن دوران زبان به زبان شده. خود من وقتی داشتم از کوههای "بانه" قاچاقی از ایران فرار می کردم یکی از زنان کرد به شوخی گفت نمی ترسی توی این کوهها سرت را ببریم!" این ها را کیانوش سنجری به ما گفت.
   کمی به عقب تر برگردیم می بینیم که "قاضی محمد" و "پیشهوری" که خواهان حکومت خودمختار در کردستان و آذربایجان بودند به اتهام تجزیه طلبی از سوی حکومت پهلوی به دار آویخته شدند.
   

بنابراین ایده ی عبدالله اوجالان و نامه ی پژاک با شرایط و واقعیات کنونی کردستان و ایران منطبق نیست؛ زیرا:
١. در شرایط کنونی پژاک و سایر احزاب کردستان ایران فاقد أهرم های فشار لازم هستند. در واقع، هر از چند گاهی روانه کردن چند ده پیشمرگ و یا گریلا به مناطق کردنشین و کشتن تنی چند از عوامل محلی حکومت، جمهوری اسلامی را در چنان منگنه ای قرار نخواهد داد که بر سر میز مذاکره بنشیند.

٢. پس از روی کارآمدن حسن روحانی و تجزیه و تحلیل موقعیت پژاک و جمهوری اسلامی ایران، نشانه هایی از أوج گیری قدرت سیاسی-نظامی پژاک از یک طرف و تضعیف بیش از پیش رژیم به چشم نمی خورد.

   بنابراین، در حالی که جمهوری اسلامی با یک مزاحمت جدی از طرف احزاب کُرد در ایران مواجه نیست، بعید به نظر می رسد که با پژاک و یا هر حزب دیگر کرد وارد مذاکره شود.

در مناطقی مانند کردستان و سیستان و بلوچستان نهادهای امنیتی و اطلاعاتی دارای قدرت فراوانی هستند. نگاه امنیتی به آن مناطق رسیدن به راهحل سیاسی را پیچیدهتر می کند.
   زمانی که سرگرم نوشتن این مقاله بودم، و تنها چند روز پس از ارسال نامه ی پژاک به دولت جدید، خبر اعدام دو زندانی سیاسی در کردستان منتشر شد. هر دو هم اتفاقا از اعضای پژاک بودند. آیا این به نوعی می توانسته جواب نامه ی پژاک باشد؟

1.    pjak.eu


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست