جزم اندیشی واستبداد، دو روی یک سکه (اندیشه سکوت) - مصطفی حته
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۱ آبان ۱٣۹۲ -
۲ نوامبر ۲۰۱٣
سُئِل حکیم: بم ینتقم الإنسان من عدوه ؟ فقال : بإصلاح نفسه.
ویکتور هوگو می گوید : آزادی از آنجایی آغاز میشود که جهل و نادانی پایان مییابد.
جزم اندیشی در حوزه معرفت شناسی، به معنی حکمی که در قضیه ای با یقین و قطعیت بیان شود به گونه ای که هر گونه قضیه دیگری به غیر از قضیه اول را غیر ممکن بداند. جزم اندیشی مانند هر گونه حکم دیگر ذهنی، دارای درجه افراط و تفریط است. در جهان کنونی، جزم اندیشی تنها منحصر به دیکتاتوریهای سیاسی یا دینی نیست بلکه تنگ نظری وخودرأی بودن، نمونه هایی از این گونه جزم گرایی است. جزم اندیشی سیاسی وایدئولوژیک و خود خوب بینی ودگر بد بینی، خود بالا بینی ودگر پایین بینی، خود مرکز بینی ودیگر پیرامون بینی؛ ریشه ستیزه جویی علیه "دیگری" است وزمینه شکل گیری تعارض ها و از بین رفتن فضای دیالوگ و گفت و گوهاست. وجود نگرش های متکی بر فرد سالاری که از ویژگی های جوامع شرقی بوده، زمینه ساز تداوم اندیشه های خودکامه است. لازم به ذکر است که جزم اندیشی مختص هیچ گروه یا افرادی نیست و می توان تفکر جزم اندیشی را در همه گروهها وافرادبا هر گرایشی مشاهده نمود. این "اندیشه خودفریبی" بر محور منافع شخصی بناشده است واستبداد و تمامیت خواهی، از ویژگیهای آن به شمار می رود.
فرد جزم اندیش یا دگم اندیش پیوسته سعی دارد ، به همان شکل که خود در محرومیت آزادی اندیشه قرار گرفته است؛ دیگران را از آزدی بیان و دسترسی به آنچه شاید صحیح تر است، منع کند تا اندیشه های خود را بر دیگران تحمیل نماید و هیچگاه مورد انتقاد و پرسش قرار نگیرد. افراد جزم اندیش و دموکراسی ستیز افراد فعالی هستند که نمی خواهند اندیشه حوزه عمومی شکل بگیرد. فرد جزم اندیش از نظر تعهد به ارزشها، نشان داده است که در فقر تفکر و اراده بسر می برد و نمی خواهد به خودکامگی پایان دهد. تجربه عمل با این افراد و ادامه دادن با چنین اندیشه ها، نمی تواند "انسان وگروهها" را به فضیلت های رای سالاری برساند. لکن باید پذیرفت که کوتاه امدن از"اندیشه خود" به معنی انکار حقیقت یا مخالفت با اندیشیدن نیست، بلکه مقصود این است که "عدم آگاهی ما" فاکتوری است که به ما می گوید نباید فقط یک حکم یا نظریه را تا پایان عمر صحیح بدانیم. در جوامع وجریان های سیاسی که از نظر فکری پیشرفته هستند، "دیگراندیشی" حاکم است و لذا شاهد جریان سیال فکری در باره علوم و آموزه ها واندیشه ای سیاسی هستیم. لکن درگروهها یا تجمعاتی که از نظر فکری پیشرفت نکردند ، جزمیت با شدت بیشتری وجود دارد و لذا این تجمعات دچار ایستائی و رکود فکری هستند. جزم اندیشی، مصیبت ها وخصومت های بسیاری برگروهها وتجمعات تحمیل نموده است وتفکرات را به انحطاط سوق می دهد وتجمعات وگروهها را در خصومت و تضاد پایان ناپذیر قرار می دهد. لازم به ذکر است که دگراندیشی به معنای پذیرش مطلق رای "دیگری" نیست بلکه قبول این مقوله است که " اندیشه ونظر من صحیح است،ضمن اینکه احتمال خطا در آن وجود دارد و رای دیگری نادرست است واحتمال درست بودن آن نیز امکان دارد". اما مهمتر از همه اینکه در بحث و مقولات سیاسی، نمی توان یک ایده یا تفکرسیاسی را پذیرفت بلکه اعتقاد نگارنده، "اندیشه سیاسی" اصطلاحا واژه ای جمع ومرکب است. زیرا مقولات سیاسی، اساسا جزمیت بردارنیستند. در نتیجه هرگونه قطعیت وتقدس، گروه را با مخاطره مواجه خواهد کرد وگفتمانی غالب بر گروه وافراد مسلط می کند . حکم ذهنی جزم گرا ، حذف فیزیکی طرف مقابل است چنانچه در قرون وسطی سوزاندن متفکرین به حکم الحاد مانند گالیله ، حاکی از رویکرد جزمیت بود. بنابراین داشتن قطعیت و جزمیت به معنی پایان دادن سیر تفکردیگر افراد است زیرا جزم گرا قبلا به انتهای راه فکری خود رسیده و نسبت به این یا آن موضوع ، دارای یقین و قطعیت است و لذا هر گونه تفکری بر خلاف تفکر خود را بر نمی تابد و آنرا نا درست می شمارد .
بنابراین نباید جای هیچ تردیدی گذاشت که به اصطلاح " اربابان اندیشه " یا "جزم اندیشان" حق تفسیروتعین قانونی را ندارند. زیرا "اندیشیدن" بوسیله اربابان قدرت ویا گروهی خاص، آفتی را ببار خواهد آورد که مقابله با آن، دشوار و ناممکن خواهد بود . تجربه نشان داده است که افراد پرادعا، معمولا در برابر کانون ارزشهای مردمی و خردمدار صورتی برخورد نموده و آنانی که خود را تکنوکرات و مردم سالار می خوانند از طرز زندگی متعهدانه برخوردار نیستند. در بعضی جوامع بزرگترین کاستی روند تفکرات سیاسی، افرادی با تفکر افراط گرایی و جزم باورانه است که برای خود از دموکراسی و فرهنگ شهروند مداری سکوی پرش ساختند و با همه ارزشها مدرن بشری شعاری و سمبولیک برخورد کردند. بنابراین باید پذیرفت که وجود اندیشه ها وگروها، در هر سطح ونگرشی لازم و ضروری است زیرا که یک ایده تنها در تعارض با دیگرایده ها معنی پیدا می کند و می تواند قسمتی از حقیقت را نصیب خویش نماید.
نکته آخر اینکه، جزم یا دگم اندیشی موجب خواهد شد که فرصت های طلایی "افراد وگروهها وتجمعات" بیهوده از دست برود و کارهای بنیادین واساسی مورد غفلت واقع گردد؛ که زیان آن عمومی و فراگیر خواهد بود. وموفقیت زمانی بر آوردنی خواهد بود که تفکر و دگم اندیشی را از خود دور نموده و به واقعیت های جاری و شرایط عینی تن دهیم.
"نگارنده اعتقاد دارد که هیچ کس مالک حقیقت مطلق نیست واین یک شعار ضد جزم اندیشی است وجزم اندیش باید آگاه باشند که انسان ها درعصر گالیله زندگی نمی کنند زیرا جای اندیشه های فسیلی در کتاب های تاریخ است. در نتیجه دو راه برای افراد جزم اندیش وجود دارد اولا سیال کردن اندیشه خود وپذیرش دیگران یا حذف فیزیکی اندیشه خود است وراه دیگری وجود ندارد".
آگاه باشید دشمنی که اگر دیروز عریان و بی پرده علیه " افراد وجوامع " عمل می نمود در دوران معاصر،خود را در لفافه های بسیار فریبنده پیچانده است و حتی بر صورت خویش رنگ مظلومیت را هم نقش بسته است.
مقاله از اندیشه های دیگران مقتبس شده است.
مصطفی حته، هدف از نگارش مقاله، تنها اصلاح جزم اندیشی خود نگارنده است.
Gmaıl.com
|