سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هفتمین سالگرد خاموشی مرتضی راوندی
وجدان بیدار تاریخ مردم


سهیل آصفی


• همو مرتضی راوندی است که یکه و تنها در میان تب و تاب دورران پس از کودتایی در بیست و هشتم مردادماه سال ۳۲ که سپهر تحولات آتی میهن را به سویی دیگر برد، مجموعه کم نظیر "تاریخ اجتماعی ایران" را جمع آوری و در موضوعات ده گانه تالیف نمود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۵ شهريور ۱٣٨۵ -  ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۶


ستاره ستیزد و شب گریزد و صبح روشن آید / زند بال و پر ز نو آن کبوتر و سوی میهن آید .
 
مرتضی راوندی، پژوهشگر و محقق پر آوازه ایرانی و نویسنده ده جلد کتاب "تاریخ اجتماعی ایران"، درست ماههایی پیش از کوچ ابدی خود نوشت: «داوری"!» در یادنامه ی او می خوانیم «این نیز شاید از آن مقوله های دست نیافتنی باشد. چه کسی می تواند داور کار دیگری باشد؟! چه کسی می تواند منتقد واقعی حاصل عمر یک انسان از بهترین دانشمندان و نویسندگان زحمتکش این سرزمین باشد، که رفته اند، که می روند!.. همین دیروز احمد شاملو رفت.» و هفت سال از خاموشی مرتضی راوندی گذشت ...
همو مرتضی راوندی است که یکه و تنها در میان تب و تاب دورران پس از کودتایی در بیست و هشتم مردادماه سال ٣۲ که سپهر تحولات آتی میهن را به سویی دیگر برد، مجموعه کم نظیر "تاریخ اجتماعی ایران" را جمع آوری و در موضوعات ده گانه تالیف نمود. "نگاه نو" در شماره ۴۲ خود در این باره می نویسد: «این کار سترگ و ارزشمند را راوندی یک تنه در شرایطی آغاز کرد و به سرانجام رسانید که صدها پژوهشکده، دانشگاه و موسسه تحقیقاتی ریز و درشت با عناوین و دعاوی بزرگ و دهان پرکن وجود داشت و منطقا اینان بایستی متولی چنین امری می شدند که نشدند. اما راوندی فروتنانه و سخت کوشانه کاری کرد، کارستان و میراثی از خود بر جای نهاد که اهل تحقیق و پژوهش و علاقه مندان تاریخ و فرهنگ ایران از آن بی نیاز نخواهند بود .»
 
* وجدان بیدار تاریخ مردم *
مرتضی راوندی، فرزند سید مهدی در یک هزار و دویست و نود و نه خورشیدی در خانواده ای روحانی چشم بر جهان گشود. تا اخذ دیپلم در دارالفنون مشغول بود. پس از آن وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. در دادگستری شروع به کار کرد و به گواه مراجعینش در زمره خوشنام ترین قضات دادگستری وقت قرار داشت. به باور راوندی، تاریخ ایران را همواره بر پایه اقدامات سلاطین و امیران نوشته اند و می باید کتاب هایی نوشته شود که موضوع آنها مردم عادی که صاحبان اصلی مملکت هستند باشد. حاصل قریب به نیم قرن تکاپوی راوندی، فیش برداری و نگارش کتابهایی درباره تاریخ گذشته ایران، ده جلد تاریخ اجتماعی ایران است که به گواه اهل فن در نوع خود "کم نظیر" است. این استاد فقید ایرانی به زبان های عربی و فرانسه تسلط داشت. حضور و نقش آفرینی مرتضی راوندی در عرصه پژوهش و تاریخ مکتوب ایران با وجود امواج بازدارنده بسیار که در فصول مختلفی راه را بر دگراندیشان آزادیخواه و عدالت طلب ایرانی سد می کرد، چنان پر رنگ بوده است که یاد این قاضی بازنشسته دیوان عالی کشور را همچنان در خاطره ها محفوظ نگاه داشته است و او را شاید بتوان "وجدان بیدار تاریخ مردم" نام داد. محمد حسین تمدن، تکاپوی رفیق پنجاه ساله خود را در اوج مبارزات ضد سلطنتی به یاد می آورد: «۹ ماه متوالی در سه زندان با هم بودیم و در پنج ماه آخر در زندان قصر هم اتاق بودیم.»   این همرزم راوندی روایت می کند که ده ها سال جمعه ها به همراه دوست مشترکشان علی اکبر بزرگ زاد، کوه پیمایی می کردند... حالا این "برق شور دامنه ها" است که خنکای قله را عطشان آزادی و عدالت اجتماعی می کند... حسن کیائیان، مدیر نشر چشمه می گوید که راوندی زمانی شروع به نوشتن تاریخ مردم این سرزمین کرد که خیلی ها همچنان بر این باور بودند که تاریخ جز شرح زندگی و جنگ های شاهان و امیران نیست و نوشتن از مردم، زندگی و مبارزات آنان، دردها و رنج هاشان و غم هایی که داشتند کاری نبود که موجبات خرسندی هیچ دست و دل به قدرت سپرده ای را فراهم آورد. «و برای همین هم بود که در این پنجاه سال نه صدا و سیمایی به راغش رفت و نه کسی بر سینه کوچک این مرد بزرگ مدالی نشاند...» در تکاپو برای دیگر کردن میهن است که در شهریورماه ۱٣۲۰، آن هنگام که ارتش های متفقین وارد خاک ایران شدند، مرتضی راوندی چون خیل دیگری از هم نسلانش به عضویت حزب توده ایران در آمد و در صفوف تحولخواهان   به تکاپویی دیگر دست زد. درست همزمان با آغاز کار مستمر سیاسی است که راوندی "مستنطق دادسرای نظامی تهران" هم بوده است. وظیفه او در مقطع اشغال ایران و حکومت نظامی، تعقیب و بازجویی افراد و گروههایی بود که پای از دایره الزامات حاکم فراتر نهاده اند. محمد حسین خسرو پناه درباره این مقطع از زندگی استاد می گوید:« از جمله آنانی که در این دوره گذرشان به دادسرای نظامی و نزد راوندی افتاد، یکی محمد مسعود، مدیر روزنامه "مرد امروز" بود. پس از کنگره اول حزب توده [ایران] (مرداد ۱٣۲٣)، راوندی از سوی رهبری حزب به همراه امین الله قریشی به اصفهان اعزام شد تا به تقویت کمیته ایالتی حزب بپردازند. راوندی، افزون بر کار تشکیلاتی در مطبوعات توده ای اصفهان، از جمله "دنیای امروز" قلم می زد و در سال ۱٣۲۵ امتیاز هفته نامه "آهنگر" را گرفت که از مهرماه همان سال به عنوان ارگان غیررسمی سازمان جوانان حزب توده در اصفهان منتشر شد .»
 
* دفاع از ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران *
دفتر نشریه در کلوپ سازمان جوانان حزب قرار داشته است، "آهنگر" اما پس از یک سال به ارگان کمیته ایالتی اصفهان حزب مبدل شده و عمر آن به یک سال قد نمی دهد. در این مقطع زمانی، رواندی به شغل وکالت در اصفهان مشغول بوده. دفاع از دستگیر شدگان و اعضای تحت تعقیب حزب توده ایران و شورای اتحادیه های کارگری از وظایف اصلی او بوده است. تعمیق اختلاف نظرات در حزب در سیزدهم دی ماه ۱٣۲۶ به انشعاب خلیل ملکی و یارانش از حزب   می انجامد، اما مرتضی راوندی با حمایت از سیاست رهبری حزب، این انشعاب را محکوم می کند. او در اردیبهشت ماه ۱٣۲۷ ضمن شرکت در کنگره دوم به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی انتخاب شده است. دکتر نورالدین کیانوری، تاکید می کند که راوندی در جناح بندی های درون حزب از جناح دکتر رادمنش حمایت کرده است. درست در مقطع تاریخی ملی شدن صنعت نفت ایران است که مرتضی راوندی به همراه محمد حسین تمدن، دیگر عضو مشاور کمیته مرکزی، به رغم موضع مخالف رهبری در قبال دکتر مصدق و طرح شعار ملی شدن نفت جنوب در برابر شعار ملی شدن نفت در سراسر ایران، چون برخی دیگر از اعضای برجسته حزب، قاطعانه از شعار ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران و سیاست دکتر مصدق در این رابطه حمایت می کند. «از تهمت ها و هتاکی ها نمی هراسید...» به گفته مرتضی زربخت، در سال ۱٣٣۰، مرتضی راوندی، محمد حسین تمدن و جواد معینی را که در یک جلسه حزبی دستگیر شده بودند به زندان قصر آوردند. در این زمان، بحث روز داغ زندان، ملی شدن نفت و دولت دکتر مصدق بود. آمدن راوندی و تمدن، دو عضو مشاور کمیته مرکزی، به بحث و بررسی دامن زد و آن را گسترده تر کرد.» آنگونه که در یادنامه مرتضی راوندی درج شده، در مدتی که او و رفیق دیگرش در "قصر" بودند آشکارا بر خلاف موضع رسمی حزب در آن زمان، از دولت ملی دکتر مصدق و ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران حمایت می کردند. به گونه ای که موجب واکنش ها و موضع گیری های شدید از سوی عده ای علیه خود شده اند .
 
* وفادار به راه خود *
با این همه، پژوهشگر سفر کرده میهن در مقطع پس از کودتای بیست و هشتم مردادماه و تیرباران افسرانی شریف از سازمان نظامی حزب، همچنان به راه و رسم خود وفادار ماند. کیانوری می گوید که راوندی از جریان عمومی حزب برکنار بود و خسروپناه تاکید می کند «با این حال، آن قدر نزد رهبران حزب که در مسکو بودند اعتبار داشت که بخواهند با مشارکت راوندی، مشایخی، شبرنگ و ۵ عضو هیات اجراییه مستقر در ایران پلنومی برگزار کنند و بر بحران ناشی از بی عملی رهبری حزب در کودتای بیست و هشتم مردادماه ٣۲ و اختلاف های عمیق درون هیات اجراییه غلبه کنند.» اما بخت یار تحولخواهان میهن نشده و پلنوم مذکور برگزار نمی شود. در این فاصله مرتضی راوندی دستگیر و به زندان منتقل می گردد. «این پایان فعالیت سیاسی مرتضی راوندی بود.» گرچه در روزگار پس از آزادی از زندان، ارتباط تشکیلاتی راوندی با حزب بسیار محدود شد اما تکاپوی او در حیطه پژوهش جای آن کم کاری را گرفت که حاصل سالها کار او در این عرصه کتاب "تاریخ اجتماعی ایران" است. کتابی که نخستین جلد آن در سال ۱٣۴۰ خورشیدی منتشر شد و آخرین جلد آن در سال ۱٣۷٣ در سوئد و ایالات متحده به بازار نشر عرضه شد .
 
* تاریخ اجتماعی ایران *
مرتضی راوندی، در این باره می گوید :« با انتشار جلد دهم "تاریخ اجتماعی ایران"، کار سنگین و دشواری را که در حدود چهل سال پیش با علاقه فراوان گردآوری و مطلب و تالیف آن را بر عهده گرفتم پایان یافت و "تاریخ اجتماعی ایران" با تحمل مشکلات و موانع بسیار در ده جلد از منابع و ماخذ گوناگون جمع آوری و منتشر گردید. در هریک از این مجلدات، یکی از نمودها و مظاهر زندگی مردم این سرزمین بررسی و تحقیق شده است.» مرتضی راوندی در گفتگو با "چیستا" پیرامون انگیزه های خود برای نگارش "تاریخ اجتماعی ایران" می گوید «... این موضوع بر می گردد به بعد از شهریور ۱٣۲۰ و تشکیل حزب توده ایران... بله، نتیجه فعالیت های سیاسی من بود. با بسیاری از اهل قلم و سیاسیون در زندان بودیم. ما در بند عمومی بودیم و البته برای خودمان برنامه منظمی هم داشتیم. انصافا آن طور که باید و شاید با ما سخت گبری نمی شد. که یک علت عمده آن این بود که هنوز پهلوی دوم، محکم بر تخت ننشسته بود... وجود انگیزه های آشکار و پنهان زیاد است، واقعیت این است که ما تاریخ ملی نداشتیم. تاریخی که نمودار زندگی مردم این مملکت باشد وجود نداشت و تقریبا از قیل و بعد از اسلام، تاریخ، بر پایه قدرت فرمانروایان و پادشاهان نوشته شده بود...» استاد، پیرامون سانسور و نبود آزادی اندیشه و بیان در سیستم های آزادی کش و آزادی ستیز معتقد است که به طور کلی در هر مملکتی،هر رژیمی که حاکم باشد،آن رژیم علاقه مند است کتاب هایی منتشر شود که اساس آن رژیم را تایید کند. « کتابهای من از چهل پنجاه سال پیش منتشر شده. این کتاب ها، کتاب هایی نبوده که به سود رژیم ها باشد...» راوندی بر نکته شگرفی انگشت گذارده. او می گوید وقتی می گوییم ملت ایران، این نمودار خصوصیات مردم این مملکت نیست بلکه باید بدانیم که هر طبقه وضعیت خاصی دارد. باید به این موضوع توجه داشت... در دوران پس از تبعید رضا شاه، مطبوعات عمدتا به دو گروه و جناح تقسیم شده بودند، یک عده ای طرفدار سوسیالیسم و افکار اجتماعی بودند و عده ای طرفدار رژیم و رضا شاه و سلطنت. به هر حال گمان می کنم به واسطه تبلیغات موثر حزب توده، توجه به مردم و افکار عمومی بیشتر شد. گفتگو در زمینه های اجتماعی و مردمی و موضوع حقوق مردم بیشتر شد، کتاب ها نوشته شد، روزنامه ها دائر شد. مثل روزنامه "مردم"، "رهبر"، و گمان می کنم روزنامه "رزم" و روزنامه های دیگر ...»
 
کتاب شناسی مرتضی راوندی :
ترجمه :
۱-          اقتصاد بشری / رنه ساید
۲-          زندگی مسلمانان در قرون وسطی / دکتر علی مظاهری
 
تالیفات :
۱-          زندگی روزمره ایرانیان در خلال روزگاران
۲-          سیر فرهنگ و تاریخ تعلیم و تربیت در ایران و اروپا
٣-          سیر قضا و تاریخ دادگستری در ایران و اروپا
۴-          تاریخ اجتماعی ایران / ۱۰ جلد که جلد چهارم و هفتم آن هر کدام در دو کتاب منتشر شده است .
۵-          تاریخ تحولات اجتماعی
 
با وقوع انقلاب بهمن در سال ۱٣۵۷، مرتضی رواندی نیز چون شمار بزرگ تحولخواهان میهن، سپیده را به انتظار نشست شاید که سو سویی حتی... اما روند تحولات بگونه ای نبود که او و یارانش انتظار می کشیدند. راوندی بار دیگر خانه نشین شد تا در فصل تماشایی دیگر میهن، امید، معنای خود را بیابد و خانه گواهی دهد که روز ما فرداست، فردا روشن است، شام تیره بام را آبستن است... بیست و سوم شهریور ماه ۱٣۷٨، مرتضی راوندی در سن   ٨۶ سالگی در غربت وطنش در حالی خاموش شد که نه از مرثیه سرایی آنچنانی رسانه ای خبری بود و نه حتی از انبوهان آن خلق که عمری را در کارشان بود و به انگیزه بهروزی آنها قلم زد... مرتضی راوندی در گورستان بهشت زهرا، در آرامگاه هنرمندان و ادبا آرام گرفت .
 
soheilasefi.blogfa.com style="color: blue; text-decoration: underline; text-underline: single">
وبلاگ سهیل آصفی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست