سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"عقاب تیز چشم سینمای انقلاب"


انوشیروان مسعودی


• فیلم "رزمناو پوتمکین" بی شک بهترین فیلم آیزنشتین است. این فیلم، فیلمی است که توانست سینما را تکان دهد و آن را به مسیری جدید سوق دهد. سینمایی که به وسیله گریفیث داستانگویی را یاد گرفته بود، به وسیله آیزنشتین و این فیلم محتوا و پیام داشتن را آموخت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۵ شهريور ۱٣٨۵ -  ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۶


"برای شناخت سینما ابتدا باید آیزنشتاین را شناخت" مارتین اسکورسیسی
"اگر کسی بخواهد از روی اولیس فیلم بسازد ، بی شک تنها آیزنشتاین خواهد بود" جیمز جویس                     
"انقلاب کمونیستی شوروی هیچ چیز هم اگر برای ما نداشته باشد ، یک چیز دارد، یک چیز بسیار مهم ، سرگئی آیزنشتاین." کن لوچ
 
سرگئی میخالویچ آیزنشتاین، فیلمساز بزرگی که سینما مدیون اوست، در ۹ اکتبر ۱۸۹۸ در شهر ریگا لاتویا به دنیا آمد، در خانواده ای یهودی. اما سرنوشت سرگئی را به سمتی دیگر برد، در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۱۷ همراه با مردم روسیه دست به قیام بزرگ کمونیستی زد، پس از آن او توسط پدرش از خانواده طرد شد، وی در هنگام انقلاب نوزده سال بیشتر نداشت و دانشجوی رشته مهندسی بود. پس از آن خانواده اش از هم پاشید و تبعید شدند، اما سرگئی در پتروگراد ماند. او برای تطبیق خود با جامعه و انقلاب کمونیستی پس از ۱۹ سال زندگی در یک محیط یهودی، خود و تفکراتش را در خدمت آرمان های انسان دوستانه مارکسیستی قرار داد. آیزنشتاین طی ده سال بعد ابتدا در تئاتر و سپس در سینما به شهرتی جهانی رسید. او پس از ملاقات با یکی از دوستان دوره ی کودکی خود به عنوان نقاش صحنه و طراح دکور در تئاتر پرولتکالت مسکو مشغول کار شد. در همان زمان تئاتر را مکانی مناسب برای تبلیغات سیاسی یافت و به کمک استادش وزولود مه یرهولد هنرپیشه و کارگردان تئاترهای سیاسی زیادی را بر روی صحنه برد، نخستین کار تئاتری اش را در سال ۱۹۲۳ به روی صحنه برد. پس از مدتی آیزنشتاین از زیر سلطه میرهولد خارج شد و به شدت به تئاتر های ژاپنی، کابوکی علاقه مند شد و چند تئاتر را در همین ژانر به صحنه برد. بعد از انقلاب اکتبر سینمای شوروی با بلاتکلیفی روبرو بود، اما سخنان لنین بزرگ همه را از بلاتکلیفی در آورد: "سینما در بین همهٔ هنرها و رسانه‌ها برای ما و بقیهٔ هنرها برای دیگران!. ما از سینما خیلی استفاده خواهیم کرد." و بدین ترتیب بود که از زیر این انقلاب و این رهبر بزرگ بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینما در آمدند، تنها نگاهی به نامهای لف کولشوف، پودوفکین، ژیگا ورتوف (بنیانگذار سینمای مستند)، گریگوری کوزینتسف و آیزنشتاین این سخن را تائید می کند. آیزنشتین اولین فیلم خود را (اعتصاب) در سال ۱۹۲۴ ساخت، وی در آن زمان ۲۶ ساله بود. این نمایش ترسناک و تحریک آمیز حداکثر تشدید انعکاس های مهاجمانه ی   اعتراض اجتماعی روسیه بود. نماد پردازی های قوی، موزیک تاثیر گذار و تدوین ضربه ای، فیلمی تکان دهنده را به وجود آورد که نوید یک نابغه سینما را می داد. پس از آن آیزنشتاین ایوان مخوف را ساخت، این فیلم کاملا متفاوت با دیگر آثار آیزنشتاین است و بیشتر به تئاتر متمایل است تا سینما. طی سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۹ آیزنشتاین از روسیه خارج شد و به تحقیق، تفکر و تعامل با اروپا مشغول شد، دیدار تاریخی او با جویس نشان دهنده همین است، جویس، بزرگترین نویسنده قرن بیستم، بر این عقیده بود که تنها یک نفر می تواند اثر سنگین و فوق العاده اش اولیس را بسازد و این شخص سرگئی آیزنشتین است.
آیزنشتین علاقه شدیدی به دیالکتیک، مارکسیسم و کاپیتال داشت، به طوریکه قصد داشت فیلمی بر اساس کاپیتال مارکس بسازد که البته پس از مدتی منصرف شد. "بهتر است کاپیتال کتاب بماند و من رزمناو پوتمکین [را] بسازم". آری سرگئی آیزنشتاین به سراغ ساخت این شاهکار عظیم خود رفت. فیلم "رزمناو پوتمکین" بی شک بهترین فیلم آیزنشتین است. این فیلم، فیلمی است که توانست سینما را تکان دهد و آن را به مسیری جدید سوق دهد. سینمایی که به وسیله گریفیث داستانگویی را یاد گرفته بود، به وسیله آیزنشتین و این فیلم محتوا و پیام داشتن را آموخت. فیلم به ماجرای ملوانان کشتی در روسیه می پردازد که به علت برخورد بد با آنان قیام می کنند و در کشتی جنگی بین ملوانان آزادیخواه و طرفداران تزار روی میدهد که در نهایت آزادیخواهان به پیروزی می رسند، اما رهبرشان کشته می شود، مردم جنازه او را می بینند و کم کم دور او جمع می شوند و قیام کم کم شکل خلقی به خود می گیرد و... . این فیلم اولین فیلمی است که توانست احساسات مردم را بر بینگیزد. شاید آیزنشتین اولین کسی بود که تاثیر موسیقی را دریافت، در این فیلم موسیقی به یکی از عناصر اصلی فیلم تبدیل می شود و بار احساسات نیز بر دوش آن است. نکته دیگر تصویر برداری خارق العاده این فیلم است، نماهای کلوزآپ (بسته) از چهره کارگران، اگرچه پیش از این توسط گریفیث استفاده شده بود، اما تاثیری را که در فیلم میگذاشت نداشت و همچنین نماهای باز از کشتی ها و ... . نکته دیگر این بود که آیزنشتین در این فیلم توانست مکتب تدوین دیالکتیک خود را اثبات کند. فاصله گذاری ها، ضرباهنگ، برش ها، همگدازی ها و ... همگی از این حکایت داشتند که تدوین مفهومی نو یافته است و ... . تاثیرگذارترین قسمت این فیلم نیز سکانس پله های اودسا است که بحثش در این مقال نمیگنجد. اما نکته غیر قابل انکار، تاثیری بود که این فیلم در سینما گذاشت، این فیلم توانست نیمی از مولفه های تثبیت شده پورتر و گریفیث و کولشوف و پودوفکین را تغییر دهد. از موسیقی و تصویر گرفته تا تدوین و مولفه های زیبایی شناسانه و حتی مفهوم سینما. آیزنشتین پس از موفقیت رزمناو پوتمکین به قصد ساخت فیلمی عازم مکزیک شد، فیلمی که هرگز ساخته نشد، امروزه سندی پیدا شده که دستور استالین را برای توقیف فیلم ثابت می کند. آری استالین از ادامه ساخت فیلم جلوگیری کرد و آیزنشتین مجبور به بازگشت شد. پس از بازگشت آیزنشتین از اروپا، ایالات متحده آمریکا و مکزیک، همه چیز در شوروی تغییر کرده بود، بر خلاف لنین که سینما و سینماگران را کاملا آزاد گذاشته بود، حال یوزف استالین، با بیرحمی و شقاوت شدید تمام منتقدان را از سر راه بر میداشت. استالین ابتدا بیانیه ای داد که به "جدول مخوف" معروف شد، او در این بیانیه به تمامی هنرمندان دستور داده بود که باید طبق جدول او و قوانینی که او می گوید تولید اثر کنند، یکی از بندهای این جدول این بود: "تمامی فیلمسازان شوروی بزرگ ملزم هستند که سالی دو فیلم از پیشرفت کشاورزی کشور بسازند، این فیلم باید کشاورزان را انسان هایی شاد و خوشبخت نشان دهد." این جدول باعث اعتراض شدید ماکسیم گورکی، نویسنده بزرگ انقلابی شد، که البته استالین وی را زندانی و سپس تبعید کرد، در همین وضعیت ژیگا ورتوف را مجبور به ساخت فیلم های خبری کردند و شوستاکویچ را از ساخت موسیقی منع کردند. در همین حال آیزنشتاین درگیر ساخت پروژه بسیار بزرگش "زنده باد مکزیک" بود، فیلمی که او هرگز نتوانست بسازد، پس از آن او به تحقیق درباره تدوین پرداخت اما استالین او را برج عاج نشین خواند و پس از آن چند روزنامه وی را به ارتباط با ایالات متحده محکوم کردند و آیزنشتاین تا پایان عمر از ساخت فیلم ممنوع شد، وی در عوض به تحقیق بر روی تدوین مباحثی نظیر: هنر به مثابه علم، تئاتر کابوکی، مولفه های زیبایی شناسانه و ... پرداخت.
 
منابع:
فن تدوین فیلم، کارل رایتس - گوین میلار، ترجمه وازریک درساهاکیان، نشر سروش
نشانه ها و معنا در سینما، پیتر والن، ترجمه عبدلله تربین، نشر    سروش
" dickens , griffith , and the film today " نوشته سرگئی آیزنشتنین.
اصول تدوین فیلم، جان بردر، ترجمه پرویز نوری، انتشارات فیلمخانه ملی ایران
تاریخچه سینمای شوروی، جی لیدا، ترجمه امید روحانی دفتر های سینما  
 
انوشیروان مسعودی فیلمساز و داستان نویس


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست