یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٣۰ آبان ۱٣۹۲ -  ۲۱ نوامبر ۲۰۱٣


 «حربه تحقیرشده ها»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قم حسین شمسیان است که در آن می خوانید؛حادثه خونبار روز سه شنبه لبنان و حمله وحشیانه تروریست ها به سفارت کشورمان که به شهادت و مجروح شدن عده ای بی گناه منجر شد، حادثه ای مهم و هدفمند بود که به نظر می رسد جنس آن با دیگر حوادث مشابه و عملیات وحشیانه گروه های سلفی و تکفیری متفاوت بود و حاوی رفتار و پیام خاصی از سوی عاملان و آمران آن بود. برای اثبات این تفاوت لازم است حادثه از زوایای مختلف و نیز زمان و مکان آن مورد تحلیل قرار گیرد. برخی از این تحلیل ها عبارتند از:
۱- در ابتدا باید به این نکته توجه کرد که انفجارهای روز سه شنبه، حمله به سفارت ایران در لبنان بود نه یک بمب گذاری در یکی از محلات شیعه نشین لبنان. عامل اول با موتورسیکلت به در ورودی سفارت حمله می کند تا راه را برای خودروی حامل بمب باز کند خودروی حامل بمب به قصد ورود به سفارت حرکت می کند اما پیش از رسیدن به مقصد باهوشیاری نیروهای امنیتی متوقف و همان جا منفجر می شود. پس حادثه حساب شده و به قصد سفارت ایران بوده است نه یک انفجار اتفاقی!
۲- اما چرا سفارت ایران؟! بر کسی پوشیده نیست که حمایت همه جانبه ایران از محور مقاومت، سال هاست که خواب راحت را از چشم رژیم جعلی اسرائیل ربوده و هیمنه پوشالی و شعار دروغین شکست ناپذیری آن را باطل کرده است. جنگهای ٣٣ روزه، ۲۲ روزه و ٨ روزه همگی با سرافکندگی و ذلت اسرائیل غاصب به پایان رسید و مقاومت به الگویی فراگیر و اثربخش تبدیل شد. این امر برای آنها گران آمد و البته ایران مقتدر را عامل اصلی آن می دانند. حضور مقتدرانه «سیدحسن نصرالله» در ایام محرم الحرام در منطقه ضاحیه و سپس در مراسم روز عاشورا و ناکام ماندن طرح ترور وی و نیز تحقیر سیستم جاسوسی و راداری اسرائیل توسط نیروهای حزب الله در همین روزها - که روزنامه های اسرائیلی به آن اعتراف کردند- آنها را به این جمع بندی رساند که به نحوی به فکر بازسازی چهره مخدوش و آبروی از دست رفته شان بیفتند.
٣- کمی آن سوتر در سوریه، اتفاقاتی در شرف رخ دادن است که سرمایه گذاری آمریکا و اسرائیل را در معرض نابودی قرار داده است. پیشرفتهای اخیر ارتش سوریه و سرکوب شورشیان و سلفی ها و تروریست های اعزامی به سوریه، سبب تحقیر چندباره آمریکا و البته به هم خوردن توطئه شوم آنها در جنگ افروزی در منطقه شده است. این موفقیت ها از یک سو تروریست های ضد سوری را دچار از هم پاشیدگی کرده و از دیگر سو سبب کاهش حمایت های غرب - به دلیل بی فایده دانستن ادامه نبرد- و در نتیجه سرخوردگی شدید گروه های معارض و شورشی شده است.
اما چه کسی است که نداند حمایت های بین المللی ایران مهم ترین عامل بازگشت تدریجی آرامش به سوریه است؟ پس اگر نمی توان در جبهه نبرد، پیروز میدان بود می توان با انفجار کور، رعب و وحشت را به لبنان آورد و به اصطلاح به ایران هشدار داد!
۴- افزون بر موارد فوق، غرب در تلاش برای برگزاری کنفرانس ژنو ۲ البته بدون حضور ایران و با تحمیل خواسته های خود از زبان گروه های معارض است. امری که تاکنون با همه تلاش آنها بی نتیجه مانده است و ایران مانع اصلی برای تحمیل نظرات گروه های افراطی در ژنو ۲ شده است در کنار آن افزایش اقتدار حزب الله و مشاهده علایمی در سپهر سیاسی لبنان به نفع حزب الله هم نکته دیگری است که نباید از نظر دور داشت. این ۲ عامل را می توان عوامل دیپلماتیک این عملیات وحشیانه نامید و در کنار عوامل نظامی پیش گفته مورد عنایت قرار داد. امری که به لحاظ زمانی قابل توجه و بررسی ویژه است.
۵- اما به نظر می رسد باید یک عامل دیپلماتیک دیگر را، کیلومترها آن سوتر از لبنان در این انفجار دخیل بدانیم. عصر روز انفجار، تیم مذاکره کننده ایرانی برای ادامه گفت وگوهای خود با گروه ۱+۵ در موضوع هسته ای، تهران را به مقصد ژنو ترک کرد. اینکه این مذاکرات با آن عملیات تروریستی چه ارتباطی می تواند داشته باشد را باید در سوابق تاریخی جست وجو کنیم. در سال ۱۹۷۲، آمریکا تلاش زیادی برای وادار کردن ویتنام به حضور در پای میز مذاکره و دادن امتیاز به این کشور و عقب نشینی از مواضع خود، به کار گرفت. اما مقاومت ویتنام سبب اتخاذ روش دیگری از سوی آمریکایی ها شد. در آن سال، نیروی هوایی ایالات متحده یک عملیات محدود هوایی موسوم به «خط نگهدار۲» را بر فراز آسمان ویتنام آغاز کرد. طرح عملیات با شخص رئیس جمهور وقت آمریکا- نیکسون- مطرح و مقرر شد این عملیات بسیار سریع و پرحجم و طی ۷۲ ساعت انجام شود. آنها ۱۲۹ فروند هواپیمای پیشرفته و غول پیکر B۵۲ را راهی آسمان هانوی- پایتخت ویتنام- کردند و تمامی زیرساخت های هانوی را ویران کردند. هر چند این عملیات برای ٣ روز طراحی شده بود اما با ساقط شدن ۱۱ هواپیمای پیشرفته آمریکایی توسط ویتنامی ها و با هدف حفظ اعتبار آمریکا تا ۱۱ روز ادامه پیدا کرد! و البته فرجام جنگ ویتنام بر کسی پوشیده نیست. اکنون مذاکرات دیگری در حال برگزاری است. آمریکا و متحدانش توان تحمیل نظرات ظالمانه خود به مردم ایران را ندارند و به گفته رهبر معظم انقلاب در بیانات حکیمانه و پرصلابت دیروزشان در جمع ده ها هزار تن از فرماندهان بسیج «ایران به هیچ وجه تسلیم فشار نمی شود و از حقوق خود یک قدم هم عقب نمی نشیند.» ضمن آن که ایران هم به هیچ وجه و در هیچ امری با ویتنام سال ۱۹۷۲ قابل قیاس نیست.
اما منطق سردمداران کاخ سفید همان منطق غیرانسانی و ظالمانه است. تحریم های اقتصادی و صنعتی هم در عزم و اراده ما در مستقل و سربلند ماندنمان تاثیری نداشته است. آنها برگ دیگری برای رو کردن ندارند و ما به فضل خدا پیچ تاریخی را پشت سر خواهیم گذاشت. پس باید به شیوه دیگری به زعم خودشان ما را بترسانند و وادار به تسلیم کنند. حمله مستقیم به ایران چیزی است که به رغم همه رجزخوانی هایشان هرگز فکر عملیاتی شدن آن هم به مخیله شان خطور نخواهد کرد. چرا که می دانند در صورت کوچک ترین اقدامی، اسرائیل در چند دقیقه زیر صاعقه موشکهای ایرانی از نفس می افتد و باز هم به قول حضرت آقا، در صورت حماقت آنان، تل آویو و حیفا با خاک یکسان خواهد شد. پس به خیال خام خود حمله وحشیانه و کور به سفارت ما در لبنان را وسیله ای برای ترساندن ملت ایران و تیم مذاکره کننده اش قرار داده تا بتوانند در سر میز مذاکره امتیازی بگیرند! خیال باطلی که هرگز محقق نخواهد شد.
بار دیگر عوامل گوناگون موثر بر این عملیات را مرور کنیم: حضور مقتدرانه سیدحسن نصرالله و تحقیر اسرائیل، موفقیت های ارتش سوریه در سرکوب گروه های شورشی، ناکامی در برگزاری ژنو۲، عجز از تحمیل خواسته های شورشیان به مردم سوریه و بالاخره تلاش برای مرعوب کردن ایران در جریان مذاکرات هسته ای، مجموعه عوامل موثر بر اثبات این تحمیل است که عملیات تروریستی روز سه شنبه لبنان، امری هدفمند و در بردارنده اهداف مهم سیاسی و حاوی پیام غرب برای ایران اسلامی است. با افتخار به فرزندان عزیز کشورمان که در این عملیات وحشیانه به شهادت رسیدند در پاسخ این پیام غرب باید گفت که عهد ما با جانان، ازلی و ابدی است و مردمی که هشت سال به تنهایی با جهان استکبار جنگیدند و از بذل جان و مالشان دریغ نکردند پای همه چیز ایستاده اند و با یک انفجار کور در عزمشان خللی پدید نخواهد آمد.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله پنجشنبه های روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛هفته پرشور و گدازی را پشت سر گذاشتیم که با بزرگترین ماتم عالم همراه بود. ملت ایران در این هفته، سیاهپوش و سوگوار مصیبتی بود که در کربلای سال ۶۱ بر آل الله رفت و جهان را برای همیشه از این قساوت در ماتم فرو برد. گرچه اکنون ۱۴ قرن از جنایت عناصر دنیاطلب و مسلمان نماهای کفرپیشه علیه اهل بیت عصمت و طهارت و جگر گوشه های پیامبر اسلام می گذرد، ولی همچنان با رسیدن ماه محرم، ملت های آزاده جهان، از پیر و جوان، همه مویه کنان در عزای شهادت شهیدان کربلا و اسارت نوامیس پیامبر می خروشند و خیمه های عزا برپا می کنند.
شیعیان جهان و آزادگان عالم در این ایام، این واقعیت تاریخی را معنا می کنند که هر چند اسلام، "نبوی الحدوث" است و با مجاهدتهای پیامبر خاتم، حضرت محمد مصطفی(ص) مستقر شد ولی بقا و دوام آن به قیام امام حسین علیه السلام و خون های پاکی است که در راه حفظ و احیای آن ریخته شد و در ادامه همین خون های سرخ، با صبر و شجاعت کاروان اسرای کربلا، بویژه پیام رسانی حضرت سجاد(ع) و مرارت های عمه مظلومه اش حضرت زینب کبری(س) ثبت شد و ریشه در اعماق تاریخ دواند.
این هفته همچنین با سالروز شهادت یادگار حادثه کربلا، حضرت سیدالساجدین علی بن الحسین(ع) مقارن بود و مردم با این خورشید معرفت و استوانه معنویت بیعتی دوباره کردند. ایشان پس از واقعه عاشورا با در پیش گرفتن شیوه ای بسیار موثر به تبیین معارف اهل بیت نبوت پرداختند و در آن عصر سیاه ستم، خورشید فروزانی برای جویندگان حقیقت شدند. آن حضرت در ترویج پیام واقعه کربلا از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و با زبان وعظ و دعا در مبارزه با ستمگران زمانه کوشید و هماره در راه هدایت و ارشاد جامعه و زنده نگاهداشتن قیام عاشورا با تمام قامت ایستادند.
هفته جاری سرانجام پس از سه ماه بلاتکلیفی، قفل وزارت ورزش و جوانان باز شد و نمایندگان مجلس با رأی دادن به چهارمین وزیر پیشنهادی رئیس جمهور برای تصدی این سمت، ترکیب دولت تدبیر و امید را تکمیل کردند. طبعاً انتظار می رود موضوع ورزش که در این سالها به فوتبال و زدوبندهای پشت پرده آن منحصر شده و رسانه ها، بویژه رسانه ملی نیز در دامن زدن به جو فوتبال زدگی سهمی بزرگ داشته و از دیگر رشته های ورزشی بویژه ورزش پایه و همگانی غفلت شده، به تعمیق ورزش و نهادینه کردن رشته های ورزشی کمک کرده و دو بال ورزش و جوانان را توأمان مورد توجه جدی قرار دهند.
از مناسبت های هفته جاری باید به آغاز هفته کتاب در کشور اشاره کرد که فرصتی مغتنم در جهت اشاعه فرهنگ و فرزانگی و ارتباط مردم با موضوع کتاب و کتابخوانی است. واقعیت اینست که امروزه کتاب در سطح جهانی به آئینه تمام نمای زندگی تبدیل شده که در آن، دانش دانشمندان و تجارب پیشینیان گردهم آمده و از همین رو میل به کتابخوانی در سطح جهانی روز به روز گسترش می یابد ولی متأسفانه در کشور ما طی سالهای اخیر به دلیل وجود مشکلات اقتصادی در جامعه و کاهش سهم کتاب در سبد زندگی مردم، گرایش به این سرمایه فاخر کمتر شده که متولیان با ارائه راهکارهای مناسب باید به رونق گیری بازار نشر کتاب های مفید و اشاعه کتابخوانی همت کنند.
مقر اروپایی سازمان ملل در هوای بسیار سرد شهر ژنو، دیروز میزبان دور سوم مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ بود؛ مذاکراتی سخت، فشرده و جدی که طرفین در دور قبلی، ساعتها بر سر هر موضوع با یکدیگر گفتگو کرده ولی در لحظه دستیابی به تفاهم، با شیطنت فرانسه، به نمایندگی از رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای مرتجع عرب، به بن بست انجامید. وزیر خارجه ایران دیروز با خانم اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفتگو کرد تا طرفین بتوانند ادامه مذاکرات را با حضور دیگر کشورهای عضو پیگیری کنند. دکتر ظریف قبل از این دیدار تاکید کرد "ما برای رسیدن به توافق تلاش خواهیم کرد ولی این امر بستگی به این دارد که طرف مقابل تا چه حد آمادگی داشته باشد تا حقوق مردم ایران را به رسمیت بشناسد." وی تصریح نمود "ضروری است که در گفتار و عمل، غنی سازی در ایران پذیرفته شده و ادامه یابد."
به هر حال گام هایی که حاکی از اعتمادسازی و حسن نیت در مذاکرات باشد، توسط هیأت ایرانی برداشته شده و آنچه که ژنو ٣ باید در انتظار آن باشد، تحقق صداقت غربی ها در قول و فعل است که باید بزودی محقق شود.
از رویدادهای داخلی هفته جاری اینکه رهبر معظم انقلاب دیروز و در آستانه آغاز هفته بسیج با ۵۰ هزار نفر از فرماندهان بسیج سراسر کشور در مصلای بزرگ امام خمینی(ره) تهران دیدار و خاطرنشان کردند: "بدانید بدون هیچ تردیدی آینده روشن و امیدبخش این کشور متعلق به شماست؛ شما خواهید توانست کشورتان را و ملت تان را به اوج افتخار برسانید. برای این که بتوانید این وظایف بزرگ را انجام بدهید بایستی دین، تقوا، عفت و پاکیزگی روحی را در میان خودتان هرچه بیشتر ترویج و تقویت کنید." ایشان همچنین بر لزوم رعایت خطوط قرمز در مذاکرات تاکید کردند.
این هفته در موضوعات خارجی، چند رویداد را مورد بررسی قرار می دهیم. سفر اولاند به فلسطین اشغالی و دیدار با سران رژیم صهیونیستی را می توان از اهم رویدادهای هفته در صحنه بین المللی دانست چرا که این سفر متعاقب موضع گیری ضدایرانی دولت فرانسه در جریان مذاکرات هسته ای ژنو صورت گرفت و مشخص بود که اولاند، رئیس جمهور فرانسه به فلسطین اشغالی می رود تا مزدش را که همانا کسب تأیید و خشنودی سردمداران صهیونیست از دولت فرانسه و شخص اولاند بود، دریافت کند به امید اینکه این خوش خدمتی و کرنش بتواند جایگاه اولاند را در صحنه فرانسه، که در تسلط شبکه های صهیونیستی است تقویت کند و موقعیت فرانسه را در فضای سیاسی اروپا بهبود بخشد.
فرانسوی ها طی چند سال اخیر تلاش کرده اند با سرسپردگی بیشتر به صهیونیستها و گرمتر کردن مناسبات با رژیم اشغالگر قدس، به زعم خود، قدرت سیاسی برتر اروپا گردند و ابتکار عمل را در این زمینه به دست گیرند. با اینحال بعید است که فرانسوی ها با این خوش خدمتی و نوکری بتوانند به هدف مورد نظر خود برسند همانگونه که روز سه شنبه و همزمان با دیدار اولاند از فلسطین اشغالی، تزیپی لیونی، رهبر حزب "کادیمای" رژیم صهیونیستی در واکنشی تحقیرآمیز علیه فرانسه، نتانیاهو را به باد انتقاد گرفت که بیش از حد به فرانسه اهمیت می دهد چرا که به گفته لیونی، متحد واقعی اسرائیل، آمریکاست و با این سخن، در واقع این منظور را می خواست القا کند که از فرانسه کاری برای رژیم صهیونیستی و حفظ منافع این رژیم ساخته نیست.
این هفته، همزمان با پیشروی های ارتش سوریه، به خصوص در استان حلب که منجر به پاکسازی یک منطقه مهم از شورشیان و تروریست ها شد تحرکات دیپلماتیک نیز برای فراهم کردن مقدمات کنفرانس "ژنو ۲" تشدید گردید. پس از دیدار اخضر ابراهیمی نماینده سازمان ملل در سوریه از چند کشور منطقه که به نحوی با بحران سوریه درگیر هستند، ائتلاف مخالفان سوری اعلام کرد که حاضر است در اجلاس ژنو ۲ شرکت کند.
این نخستین بار است که این تشکیلات بدون پیش کشیدن پیش شرط، با شرکت در اجلاس ژنو موافقت می کند. این تحول، نیز خود بیانگر سنگین تر شدن کفه موازنه قدرت به نفع دولت سوریه می باشد که موجب گردیده است مخالفان به این جمع بندی برسند که توانایی ساقط کردن دولت سوریه را ندارند و این حکومت همچنان در سوریه قدرت دارد و باقی است و چاره ای ندارند جز اینکه در شرایط موجود، با این حکومت مذاکره کنند.
طیف مخالفان که از سوی چند رژیم ثروتمند عرب حمایت مالی و تسلیحاتی می شوند و از حمایت سیاسی غرب نیز برخوردارند اکنون به شدت ضعیف شده و دچار تفرقه هستند. آمریکایی ها نیز اگرچه اخیراً طرفدار مذاکره شده اند ولی واقعیت این است که آنها نیز از ساقط کردن حکومت سوریه، از طریق زور و نظامی ناامید شده و پشت مخالفان را خالی کرده اند.
در مصر نیز درحالی که طرفداران مرسی و اخوان المسلمین تلاش می کنند اعتراض ها علیه اقدام نظامیان را زنده نگهدارند و خیابانها را خالی نکنند، با اینحال روز به روز از تعداد تظاهر کنندگان کاسته می شود. در این هفته، اخوان المسلمین اعلام کرد حاضر است با نظامیان حاکم و دولت دست نشانده آنها تحت عنوان "گفتگوهای نجات ملی" به گفتگو بنشیند. این نخستین بار پس از وقوع کودتا در مصر و برکناری محمد مرسی رئیس جمهور این کشور است که اخوان المسلمین حاضر به مذاکره با دولت جدید می شود که بیانگر احساس یأس و عدم توانایی مقابله با کودتاچیان از طریق ادامه اعتراضات است.
با اینحال کودتاچیان به این پیشنهاد اخوان المسلمین وقعی ننهاده اند. رئیس جمهور دست نشانده نظامیان در این باره گفته است که محال است دولت جدید با اخوان المسلمین مذاکره کند و با این حرف، در واقع ضمن تحقیر اخوان المسلمین، این پیام را داده است که نظامیان قصد دارند تا آخر خط بروند و هرگز حاضر به تقسیم قدرت با اخوانی ها نخواهند شد. اخوان المسلمین در واقع، از آنجا ضربه خورد که به خواست ملت مصر اعتنا نکرد و به جای آن به حمایت های آمریکا دلخوش کرد و اکنون چوب آن را می خورد.
این هفته و در آستانه برگزاری اجلاس "لویه جرگه" افغانستان درباره پیمان امنیتی با این کشور با آمریکا، مخالفتها با این پیمان و همچنین برگزاری نشست "لویه جرگه" تشدید شد. مخالفان، پیمان مذکور را وسیله ای می دانند که توسط آن، آمریکایی ها قصد دارند ادامه حضور خود در افغانستان را قانونی کنند و برای خود در افغانستان حق و حقوق انحصاری ایجاد کنند. در این میان، دولت افغانستان تحت فشار آمریکا، مقدمات برگزاری اجلاس مشورتی ریش سفیدان افغان موسوم به "لویه جرگه" را فراهم کرده و قرار است تکلیف پیمان امنیتی مذکور در این نشست مشخص شود. نکته قابل تأمل اینست که اکثر اعضای این اجلاس را دولت تعیین می کند و به همین جهت تأیید پیمان مذکور در این اجلاس تقریباً حتمی است و در واقع دولت افغانستان و آمریکا با برگزاری این اجلاس قصد دارند برای پیمان مذکور پوششی قانونی تهیه کنند. لویه جرگه اگر برخلاف نظر مردم و احزاب، به خواست آمریکا تن بدهد و بندهای مورد نظر آمریکا را تأیید کند، برای همیشه اعتبار خود را از دست خواهد داد و به جاده صاف کن سلطه آمریکا بر افغانستان تبدیل خواهد شد.

رسالت:نگاهی به هماوردی جدید دیپلماتیک
«نگاهی به هماوردی جدید دیپلماتیک»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛امروز دور سوم گفتگوهای ایران و ۱+۵ در ژنو آغاز شد. اینکه در این دور گفتگوها توافقی حاصل می شود یا دور باطل گفتگوها مانند یک دهه گذشته بدون نتیجه تکرار خواهد شد بستگی به نتایج آن دارد.
ژنو در دور دوم گفتگوها شاهد ورود سراسیمه وزرای خارجه ۱+۵ بود. چون سخن از یک تفاهم نامه یا توافق به میان آمده بود اما دقیقه ۹۰ ظاهرا فرانسوی ها آن را به هم زدند. اینکه این دور از گفتگو چه کسی زیر میز مذاکره می زند معلوم نیست. چهره ایران در منظر جهانیان و افکار عمومی مشخص است.
امروزه ایرانی عزتمند، مستقل، متعهد به مقررات و معاهدات بین المللی، مقتدر، صلح طلب، عقلانی و اهل مذاکره و در عین حال مقاوم در برابر پنج کشور اتمی جهان که تا دندان مسلح به مخرب ترین سلاح های بیولوژیک و هسته ای هستند قرار گرفته است. آنها از ایران می خواهند به راهی که دولت های هسته ای در تجهیز به سلاح های کشتار جمعی رفته اند، نرود. این توصیه آنها یک توصیه ارشادی و اخلاقی نیست. چون خود آنها مرتکب این معصیت شده اندو بزرگ ترین تهدید را برای امنیت خود و صلح جهانی فراهم آورده اند.
ایران به آنها اطمینان داده است ما چنین راهی را نخواهیم رفت. همکاری با آژانس و نحوه رویکرد فناوری صلح آمیز هسته ای ایران گواه این مدعاست. علاوه بر آن، مهم ترین دلیل این رویکرد صلح آمیز،فتوای مقام معظم رهبری مبنی بر تحریم تولید و تکثیر و اشاعه سلاح های هسته ای است اما آنها چشم خود را بر همه واقعیت ها بسته اند و می گویند شما حتی حق غنی سازی براساس مقررات آژانس بین المللی انرژی اتمی که عضو آن هستید را هم ندارید!
طبیعی است زیاده گویی و زیاده خواهی آنان باعزت و کرامت ملت ایران سازگار نیست و ملت ایران هرگز زیر بار چنین تحکمی نخواهد رفت. ۱+۵ به راه شرارت و تهدید و تحریم رفتند تا شاید نتیجه بگیرند. اما نه تنها نتیجه نگرفتند بلکه ایران اسلامی عملا وارد باشگاه اتمی جهان شد و قدرت های جهان مجبور شدند در گفتگوها جلوی پای نمایندگان ایران بلند شوند و ادای احترام کنند. آنها رسما اعلام کرده اند در یک "جنگ غیررسمی" با ایران به سر می برند و گاهی هم گزینه نظامی را به رخ ملت ایران می کشند. پیداست اگر می توانستند از این گزینه استفاده کنند تاکنون کرده بودند رژیم صهیونیستی که امروز از ترس امنیت خود به ۱+۵ فشار می آورد تا توافقی صورت نگیرد می داند که در صورت وقوع جنگ در منطقه در همان لحظات آغاز جنگ از صفحه جغرافیای منطقه حذف خواهد شد و باید مورخان سال ها تلاش کنند تا وجود چنین رژیمی را در این صفحه جغرافیایی اثبات کنند و یا تشخیص بدهند. پیشرفت مذاکرات در ژنو ۲ نشان از ظهور اندکی عقلانیت در برخورد آنها داشت. البته معلوم شد شکست مذاکرات به خاطر ناهمخوانی آنها در تشخیص منافع و مصالح خودشان است.
ایران در این دور گفتگوها پیش از مذاکرات در توافق با آژانس اقدامات اعتمادساز بی سابقه ای انجام داده تا بهانه را از آنها بگیرد لذا در این دور از گفتگوها آنها هیچ بهانه ای نخواهند داشت و اگر از عقلانیت سیاسی پیروی کرده، شرارت را رها نمایند می شود به نتیجه رسید. آنها نیک می دانند که تحریم ها و تهدیدها هیچ اثری در پیشرفت پروژه هسته ای ایران نداشته است بنابراین باید این رویکرد را رها کنند. ادامه تحریم ها ممکن است ایران را به مسیری بکشاند که هرگز به فکر آن نبوده است. لذا ۱+۵ باید ادبیات جدید گفتگو که محصول دولت یازدهم است را قدر بداند. اگر با نمایندگان اعزامی ایران به ژنو توافق نکنند دیگر در هیچ تاریخی و هیچ دولتی روی توافق نمی توانند حساب باز کنند.
تیم مذاکره کننده ایرانی قبل از پرواز به ژنو با کمیسیون امنیت ملی دیدار کرد. آنچه در این کمیسیون به تیم مذاکره کننده گفته شد حرف دل مردم است.
مردم می گویند ادامه تحریم ها را ادامه مذاکرات معنا ندارد باید به سمت تعلیق مذاکرات رفت تا ۱+۵ تعلیق غنی سازی را به گور ببرد.مردم می گویند تا تحریم ها لغو نشود دیگر نباید به مذاکرات دل بست، دشمن می خواهد روی عزت و کرامت ملت معامله کرده و استقلال کشور را نابود کند.
ملت هرگز به چنین معامله ای تن نخواهد داد. امروز باید به ماجراجویی دشمنان خاتمه داد. ملت اطمینان دارد فرزندان انقلابی ایران که در این گفتگو نمایندگی ملت را به عهده دارند حرف آخر را که از اول به آنها گوشزد کرده اند خواهند زد و برای همیشه آنها را از ادامه دشمنی با جمهوری اسلامی پشیمان خواهند کرد. طرح سه فوریتی الزام دولت به حفظ حقوق هسته ای با بیش از ۱۰۰ امضا که دیروز در آستانه سفر نمایندگان اعزامی جمهوری اسلامی به ژنو به هیئت رئیسه تقدیم شد. نشانه هوشمندی نمایندگان ملت و حس بدبینی و مقاصد سوء دشمنی اسلام و نظام است. این طرح که متضمن حقوق هسته ای ملت است برای همیشه طمع دشمنان را از تسلیم شدن دولت در برابر زورگویی های آنان قطع می کند.

سیاست روز:با این همه سخاوت غرب چه کنیم؟!
«با این همه سخاوت غرب چه کنیم؟!»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛اگر غربی ها و آمریکا خیال می کردند که معنی نرمش قهرمانانه «دست کشیدن از اصول و آرمان های نظامی است»، با سخنان و روشنگری رهبر معظم انقلاب و تفهیم این جمله به آنهایی که برداشت نادرست از آن داشتند، روشن شد که این برداشت ها خلاف واقع و بدفهمی بود.
مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران در دولت یازدهم و با عنوان ژنو ۳ از روز گذشته آغاز شد. این مذاکرات از آن جهت اهمیت خاصی یافته است که در ژنو ۲، هر دو طرف تا آستانه توافق اولیه پیش رفتند، اما کارشکنی فرانسوی ها این توافق را ناکام گذاشت.
غرب با توجه به همان بدفهمی ها و برداشت های نادرست از نرمش قهرمانانه، تصور می کرد که جمهوری اسلامی ایران از اصول خود دست کشیده و اکنون زمان آن فرا رسیده است تا از این فرصت استفاده کرده و برای جلوگیری از دستیابی به توافقی که سال ها جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره برای احقاق حق خود ایستادگی کرده، مانع تراشی کند، تا فرایند مذاکرات علاوه بر طولانی تر شدن، زیاده خواهی های آنها هم مورد پذیرش ایران قرار بگیرد.
از روز گذشته و حتی چند روز پیش از آغاز مذاکرات ژنو ۳، رسانه ها و تحلیل گران غربی و آمریکا به شدت اخباری را منتشر کردند که نشان از پیاده ساختن همان سیاست «آبنبات و درغلتان» است.
نیویورک تایمز در گزارشی از بسته پیشنهادی آمریکا به ایران پرده برداشته و آن را رونمایی کرده است که قرار است با لفظ و بزرگواری آمریکایی ها!!! ارزش آن بسته سخاوتمندانه۵ تا ۱۰ میلیارد دلار است!
پاسخ به این زیاده خواهی و خوی استکباری غرب و آمریکا، با این سخن رهبر معظم انقلاب داده شد که فرمودند؛ «در بحث هسته ای خطوط قرمز باید رعایت شود و از حقوق ملت، حتی یک قدم عقب نشینی نشود.»
خواسته هایی که در دور قبل مذاکرات از سوی فرانسه مطرح شد و باعث جلوگیری از توافق اولیه ایران و ۱+۵ شد، در این دور از مذاکرات نیز ارائه شد. چهار خواسته ای که فرانسه مطرح کرده است، همان خط قرمزهایی است که جمهوری اسلامی ایران آنها را نخواهد پذیرفت.
مهمترین و چالش برانگیز ترین خواسته فرانسه که در مقام نیابت از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی مطرح کرده بازدید از همه تاسیسات هسته ای ایران از همین امروز است. این خواسته، همان پروتکل الحاقی است که در واقع علاوه بر این که از قوانین اجباری و الزامی آژانس محسوب نمی شود، نیازمند رای مجلس شورای اسلامی است.
خواسته های غیرقانونی و خارج از چارچوب قوانین آژانس بین المللی انرژی اتمی، در قبال خست و خوی استکباری غرب آنها، اقدامی است تا ایران از مدار گفت وگو خارج شود.
به همین خاطر است که نتانیاهو نخست وزیر رژیم جعلی صهیونیستی، اینگونه سخن می گوید که، «ایران آنقدر مشتاق توافق است که با تحریم جدید هم مذاکرات را ترک نمی کند.»
نتانیاهو، به دنبال این است تا برعکس آن موضعی که در سخنانش مطرح کرده، اتفاق بیفتد. یعنی ایران از مذاکرات خارج شود. او به خوبی می داند که خروج ایران از میز مذاکرات، به نفع غرب و رژیم صهیونیستی خواهد بود. اما غافل از این است که اگر روند مذاکرات همینگونه که در ژنو ۲ پیش رفت ادامه پیدا کند، این کشورهای غربی خواهند بود، که میز مذاکرات را ترک خواهند کرد. چون منطقی از سوی آنها در روند مذاکرات وجود نخواهد داشت.
صهیونیست ها، آمریکا و دیگر همپیمانان او باید به این نکته و سخن رهبر معظم انقلاب توجه داشته باشند که فرمودند؛ «ما عقیده داریم سلاح هسته ای باید محو شود و نمی خواهیم سلاح هسته ای بسازیم، اما اگر این عقیده را نداشتیم و تصمیم داشتیم که سلاح هسته ای داشته باشیم، هیچ قدرتی نمی توانست جلوی ما را بگیرد.»
غربی ها باید به این نکته توجه داشته باشند که روزها و ماه های حساسی را در عرصه بین المللی تجربه خواهند کرد. افزایش تحریم ها و عدم لغو آنها علاوه بر این که بر روند مذاکرات آسیب وارد خواهد کرد، اجتماع شکننده و دروغینی که علیه جمهوری اسلامی ایران ترتیب داده است، مانند آینه ای تکه تکه خواهد شد و آن سوی چهره پلید غرب برای افکار عمومی هر چه بیشتر نمایان تر خواهد شد.
ایران اسلامی به دنبال سرهم بندی «حق هسته ای» خود نیست. این حق هسته ای باید از سوی غرب و آمریکا به رسمیت شناخته شود. حتی اگر کشورهایی که با سیاست های یکجانبه گرانه خود این حق را به رسمیت نشناسند. ایران از حق خود نخواهد گذشت.
تهران امروز:بازی جدید غربی ها و تدابیر ایران
«بازی جدید غربی ها و تدابیر ایران»عنوان سرماله روزنامه تهران امروز به قلم محمدصالح جوکار است که در آن می خوانید؛تاکید مجدد رهبر معظم انقلاب بر خط قرمز ایران در مذاکرات هسته ای در حالی صورت گرفت که طرف های مذاکره خود را برای آغاز یک مذاکره جدید آماده می کردند و در واقع پیامی قاطع از سوی نظام جمهوری اسلامی به برخی طرف های مذاکره کننده بود که این روزها در صددند با تفاسیر عجیب و غریب حق هسته ای کشورهای عضو ان.پی.تی را نادیده بگیرند. این بیانات نوعی اتمام حجت برای طرف های غربی است تا دیگر از زبان تهدید و تطمیع با ایران صحبت نکرده و انتظارات نابجایی از ایران نداشته باشند. چرا که ایران در گذشته در برهه ای از زمان و با هدف راست آزمایی غربی ها اقداماتی را انجام داد که متاسفانه غربی ها از این امتحان سربلند بیرون نیامدند و آنان به هیچ وجه به تعهدات خود در قبال ایران عمل نکردند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران چاره ای نداشته و ندارد مگر اینکه بر حقوق هسته ای خود در قالب کنوانسیون های بین المللی اصرار کند تا بعدها غرب با تفاسیر جدیدی این حقوق را از حیز انتفاع خارج نسازد. بی اعتمادی ایران به غرب نه تنها غیرواقعی نیست که دقیقا منطبق بر واقعیت است.
به عنوان مثال طی روزهای اخیر آشکار شده است که غربی ها به تفسیرهای عجیب و غریب رو آورده و از جمله اصل غنی سازی را در خاک کشورهای عضو ان.پی.تی انکار می کنند!! چنین تفاسیری بیش از آنکه داشته ای برای غرب داشته باشد، موجبات سلب اعتماد اعضای ان.پی.تی به حقوق مصرح در این کنوانسیون بین المللی به واسطه تفاسیر عجیب و غریب غربی ها از آن می شود. بنابراین طبیعی ترین راه حل این است که ایران در هر نوع تفاهم احتمالی که با غربی ها به نگارش درمی آورد، خواستار اذعان صریح غربی ها به حق غنی سازی در خاک خود شود. در واقع تفسیر صحیح تر این است بگوییم که ایران هیچ گاه خواسته ای فراتر از قوانین و پروتکل های آژانس بین المللی انرژی اتمی نداشته و نخواهد داشت و این غربی ها هستند که هر روز بازی جدیدی را در می آورند.
لذا اگر اعضای ۵+۱ در مذاکرات ژنو خارج از قوانین آژانس و فراتر از آنچه که امروز عرف دیپلماتیک در دنیاست خواسته ای از ایران داشته باشند، ایران زیر بار آن نخواهد رفت. چرا که بنا به فرموده مقام معظم رهبری طرف ایرانی حاضر در مذاکرات به پشتوانه ملت ایران از هیاهو و فشار ترسی نداشته و محکم ایستاده اند.
آنچه مسلم است اینکه غرب باید با ابزار منطق پشت میز مذاکرات حاضر شده و دنبال اعمال فشار برای جلب امتیاز از ایران نباشد.
مقام معظم رهبری سیاست های کلان مذاکرات را تبیین می کنند و تیم مذاکره کننده نباید خارج از آن عمل کند. البته تاکنون تیم مذاکره کننده که از سوی مقام معظم رهبری بارها حمایت شد، در همین چارچوب عمل کرده است. هشدارهایی که مقام معظم رهبری درباره خط قرمز مسائل هسته ای مطرح کردند، دغدغه خاطر ملت و نمایندگان ملت نیز هست.

آفرینش:فرانسه و مذاکرات هسته ای با ایران
«فرانسه و مذاکرات هسته ای با ایران»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می خوانید؛جدیدترین دور مذاکرات هسته ای ایران بدون امضای توافقی در ژنو به پایان رسید. یعنی در حالی که همه بازیگران اروپایی و غربی از تهیه پیش نویس توافق خبر می دادند و وزرای خارجه ۱+۵ وارد ژنو می شدند فابیوس فرانسوی از مخالفت فرانسه با پیش نویس توافق خبر داد و شروطی را مطرح کرد که برای ایران غیرقابل پذیرش بود.
این رویکرد از نگاهی تغییر موضع ناگهانی فرانسه از زبان وزیر خارجه این کشور در جهت به بن بست کشاندن مذاکرات و بازگشت به نقطه آغاز ارزیابی شد. در واقع فرانسه نسبت به عواقب مذاکرات هسته ای با ایران هشدار داد و خواستار لحاظ نگرانی های اسرائیل شد. این رویکرد کارشکنانه فرانسه در حالی رقم خورد که دیگر همتایان غربی چون امریکا، آلمان و انگلیس از روند کلی گفتگوها حمایت کردند. در این بین پرسش این جاست که فرانسه تاچه میزانی توان کارشکنی در مذاکرات آینده نزدیک را دارا ست؟
در پاسخ باید به چند مولفه توجه کرد.نخست اینکه مباحث مطرح شده توسط لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه درباره راکتور اتمی اراک و امنیت رژیم صهیونیستی پیش از آنکه حرکتی به جلو باشد عاملی در توقف مذاکرات بود و عملا کشورهای عربی و اسرائیل از این امر خرسند شدند. در این شرایط اینکه فرانسه برخلاف آب شنا می کند دلایل اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ژئوپلتیک دارد. یعنی از یک سو فرانسوی ها از توافق بزرگ دو قدرت جهانی و منطقه ای یعنی ایران و امریکا هراس دارند و بر این نظرند که هر گونه توافق ایران و امریکا بر آینده جایگاه استراتژیک و ژئواکونومیک آنها در خاورمیانه تاثیر گذار است و جای نفوذ پاریس را تنگ تر می کند.
در بعد دیگری اکنون نیز با توجه به افزایش قدرت ایران در منطقه فرانسه از آن می هراسد که نفوذ سنتی ان در لبنان و سوریه توسط ایران از بین رود همین امر موجب شده است تا چوب لای چرخ تعامل ایران با غرب گذارد.
سوم اینکه منافع اقتصاد و سرمایه گذاریهای دهها میلیارد دلاری کشورهای عربی در فرانسه و همچنین خریدهای کلان تسلیحاتی این کشورها از فرانسه از یک سو و همچنین پدیدار گشتن خلائی در روابط امریکا و اسرائیل و توجه فرانسه به این سمت موجب شده است تا فرانسوی ها با در نظر داشت دو عامل عربی و اسرائیلی و رویکرد آنها در مخالفت با تعامل ایران و پنچ به علاوه یک و یا ایران و امریکا چالش هایی جدید بر سر راه تعامل با ایران ایجاد کنند.
آنچه مشخص است ناظران نقش ایفا شده از سوی فرانسه را مقصر توقف توافق ژنو دانسته اند.
هیئت فرانسوی برای اصرار بر نقاط مورد اختلاف و سخن از عدم وجود توافق و تردید نسبت به آینده مذاکرات نشان می دهد که باید منتظر کارشکنیهایی مداوم از سوی فرانسوی ها در ادامه مذاکرات بود. در این بین باید توجه داشت که جدای از اینکه فرانسه در سیاستی مستقل اقدام به اتخاذ این رویکرد کرده یا در چارچوب تاکتیکی، مذاکراتی و در تقسیم کار این اظهارات و مخالفت ها را ابراز کرده است باید واکنش مناسب و متناسبی علیه این کشور از سوی ایران انجام گیرد تا راه بر هر گونه عقب گرد در مذاکرات بسته گردد.
در این حال ایران میتواند با تعامل مناسب با بقیه بازیگران اروپایی چون آلمان و انگلیس و همچنین امریکایی و روسی و چینی عملا فرانسه را زیر فشار قرار دهد.

حمایت:دستان خالی نتانیاهو
«دستان خالی نتانیاهو»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم علی تتماج است که در آن می خوانید؛بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، دیروز راهی مسکو شد. بررسی تحولات منطقه نشان می دهد که نتانیاهو از سفر به مسکو چند هدف را پیگیری می کند. برخی ناظران سیاسی با بیان اینکه عقلای آمریکا رویکرد به پذیرش جایگاه منطقه ای ایران و نیز حرکت در مسیر سیاسی در قبال سوریه را در راستای منافع آمریکا ارزیابی می کنند، اختلاف های به وجود آمده میان میان آمریکا و صهیونیست ها را امری واقعی می دانند. آنها تاکید دارند که صهیونیست ها با رویکرد به فرانسه و روسیه به دنبال تنبیه آمریکا هستند تا در نهایت این کشور بیش از گذشته در مسیر خواست صهیونیست ها قرار گیرد.
برخی دیگر از ناظران نیز با توجه به تحولات سوریه و مساله هسته ای ایران سفر نتانیاهو را اقدامی برای تغییر موضع مسکو یا حداقل تعدیل آن عنوان داشته اند. مسکو از یک سو بر حمایت قاطع از سوریه تاکید دارد و از سوی دیگر از فعالیت های هسته ای ایران حمایت می کند و مخالف رفتار غرب در قبال تهران است. این مواضع، وضع نامطلوبی را برای صهیونیست ها به وجود آورده است.
هر چند که به طور معمول دیدار سران کشورها با مقامات رژیم صهیونیستی به صورت یک طرفه به نفع صهیونیست ها تمام می شود،چنانکه اولاند رییس جمهوری فرانسه در سرزمین های اشغالی ارادت کامل خود به این رژیم را نشان داد، نوع نگاه مسکو در مقطع کنونی متفاوت است. مواضع سران مسکو از جمله ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه، نشان می دهد که آنها در کنار روابط با صهیونیست ها یک اصل را مورد نظر دارند و آن هشدار به صهیونیست ها درباره پیامدهای اقدام نسنجیده در قبال سوریه و ایران است.
نمود عینی این امر را در مواضع پوتین هنگام سفر به سرزمین های اشغالی می توان مشاهده کرد. وی در آن سفر رسما صهیونیست ها را تهدید به اقدام نظامی در صورت هرگونه حمله به سوریه و ایران کرد. با توجه به اینکه سیاست روسیه در منطقه همچنان تغییر نکرده و همان رویکردهای گذشته را دارد می توان گفت که میزبانی از نتانیاهو برگرفته از طراحی مسکو برای هشدارهای جدید به این رژیم درباره پیامدهای تهدید امنیتی ضد ایران و سوریه یا ایجاد جنگ در منطقه است.
بر این اساس نمی توان نوع میزبانی روسیه از نتانیاهو را با میزبانی غرب از وی یکسان دانست زیرا دارای ماهیتی متفاوت است و بیشتر جنبه هشدار دارد هر چند که در کنار آن بر اصل ادامه روابط با این رژیم تاکید می کنند. در این اوضاع می توان گفت که نتانیاهو با دستان خالی به مسکو رفته است و تحرکات وی بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا اقدامی عملی و نتیجه بخش.

شرق:کهریزک از زاویه دیگر

«کهریزک از زاویه دیگر»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم محمدصالح نیکبخت است که در آن می خوانید؛در میان حوادثی که طی سال های دوران دادستانی آقای سعید مرتضوی اتفاق افتاده، موارد زیادی وجود دارد که حتی با گذشت سال های دراز هم فراموش نشده و نخواهد شد. ولی اگر در این حوادث موضوع تنها مرتبط با بخشی از مردم جامعه باشد، حادثه «کهریزک» از موضوعاتی نیست که مردم کشور ما از آن مطلع نباشند یا آن را فراموش کنند. اهمیت حادثه از آنجاست که یک سال ونیم قبل از حوادث انتخابات دور دهم، بار دیگر و به صورتی متفاوت بازداشتگاه «کهریزک» در رسانه ها مطرح شد و در نهایت هرآنچه مسوولان اجرای طرح امنیت اجتماعی در تایید اقدامات خود گفتند و علت دستگیری های افرادی موسوم به «اراذل واوباش» را یادآوری کردند و خطراتی را برشمردند که اینگونه افراد برای امنیت جانی افراد جامعه و امنیت عمومی کشور ایجاد کرده بودند، نتوانست موجب ادامه فعالیت آن بازداشتگاه و ادامه طرح امنیت اجتماعی به صورتی که آقای سعید مرتضوی، دادستان جوان تهران و همفکران او طراحی کرده بودند، شود.
زیرا دستگاه قضایی کشور – به ویژه در بخشی از بدنه خود - از آنچنان دوراندیشی ای برخوردار بود که گزارش های آنان به ریاست وقت قوه قضاییه موجب آن شد گروهی از قضات شریف دادگستری از این بازداشتگاه بازدید کنند و بنویسند و بگویند هرآنچه نباید اتفاق افتد و در نهایت به دستور ریاست وقت قوه قضاییه مقرر شد از این بازداشتگاه برای نگهداری افراد خاص یعنی کسانی که در خریدوفروش موادمخدر به صورت کلان نقش داشتند یا افرادی که نگهداری آنان در جای دیگر به مصلحت نیست استفاده شود.
بر این مبنا بحث درباره کهریزک و دستگیری اراذل واوباش (به گفته آقای مرتضوی) مدتی از اذهان دور شد تا اینکه حوادث بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری موجب دستگیری عده بسیاری از جوانان شد و در این میان حوادث روز پنجشنبه ۱٨ تیر سال۱٣٨٨ به وقوع پیوست و گروه زیادی دستگیر شدند و گروه زیادی از افراد دستگیرشده (بیش از ۱۴۵نفر) به بازداشتگاه «کهریزک» که ظرفیت نگهداری حتی یک سوم از این عده را هم نداشت و دارای تعدادی «کانکس» مورد استفاده به عنوان انبار و فاقد هرگونه امکانات بهداشتی، آب آشامیدنی و حتی امنیت شخصی افراد بود، منتقل شدند و برای ایجاد رعب ووحشت در میان این افراد یک گروه ۲۰نفره از کسانی که (موسوم به اراذل واوباش بودند) به صورت برهنه و غیرقابل تحمل برای دستگیرشدگان ۱٨تیر، به آنان افزوده شد.
وقتی فاجعه «کهریزک» علنی شد و عالی ترین مقام کشور دستور تعطیلی آن را صادر کردند، در ۲۴ساعت از زمان انتقال این ۱۴۵نفر به بازداشتگاه اوین، سه نفر از آنان جان خود را از دست دادند و با تمهیدات سعید مرتضوی و افراد دیگر که به دعوت او به دادسرا رفته بودند فوت آنان ناشی از بیماری مننژیت اعلام شد و موضوع ابعاد دیگری یافت. اگرچه از همان زمان مردم به دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان مراجعه و از حوادث ناگوار آن حتی پیش از ۱٨ تیر خبر می دادند و همه می دانستند که این افراد با اصرار سعید مرتضوی و همکاران او به این بازداشتگاه فرستاده شده بودند، اما کلام وی همیشه این بود که این اتفاقات توطئه ضدانقلاب و عوامل فتنه است و او هیچ دخالتی نداشته است.
اما خوشبختانه این بار به دلیل فجیع بودن حادثه کهریزک طوری نبود که هجوم افشاگری علیه او متوقف شود و در نهایت دادسرای نظامی نیروهای مسلح با ترکیب قضات شریفی در دادسرا و دادگاه به موضوع رسیدگی کرد و گروه زیادی از پرسنل نیروی انتظامی و رییس این بازداشتگاه و مسوول بازرسی نیروی انتظامی تهران و فرمانده پلیس تهران به اتهام مباشرت در بازداشت غیرقانونی، ضرب وشتم و ممنوع کردن از حقوق شهروندی و ارتکاب اعمالی که مخالف شوون شغل انتظامی آنان بود، تحت تعقیب قرار گرفتند.
آنچه از مجموع ۱۶جلد پرونده تحقیقات تشکیل یافته در دادسرای نظامی که با دقت و تحقیقات لازم فراهم آمده بود، افسران نیروی انتظامی در دفتر فرماندهی نیروی انتظامی تهران به بازرسی و رییس بازداشتگاه کهریزک در مجموع اظهاراتشان این بود که، اعزام این گروه با اصرار آقای مرتضوی بوده و آنان در همان زمان عدم گنجایش کهریزک و نامناسب بودن آن برای نگهداری دستگیرشدگان روز ۱٨ تیر به این محل را عنوان کرده بودند اما موثر واقع نشده و در نهایت این عده به «کهریزک» منتقل شدند.
این موضوع که در دادسرای نظامی و دادگاه منعکس شده است بارها توسط وکلای مصدومان، مضروبان و اولیای دم کشته شدگان کهریزک انعکاس یافت و همواره آقای مرتضوی فرافکنی کرده و خود را بی گناه دانسته و بی محابا همه را عوامل بیگانه معرفی می کردند تا اینکه در جلسه دادگاه سعید مرتضوی که نزدیک به سه ماه در دادگاه کیفری استان تشکیل شده بود، وی در دفاعیات مفصل خود که انشای آن شباهتی به گفته ها و نوشته های قبلی او نداشت، از این اتهامات شانه خالی کرده و آن را نپذیرفت.
اظهارات جدید سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده کل نیروی انتظامی دایر بر اینکه اعزام بازداشت شدگان با اصرار وی بوده و او با انتقال آنها مخالفت کرده است مهر تاییدی شد بر آنچه امثال اینجانب و دیگران به عنوان وکلای اولیای دم و مضروبان و مجروحان اعلام می کردیم و جای آن دارد افسران دیگری که در آن زمان در دفتر سردار رجب زاده، فرمانده نیروی انتظامی کار می کردند و معمولا از تماس های آقای مرتضوی و اصرار وی برای انتقال بازداشت شدگان مطلع هستند، از صداقت فرمانده نیروی انتظامی پیروی کرده و این حقایق را بیان کنند زیرا کمترین اثر این افشاگری ها این است که دیگر چنین حوادثی اتفاق نخواهد افتاد.
اگر آقای سعید مرتضوی دادستان وقت و آقای حیدری فر دادیار امنیت وقت بر انتقال این افراد به کهریزک اصرار نمی کردند و دستور روز یکشنبه ۲۱ تیر شورای امنیت از طریق وزیر وقت اطلاعات و درخواست دبیر شورایعالی امنیت ملی ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۲۲ تیر اجرا می شد و این بازداشت شدگان به زندان دیگری انتقال پیدا می کردند هیچ یک از آنان فوت نمی کردند.
اینجاست که اظهارات آقای احمدی مقدم هرچند دیرهنگام، می تواند گوشه ای از آنچه منجر به حادثه کهریزک شد را روشن کند و چه خوب بود این مسایل پیش از صدور حکم نهایی مرجع تجدیدنظر پرونده قضات کهریزک مطرح می شد. چون موکل من پدر مرحوم جوادی فر در آخرین جلسه از سعید مرتضوی اعلام رضایت داد، اولیای دم دیگر از مرجع تجدیدنظر درخواست کنند از شخص احمدی مقدم به عنوان مطلع تحقیق کنند تا گوشه های پنهان این حادثه روشن شود.

مردم سالاری:نگاهی به سرنوشت اموال بلوکه شده ایران در آمریکا
«نگاهی به سرنوشت اموال بلوکه شده ایران در آمریکا»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم مجید سلیمی بروجنی است که در آن می خوانید؛با روی کار آمدن دولت دکتر روحانی در ۲۴ خرداد ماه ۱٣۹۲، سیاست خارجی ایران روزهای متفاوتی را تجربه می کند. مذاکرات فشرده و پی درپی دکتر ظریف و معاونانش با ۱+۵ طی دو ماه گذشته، نشاندهنده این واقعیت است که ایران به صورت جدی به دنبال رفع تحریم های بین المللی و تعامل هر چه بهتر با غرب است. در کنار این مذاکرات جدی، چندی پیش روزنامه نیویورک تایمز به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی خبر داد که کاخ سفید طرح کاهش تحریم ها و آزادسازی تدریجی اموال بلوکه شده ایران را در دست بررسی دارد که البته اجرای آن منوط به محدود شدن برنامه هسته ای ایران است. بلوکه کردن اموال ایران در آمریکا پس از واقعه گروگانگیری در سفارت ایالات متحده در تهران به وقوع پیوست.
اما با مشخص شدن رای دادگاه لاهه و همچنین بیانیه الجزایر که وضعیت رسیدگی به اموال ایران در آمریکا براساس آن سامان یافت مشکل خاصی از بابت دریافت آن بخش از دارایی های ایران که در سال ۵٨ به مصادره دولت آمریکا درآمده بود باقی نماند. ۲٣ آبان ماه ۱٣۵٨ دقیقا ۱۰ روز پس از واقعه تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان، جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا مبادرت به تحریم هر گونه رابطه سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی با ایران کرد. وی با اعلام وضعیت فوق العاده در روابط تهران و واشنگتن طی دستوری دارایی ها و اموال دولت و سازمان های وابسته به ایران در ایالات متحده و نزد بانک های آمریکایی خارج از این کشور را مسدود کرد. در دی ماه ۵۹ و با وساطت سازمان ملل در قالب توافقی که به بیانیه الجزایر معروف شد، دو کشور تعهداتی را پذیرفتند که به موجب آن واشنگتن ملزم شد اموال بلوکه شده ایران را رفع توقیف کند و در مقابل، جمهوری اسلامی بدهی های خود به بانک ها و موسسات مالی ایالات متحده را با اجرای این توافق بپردازد. کل مطالبات نقدی ایران از آمریکا حدود ۱۲ میلیارد دلار برآورد شده بود که اموال بنیاد پهلوی سابق (علوی) بخشی از این اموال است. بخشی نیز مطالبات نقدی ایران از آمریکاست که به صورت وجوه نقدی یا طلای به امانت گذاشته شده در فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) است.
طبق توافقات به عمل آمده قرار براین بود که این اموال در سه مرحله در اختیار ایران قرار گیرد. مرحله نخست آن پس از آزادسازی گروگان های آمریکایی به ما بازگردانده شد و مرحله دوم آن نیز چند سال بعد. اما متاسفانه آمریکایی ها از اجرای بخش سوم رای دیوان بین المللی لاهه تمکین نکردند و هنوز بخشی از اموال ایران در تصرف آمریکاست. علاوه براین مقامات واشنگتن در زمینه شناسایی آن بخشی از اموال دولت ایران که توسط خانواده شاه به آمریکا برده شده بود و یا بازگرداندن وجوهی که در ازای خرید کالا در اختیار این کشور قرار گرفته بود هیچ کمکی نکردند. یعنی ما نتوانستیم دارایی های عمومی کشور را بازگردانیم، نه اینکه کالایی را که در ازای وجوهی که از ما گرفته شده بود پس بگیریم. پس از آن نیز شاهد بودیم که دیگر اموال منقول و غیر منقول ایران در آمریکا به بهانه حمایت از تروریسم و تامین منابع مالی حرکت های آزادی بخش و با ادعای برخی اتباع آمریکایی در محاکم این کشور توقیف شد. بنابراین حجم بزرگی از مطالبات حقوقی و مالی ایران از دولت آمریکا مربوط به همین ادعای حمایت از تروریسم می شود که ما را متهم به آن می کنند. متاسفانه در بعضی از آرای محاکم قضایی آمریکا پس از شناسایی اموال ایران وزارت خزانه داری ایالات متحده آنها را توقیف می کند و پس از فروش ملک یا دارایی مورد نظر وجوه مالی خود را در اختیار فرد شاکی قرار می دهد.
به موجب بیانیه الجزایر، آمریکا متعهد شده است که با اعاده «وضعیت مالی ایران» به قبل از ۲٣ آبان ماه ۱٣۵٨ کلیه دارایی ها و اموال مسدود شده ایران را که پس از تسخیر سفارت جاسوسی توقیف کرده آزاد کند. این اموال شامل وجوه نقدی، تجهیزات نظامی، اموال دیپلماتیک و اموال محمدرضا پهلوی و خانواده اش بود. هرچند که بنابر اظهارات مقامات ایرانی ایالات متحده از تعهدات خود در بیانیه الجزایر تخلف کرده و به همه مفاد بیانیه پایبند نبود. آمریکایی ها یک بار دیگر در سال ۱٣۷٣ پیشنهاد مصالحه با طرف ایرانی را مطرح کردند تا اموال مسترد شده را به ایران باز گردانند و توافق شد تا موضوع خارج از دیوان بین المللی لاهه بررسی شود.
آمریکا تاکنون تنها در دو نوبت حدود ۱۰ میلیارد دلار از دارایی های ایران را پرداخت کرده است. انتقال دارایی های ایران از آمریکا مبتنی بر مکانیسمی خاص بوده است. ایران و آمریکا توافق کرده بودند بخشی از دارایی های ایران به طور امانت نزد یک بانک انگلیسی به نام «آواینگلند» قرار گیرد. علاوه براین دو کشور توافق کرده بودند بخشی از پول های ایران برای پرداخت مطالبات آمریکا از ایران که معمولا به صورت وام های نقدی یا وام هایی که اصطلاحا سندیکایی خوانده می شود در حساب دیگری به امانت گذاشته شود. به طور کلی رفع ممنوعیت استفاده از دارایی های ایران در آمریکا به سه طریق مقدور می باشد: استفاده از اختیارات رئیس جمهور آمریکا، اختیارات کنگره و همچنین رای قضات آمریکایی. سرمایه گذاری برهریک از این سه بخش می تواند ما را در آزادسازی اموال مان یاری رساند. اما موفقیت در همین امر نیز مستلزم آن است که آینده روابط ایران و آمریکا به جهت معقولی هدایت شود.
هیچ تنش زدایی بین ما و آمریکا صورت نخواهد گرفت مگر اینکه ابتدا پیشرفتی در مذاکرات هسته ای صورت پذیرد. اگر در مذاکرات هسته ای هیچ تغییری حاصل نشود و هیچ پیشرفتی صورت نگیرد تصور نمی شود تنش زدایی نه با آمریکا و نه با هیچ کشور دیگری به عمل آید. البته آنچه تاکنون در رابطه با چندین مرحله مذاکرات ژنو صورت گرفته است را می توان خوشبینانه نگاه کرد. ظاهرا آمریکایی ها برای اولین بار پذیرفته اند که ایران به دنبال تولید سلاح هسته ای نیست.
خوشبختانه به رغم مخالفت ها و سنگ اندازی های زیادی که افراطیون داشته اند، مذاکرات تاکنون به سمت خوبی در حرکت بوده است.

قانون:نگران کارشکنی دیگران نباشیم
«نگران کارشکنی دیگران نباشیم»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم علی بیگدلی است که در آن می خوانید؛مذاکرات ایران با ۱+۵ در ژنو٣ آغاز شده است. نمی توان گفت که قطعا مذاکرات این دور با صدور بیانیه مشترک پایان می پذیرد زیرا در مسائل سیاسی قطعیت وجود ندارد اما آن چیزی که مشخص است این است که هم ایران باید انعطاف بیشتری نشان دهد و هم ۱+۵ باید اختلافاتش را برطرف کند و موضع سخت فرانسه کنترل شود.
در واقع امیدواریم که هم مقداری انعطاف بیشتری به خرج دهیم و هم مواضع فرانسه در۱+۵ مقداری تعدیل شود.
اگر چه انتظاراتی که آقای اولاند مطرح کرد خیلی سخت و سنگین نیست. اما آنچه از سوی آنها طرح شده آنقدرها سخت و آزاردهنده نیست که ما نتوانیم آن را تحمل کنیم و بپذیریم پس حتما ما هم باید با یک سیاست منعطف تری وارد شویم و اینجاست که می توان امیدوار بود مذاکرات به نتیجه برسد.
به هر حال نمی توان از قطعیت کامل صحبت کرد اما به نظر می رسد در مذاکرات آتی به بخشی از تعامل و همکاری خواهیم رسید و می توان امیدوار بود که این بخش بابی شود برای حل مشکلات دیگر با جامعه جهانی.
در بعضی محافل شنیده می شود که برخی مذاکرات را با معاهده ترکمانچای و... مقایسه می کنند اما این گفته کاملا غلط است. تجربه و شرایط نشان داده که امکان حرکت در مسیر گذشته را نداریم و باید مسیر جدیدی را ادامه دهیم.
کسانی که چنین سخنانی را مطرح می کنند در واقع از متن مردم دور هستند و زندگی های مجللی دارند و از امکانات دولتی استفاده می کنند. در حالی که مردم تحت فشارهای شدید اقتصادی هستند و اوضاع شان رو به وخامت می رود. پس بهتر است به یک موافقتنامه برسیم و روی ریل جدیدی قرار بگیریم و حرکت کنیم.
یک چیزی را هم باید به خاطر داشته باشیم، به جای اینکه به نقش دولت های دیگر مانند عربستان سعودی بپردازیم باید نقش خود را بازیابیم، در واقع به جای اینکه ما عربستان را متهم به کارشکنی کنیم بهتر است ببینیم آیا ما آن نقشی را که باید، ایفا کرده ایم؟
بواقع آنقدر که ایران به منافع خود خلل وارد کرد هیچ دولتی نکرده است، باید از خودمان گله کنیم. ما باید خودمان مشکلات مان را مرتفع کنیم، مسیر اشتباهی را در گذشته پیش گرفته بودیم که حالا باید آن را اصلاح کرده و مسیر بهتر و مناسب تری را برویم. در تعامل با جامعه جهانی اصول زیادی وجود دارد که قطعا تمامی دولت ها و سیاستمداران با آن آشنا هستند اما گاه رویکردها متفاوت است.
به طور کلی اگر ما بتوانیم جایگاه واقعی و قدرتمند خود در عرصه جهانی و همراهی و همکاری مردم با حکومت در عرصه داخلی را بازیابیم، دیگر لزومی ندارد نگران کارشکنی دولت های خارجی باشیم.

ابتکار:مثلث شوم علیه توافق هسته ای
«مثلث شوم علیه توافق هسته ای»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم اشکان بنکدار جهرمی است که در آن می خوانید؛دیدار و مذاکره مقامات وزارت خارجه ایران و کشورهای ۱+۵ دیروز چهارشنبه ۲۹ آبان در ژنو مجدداً از سر گرفته شد. دور قبلی این گفت وگوها که درباره برنامه هسته ای ایران، دو هفته پیش صورت گرفت و وزیران خارجه ایران و کشورهای عضو این گروه، به استثنای چین، در آن حاضر شدند به امضای توافق منجر نگردید و قرارهایی برای دور اخیر گذاشته شد. در دور قبلی تیم ایرانی شاید انتظاری بیش از آن چه به دست آمد را از مذاکرات داشت.
در حالی که به نظر می رسید همه چیز به نفع جمهوری اسلامی در رسیدن به یک توافق مهیا شده است و لابی صهیونیستی جواب دلخواه را از حامی بزرگ خود یعنی آمریکا دریافت نکرده ولی به ناگاه مقامات پاریس برخلاف دیگر کشورهای اروپایی و آمریکا تغییر جهت داده و با پیش کشیدن توقعاتی خارج از انتظار، مذاکره را به سمت عدم تفاهم سوق دادند.
گمان می رفت که تمایل دولت اوباما برای این که تفاهم احتمالی با ایران را برگ زرین عملکرد خویش مطرح کند، می تواند راه را به شکل قابل توجهی برای جمهوری اسلامی و کشورهای ۵+۱ در رسیدن به توافق هموار نماید و انتظار می رفت که آمریکا به هر نحو از تلاشهای دولت افراط گرای اسرائیل در سنگ اندازی درمسیر مذاکرات بکاهد و مضافاً این که با توجه به رابطه مثبت حزب دموکرات، حزب حاکم فعلی آمریکا، با کشورهای قدرتمند اروپایی طی سالیان گذشته، آمریکا تأثیری راهبرانه بر آنها داشته باشد. به عبارت دیگر پیش بینی می شد در صورت توافق با آمریکا، تیم ایرانی راه دشواری را پیش روی خود نخواهد داشت.
اما ساعتهای آخر مذاکرات نشان داد که مثلث شوم علیه توافق برد- برد که مورد نظر همه می باشد ماشین خرابکاری خود را حداقل تا پای پله های کاخ الیزه به پیش برده است.
ضلع اول وهمیشه حاضر این مثلث، لابیستهای صهیونیست بودند که در عین ناخرسندی و حتی آشفتگی اولیه از پیشرفت دیپلماسی ظریف و همراهانش و همچنین ناامیدی از هر گونه اقدام دولت اوباما در زمینه ای غیر از مذاکره، موفق شدند تا چرخ دستگاه دیپلماسی فرانسه را به نفع خود بچرخانند.
این گروه که به حمایت کنگره آمریکا در وضع تحریمهای جدید علیه ایران امید بسته بود اکنون با عملکرد معتدل دولت آمریکا روبروست که مجلس آن کشور را متقاعد ساخته که تحریمهای جدید به صلاح غرب نخواهد بود. پس به ناچار تلاشهای این گروه در توافق با فرانسه جلوه می کند و خواسته هایشان از زبان مقامات پاریس شنیده می شود.
ضلع دوم مثلث ضد ایرانی، کشورهای منطقه ای رقیب جمهوری اسلامی هستند که با دلارهای نفتی خویش توانستند فرانسه را به در پیش گرفتن موضعی ضد ایرانی متقاعد سازند. فرانسه گرچه برای رهایی از مشکلات اقتصادی اش به بازارهای جهان از جمله بازار ارزشمند ایران چشم دارد ولی این بار سود خود را در دریافت دلارهای نفتی می بیند که به ویژه از عربستان و قطر خواهد آمد.
دشمنان تفکر ایرانی- شیعی با اتکا به ثروت خود توانسته اند اکنون با قولهای مساعد مالی و اقتصادی مقامات پاریس که طی سالهای اخیر سهم شان از بازار ایران روز به روز کاهش یافته را به سمت خود متمایل نمایند. ضلع کامل کننده دیگر این مثلث نیز گروه ضد انقلابی موسوم به شورای ملی مقاومت با مرکزیت گروه رجوی می باشد. گروه رجوی همچون گذشته بر طبل افشاگریهای موهوم خود می کوبد و با نزدیک شدن به مقامات دول اروپایی و آمریکا به ویژه فرانسه در جهت عدم توافق هسته ای ایران با دول قدرتمند جهان تلاش می کند. گرچه این گروه که هیچ جایگاه مردمی را برای خود متصور نیست آن چنان وزنی ندارد که تحرکاتش کمترین تأثیری در تخریب رابطه میان ایران و غرب داشته باشد اما در کنار تحرکات دو ضلع دیگر می تواند حامی رسانه ای خوبی برای جبهه مخالف ایران باشد.
به رغم تمام تلاشهای این مثلث شوم اما تیم دیپلماسی ایران نشان داده که ضمن داشتن انعطاف، پایبندی محکمی به حفظ منافع ملی دارد و از آن سو درایت لازم نیز به خرج خواهد داد تا از تمام پتانسیل های موجود بین المللی در جلب حمایت دول تأثیر گذار و برجسته نمودن جنبه های نامطلوب عدم توافق در عرصه جهانی سود برد و نهایتاً در گام اول موفق گردد کشور را از بند تحریمها رها سازد و در قدمهای بعدی توافقی استوار و همیشگی را شکل دهد.
از سوی دیگر کشورهای غربی نیز به خوبی می دانند که شکست مذاکرات با ایرانیهای مغرور و سرسخت نهایتاً راهی به جز گزینه نظامی را باقی نمی گذارد. مطمئناً دنیا اکنون تمایل ندارد که برای بار دیگر جنگی را شاهد باشد که از فاصله اندکی مانده به مرز توافق، جرقه اش زده شود. بدیهی است که افکار عمومی جهان غرب نخواهد پذیرفت که تمایلات دولت افراط گرای اسرائیل و منافع شیوخ چند کشور دیکتاتور زده عربی به همراه توهمات یک گروه تروریستی، دنیا را به کام جنگ بکشاند و هزینه آن را بی هیچ دلیلی بر مالیات دهندگان این کشورها تحمیل نماید.
مطمئناً مقامات فرانسه هم گرچه در کوتاه مدت در جبهه مخالف به ایفای نقش می پردازند اما منافع بلند مدتشان نه با افزایش تحریمها علیه ایران سازگار است نه با یک جنگ احتمالی. پس پافشاری تیم ایران بر منافع ملی نه تنها با منافع قدرتهای غربی در تضاد نیست بلکه سرانجام توافقی برد- برد نشان خواهد داد که هر دو منفعت در یک قالب سازگار خواهند بود.

دنیای اقتصاد:تاملی بر معاملات ایران و چین
«تاملی بر معاملات ایران و چین»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود اسلامیان است که در آن می خوانید؛به دنبال تحریم های مالی، بخش عمده ای از منابع حاصل از فروش نفت ایران به بانک های چینی منتقل شد. در حقیقت به نوعی کشور محدود به استفاده از منابع در چند کشور شد. هرچند فضای جدید مذاکرات امید زیادی را به تغییر ایجاد کرده است، امید است کشور و طرف های مذاکره بتوانند با عدم تاثیرپذیری از عوامل تندرو به نتایج مطلوبی برسند. به هر حال تا حصول نتیجه باید بتوان از ظرفیت های موجود حداکثر استفاده را کرد. در باب معاملات با کشور چین چند نکته حائز اهمیت است:
۱- دولت چین تا کنون سعی کرده از منابع موجود ایران به ازای هر دلار یک دلار فاینانس کند. در حقیقت، عملا، هیچ فاینانسی صورت نمی پذیرد. بنا به اطلاعات موجود در پی مذاکرات ریاست جمهوری در بیشکک و آقای دکتر لاریجانی، ریاست مجلس، در پکن این ظرفیت به ۲ برابر افزایش یافته است. باید تلاش کرد این ظرفیت افزایش بیشتری یابد. چنانچه دولت چین بخواهد طبق عرف بین المللی عمل کند، می تواند حداقل تا ۴ برابر این امکان را افزایش دهد.
۲- ساخت داخلی
آمارها نشان می دهد کشور دارای ۵/٣ میلیون نفر بیکار رسمی است، این عدد علاوه بر پنج میلیون دانشجو، ضرورت توجه جدی به اشتغال را به عنوان یک اولویت جدی نشان می دهد.
اشتغال از چند جهت حاصل می شود. در طرح های عمرانی و تولیدی، بخشی از اشتغال در حین اجرا و ساخت حادث می شود. در گذشته در طرح های تولیدی به صورت فاینانس حداقل ۵۰ تا ۷۰ درصد از پروژه ها در داخل انجام می شد. این امر باعث می شد علاوه بر ایجاد اشتغال در حین ساخت، انتقال تکنولوژی نیز تا حدی انجام شود. شرکت های چینی اصرار زیادی بر انجام کل ساخت در کشور چین دارند، حتی تاکید بر ارسال اسکلت فلزی نیز دارند، این شرایط ما را به سال های اول انقلاب برمی گرداند. دولت چین در برخورد با شرکت های اروپایی محدودیت های زیادی ایجاد و حتی آنان را مجبور به احداث واحدهای ساخت در محدوده های ویژه کرد.
هدف از این اقدام توسعه اشتغال و انتقال تکنولوژی بوده است. بجا است کشوری که از شرکای تجاری خود چنین انتظاری دارد با دیگران نیز در همین حدود عمل کند.
البته بر مسوولان دولتی ذی ربط کشور فرض است که تعاملات لازم را با مقامات چینی برقرار و نسبت به احقاق حقوق طرف های ایرانی در حد معقول و عرف اقدام کنند.
٣- اجتناب از انحصار
اینکه به دلیل وجود منابع در کشور چین باید از آنان خرید کنیم یک الزام است، لیکن خرید با ترک تشریفات از شرکت های خاص الزام نیست. تجربه نشان داده است با عدم انجام مناقصه در پروژه ها علاوه بر تحمیل هزینه های بالا امکان سوءاستفاده متصور است. خوشبختانه در کشور چین در هر حوزه ای ده ها شرکت بزرگ و بین المللی و صاحب برند وجود دارد. تردید نداشته باشیم با انجام مناقصه می توان طوری عمل کرد که شرکت های معتبر ایرانی با شرکت های مطرح چینی مجموعه مشترکی ایجاد و آنان را در طرح ها به صورت رقابتی درگیر کنند. تجربیات و حواشی تلخی از ترک تشریفات و خصوصا در ارقام بالا وجود داشته که امیدواریم در به کارگیری منابع موجود در سایر ممالک تکرار نشود.
اصولا معاملات تجاری آنگاه پایدار خواهند بود که طرفین به انصاف و عدل الزام داشته باشند. دولت چین باید بداند تحریم ها زمان دارد و روزی برچیده خواهد شد، آنان می توانند با رعایت عدالت و انصاف در معاملات خود با شرکای ایرانی، شرایطی ایجاد کنند تا این روابط ماندگار شود.

منبع:جام جم آنلاین
      


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست