یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ضرورت سراسری شدن اعتراضات کارگری


• جعفر عظیم زاده از سازمانگران نامه ی ۴۰ هزار امضایی کارگران به مسئولان وزارت کار، در گفتگو با سایت اتحادیه ی آزاد کارگران ایران می گوید چاره ای جز سراسری شدن اعتراضات کارگران وجود ندارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۶ آذر ۱٣۹۲ -  ۲۷ نوامبر ۲۰۱٣


سایت اتحاد: در پی نامه هماهنگ کنندگان طومار چهل هزار نفری کارگران به وزیر کار و عدم پاسخ عملی و مناسب وزارت کار به آن، این کارگران سوم آذر ماه جاری همراه با کارگرانی از کارخانه ها و مراکز مختلف کارگری در تهران دست به تجمع در محل وزارت کار زدند، اما در همان لحظات اول شکل گیری این تجمع پلیس امینت آنرا مورد هجوم قرار داد و در نتیجه این وضعیت، این تجمع آنچنان که می باید نتوانست شکل بگیرد اما صف اول کارگرانی که موفق به ورود به محوطه وزارت کار شده بودند توانستند با ایستادگی قاطعانه خود به تجمعشان ادامه دهند و آنرا با سخنرانی و قرائت قطعنامه پایان دهند. در این رابطه و در رابطه با شیوه برخورد دولت با اعتراضات کارگری، جعفر عظیم زاده عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و از هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی به سایت اتحاد اظهار داشت:

ما این تجمع را از حدود دو هفته پیش تدارک دیده بودیم و علیرغم محدودیتهای بسیاری که برای تجمعات کارگری، بویژه از نوعی که ما برگزار می کنیم وجود دارد کارگران شاغل و بازنشسته زیادی از کارخانه های مختلف تهران برای شرکت در آن اعلام آمادگی کرده بودند و تا ساعت ۱۰ صبح بتدریج در اطراف وزارت کار جمع شده بوند اما از آنجا که نیروهای پلیس امنیت پیشاپیش و از ساعت ٨ صبح در آنجا حضور پیدا کرده بودند موفق شده بودند بسیاری از کارگران را از محل دور کنند با اینهمه چنانچه با تهاجم پلیس امنیت مواجه نمیشدیم در همان ساعت اول تجمع حدود سیصد کارگر به آن می پیوستند. چیزی که در این تجمع بیش از هر چیز دیگری به نظر من برجسته بود این بود که علیرغم حضور نسبتا چشمگیر نیروهای پلیس امنیت و ممانعت آنها از ورود صف اول کارگران به محوطه وزارت کار، آنان مصممانه به آنجا وارد شدند و محکم و استوار تجمع خود را آغاز و آنرا طبق برنامه با قرائت قطعنامه به پایان رساندند.


چرا سیصد کارگر و نه بیشتر؟

ببینید همانطور که همگان میدانند بر پائی تجمعاتی از نوع تجمعی که ما برگزار میکنیم با حساسیت بالائی از سوی دولت و نیروهای امنیتی مواجه است بطوریکه ما سال گذشته به صرف اینکه درخواست مجوز برای تجمع کارگری داده بودیم به وزرات اطلاعات احضار شدیم. گذشته از این، ما برای برگزاری این نوع تجمعات در محل وزارت کار که حتی نیازی به مجوز ندارد با محدودیتهای بسیار شدیدی مواجه هستیم بطوریکه در صورت رسیدن خبر برگزاری این نوع تجمعات به گوش نیروهای امنیتی، آنان ساعاتی قبل از شروع تجمع در محل حاضر میشوند و اجازه شکل گیری به آنرا نمیدهند. به همین دلیل ما ناچاریم بصورت چشم در چشم، خبر برگزاری تجمع را به همکارانمان بدهیم و خوب خود همین، امکان هر گونه اطلاع رسانی نسبتا قابل قبولی را از ما سلب میکند. ما حتی قادر نیستیم از طریق اس ام اس اقدام به خبر رسانی کنیم چرا که میدانیم چنانچه نیروهای امنیتی خبر برگزاری تجمع را بشنوند ساعتها پیش از ما در محل حاضر میشوند و هر کسی را که در محدوده تجمع حضور پیدا کند پراکنده میکنند. ما نمونه این برخورد را بارها تجربه کرده ایم و اینبار نیز که تلاش کردیم بر خلاف دفعات قبل با جمعیت بیشتری تجمع خود را برگزار کنیم بار دیگر آنرا دیدیم. به همین دلیل و دلایل بسیار دیگری که از حوصله این گفتگو خارج است ما ناچاریم برای اینکه بتوانیم اعتراض خود را اعلام کنیم و موفق به بر پائی آن شویم بشکل محدودی اقدام به آن نمائیم.


مگر شما کار غیر قانونی میکنید که مجبورید در محدوده کوچکی نسبت به تجمعی که بر پا میکنید اطلاع رسانی کنید؟

مطلقا چنین نیست، بر پائی اعتراض کارگری در محوطه وزارت کار نیازی به مجوز ندارد، وزارت کار مسئول مستقیم و بلاواسطه مسائل کارگری است و خوب کارگر اگر شکایت و اعتراض خود را به آنجا نبرد کجا ببرد. اما شرایط در ایران بگونه ای است که نیروهای امنیتی هر آن کاری را که دلشان میخواهد میکنند. روز سوم آذر که ما تجمع کردیم علیرغم اینکه نیروهای انتظامی بطور کاملا قابل توجهی در وزارت کار مستقر بودند با اینحال این نیروها در آنروز کاره ای نبودند و نیروهای پلیس امنیت اختیار آنجا را بدست گرفته بودند و هر کاری که دلشان میخواست میکردند.


گفتید به تجمعاتی از نوع تجمعی که شما برگزار میکنید حساسیت بالائی وجود دارد، منظورتان چیست. آیا تفاوتی بین اعتراضی که شما میکنید با دیگر اعتراضات کارگری وجود دارد؟

بله همینطور است. ببینید وقتی کارگران مثلا کارخانه ای مانند لاستیک البرز یا صنایع فلزی اعتراض شان را به مقابل وزارت کار یا هر نهاد دیگری میکشانند اغلب، شب قبل یا صبح همانروز تصمیم میگیرند و چنین تصمیمی در زیر سقف یک کارخانه است و از طرف دیگر این اعتراضات بطور مشخصی حول مسائل کارگران در یک کارخانه صورت میگیرد. خوب در چنین اعتراضاتی از یک سو تصمیم گیری و اطلاع رسانی بسیار آسان است و از طرف دیگر از آنجا که حول مشکلاتی از قبیل عدم پرداخت دستمزد در یک کارخانه است، تحمل آن نیز برای دولت نسبتا راحت است. اما کاری که ما میکنیم دارای خصلتی فرا کارخانه ای است و این پاشنه آشیل همه چیز در ایران است. ببینید تا آنجا که به اعتراضات در یک کارخانه بر میگردد اعتراضات کارگری در ایران حتی بدرجه ای موفق تر از کشورهای اروپائی است. اما تا آنجا که به کشمکش کارگران ایران بمثابه یک طبقه اجتماعی در یک بعد سراسری بر میگردد مسئله طور دیگری است. طبقه حاکمه در ایران به خوبی میداند که ریشه تمامی بدبختی های کارگران، در یک کارخانه و یا در تصمیمات یک کارفرما نیست بلکه فقر و فلاکتی که امروز بر کارگران ایران تحمیل شده است یک مسئله ملی است و تصمیم گیری و تصمیم سازی در باره سرنوشت کارگران توسط دولتهای مختلف و از بالای سر آنان صورت میگیرد. مثلا موقتی شدن قراردادهای کارگران ناشی از تبصره ۲ ماده ۷ قانون کار است یا طرح استاد شاگردی که هم اکنون در برخی استانها اجرائی شده است طرحی است که نه توسط یک کارفرما، بلکه توسط دولت طراحی و اجرائی شده است و یا مسئله استقلال تشکلهای کارگری چیزی نیست که یک کارفرما آنرا تصویب و اعمال کرده باشد و مهم تر از همه اینها، مسئله حداقل مزد کارگران چیزی است که توسط دولت از بالا اعمال میشود و همچنین است اخراج کارگران، بیمه بیکاری، بازنشستگی و دهها و صدها معضل کارگری دیگر. بنا بر این هر قدم موفقیت کارگران در ایران برای برخورداری از حقوق انسانی شان چیزی نیست که توسط کارگران یک کارخانه بدست آید. اینرا دولت و حکومت گران نیز میدانند و به همین دلیل با حساسیت بالاتری با شکل گیری حتی زمینه ای کوچک (از قبیل کاری که ما میکنیم) برای حرکت سراسری کارگران مقابله میکنند. این حساسیت را نه در برخورد به تجمعات فرا کارخانه ای، بلکه بطور عریان تری در رابطه با تشکلهای مستقل کارگری نیز میتوان مشاهده کرد چرا که وجود تشکلهای مستقل کارگری مواد لازم را برای شکل گیری اعترضات سراسری کارگران فراهم میکند. علت اصلی تمامی فشارهایی که بر کارگران شرکت واحد و هفت تپه وارد شد نیز بدلیل اقدام این کارگران برای برپائی تشکل بود.


آیا در شرایط عدم وجود تشکلهای کارگری امکان بروز اعتراض سراسری کارگران وجود دارد؟

اجازه بدهید قبل از پاسخ مشخص به این سوال شما بر این نکته تاکید بگذارم که تا زمانی که در ایران حرکتهای اعتراضی سراسری کارگری کلید نخورد هیچ تغییری ملموسی در وضعیت کارگران صورت نخواهد گرفت. میدانم اینکار در شرایط عدم وجود تشکلهای مستقل کارگری یک کار هرکولی است اما واقعیت این است که شکل گیری تشکلهای مستقل کارگری، خود قبل از هر چیز تابعی از رشد و سازمانیافتگی اعتراضات محلی و سراسری کارگران است. تشکل برای من کارگر یک آرمان نیست، تشکل بخشی از زندگی و حیات کارگر است به همین دلیل با رشد و انکشاف تلاش و مبارزه کارگر برای زندگی و بقا است که مقوله تشکل وارد شرایط کار و زیست اش میشود. به نظر من مقوله تشکل کارگری و مبارزه سراسری دو پدیده کاملا گره خورده به همدیگر هستند. از اینرو با همین امکانات اندک میباید اولین گامها را به سمت سراسری شدن اعتراضات کارگری برداشت. کاری که ما حول طومار اعتراضی انجام دادیم از این جنس است. ما توهمی به کاری که کرده ایم و در صدد ادامه آن هستیم نداریم، اصلا فکر نمیکنیم صرفا با طومار یا تجمعات کوچک میتوان وضعیت طبقه کارگر در ایران را دگرگون کرد اما فکر میکنیم بدون این گامهای کوچک، گامهای بلندتر را نیز نمیتوان برداشت. در عین حال که فکر میکنیم این نوع اعترضات در سطح محدودی هم که شده اثرات خود را میگذارد.


شرایط معیشتی حال حاضر کارگران و برخورد دولت با آنرا چگونه ارزیابی میکنید؟

به نظر من وضعیت فلاکتبار معیشتی کارگران در ایران چنان روشن و آشکار است که چندان نیازی به توضیح ندارد اینرا هم دولت میداند و هم کارگران و هم افکار عمومی. اما در این میان تا آنجا که به دولت روحانی بر میگردد هیچ تغییر رویکردی را در رفتارهای وزارت کار نسبت به مسائل حاد کارگری نمیتوان مشاهده کرد. تازه به نظر من شیوه برخورد دولت روحانی نسبت به دولت های پیشین تا آنجا که به اعتراضات و مطالبات کارگری بر میگردد بدتر و تحمیق آمیزتر نیز شده است. مثلا وزیر کار وقتی بر کرسی صدارت نشست اعلام کرد اسم کارگر را شیک سازی خواهد کرد. آیا توهین آمیز تر از این وجود دارد که کسی بیاید و در روز روشن و چشم در چشم ات، با تو مانند یک احمق رفتار کند. من نمیدانم وزیر کار شعور کارگران ایران را چه فرض کرده بود که این بحث را به میان کشید. خوب اگر ندارید به کارگر بدهید، اگر میخواهید کارگر شرایط موجود را تحمل کند، باشد ما حرفی نداریم اما بیائید در رسانه های جمعی و با دادن آزادی به کارگران برای حرف زدن، مسئله را روی میز بگذارید. به جای فرستادن پلیس امنیت در حیاط وزارت کار به سراغ کارگران بیائید در جمع کارگران و آنان را قانع کنید که نمیشود دستمزد را زیاد کرد، نمیشود اجرای طرح استاد شاگردی را متوقف کرد و... ، به نظر من حکومت گران از یک چیز بسیار غافل اند و آن این است که تحمل وضعیت موجود برای کارگران، حتی اگر از فردا ریالی قیمت کالاهای اساسی افزایش پیدا نکند ناممکن است. ببینید هر انسانی وقتی سر مسئله ای گرفتار میشود آنرا تا یک ماه، شش ماه، یکسال تحمل میکند اما اگر قرار باشد آن گرفتاری بیش از اینها تداوم پیدا کند طبیعی است که دست به کار دیگری میزند. برای ما کارگران نیز وضعیت به همین شکل است، من نداری و فلاکت را تا شش ماه، یکسال تحمل میکنم اما در صورت تداوم به جائی میرسم که دیگر سیاه و سفید را تشخیص نمیدهم و دست به هر کاری میزنم. این آن چیزی است که وزارت کار دولت روحانی متوجه آن نیست به همین دلیل فکر میکند با دستگیری چهار کارگر پلی اکریل اصفهان و یا بر هم زدن تجمع کارگری در محل وزارت کار میتواند کارگران را بر سر جایشان بنشاند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست