روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۷ آذر ۱٣۹۲ -
۲٨ نوامبر ۲۰۱٣
«ضرورت های لازم برای رشد و ارتقا بسیج»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی یاراحمدی خراسانی است که در آن می خوانید؛رهبر معظم انقلاب اسلامی چند روز قبل در اجتماع پر شکوه ده ها هزار نفر از فرماندهان بسیج، بسیج را مظهر ثبات، افتخار و ابهت نظام اسلامی برشمردند و توانایی های آن را کارگشای عرصه های مختلف خواندند. ایشان ضمن اشاره به حضور قشرهای مختلف مردم و چهره های برجسته علمی، فرهنگی، هنری، سیاسی و اجتماعی در این مجموعه افزودند: «توانایی های بسیج باید همچنان رشد و ارتقا یابد». بسیج یک حرکت اجتماعی است که در هر جامعه ای با توجه به فرهنگ آن و به صورت های مختلف در اثر شرایط خاص به وجود می آید. این واژه مقدس که به لطف انفاس قدسی حضرت امام خمینی(ره) امروز تنها در لغت نامه و دایره المعارف انقلاب اسلامی یافت می شود حتی در دوران صدر اسلام و به هنگام حمله کفار و منافقین علیه اسلام نیز کارکردهای آن وجود داشته است. امام خمینی(ره) در این رابطه چنین می فرماید: «قضیه بسیج، همان مساله ای است که در صدر اسلام بوده است این مساله جدید نیست، در اسلام سابقه داشته است و چون مقصد ما اسلام است، باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام و همه مردم و هر کسی در هر شغلی که هست مهیا باشد برای جلوگیری از کفر و هجوم بیگانگان». براین اساس و با عنایت به تغییراتی که در مناسبات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داخلی و بین المللی و تغییر جبهه مبارزاتی جنگ سخت به جنگ نرم رخ داده فهرست نیاز جامعه اسلامی به خدمات و برکات بسیج تغییر یافته است. لذا بسیج به عنوان عنصر فعال جامعه در قالب یک فرهنگ پویا و پایا و همچنین به مثابه یک سازمان منسجم و فراگیر برای پاسخگویی به نیازهای روز جامعه اسلامی می بایست مبانی فکری و ارزشی و توانایی های عملیاتی خود را رشد و ارتقا بخشد. برخی از مهمترین راهکارها و بایسته های بسیج برای تحقق این امر عبارتند از:
نشاط کاری و اطاعت آگاهانه: بدون تردید اطاعت و فرمانبرداری آگاهانه همراه با نشاط کاری در تفکر بسیجی جایگاه منحصر به فردی را به خود اختصاص می دهد زیرا در تفکر بسیج عنایت نهایی برای انسان، کسب رضایت معبود است و چنین غایتی جز با فرمانبرداری مطلق از اوامر الهی که همانا عمل به تکلیف معین شده از سوی امام و ولی فقیه در زمان غیبت است، حاصل نمی شود.
تداوم پایبندی به الزامات اخلاقی، عملی و اجتماعی: وفاداری به ارزش های اخلاقی، عملی و اجتماعی که بسیج بر اساس آن شکل گرفته است زمینه ساز رشد و تعالی مستمر بسیج می باشد. رشد و تقویت صبر، گذشت و تواضع، افزایش ظرفیت های درونی، داشتن جنبه، تعامل صحیح با محیط و جامعه و تلاش بی وقفه برای خدمت از جمله الزاماتی است که می تواند مجموعه بسیج را در پیشبرد اهداف کشور، از تأثیرگذاری روزافزون برخوردار سازد.
تجهیز به مبانی علمی و فناوری: بسیج برای مبارزه با دشمن در عصر دانش نیازمند آن است که خود را به جدیدترین مبانی علمی و فناوری روز مجهز نماید. ترور دانشمندان هسته ای کشور نشان می دهد امروز بزرگترین خار در چشم دشمنان ایران اسلامی توسعه فعالیت های علمی است از این رو بسیج همگانی به سوی تجهیز جامعه به مبانی علمی و فناوری امری ضروری و از بایسته های رشد و ارتقاء بسیج است.
پرهیز از افراط و تفریط: دفاع از مقدسات و ایدئولوژی اسلام ایجاب می کند که در مقابل خطرات به گونه ای منطقی و شیوه ای صحیح برخورد نماییم. تفکر بسیجی برای دستیابی به رشد و ارتقاء مستمر به دور از هرگونه افراط و تفریط آنگاه که سخن دفاع از کیان اسلام، عزت مسلمین و حقوق مستضعفین در میان باشد به مصداق آیه شریفه "اشداء علی الکفار"صیقل دهنده شمشیر عدالت جو و ظلم ستیز رزمندگان و استحکام بخش گام های استوار همراهان و یاران خواهد بود. از طرف دیگر در زمان ارتباط با مردم رفتاری محبت آمیز و به دور از تکبر دارد. اصولاً آنچه بوی تکبر، خودبینی، افراط و تفریط می دهد از فرهنگ متعالی بسیج و تفکر بسیجی فاصله بسیاری دارد زیرا بسیجی پیش از هر چیز با تدبیر و درایت همه تندروی ها، کاهلی ها و سدهای منیت و خودبینی را در هم می شکند.
توسعه عناصر قدرت آفرین در ساخت درونی نظام: بسیج برای ایجاد بستری گسترده و سامانه ای منظم جهت رشد و ارتقا نیازمند ایجاد زیر ساخت و تشکیل عناصر و شبکه های مختلف قدرت آفرین در ساخت درونی نظام است که در این راستا می بایست توسعه شبکه های صالحین، پایگاه های سازندگی و مقاومت، ستادهای امر به معروف و نهی از منکر، گروه های محرومیت زدایی و کارآفرینی، اندیشکده ها و پژوهشگاه های علمی، نخبگانی و اقشاری و ورزشی را مورد توجه قرار دهد.
توجه به جامعه پذیری جوانان و نقش مردمی بسیج: برای رشد و ارتقاء بسیج در کشور باید به این نکته توجه داشته باشیم که بسیج یک نهاد نظامی صرف نیست. حتی مانند سایر نهادهای نظامی رسمی هم نیست بلکه نهادی مردمی است که می تواند فراتر از جایگاه نظامی در زمینه های مختلف فرهنگی، عقیدتی، تربیتی و علمی نقش بسیار ارزنده ای در آموزش جوانان و سایر اقشار جامعه داشته باشد. از این رو نهاد بسیج با فعالیت ها و رویکردهای خود به عنوان یکی از عوامل جامعه پذیری جوانان و اقشار مختلف جامعه می تواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد.
سخن آخر این که بسیج حرکتی آگاهانه، منظم و فراگیر در جامعه، برای دستیابی به اهداف متعالی است. مقصود این جمله آن است که بسیج در ذات خود دارای ویژگی هایی است که توجه مستمر به آن از بایسته های رشد و ارتقا است. بر این اساس اولین ویژگی بسیج، «حرکت» است. تفکر بسیجی با رکود و بی تحرکی تناسب ندارد. دومین ویژگی اینکه حرکتی «سریع و توفنده» است. کسانی که در جامعه حرکتی کند دارند، هرچند ساکن نیستند بسیجی نیز به شمار نمی آیند. ویژگی سومِ حرکتِ بسیج، «انتظام، فراگیری و جمعی بودن» آن است. اگر فرد یا گروهی کوچک، حرکتی سریع انجام دهند، این حرکت بسیج نیست؛ بلکه بسیج یک حرکت سریع فراگیر و درعین حال انتظام یافته در جامعه است. ویژگی چهارمی که می توان در این مفهوم شناسایی کرد، هدفمندی و انگیزه داشتن است. حرکت بسیجی یک حرکت کور به سوی هدفی نامعین نیست بلکه حرکتی باانگیزه به سوی یک هدف مشخص و شناخته شده است و ویژگی آخر «فداکاری» است. بسیجی برای رسیدن به هدف بلندی که برگزیده اهل مجاهدت و فداکاری است، همه چیز را کوچک می شمارد، و در راه تحقق آن هدف، از بذل مال و جان و تمام تعلقاتش مضایقه ای ندارد که در این راستا شهدای انقلاب اسلامی بهترین الگو و نمونه اند.
کیهان:داستان راستان در ایستگاه ژنو
«داستان راستان در ایستگاه ژنو»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛
۱- افسانه نیست، متن تاریخ است. در شهر غوغایی شد وقتی خبر آمد دشمن چند برابر جمعیت مسلمانان سپاه فراهم کرده و تا چند وقت دیگر به مدینه می رسد. انگار زلزله آمده باشد .نه انگار، که حتماً زلزله آمده بود. شهر به هم ریخت از این خبر بد. تا دیروز همه در یک صف بودند و امیدوار قطعی به پیروزی. اما گویا ورق برگشته بود. به زودی قرار بود مدینه به محاصره دشمن بیفتد و از بالا و پایین شهر هجوم بیاورند. عجب مخمصه ای، گویا هیچ راه خلاصی متصور نبود. نبود که گروهی گفتند ای مردم یثرب اینجا، جای شما نیست، پس برگردید و به خانه های خود پناه ببرید.یک چاره مانده بود؛ کندن خندق در بخشی از اطراف شهر برای مهار تاخت و تاز دشمن... که آن هم پهلوان دشمن نامردی نکرد و از همان خندق عبور کرد و عربده کشید. «کجاست قهرمان شما که او را بکشم و به بهشت برود. یا او مرا بکشد و به ادعای شما به جهنم بروم»!
۲- هنوز سپاه دشمن نرسیده بود اما رعب آن پیشاپیش تاخته بود. تاریخ می گوید مسلمانان با سختی تمام مشغول حفر خندق بودند که به سنگی بزرگ رسیدند و هر چه کردند نتوانستند آن را از سر راه بردارند. تاریخ می گوید به پیامبر اعظم(ص) خبر دادند و حضرت خود آمد و کلنگ را گرفت و ضربتی به سنگ زد. از این ضربت برقی جهید و قسمتی از سنگ متلاشی شد. رسول خدا(ص) تکبیر گفت و جمعیت به تأسی الله اکبر گفتند. پیامبر ضربت دوم را زد، برقی دیگر از سنگ برخاست، حضرت تکبیر گفت و حاضران هم. ضربت سوم که فرود آمد، باقی مانده سنگ متلاشی شد و جمعیت برای بار سوم به تأسی از پیامبر خدا تکبیر گفتند. تاریخ می گوید سلمان از ماجرای تکبیرها پرسید و پیامبر فرمود در میان برق اول، سرزمین حیره و قصرهای پادشاهان ایران را دیدم و جبرئیل بشارت داد که امت من بر آنها پیروز می شوند. در ضربت و جرقه دوم قصرهای شام و روم را دیدم و بشارت پیروزی را شنیدم و در ضربت سوم و برق برخاسته از آن، قصرهای صنعا و یمن را مشاهده کردم. جبرئیل خبر داد که امت من بر آنها پیروز خواهند شد. بشارت باد بر شما ای مسلمانان!
٣- دشمن هنوز در راه بود. آنان که ایمان عاریه ای داشتند یا در زمره منافقین بودند، به هم نگاه کردند و زمزمه کردند که عجب سخنان عجیبی- و نعو ذبالله- چه حرف های باطلی! او از مدینه، ایران و روم و شام و یمن را می بیند و خبر فتح می دهد حال آن که اکنون در چنگال مشتی عرب گرفتار شده است؟! آیه نازل شد و اولین فاصله را میان راستان و ناراستان گذاشت. «و اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض ما وعدنا الله و رسوله الا غروراً. و آن هنگام که منافقان و بیماردلان می گفتند خدا و فرستاده او وعده ای جز دروغ و فریب به ما ندادند.» وقتی فشار دشمن شدت گرفت، گویا قیامت بر پا شد. «و اخرجت الارض اثقالها». هر کس در زمینه و سینه خود هر چه داشت، بیرون ریخت. چند آیه بعد در سوره احزاب می فرماید «هنگامی که مومنان لشکر احزاب را دیدند گفتند این همان وعده خدا و فرستاده اوست. و خدا و فرستاده او راست گفتند و این ماجرا جز بر ایمان و تسلیم آنها نیفزود. من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه ...
۴- تاریخ می گوید آنجا که در برابر عربده پهلوان دشمن هر کس خود را پشت دیگری می کشید و پنهان می کرد، علی(ع) پسر ابوطالب برخاست و به پیامبر(ص) عرض کرد من به مصاف او می روم. تاریخ انکار ندارد. با ضربت علی(ع)- که برتر از عبادت جن و انس لقب گرفت- ورق برگشت و نصرت الهی نازل شد. رسول خدا(ص) در آن هنگامه بیش از همه برای علی نگران بود... آن جنگ با همه تلخی هایش به سرنوشتی شیرین انجامید، اگر چه حکایت مردی و نامردی، ایستادگی یا جا زدن و خالی کردن میدان سرلوحه داستان جنگ احزاب شد. عار و افتخارهای این جنگ برای همیشه در سینه تاریخ ماند. قریب ٣۰ سال بعد امیرمومنان فرمود خداوند چون صدق ما را دید، نصرت و پیروزی خود را بر ما نازل فرمود و نکبت و خواری را بر دشمنان فرو فرستاد. و فرمود من هنگامی برای اقامه امر خدا برخاستم که دیگران فشل شده بودند
۵- گروهی برای مذاکرات ژنو عزا گرفته اند که ترکمانچای امضا شد و جام زهر بود و گروهی دیگر چنان ذوق زده و شادمان که گویا- و می گویند!- بزرگ ترین توافق قرن امضا شده و بزرگ ترین پیروزی تاریخ ٣۴ ساله به دست آمده است.باید جشن گرفت یا عزادار بود؟ مقتدای انقلاب که از همه ما غیورترند، ۱۲آبان در جمع دانشجویان با اطمینان و آرامش تمام فرمودند باذن الله از مذاکرات ضرری نمی کنیم. این سخن و باور، نه اینکه متعلق به اقتدار امروز انقلاب و نظام باشد؛ ۱۰ سال پیش که شرق و غرب ایران در محاصره مهاجمان بی سر و پا بود و در مجلس جماعتی دون شأن ملت ایران نامه سر کشیدن جام تسلیم را می نوشتند، مقتدای انقلاب در همان حال و هوا در دیدار با نمایندگان مجلس به این آیت الهی استناد کردند که «هو الذی انزل السکینه فی قلوب المومنین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم و لله جنود السماوات والارض.»
نه اینکه عارضه رنج بار نفاق برخی خواص را فراموش کنیم یا از هزینه های بزرگی که آن روز به ملت و کشور تحمیل کردند غافل شویم. نه، جبریتی در کار نیست که باید در مسیر حرکت با بیشترین هزینه پیش رفت. اگر ایمان و تقوا ره توشه مسیر کاروان یک ملت شود، حتماً با حداقل هزینه می توان بیشترین پیروزی ها را داشت. اما سخن این است که مومن، رشیدتر و استوارتر از این حرف هاست که به اندک بالا و پایین شدنی، دچار سردی و گرمی شود، چنان که انسان های عادی دچار می شوند و خود را در هر دو صورت هزینه دادن یا دستاورد گم می کنند. ما در همین ۱۰ سال با همه دشواری ها و دشمنی ها و کج تابی ها و کم گذاشتن ها و جفاها و کم فروشی ها و بی وفایی ها، پیش آمده ایم و راه و مقصد را با همه تندبادها گم نکرده ایم. توافق موقت و ۶ ماهه ژنو نیز با همه اهمیت برای ما صرفاً یک ایستگاه در یک مسیر و روند پیش بینی شده به سوی مقصد است و نه بیشتر، چندان که برخی تصور یا القا می کنند. نه اولین توافق ما با غرب است و نه احتمالاً آخرین آن. می شود به این توافق نیز از نگاه فنی و حقوقی و سیاسی نمره داد و اجزاء آن را ارزیابی کرد. اما هر چه باشد، مقصد نیست.
۶- خطاست و خطای راهبردی مهمی هم هست که نقشه غرب آسیا (خاورمیانه سابق) و موقعیت ایران از پشت عینک محدود مذاکرات ژنو دیده شود. این مذاکرات با همه اهمیت قطعه ای از پازل بزرگ مصاف با جبهه استکبار است. بخشی از یک جبهه است و نه چهار سوق بازار معامله. نباید خواب رفت یا اجازه داد دشمن و هم زبانان او مردم را خواب کنند که بله، سوءتفاهمی بود با غرب که برطرف شد و دوره آشتی کنان است و تابوی مذاکره با آمریکا و خط مقاومت با هم شکست و بادا بادا مبارک بادا! و از مخمصه درآمده ایم و به ماه عسل رسیده ایم و از این تعابیر که متأسفانه در ادبیات برخی سیاسیون نیز دیده می شود؛ نظیر مصاحبه ای که یکی از همین چهره ها با روزنامه فایننشال تایمز کرد. خودمان را گول نزنیم که آمریکایی ها و انگلیسی ها تا حالا تندرو بودند و حالا میانه روهایی در بین آنها پیدا شده اند که اهل تعاملند، یا بدتر؛ آنها اهل تعامل و معامله بودند و این طرف آمادگی تعامل نبود. کسی که در میانه میدان جنگ بخوابد، دشمن تایم اوت استراحت به او نمی دهد هیچ، که شبیخون هم می زند. درست مانند کاری که در فتنه سال ٨٨ با استفاده از خواب زدگی یا در خودماندگی برخی نخبگان ما کردند یا شبیخون اقتصادی که ۲ سال بعد در روز روشن سامان دادند اما برخی مسئولان دولتی و حریفان انتخاباتی و سیاسی آنها چنان سرگرم لجبازی و گریبانگیری با هم بودند که فقط بر جرئت هجوم خصم افزودند.
۷- از دولت جمهوری اسلامی که خط مقدم نبرد است باید پشتیبانی همه جانبه کرد، چه محمود احمدی نژاد در راس آن باشد و چه حسن روحانی. توافقی که دولت پای آن می رود چه بیانیه تهران در سال ٨۹ باشد و چه بیانیه ژنو در سال ۹۲، پای آن باید به مثابه یک جبهه منسجم ایستاد. البته لابد حق دارد مشاور خارج نشین آقای کروبی از برخی دوستان خود بپرسد که چطور بیانیه ٣ سال پیش، ترکمانچای بود که به مراتب بهتر از توافق ژنو بود و حالا این بیانیه شده، توافق و پیروزی بزرگ قرن؟! فراوان از این سوال می توان پیش کشید و پرسید اما باید افق هایی دورتر و مصالحی عالی تر را در کانون توجه داشت. ارم ببصرک اقصی القوم. نهایت جبهه دشمن را ببین! همه موظفند از نگاه های نوک دماغی، قبیله ای، انتخاباتی، حزبی و جناحی بپرهیزند. اگر یک ملتیم که هستیم، هنر نیست از صلح با جهان غرب سخن گفتن و در داخل رقابت های انتخاباتی را به صف بندی اعتدالیون و افراطیون تبدیل کردن و سپس همین نگاه مغشوش را به پس از انتخابات سرایت دادن و در آتش اختلاف، هیزم افکندن.
هنر نیست پیشینیان خود را سیاهی مطلق نمایاندن و انصاف در قضاوت به خرج ندادن. هنر نیست نگاه آدام اسمیتی- که در اقتصاد سرمایه دار غرب شکست خورد- به فرهنگ یک کشور داشتن. تا کی قرار است هر صاحب منصبی با تخطئه مدیر قبلی، خود را ثابت کند؟ انصاف را اگر گم نکنیم، جا دارد وقتی بی تدبیری ها و کج رفتاری های آخر کار یک دولتمرد را- به حق و به جا- نقد می کنیم و تورم ۴۰ درصدی را رکورد سی و چهار سال گذشته معرفی می کنیم، منصفانه بگوییم رکورد اصلی تورم مربوط به دولت دیگری در سال ۷۴ بود که اتفاقا آن دولت درگیر تحریم های ظالمانه دشمن نبود و بدون تحریم، رکورد ۴۹ درصدی را برجای گذاشت و حالا شاکله آن دولت، شاکله دولت ما هم هست. البته انصاف این است که توقع نداشته باشیم دولتی در ۱۰۰ روزگی، تغییر و تحول اساسی مثلا در حوزه بهبود وضعیت اقتصادی ایجاد کند... این قصه ملال آور می شود و کاش افق نگاه تک تک ما به جایی برسد که این نزاع های حیدری- نعمتی را به سر آوریم و نگاه ملت را از دشمن اصلی منحرف نکنیم.
٨- داستان راستان، فراز و نشیب پیدا کرد. قلم اگر بخواهد به اصل داستان برگردد و حق مطلب را ادا کند، نمی تواند از گمنامان عزت آفرین یاد نکند. مولا و مقتدای ما درباره یکی از همین گمنامان نام آور- مرحوم عبدالله والی- فرمود مجاهدت های امثال این مرحوم در گمنامی و بدون تابلو و سروصدا و تبلیغات، مانند بتون و سیمان در بنای جمهوری اسلامی تزریق می شود و آن را محکم می کند. در همین ماه ها و سال هایی که اغلب ماها کم یا زیاد درگیر دعواهای حیدری- نعمتی بودیم، پاکباختگان راست قامتی بودند که با گمنامی به دفاع از حرم مطهر حضرت زینب سلام الله علیها شتافتند و با خون شریف خویش به علمدار کربلا تأسی کردند. یکی همین شهید عزیز رسول خلیلی که پیکر پاکش در گمنامی تشییع و تدفین شد اما وصیت نامه او هر دلی را به تب و تاب می اندازد. و دیگری شهید هادی باغبانی که مادر گرامی وی بر سر جنازه فرزند جز همین چند جمله نگفت؛ مادرت برات بمیره... خدایا قبول کن از ما... رضایم به رضای تو!
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛در هفته جاری مذاکرات ژنو در سایه پایداری ملت ایران و پایمردی سنگربانان دیپلماسی کشور به نتیجه رسید و گامی مهم و اساسی در راه تثبیت حق غنی سازی ایران و رفع برخی تحریم ها برداشته شد.
ایران و گروه ۱+۵ روز شنبه بعد از ۵ روز مذاکرات فشرده و نفس گیر به توافق رسیدند. این تفاهم که بسیاری آنرا تاریخی توصیف کردند، خیلی زود به تیتر نخست همه رسانه های مهم دنیا تبدیل شد. براساس سند چهار صفحه ای توافقنامه ژنو که به تأیید وزرای خارجه گروه ۱+۵ و ایران رسید، غنی سازی در ایران، چه در بیان و چه در عمل ادامه خواهد یافت، تحریم جدیدی اعمال نخواهد شد و تحریم های گذشته کاهش می یابد و بخش هایی از دارایی های بلوکه شده ایران آزاد می شود.
در کنار این توفیق بزرگ که با رعایت همه اصول و حفظ خطوط قرمز نظام جمهوری اسلامی حاصل شد، امتیازاتی در زمینه گشایش تنگناهای اقتصادی بدست آمد که دولت می تواند در سامان دادن به اوضاع اقتصادی کشور از آن بهره برداری کند. به همین مناسبت دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران صبح یکشنبه در نامه ای به محضر رهبر معظم انقلاب از هدایت و حمایت ایشان در حفظ و حراست از دستاوردهای هسته ای فرزندان این مرز و بوم و توقف روند فشارهای ظالمانه و آغاز فروپاشی نظام ناعادلانه تحریم های غیرقانونی تشکر کرد و برعهد خالصانه دولت تدبیر و امید در خدمت به این ملت بزرگ و حفظ و حراست از دستاوردهای هسته ای آن تاکید نمود.
حضرت آیت الله خامنه ای نیز در پاسخ به نامه رئیس جمهور، با تقدیر و تشکر از هیات مذاکره کننده ایرانی فرمودند: "دستیابی به آنچه مرقوم داشته اید در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هسته ای و دیگر دست اندرکاران است و می تواند پایه اقدامات هوشمندانه بعدی قرار گیرد. بی شک فضل الهی و دعا و پشتیبانی ملت ایران عامل این موفقیت بوده و در آینده نیز خواهد بود ان شاءالله. ایستادگی در برابر زیاده خواهی ها همواره باید شاخص خط مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد، و چنین خواهد بود. ان شاءالله."
اغراق نیست اگر توافق اخیر را بزرگترین دستاورد سیاسی سال های اخیر بدانیم. بی تردید این توافق برای تندروها در همه جا، خبری ناخوشایند بود زیرا سکه افراط گرایان فقط در جنگ و نزاع و کشمکش اعتبار دارد و در غیر این صورت آنها مجالی برای حیات ندارند. در صحنه خارجی، مقام های رژیم صهیونیستی پیش قراول این افراط گرایان هستند. "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی در جریان مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵، مخالفت خود را با هرگونه توافق با ایران ابراز کرد و حتی به طعنه، این توافق را "معامله قرن" و به نفع ایران دانست.
به هر حال مذاکرات ژنو، پیچ تاریخی مهمی برای سیاست خارجی کشورمان بود که در سایه دیپلماسی هوشمندانه و منطقی پشت سر گذاشته شد و انتظار می رود که با ادامه آن، مشکلات یکی پس از دیگری از سر راه ملت برداشته شود.
دولت تدبیر و امید در این هفته درحالی ۱۰۰ روزه شد که توافق هسته ای با گروه ۱+۵ را در کارنامه خود داشت، اقدامی که به تنهایی برای سنگین کردن کفه ترازوی دولت یازدهم و مابه الامتیاز کابینه دکتر حسن روحانی کفایت می کند.
۱۰۰ روز از عمر دولت یازدهم گذشت. گرچه این مدت کوتاه، معیار مناسبی برای قضاوت در مورد کارنامه یک دولت کافی نیست ولی حجم دستاوردهای این دولت به اندازه ای بوده است که نمی توان آنرا نادیده گرفت. به واقع باید پذیرفت بخش عمده ای از گشایش های قابل توجه در کشور، ناشی از آرامش و فضای روانی مثبتی است که پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در کشور بوجود آمده و در فضای عمومی این تلقی ایجاد شده که دولت جدید بر مدار عقل و تدبیر حرکت می کند و بیش از هر اقدام مثبتی، دستکم قرار نیست به اقدامات غیرکارشناسی، منفی، سلبی، عوام زدگی و هیجانی مبادرت ورزد. واقعیت اینست که مردم از اینکه دولت یازدهم فارغ از تحقق برخی وعده هایش، توانسته در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، با پرهیز از شعارزدگی و افراط گرایی، قطار اداره امور اجرایی کشور را در مسیر اعتدال، عقلانیت و تدبیر هدایت کند، احساس آرامش و اعتماد کرده و امیدوارند ادامه این روند به همراه استفاده از راهکارهای متوازن و محققانه، بتواند کشور را از پیچ های خطرناکی که در مسیر راه قرار دارد، نجات دهد، چرا که در پیش گرفتن رویکردهای غیرمنطقی و هیجانی در سال های قبل نه تنها عیار دولتمردان را در نظر افکار عمومی داخل و عرصه بین المللی پائین آورده بود، بلکه حجم مشکلات و مسائل پیش روی کشور را بویژه در عرصه اقتصادی بسیار بالا برده بود. به هر حال مردم به شدت امیدوارند که دولت یازدهم با به کار بستن عقلانیت و اقدامات سنجیده، بتواند بر مشکلات ناشی از ٨ سال نابسامانی و بی تدبیری فائق آمده و کشور را در مسیر درست و صحیح قرار دهد.
روز سه شنبه هفته جاری تهران میزبان اجلاس وزرای خارجه کشورهای عضو اکو بود. ۱۰ کشور عضو سازمان همکاری اقتصادی اکو در تهران جمع شدند تا در بیست و یکمین نشست شورای وزیران، راههای توسعه همکاریهای دستجمعی در داخل سازمان اکو را جستجو نمایند. این اجلاس با صدور بیانیه ای در ۱۵ بند به کار خود پایان داد، ضمن اینکه ریاست اکو در این نشست از جمهوری آذربایجان به جمهوری اسلامی ایران منتقل شد. طبعاً مسئولیت ریاست چنین سازمان های گروهی که به منظور توسعه همکاریهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بین کشورهای همسایه و منطقه ایجاد شده، علاوه بر عنوان ریاست، متضمن مدیریت صحیح و استفاده از ظرفیت های همه کشورهای عضو در جهت پیشبرد اهداف سازمانی است. جمهوری اسلامی ایران نیز که تاکنون ریاست چند سازمان بین المللی از جمله کنفرانس اسلامی و نهضت عدم تعهد را برعهده داشته، آنگونه که شایسته بوده، نتوانسته از این امکان استفاده بهینه کند، لذا لازم است مدیران جدید دستگاه دیپلماسی کشور به این نکته توجه کرده و اکنون که ایران ریاست همزمان دو سازمان بزرگ بین المللی یعنی "نهضت عدم تعهد" و "اکو" را برعهده دارد، نقش موثرتری را ایفا نماید.
هفته جاری با سالروز تشکیل بسیج مستضعفان همراه بود، نهادی که با هدف حفظ و حراست از ارزشهای نظام اسلامی با فرمان تاریخی امام خمینی در سال ۱٣۵٨ بوجود آمد. واقعیت اینست که پیچیدگی و گستردگی توطئه دشمنان انقلاب نوپای اسلامی موجب شد که امام راحل که همواره با تیزبینی و درک واقع بینانه شرایط، موقعیت سیاسی و امنیتی کشور را رصد می کردند، نیاز به تأسیس نهادی را احساس کردند که بازوی انقلاب باشد. بدین ترتیب در پنجم آذر ۵٨ فرمان تشکیل بسیج مستضعفین، یا ارتش ۲۰ میلیونی را صادر کردند. این نهاد مردمی با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان یک نیروی برخاسته از متن مردم، در صحنه دفاع مقدس حضوری فعال داشت و منشاء خدمات فراوانی در هشت سال دفاع جانانه ملت ایران شد. امروز نیز لازم است که با استفاده صحیح از همه ظرفیت های بسیج، از این نیروی پرتوان در جهت رشد و بالندگی ارزشهای نظام استفاده شود.
امروز همچنین با روز نیروی دریایی مقارن است. به همین مناسبت فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. در این ملاقات فرمانده معظم کل قوا ضمن تکریم از دریادلان نیروی دریایی، هدف اساسی نیروی دریایی را ایجاد و ساماندهی یک نیروی نظامی، در تراز ملت ایران و آرمانهای نظام اسلامی دانستند.
در بررسی رخدادهای بین المللی، به تصویب پیمان امنیتی کابل - واشنگتن در "لویه جرگه" افغانستان، جدیدترین تحولات سوریه، و تداوم بحران در مصر می پردازیم.
در افغانستان، تصویب پیمان امنیتی کابل - واشنگتن در "لویه جرگه"، چشم انداز آینده افغانستان و استقلال این کشور را با ابهام بیشتری مواجه ساخته است. البته این مطلب، یعنی تصویب پیمان مذکور در لویه جرگه دور از انتظار هم نبود چرا که اکثر کسانی که امکان حضور در این اجلاس را داشتند مورد تایید حکومت و تابع نظرات و اهداف سیاسی حامد کرزای بوده اند. واقعیت این است که دولت کرزای قصد امضای این پیمان را داشت ولی با انداختن مسئولیت آن به عهده لویه جرگه، یا ریش سفیدان اقوام و قبایل افغانستان، درصدد بوده است خود را از تبعات این اقدام ضد ملی مصون بدارد.
پیمان امنیتی میان آمریکا و افغانستان مجوز ابقای نظامیان آمریکا در افغانستان را برای دست کم ۱۰ سال دیگر فراهم می کند و البته هیچ تضمینی وجود ندارد که ۱۰ سال بعد هم افغانستان را ترک کنند. نکته مهم این است که در این پیمان، به خواست آمریکا، اتباع آمریکایی در صورت ارتکاب جرم در افغانستان، از تعقیب در این کشور درامان خواهند بود. علاوه بر آن، این پیمان مقرر می دارد که نظامیان آمریکایی حق دارند به بهانه حفظ امنیت، به هر مکان در افغانستان، حتی منازل مردم وارد شوند و افراد و خانه ها را تفتیش کنند بدون آنکه دولت افغانستان بتواند مانع این کار آنها باشد. تأسیس پایگاه های نظامی و جا به جایی نیروهای آمریکایی در افغانستان از جمله اختیاراتی هستند که در پیمان مذکور ذکر شده است.
به طور کل، پیمان مذکور یک پیمان استعماری و فراتر از کاپیتولاسیون است و به همین دلیل بسیاری در افغانستان مخالف این پیمان هستند ولی دولت تحت فشار و تهدیدهای آمریکا قصد دارد زیربار امضای آن برود.
در این هفته سرانجام تاریخ دوم بهمن، از سوی سازمان ملل به عنوان تاریخ برگزاری "ژنو ۲" درباره سوریه تعیین شد. طبق تازه ترین اطلاعات، ژنو ۲ با حضور ٣۰ کشور و در سطح وزرای خارجه برگزار خواهد شد. در این میان، درحالی که دولت سوریه رسماً آمادگی خود را برای حضور در ژنو ۲ اعلام کرده است، مخالفان، مواضع ضد و نقیضی اعلام می کنند. این امر نشان دهنده تشتت و آشفتگی در میان مخالفان سوری است و مشکل اصلی هم همین مسئله است یعنی که سوریه و جامعه بین المللی با طیفی رنگارنگ از مخالفان در سوریه مواجه هستند که مواضع گوناگونی دارند و حتی در بسیاری از موارد، نه تنها با هم از موضع واحدی برخوردار نیستند بلکه به حدی با هم اختلاف دارند که به خون هم تشنه هستند.
ترکیه و عربستان به عنوان دو بازیگر بحران سوریه که نقش موثری در تداوم جنگ در سوریه داشته اند با تحولات اخیر، تقریباً شکست سیاستهایشان در سوریه قطعی شده است و به همین دلیل به شدت عصبانی هستند.
ژنو ۲ در چنین فضایی تشکیل می شود و طبعاً نمی توان به موفقیت آن و حصول یک نتیجه تعیین کننده در آن، زیاد خوش بین بود هر چند که دست اندرکاران تشکیل این اجلاس می کوشند آن را تعیین کننده جلوه دهند. به هر حال دوم بهمن یک فرصت دیگری برای پایان بحران در سوریه است که باید منتظر بود و دید که چه دستاوردی از آن حاصل خواهد شد.
این هفته، بحران در مصر درحالی ادامه یافت که دولت دست نشانده کودتاچیان مصوبه ای را تصویب کرد که هدف آن، باز بودن بیشتر دست مأموران در سرکوب تظاهرات اعتراض آمیز می باشد. براساس مصوبه جدید، هرگونه تظاهرات باید منوط به اخذ مجوز از دولت باشد و در غیر اینصورت، نیروهای امنیتی مجاز هستند شدیداً با تظاهرات مقابله کنند. این مصوبه با مخالفت های شدید در داخل و خارج مصر مواجه شده است با اینحال دولت مدعی است که قصد جلوگیری از تظاهرات را ندارد و بلکه قصد آن است که تظاهر کنندگان مجوز بگیرند!
مشخص است مصوبه جدید، امنیتی شدن فضای مصر را تشدید می کند و نیروهای نظامی و امنیتی که پیش از این، بدون این مجوز صدها تظاهر کننده را به خاک و خون کشیدند در شرایط جدید با دست بازتر به سرکوب اعتراضات خواهند پرداخت.
قدس:بازی پیچیده حامد کرزی
«بازی پیچیده حامد کرزی»عنوان سرمقاله روزنامه قدس به قلم پیرمحمد ملازهی است که در آن می خوانید؛حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان در ارتباط با معاهده امنیتی آمریکا و افغانستان، بازی پیچیده و دشواری را پیگیری می کند.
موضعگیری کرزی در دومقطع در این خصوص قابل توجه است. مقطع اول دعوت از لویه جرگه مشورتی برای بررسی پیمان امنیتی، به رغم مخالفتهای گسترده ای که وجود داشت و مقطع دوم بعد از تصویب مفاد معاهده در لویه جرگه و مخالفت حامد کرزی با امضای آن در مهلت زمانی مورد نظر آمریکا و صبغت ا... مجددی رئیس لویه جرگه مشورتی و موکول کردن امضای معاهده به بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در فروردین ماه آینده.
در مقطع زمانی دعوت از لویه جرگه برای بررسی و تصویب معاهده امنیتی با آمریکا، بسیاری از کارشناسان و حقوقدانان در کنار عبدا... عبدا... یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آینده و رقیب اصلی جریان حاکم فعلی قرار گرفته و به صراحت عنوان کردند، لویه جرگه صلاحیت قانونی برای تصمیم گیری درباره معاهده امنیتی با آمریکا را ندارد و تصویب چنین معاهده امنیتی با یک کشور خارجی تنها در صلاحیت مجلس ملی افغانستان است، اما حامد کرزی این استدلال را نپذیرفت و این کار را به لویه جرگه سپرد، هر چند او هیچ گاه لزوم تصویب نهایی این معاهده را پس از تأیید لویه جرگه و امضای رئیس جمهور توسط مجلس ملی رد نکرد.
با این حال عبد ا...عبدا... از رهبران جریان اپوزیسیون افغانستان از شرکت در لویه جرگه ای که کرزی فراخوان آن را داده بود، خودداری کرد و همچنان پارلمان را تنها نهاد قانونی صاحب صلاحیت برای تصویب یا رد این پیمان می داند.
با توجه به مباحث لویه جرگه و برخورد لفظی علنی میان حامد کرزی و صبغت ا... مجددی بر سر زمان امضای معاهده امنیتی با آمریکا، پرسش این است که چرا کرزی برای اجلاس لویه جرگه مشورتی پافشاری داشت و از امضای مصوبات آن و معاهده امنیتی که خواست لویه جرگه است، خودداری می کند؟
ممکن است کرزی به عنوان یک بازیگر سیاسی در صحنه قدرت موجود در افغانستان دلایل خاص خودش را برای این خودداری داشته باشد، اما این برداشت وجود دارد که نیات رئیس جمهور در امضا نکردن معاهده مصوب لویه جرگه، چندان هم خالص نیست و اهداف پشت پرده و اعلام نشده ای وجود دارد.
یکی از این اهداف احتمالی تأثیر گذاری روی روند انتخابات ریاست جمهوری آینده به سود جناح حاکم و جلب حمایت آمریکاست.
به عبارت روشن تر، کرزی و تیم تکنوکرات حاکم از نتایج احتمالی انتخابات ریاست جمهوری نگرانی دارند و می خواهند با به تأخیر انداختن امضای معاهده امنیتی، از آمریکا برای نامزد خاص مورد نظر خود تضمین موفقیت بگیرند زیرا بدرستی می دانند که جهت گیری افکار عمومی در انتخابات به سود جناح حاکم فعلی نیست و دکتر عبدا... در مقابل نامزدهای مورد حمایت کرزی، یعنی عبدالقیوم کرزی برادر وی و زلمی رسول دوست نزدیک و وزیر خارجه سابق او از موقعیت به مراتب بهتری در انتخابات برخوردار است و در شرایط عادی و در یک انتخابات سالم و عادلانه احتمالاً پیروز میدان خواهد بود.
بدیهی است که تنها دخالت موثر آمریکایی ها و اروپایی ها در انتخابات می تواند از پیروزی عبدا... به نفع جناح حاکم فعلی و حامد کرزی جلوگیری کند.
با این حال از آنجا که آمریکا خواهان امضای هر چه سریعتر معاهده امنیتی در یک مهلت ۶ هفته ای شده است و رئیس لویه جرگه مشورتی نیز تأخیر در امضای معاهده از طرف رئیس جمهور را به مصلحت نمی داند، به احتمال زیاد حامد کرزی مجبور به امضای آن خواهد بود، اما قبل از آن برای کاهش انتقادها، این معاهده را به مجلس ملی خواهد فرستاد تا اگر ممکن باشد در آنجا از طریق نمایندگان موافق با خط فکری اش تصویب نهایی آن را با چالش روبرو کند و پشت پرده امتیازهای مورد نظر خود و جناحش را از آمریکا بگیرد.
در عین حال، کرزی به قضاوت تاریخ در ارتباط با معاهده امنیتی با آمریکا نیز بی اعتنا نیست و نمی خواهد چهره ای از خود در تاریخ برجای بگذارد که او را در کنار «شاه شجاع» امضا کننده معاهده ننگین «گندمک» با بریتانیا و امیر عبدالرحمن خان امضا کننده معاهده «دیورند» به عنوان حکام خائن بگذارند. شکی نیست که در هر حال امضای معاهده امنیتی با آمریکا در شرایط اشغال و موقعیت نابرابر کنونی همواره از سوی جریانها و بخشی از افکار عمومی خیانت به استقلال ملی افغانستان ارزیابی خواهد شد، بویژه که این معاهده مصونیت قضایی نیروهای آمریکایی را می پذیرد که آشکارا نقض حاکمیت ملی افغانستان و مغایر با قانون اساسی این کشور است.
در هر حال حامد کرزی بازی خود را انجام می دهد، چه این بازی در ارتباط با امتیازگیری از آمریکا در انتخابات آینده تلقی شود و چه تلاش برای باز سازی اعتبار و وجهه شخصی وی برای باقی گذاشتن یک نام خوش در تاریخ افغانستان.
کلام آخر اینکه حامد کرزی مسوولیت تاریخی امضای پیمان امنیتی رابه دوش لویه جرگه، نهاد سنتی قبایل پشتون انداخت و نه همه مردم افغانستان و مجلس ملی را دور زد، مجلسی که عملاً نماینده همه مردم افغانستان فارغ از ریشه ها و نسبتهای قومی و قبیله ای است.
اگر پیمان امنیتی با آمریکا خیانت تلقی شود، هدف بعدی حامد کرزی توزیع مسوولیت است.
سیاست روز:هنوز در گذشته زندگی می کنیم؟
«هنوز در گذشته زندگی می کنیم؟»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم مهدی رجبی است که در آن می خوانید؛
اول) این همه تدبیر؟
الف) در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، معاون پارلمانی ایشان طی مصاحبه ای با یکی از روزنامه ها خواستار تغییر قانون اساسی جهت مادام العمر شدن ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی شد که البته به جایی نرسید.
البته این مخالفت ها با موضع گیری صریح رئیس جمهور وقت هم همراه بود و وی تاکید کرده بود: مگر در مملکت قحط الرجال است که چنین موضوعات خلاف قانون اساسی مطرح می شود.
درواقع پرونده آن پیشنهاد ناپخته و به دور از قانون، همان موقع هم با مخالفت های جدی بسته شد تا دیگر کسی هیچگاه به خود اجازه چنین پیشنهاداتی را (حداقل در ملاء عام) ندهد.
ب) تیترهای روز گذشته برخی رسانه های دولتی و البته روزنامه های حامی دولت، پس از گزارش رئیس جمهور محترم جالب توجه بود. اینکه دوستان رسانه ای ما زحمت به تاخیر انداختن چاپ و توزیع روزنامه را به جان خریده اند و سخنان رئیس جمهور محترم را در تحریریه دیده و شنیده اند جای تقدیر دارد، اما با دقت در عناوین این روزنامه ها، می توان به نکات مهمی دست یافت:
«گزارش صادقانه»، «قفل های گذشته، کلیدهای آینده»، «کیفرخواست یک حقوق دان»، «شوک آماری» و از همه مهم تر تیتر روزنامه دولتی وابسته به خبرگزاری جمهوری اسلامی که در آن آمده بود: «رونمایی از ۸ سال نابسامانی و ۱۰۰ روز تدبیر»
ج) آنچه در گزارش آقای رئیس جمهور آمده بود، به قول یکی از نمایندگان مجلس « آقای روحانی به جای ۱۰۰روز اول کاری خود صد روز آخر دولت احمدی نژاد را نقد کردند». گزارشی که نشان می داد دولت گذشته ظاهرا نقاط مثبت و عملکرد قابل تاملی نداشته و دولت محترم، طی همین فرصت اندک ۱۰۰ روزه توانسته با خزانه خالی، کالای اساسی بخرد، تورم را کنترل کند، مشکلات را حل کند و... در واقع دولت یازدهم توانسته عملکردی در حد یک معجزه داشته باشد و در کمتر از یک سوم از سال اول مسئولیت خود، نابسامانی ها را تا حد بسیار خوبی برطرف سازد.
د) وقتی برخی رسانه های دولتی که از بیت المال ارتزاق می کنند، چنین از خود بی خود می شوند که همه مشکلات را از گذشته و همه نکات مثبت را در دولت کنونی می بینند، ما هم می توانیم یک پیشنهادی را مطرح کنیم:
وقتی دولتی می تواند در حدود ۱۰۰ روز این همه تدبیر به خرج دهد و مشکلات مردم را به این سرعت حل کند، خب می توان پیشنهاد معاون پارلمانی دولت سازندگی را دوباره مطرح کرد و زمینه را برای دائمی بودن چنین دولت پرقدرتی فراهم کرد. قطعا همه مردم هم این تغییر قانون را می پسندند، چرا که در عوض می توانند با تدبیر دولت، امیدواری بیشتری را در آینده پیش روی خود متصور شوند. هرچند قطعا آقای روحانی که یک حقوقدان هستند، با چنین پیشنهادی مخالفت جدی خواهند داشت.
دوم) مجری یا مجیزگو؟
در برنامه گزارش رئیس جمهور ۳ مجری – کارشناس حضور داشتند که دو نفر از آنها پیش از این به صراحت لهجه و دقت در اجرا شهره بودند. دو مجری که در برنامه های نگاه یک و پارک ملت، نشان از یک جسارت از سر منطق داشتند، اما آنچه بر صفحه تلویزیونِ سه شنبه شب نقش بست، ضعف و عجز افرادی را نشان می داد که ظاهرا نقش سیاهی لشکر را ایفا می کردند و گاهی هم برای مخاطب روبه رویشان خودشیرینی و مجیز را چاشنی کار می کردند.
سوم) منصفانه و صادقانه بود؟
در روز بیست و پنجم آبان ماه، طی گزارشی در صفحه ۳ روزنامه، به این نکته اشاره کردیم که در فاصله کمتر از ۱۰ روز تا ارائه گزارش رئیس جمهور، به نکاتی اشاره کردیم و نه از سر پیش داوری و قضاوت، بلکه به سبب دلسوزی و خیرخواهی، نکاتی را به دولت محترم یادآوری کردیم و امیدوار بودیم، گزارش ۱۰۰ روزه موعود، آن ویژگی های مثبت را داشته و از آن موارد منفی به دور باشد.
اما متاسفانه آنچه تحت نام «گزارش ۱۰۰ روزه» مطرح شد بیشتر اوقات توپ را به زمین دولت قبل انداخته بود، در برخی مواقع انصاف را رعایت نکرده بود، در ارائه آمار و اعداد دقت لازم به کار برده نشده بود و با آن همه رونمایی از نابسامانی ۸ساله!! فضایی برای امیدواری مردم باقی نگذاشته بود.
اما نکته نگران کننده تر که پیش از این هم در همان گزارش یادآوری کرده بودیم، مورد مداقه قرار نگرفته بود. اینکه: «دشمن کمین کرده است»
متاسفانه در همین ۱۰۰ روز ابتدایی دولت تدبیر و امید، برخی از اعضای دولت مدام از تحریم ها و نقش بی بدیل آنها در مشکلات کشور سخن می گفتند. سخنانی که از ژنرال ها انتظار نمی رفت. همین اظهارات به دور از تدبیر سبب شد تا آمریکایی ها هم علت مذاکره ما با گروه ۱+۵ را فشار تحریم ها اعلام کنند و به نوعی اینگونه مطرح کنند که آنقدر تحریم ها بر ایران فشار آورد که آنها مجبور به مذاکره شدند. هرچند رئیس جمهور محترم و وزیر امور خارجه طی چند روز گذشته مدام از عدم تاثیر تحریم ها سخن گفتند، اما زمان برای بیان چنین مطالبی بسیار گذشته بود.
آنقدر سخنان رئیس جمهور برای آن سوی آبی ها مهم بود که شبکه خبری بی بی سی، سه شنبه شب قید برنامه های عادی خود را زد و درست مثل شبکه یک سیما، به پوشش مستقیم سخنان روحانی پرداخت. پس از آن هم آنها با استناد به سخنان بالاترین مقام اجرایی ایران، سعی در زیر سوال بردن کشورمان داشتند.
چهارم) این گوی و این میدان
وقتی دولت محترم در فاصله ۱۰۰ روز با خزانه خالی، می تواند همه مشکلات مردم را حل کند و انبارهای خود را از کالاهای اساسی پر کند، بدهی ها را مدیریت کند، تورم را کاهش دهد و... پس باید امیدوار بود که کابینه یازدهم، آنقدر اصولی و بابرنامه است که خیلی زود می تواند، همه مشکلات کشور را حل کند. رئیس جمهور محترم که پیش از این در یکی از برنامه های انتخاباتی خود از راه حل های ۱۰۰ روزه خبر داده بود، حالا در نخستین گام بیشتر فضا و زمان گزارش خود را به نقد و نفی دولت گذشته اختصاص داد. حال باید دید وقتی مردم همه حقایق را درمورد دولت دهم فهمیدند، دولت جدید چه برنامه ای برای تدبیر و امید دارد.
تهران امروز:لایحه بودجه مهم تر از گزارش ۱۰۰ روزه
«لایحه بودجه مهم تر از گزارش ۱۰۰ روزه»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم ایرج ندیمی است که در آن می خوانید؛در۱۰۰روز نمی توان انتظار معجزه داشت؛ اما کارنامه دولت در این مدت قابل دفاع بوده است. با توجه به گزارش رئیس جمهور از ۱۰۰روز نخست کاری کابینه اش از امروز به بعد باید منتظر بود که دولت برنامه مناسبی برای حل مشکلاتی که گفته شد، داشته باشد.
در واقع حدود سه ماه گذشته فرصت خوبی برای دولت بوده که مشکلات را بشناسد و از گزارش رئیس جمهور هم مشخص شد، این مهم رخ داده و از این به بعد باید شاهد ورود دولت به فاز اجرای برنامه هایش برای کاهش مشکلات بود. یکی از مهم ترین اتفاقاتی که در چند روز آینده رخ خواهد داد، ارسال بودجه سال ۹٣ از سوی دولت به مجلس خواهد بود. در واقع این بودجه نشان خواهد داد که دولت چه اندیشه ای برای اقتصاد دارد.
آن عده ای که منتظرند برنامه مشخص دولت در حوزه اقتصاد را ببینند، باید تا ارسال بودجه به مجلس صبر کنند. چراکه اولین بودجه دولت یازدهم کاملا مشخص کننده نوع دیدگاه دولت در حوزه اقتصاد است. این بودجه مشخص می کند که دولت چه تدبیری کرده است؛ آیا سیاست های انقباضی را دنبال می کند یا انبساطی، به دنبال کاهش تصدی خود در اقتصاد است یا خیر و قصد دارد در بخش پولی و مالی کشور، چه تحولاتی به عمل بیاورد.
البته همین که دولت در همین مدت کم تلاش کرد تا لایحه بودجه را در تاریخ مقرر قانونی آماده کند، یک نقطه مثبت است و یک نشانه از اینکه دولت تلاش دارد که قانونمند باشد؛ اما از خلال آنچه تصویب کرده است می توان به شکل دقیق پاسخ داد که برنامه دولت برای نقشه راه چهار سال آینده چگونه است. البته بهتر است که به این نکته هم توجه کنیم که دولت با چهارگانه «وظایف، اختیارات، منابع و امکانات» برنامه ریزی کرده و بدان عمل خواهد کرد. باید دید که دولت برای ۱۰۰ روز اول خود چه وظایفی در نظر گرفته و چه اختیاراتی داشته است. آیا منابع و امکانات لازم برای وظایفش در اختیار داشته است یا نه؟ در این شرایط است که می توان تحلیل درستی از عملکرد دولت در این مدت داشت.
اما به نظر اینجانب، مهم تنها ۱۰۰ روز اول نیست؛ باید منتظر بود و دید براساس این چهارگانه، دولت برای چهار سال آینده چه رفتاری خواهد داشت و تاکید می کنم که لایحه بودجه ۹٣ مشت دولت را درخصوص نوع نگاهش به اقتصاد و برنامه هایش باز خواهد کرد، چرا که تاکنون ما جز اظهارنظرهای پراکنده وزرا مسیر مشخص ترسیم شده ای در این خصوص نداشتیم و لایحه بودجه که قرار است هفته آینده به مجلس تقدیم شود می تواند مشخص کننده دیدگاه دولت باشد. آنچه که در ژنو رخ داد، باعث شد امید در بخش های مختلف مردم از جمله فعالان حوزه اقتصاد افزایش یابد.
این جو روانی مثبت می تواند به دولت کمک کند تا برنامه های خود را پیش ببرد. بخصوص که فرصت شش ماهه به وجود آمده از توافق اخیر دست دولت را در برخی زمینه ها باز کرده است. توصیه به دولتمردان آن است که با توجه به همین جو روانی موجود، باید هر چه سریع تر برنامه های خود را وارد فاز عملیاتی کنند و برای رفع مشکلاتی که در گزارش رئیس جمهور بیان شد، گام بردارند.
وطن امروز:چه کسی برد؟
«چه کسی برد؟»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم دکتر مجتبی اصغری است که در آن می خوانید؛ در نقد پرونده های ملی رعایت ملاحظات بسیاری ضروری است؛ از جمله توجه به منافع ملی که بر همه انگیزه های سیاسی و گروهی ارجح است. با این حال از باب یاری رساندن به تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی و دولت برخاسته از رای مردم ضروری است مطالبی را درباره توافق صورت گرفته میان ایران و غرب و حواشی آن در جامعه بیان کنیم.
چرا به درشتی غربی ها پاسخ دیپلماتیک ندادیم؟
۱- مهم ترین دلیلی که حساسیت توافق اولیه را حتی از توافقات احتمالی آتی بیشتر می کند، نقش این بخش ابتدایی به عنوان چارچوب و بستر الزامات آینده است. نکته اصلی اینجاست که اگر مقامات آمریکایی از جمله رئیس جمهور و وزیرخارجه این کشور حتی به اندازه یک ساعت به مفاد اصلی و مفاهیم ضمنی توافق پایبندی ندارند، چگونه می توان به آینده چنین روندی امید حداکثری بست؟ خصوصا اینکه در برابر نقض کلامی توافقات صورت گرفته اعتراضی دیپلماتیک از طرف دستگاه سیاست خارجی کشورمان در قالب پاسخ به ادعاهای مطرح شده از جانب یک طرف مهم از مذاکره، مشاهده نمی شود. پیش از این اعلام شده بود بخش مهمی از سختی مسیر دستیابی به یک توافق مشترک پیروزی در بازی «کلمات» است. به نظر می رسد تا اینجای کار براساس اخبار منتشر شده از طرف مقابل درباره «حق غنی سازی ایران» بازی کلمات را به دشمن واگذار کرده ایم. شاید به کار بردن مکرر عبارت «قدرت های بزرگ جهانی» از طرف رئیس جمهور کشور مقتدر و قدرتمند ایران در حین اعلام خبر توافقات انجام شده با ۱+۵ را بتوان با این عدم واکنش عجیب مرتبط دانست. عبارتی که شبکه صهیونیستی بی بی سی مصرانه از ۱۰ سال پیش تاکنون برای تاثیرگذاری بر مخاطب ایرانی از آن بهره می برد. مخلص کلام اینکه جلب اعتماد مردمی که در جست وجوی یافتن مفاهیم چندپهلو و غیرالزام آور به کار رفته در توافقنامه برای غرب نیستند نیز به واسطه عدم واکنش صحیح دولت به اظهارات دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی تا اینجای کار میسر نشده است! بگذریم از شعار بخش کوچکی از هواداران انتخاباتی ظریف که در فرودگاه با فحاشی به صدا و سیما و سایت ها و روزنامه های کشور دستگاه های اطلاع رسانی را عامل عدم درک موفقیت «بسیار بزرگ»(!) دولت توسط مردم معرفی کردند!
چه کسانی به دولت تحلیل غلط می رسانند؟
۲- شاید بتوان بزرگ ترین علت عدم تفاهم بخش بزرگی از مردم با بدنه دولت بر سر اندازه موفقیت به دست آمده را در تفاوت های اصولی حاکم بر تحلیل های ارائه شده از جانب دولتی ها در ایام اخیر جست وجو کرد. با وجود نقض مکرر سناریوی وجود دوگانه قدرت در داخل حاکمیت آمریکا و حتی بازی فاش اوباما – نتانیاهو یا حتی تبدیل شدن ناگهانی فابیوس به مخالفی با ابهت و صاحب قدرت قابل توجه، دولت کماکان بر مواضع غلط خود در تحلیل روابط بین الملل و حتی اختلافات طبیعی داخل آمریکا تاکید می ورزد! اینکه کارشناسان وزارت امور خارجه ناباورانه در صدا و سیما کوشیدند اظهارات اوباما و وزیر خارجه اش را مرتبط با بحران های داخلی جلوه دهند یعنی براساس تحلیل های غلط قبلی انتظار دارند امروز نیز ملت باور کنند که کنگره آمریکا و نتانیاهو به اندازه ای سفیه هستند که از پس روخوانی متن توافقنامه به تنهایی بر نمی آیند!! بی اعتنایی رئیس جمهور محترم کشورمان به این موضوع نیز جالب توجه است. ایشان به صراحت «آنچه پس از توافق از جانب دیگران بیان می شود را فاقد اعتبار خواندند» گویی توافق دولت با غرب در آسمان ها نوشته شده است و مو لای درز این توافقنامه نخواهد رفت!!
اما علت سوءتفاهم دولت در تحلیل روابط داخل آمریکا و میزان پیوستگی میان این کشور و متحدینش چیست؟ پاسخ در یک تشکیلات ایرانی – آمریکایی است که از جانب بنیاد برادران راکفلر تامین مالی می شود و تغذیه اطلاعاتی آن نیز بر عهده موساد، سیا و شورای روابط خارجی آمریکاست.
وقتی دولت با تمسک به یک اصل اختراع شده از جانب مدیر دون پایه همین تشکیلات ایرانی در آمریکا، خود را پیش از ورود به مذاکرات ضامن برد دشمن معرفی می کند خود به خود پس از امضای توافقنامه ناچار می شود بابت تلاش برای انعقاد موافقتنامه ای که دشمن آن را «پیروزی بزرگ» خود می خواند به ملت پاسخ دهد. با بررسی مفاد توافقنامه به نظر می رسد تلاش طرف ایرانی برای «تضمین» برد حریف، اندکی از عدالت پیش افتاده است به نحوی که نمی توان میان آنچه واگذار کرده ایم و آنچه به دست آورده ایم، تعادل و توازنی مشاهده کرد. حال آنکه اصل ابتدایی دستیابی به یک توافق خوب، تضمین توازن تعهدات از جانب طرفین است.
پس قطعا نمی توان وقتی دشمن از دستیابی به «توافقی بزرگ و بی سابقه» در تاریخ روابط ایران و آمریکا سخن می راند با استناد به عبارت ابداع شده برای جهان سوم براساس نظریه «برد- برد» تریتا پارسی، ایران را هم برنده بزرگ به حساب آورد. توافقی که اوباما آن را تضمین کننده امنیت اسرائیل و دوستان خود در منطقه «خلیج»(!) می خواند.
پیروز حقیقی مذاکرات کیست؟
باعث تاسف است که میزان اعتماد برخی از مدیران ایرانی وزارت امور خارجه به مفاهیم استخراج شده از کتاب شاگرد برژینسکی در حوزه روابط بین الملل بیش از خردمندان وطنی است. تا آنجا که مفسر متخصص شبکه العربیه پیروز این توافقنامه را نه ایران می خواند نه آمریکا بلکه موفقیت اصلی را از آن لابی تریتا پارسی شاگرد دون پایه مدرسه فراماسونری در آمریکا می داند! صحبت از گروهکی است که از تنظیم جلسات برخی مقامات فعلی و سابق اما صاحب نفوذ ایرانی با صهیونیست ها تا خط دهی به برخی دیپلمات های ایرانی را راسا با هماهنگی نمایندگان کنگره و مشاوران عالی باراک اوباما برعهده دارد. با این حال مشخص نیست چرا مجلس و وزارت اطلاعات نسبت به انتشار هر روزه اطلاعات این دیدارها و تفاهمات آشکار شده در فضای مجازی، واکنش مناسبی در تقابل با خاطیان از خود نشان نمی دهند. تا جایی که یک سایت ایرانی سرمستانه از نقش داشتن اسپانسر بلندمرتبه وطنی خود در جلب رضایت مقامات نظامی اسرائیل با توافق هسته ای ایران و ۱+۵ به واسطه برگزاری یک شام کاری در فرانسه، پرده برمی دارد!!
به فهم و درک مردم از دنیا اعتماد کنید!
٣- تفاهم با مردم باید برای دولت جمهوری اسلامی بیش از هر دولتی در جهان ارزشمند تلقی شود. غیر از این باشد دشمن از توافقنامه ابتدایی غیرالزام آور میان ایران و ۱+۵ نیز برای ایجاد تفرقه میان ملت و دولت سود می برد. متاسفانه به رغم همه توصیه های دلسوزان، جنگ روانی گروهی اندک از درون دولت با بخش بزرگی از بدنه جامعه هنوز پایان نپذیرفته است. متهم ساختن آن دسته از مردم که نسبت به بخش هایی از موافقتنامه مثل مشخص نبودن «مکان» غنی سازی احتمالی(!) یا میزان غنی سازی یا حتی حق غنی سازی معترض هستند، به همراهی با اسرائیل و نتانیاهو، تز ضدمردمی است که عاقبت دامان دولت را خواهد گرفت. قاطبه مردم را نمی توان با دوخط تحلیل منتشر شده در یک صفحه سرگرمی در شبکه اجتماعی دشمن از تعقل و تفکر واداشت! دولت محترم باید توجه داشته باشد مطالبات عمومی مردمی چیزی در اندازه مخالفت های قبیله ای برخی دوستان اصلاح طلب شان نیست که به جهت سرمایه گذاری روی دکتر ظریف به عنوان رئیس جمهور آینده به تخریب دولت و تکریم تیم مذاکره کننده روی آورده اند. برای مردم چندان مهم نیست دولت در روز نود و نهم روی کار آمدنش به قول رئیس جمهور محترم پیش نویسی غیرالزام آور با مفادی نه چندان روشن امضا کرده است. اصل چنین قول های بی پشتوانه صدروزه ای که مبتنی بر شانس و عملکرد
خارجی است، زیر سوال است!
مردم و اغلب رسانه های اصولگرا نه اهل جنگ روانی با دولت خودشان هستند و نه نفعی از این ماجرا می برند. برای اکثریت قریب به اتفاق مردم، مهم برنامه داشتن دولت «تدبیر و امید» برای حل مشکلات متنوع ملی است که کلید بازگشایی شان در دست ۱+۵ نیست! مانور بر توافق با غرب شاید در صد روز اول بخشی از مردم را تا اندازه ای به آینده «امیدوار» کند اما مفهوم گره زدن آینده به «آنچه کدخدا مطالبه می کند» یعنی قمار بر سر شکست دولت که اتفاقا عده ای در داخل همین دولت فعلی به نام اعتدال، شمارش معکوس برای آن روز را آغاز ساخته اند. وحدت میان دولت و ملت است که تورم را با همت و کار مضاعف، تکیه بر بازو و سرمایه ایرانی کاهش می دهد؛ ارزش پول ملی را بالا می برد و فقر را ریشه کن می کند. اگر راه گشایش مشکلات اقتصادی تکیه بر تئوری پردازی های مشتی فراماسون سرمایه سالار بود، امروز آمریکا ابرقدرتی رو به افول و تضعیف شده با رقیبانی متنوع و متکبر نبود که از ورشکستگی حتمی رنج می برد.
جوان:توجه به معانی واژه ها برای هاشمی سخت شده است!
«توجه به معانی واژه ها برای هاشمی سخت شده است!»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم غلامرضا صادقیان است که در آن می خوانید؛رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام این روزها اصرار دارد در دفاع بی چون و چرا از توافق هسته ای با اشاره پی در پی به پاسخ نامه رهبر معظم انقلاب به رئیس جمهور درباره توافقنامه ژنو، آن را به مثابه پتکی بر سر مخالفان خود (و به زعم ایشان مخالفان هسته ای) بکوبد و با آنان تسویه کند، آنچنان که در گفت وگوی اخیر خود با روزنامه انگلیسی فایننشیال تایمز درباره مخالفان داخلی و خارجی این توافقنامه فهم عجیبی از «پایان پناه گرفتن مخالفان در پشت رهبری » دارد: « کارهای مهم طبعاً مخالف دارد و باید مخالفان را یا قانع کرد یا به هر حال مخالفت را تحمل کرد ولی چون رهبری هم تأیید کردند، مخالفان دیگر پناهی ندارند که مخالفت کنند!»
به نظر می رسد چنین اظهار نظری فاقد هرگونه دقت نظر کافی در معانی کلمات و بار سیاسی و حقوقی آن است و مغالطات زیادی دارد.
۱- اولاً منظور ایشان از مخالفان توافق هسته ای کیست؟ در ایران هیچ کس نام خود را با این عنوان در جایی ثبت نکرده است که « من مخالف توافق هسته ای هستم». کسانی که تاکنون دغدغه های خود را در این باره علنی کرده اند، نسبت به « توافق نامتوازن » هشدار داده اند و هیچ انسان عاقلی مطلقاً با اصالت توافق هسته ای مخالفت نمی کند. آیا خود آقای هاشمی طرفدار توافق نامتوازن و یکجانبه به سود غرب است؟! معلوم است که چنین نیست. دیگران نیز همه دغدغه های خود را برای یک «توافق خوب » یا « توافق بهتر » به کار گرفته اند و گاهی همان نقشی را بازی می کنند که رسانه ها و شخصیت های مخالف توافق در کشورهای غربی بازی کرده اند، یعنی آنان برای امتیاز گیری بیشتر و تسهیل کار مذاکره کنندگانشان دست به مخالفت می زنند و در کشور خود به عنوان قهرمان و پاسداران منافع ملی شناخته می شوند ولی متأسفانه وقتی در داخل کسانی همین نقش را به عهده می گیرند، آن که باید بهتر از هر کس مصلحت را تشخیص دهد، آنان را در یک تسویه حساب شخصی به باد ناسزا می گیرد!؟
۲- پس از توافق ژنو و نامه رئیس جمهور به رهبری و نهایتاً پاسخ رهبر انقلاب به رئیس جمهور مبنی بر اینکه « دستیابی به آنچه شما مرقوم داشته اید » درخور تقدیر و تشکر است، نیروهای انقلاب با این موضع کاملاً همسو و هماهنگ شده اند و اگر هشدار یا نکات کارشناسانه ای را که به آن اعتقاد دارند، بیان می کنند، صرفاً در همین جهت و برای پیشبرد بهتر کار در ادامه مذاکرات تا حصول نتیجه نهایی است. قطعاً آقای هاشمی اذعان دارند که کار تمام نشده است و فقط آغاز شده و تأکید غرب بر حفظ ساختار تحریم های اصلی و حملات و برنامه های آنان برای گرفتن حق غنی سازی از ایران، نیازمند پشتیبانی داخلی است. معلوم نیست آقای هاشمی چرا نمی تواند اظهارات کارشناسی نیروهای انقلاب در نقد توافق نامه را تحمل کند و آنان را با چوب « مخالفان توافق » می راند؟ با آنکه می داند همه این نقدها ، مشروط و نسبی است و نمی تواند با عنوان مطلق مخالفت از آن نام برد.
٣- نکته تأسف بارتر این سخنان که انگیزه این نوشته شد، بازی آقای هاشمی با جایگاه رهبری و مردم است. اینکه گویا مثلاً منتقدان با امری حقیقی و ثابت شده مخالفت می کردند و سپس بدون آنکه بدانند رهبری انقلاب روزی همین توافق را تأیید می کنند، برای اثبات مخالفت خود به رهبری پناه می برده اند و رهبری نیز ظاهراً خلاف نظر آتی خود به ایشان پناه می داده اند! یا اینکه رهبری خود از مخالفان توافق بوده اند و به مردم مخالف نیز پناه می داده اند و حالا با تأیید نامه رئیس جمهور دیگر پناهی برای مخالفان وجود ندارد!؟
این یعنی چرخاندن مفاهیم و اخبار و واقعیت ها، یعنی همین کاری که امریکایی ها پس از هر مذاکره به آن متوسل می شوند و فریاد اعتراض مذاکره کنندگان ایرانی را به آسمان می برند.
سخن رهبری انقلاب درباره مذاکره و توافق هسته ای در یک دهه گذشته روشن است و تأکیدات ایشان درباره تیم مذاکره کننده فعلی از جمله اینکه اینها فرزندان انقلابند و نباید سازشکار خوانده شوند و نباید تضعیف شوند و اینکه اینها مأمور نظام ( و در حقیقت مأمور رهبری ) هستند، دقیق تر و قابل فهم تر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد. تکلیف نیروهای انقلاب نیز در برابر این سخنان مشخص است اما ظاهراً تکلیف دیگران که از دل این مواضع روشن برای خود مفهوم مطلق « مخالفان هسته ای» را می تراشند و با آن به روزنامه های انگلیسی حال می دهند، هنوز روشن نیست.
۴- البته برای بهتر فهمیدن اینکه چرا کار آقای هاشمی در توجه به معانی واژه ها سخت و کار ایشان در چرخاندن مفاهیم آسان شده است، کافی است به بخش دیگری از همین گفت و گو ی با فایننشیال تایمز دقت کرد، آنجا که درباره سرنوشت خود در انتخابات ریاست جمهوری می گوید: «امسال برای اینکه کشور به جایی رسیده بود که مردم از من این خواسته را داشتند و فکر می کردند که شاید من بتوانم کاری کنم، من هم به امید اینکه راه نجاتی باز کنم، پذیرفتم و بدخواهان نگذاشتند.»
آقای هاشمی قانون اساسی و شورای نگهبان قانون اساسی را بدخواهان می نامد، در حالی که خود یک مقام مسئول رسمی جمهوری اسلامی ایران است و چون او روندهای قانونی را « بدخواهان » می نامد، از انگلیسی هایی که سخنان او را می شنوند، چه انتظاری داریم که به ما و قوانین ما احترام بگذارند؟! با تعبیر آقای هاشمی هر مرجع قانونی یا اجتماعی که بر سر راه بازگشت هاشمی به قدرت باشد، بدخواهی با ایشان است، مثلاً در دو مورد دیگر که ایشان از شورای نگهبان صلاحیت گرفت و وارد انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شد و مردم او را انتخاب نکردند، با او بدخواهی کرده اند؟! شاید هم هاشمی می داند که احتمال سرنوشت مشابه دو انتخابات پیشین برای او در انتخابات اخیر فراوان بود و رأی شورای نگهبان (بدخواهان) خیرخواهی برای او بوده است که بار دیگر به چنان سرانجامی دچار نشد اما چه چاره که زبان سیاستمداران کمتر به حقایق باز می شود.
آفرینش:هزار نکته در گزارشی ۱۰۰ روزه
«هزار نکته در گزارشی ۱۰۰ روزه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می خوانید؛رییس جمهور پس از ۱۰۰ روز کاری به وعده خود جهت اطلاع از وضعیت و اوضاع کشور به آحاد مردم عمل کرد و در رسانه ملی به گفتگو نشست. جدای ازاین که روش گفت و شنودهای یک طرفه در برنامه تلوزیونی رییس جمهور تغییر کرده بود، نحوه اطلاع رسانی و دادن آمارهای مختلف در نوع خود متفاوت بود.
از یک سو در جریان قرار دادن مردم نسبت به واقعیت هایی که در کشور در جریان است برای مردم مورد پسند بود و از سوی دیگر اطلاع از آمارهای اعلامی نسبت به اتفاقاتی که در طی چند سال گذشته رخ داده، تعجب آور!
شنیدن تعابیری همچون "نبود کالاهای اساسی"، "خزانه خالی" ، "تورم ۴٣ درصدی"، "بدهی ۲۰۰ هزار میلیاردی"، "کسب بالاترین درآمد تاریخ نفت"، "رشد اقتصادی منفی"، "نقدینگی ۴۷۰ هزار میلیاردی"، "کتاب های ممنوعه و نویسندگان ممنوع القلم" و...، مردم را با شوکی قوی مواجه کرد. این تامل درهمگان به وجود آمد که آیا این صحبت ها برگرفته از واقعیات است یا همچون گذشته جنبه تبلیغاتی و صرفاً آمارسازی دارد!؟. البته قبول این آمارهای نگران کننده بسی راحت تر از قبول ادعاهایی بود که مدام از آرام بودن اوضاع و گلستان بودن مملکت درطی چند سال گذشته خبرمی دادند.
البته درکنار این آمارهای ناگوار امیدهایی نیز چاشنی صحبت های رییس جمهور گردید، و نباید صرفاً به نقاط منفی این گزارش نگاه کرد. کاهش چند درصدی تورم، تلاش درجهت سامان بخشیدن نظام اقتصادی، توفیقات در سیاست خارجی، تمهیدات فرهنگی و... ازجمله موارد امیدبخش برای مردمی بود که صرفاً مجبور به شنیدن و تحمل هستند!.
اما درفکر و ذهن مردم نسبت به گزارش ۱۰۰ روزه رییس جمهور هزاران نکته نقش بست که مسلماً گذر زمان در قالب تاریخ و مقایسه عملکرد دولت های مختلف در این مورد قضاوت لازم را خواهد کرد. از مسائل سیاسی و اقتصادی گرفته تا مسائل اجتماعی و فرهنگی، شائبه و نکات بسیاری را درذهن مردم تداعی کرده است. قصد سیاه نمایی عملکرد دولت قبل و یا حمایت از دولت وقت را نداریم، اما این گزارش ارائه شده از دوحال خارج نیست، یا این ادعاها و آمار و ارقامی که ارائه شده واقعیت دارد و یا این گزارش ها از وضعیت کشور جنبه تبلیغاتی صرفاً جهت توجیه وضعیت فعلی و کاهش سطح توقعات عمومی ارئه شده است.
متاسفانه حقیقت واقعی این است که در هر دوحالت متضرر اصلی ملت و منافع ملی کشور می باشند. ما به همراه مردم کمی با زبان عامیانه با دولت مردان سابق و مسولان فعلی سخن می گوییم و توقع داریم که صحت و سقم این ادعاهای مطرح شده مورد بررسی قرار گیرد.
دراین که دولت نهم و دهم بیشترین درآمد تاریخ نفت ایران را در دست داشته شکی نیست و نیاز به تحقیق ندارد، اما درمورد نحوه عملکرد و هزینه این درآمدها اما و اگرهای بسیاری وجود دارد. اگرمیزان بدهی ها به بانک ها، میزان تعهدات استانی نیمه تمام مانده، تعهدات سنگین انجام نشده عمرانی و دریک کلام "خزانه خالی" واقعیت دارد، چرا عملکرد ضعیف مدیران و مسولان امر مورد تحقیق و بازخواست قرار نمی گیرد؟! این آمارو ارقامی که از درآمدها و داشته های فعلی کشور به مردم ارائه شده، از آمار و ارقام کشورهای جنگ زده ای همچون عراق و افغانستان بدتر است! لااقل آنها براساس آمار رشدی مثبت در کشورشان داشته اند و با آمار رشد منفی ۵.٨ مواجه نیستند!
مسولان وقت نیز باید توجه داشته باشند که حسن انتخابشان از سوی مردم صرفاً به جهت تغییر این وضعیت و بهبود شرایط فعلی کشور بوده است و بس. امیدواریم اعلام این آمارو ارقام نگران کننده وضعیت اقتصادی کشور از جنبه بهانه تراشی درجهت عدم توانایی تغییر شرایط نبوده باشد، که انشاالله هم این چنین نیست.
آنچه امروز مردم را قادر ساخته تا این وضعیت سخت معیشتی را تحمل کنند صرفاً امیدی است که در دل آنها نسبت به آینده کشور به وجود آمده است. لذا ضروریست تا مسولان قدر این همراهی مردم را بدانند و با بکارگیری نهایت انرژی و پتانسیل های مدیریتی کشور درصدد بهبود اوضاع باشند، تا لااقل در گزارش بعدی آمارو ارقامی رو به رشد و امیدوارکننده به ملت ارائه شود.
حمایت:راهکارهای پیشگیری از جرایم ثبتی
«راهکارهای پیشگیری از جرایم ثبتی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم دکتر ایرج گلدوزیان است که در آن می خوانید؛جرم ثبتی نقض عمدی یا خطایی قوانین و مقررات ثبتی است که در قوانین و مقررات ثبتی برای آن مجازات هایی پیش بینی شده است. این مجازات ها به طور خلاصه عبارتند از حبس، جزای نقدی، تعطیلی محل کسب و لغو پروانه، انفصال و محرومیت از حقوق اجتماعی. هر چند این مجازات ها می توانند تا حدودی مفید باشند اما به دلیل اینکه این گونه پاسخ ها در قبال ارتکاب اعمال ممنوعه و غیر مجاز بعد از وقوع جرم هستند و حالت کیفری برای فرد خاطی دارند دارای هزینه های روانی و مادی برای فرد و جامعه هستند بنابراین پیشگیری از وقوع جرم از اهمیت خاصی برای قانون گذار برخوردار است. از این حیث پاسخ های دیگری نیز در برابر تخلفات و جرایم در نظر گرفته شده اند که از ارتکاب اعمال غیر مجاز جلوگیری کنند. خصیصه ای که این نوع از پاسخ های پیشگیرانه دارند این است که لزوما قهرآمیز نیستند. حال آنکه مجازات ها قهرآمیز و سرکوبگر هستند و فقط برای سرکوب مرتکب به کار گرفته می شوند. اعدام، حبس، انفصال از خدمات دولتی و سایر مجازات های مقرر در قوانین و مقررات ثبتی نمی توانند به طور کامل اقداماتی موثری در پیشگیری از جرایم باشند هرچند توانسته اند از وقوع جرایم ثبتی تا حدودی جلوگیری کنند. در ادامه به بررسی شیوه های پیشگیری از جرایم ثبتی می پردازیم:
اقدام های قوه قضاییه
قوه قضاییه در اجرای بند ۴ اصل ۱۵۶ قانون اساسی به منظور نیل به اهداف پیشگیری از جرم و اصلاح مجرمان می تواند با تهیه نشریه ها و جزوه های حقوقی مرتبط با مسایل ثبتی، آنها را در اختیار اداره ها و ارگان های مختلف قرار دهد تا از این راه، مراجعان و کارمندان به تکالیف قانونی خود آگاه شوند.
نقش قوانین ثبتی
مطابق ماده ۱۰ قانون ثبت قبل از اقدام به ثبت عمومی باید مراتب ثبت در هر ناحیه در جراید به اطلاع عموم برسد و مواد ۱۱ و ۱۴ قانون ثبت نیز لزوم الصاق آگهی در خصوص تقاضای ثبت ملک و تحدید حدود در محل وقوع ملک را یادآور شده است. بند ۶ ماده ۱۴۷ اصلاحی قانون ثبت نیز بر ضرورت نشر آگهی ثبت ملک در جراید کثیرالانتشار تاکید کرده است مبنی بر اینکه آگهی های ثبت ملک در جراید کثیرالانتشار منتشر شود تا عموم مردم از تقاضای ثبت در یک منطقه اطلاع یابند و حتی برای حصول اطلاعات بیشتر بتوانند به اداره ثبت اسناد و املاک محل وقوع املاک مورد تقاضای ثبت مراجعه و از محل دقیق ملک مورد تقاضای ثبت آگاهی پیدا کنند.
اقدام های آموزشی
اقدام های آموزشی هم شامل مردم عادی است و هم کارکنان ثبت اسناد و املاک، سردفتران و دفتریاران را شامل می شود. با توجه به اینکه تعداد زیادی از جرایم ثبتی از طرف مردم عادی ارتکاب می یابد، آموزش و آگاه سازی مردم نقش ارزنده ای در پیشگیری از جرم دارد. علاوه بر آنکه بزه دیدگان این جرایم نیز خود مردم جامعه هستند. آگاهی و اطلاع کامل از مقررات و قوانین ثبتی در وهله نخست اراده فرد را در خصوص خودداری از ارتکاب بزه قوی تر می کند و دوم اینکه می تواند مانعی در راه ارتکاب جرم توسط افراد شود. برنامه های آموزشی مردم در سطوح ابتدایی می تواند از آموزش و پرورش و کتب درسی شروع شود. همچنین آگاهی دادن به مردم از طریق جراید و صدا و سیما و آموزش های دینی، برای پیدا کردن احساس مسئولیت نسبت به ضررهای ناشی از جرم و پیامدهای اعمال مجرمانه دیگران، در پیشگیری از جرایم بسیار موثر است. در خصوص کارمندان ثبت و سردفتران و دفتریاران نیز برقراری دوره ها و کلاس های آموزشی منظم و مستمر، لزوم کارآموزی دقیق برای مدت مناسب، نظارت مستمر و دقیق بر کار کارکنان ثبت و سردفتران و دفتریاران می تواند در امر پیشگیری از جرایم و تخلفات ثبتی موثر باشد. کارمندان ثبت که برای رسیدگی به پرونده های ثبتی و یا کارشناسانی که برای تحقیقات محلی برای ثبت املاک انتخاب می شوند باید آگاهی کافی در خصوص وظیفه خود داشته باشند و موقعیتی را که با استفاده از آن افراد امکان ارتکاب جرم و تخلف را دارند بشناسند. البته داشتن آگاهی نیاز به مطالعه آموزشی دارد و در کنار آن تجربه نیز نقش تکمیل کننده ای دارد. کارکنان ثبت اسناد و املاک برای احراز سِمت های کارشناسی، نمایندگی ثبت و مسئولیت باید دارای سابقه کافی بوده و دوره های آموزش شغلی را طی کرده باشند. سازمان ثبت اسناد و املاک نیز با توجه به نیاز استان ها در رشته های مختلف ثبتی با اعزام کارشناسان به مرکز استان ها اقدام به امر آموزش ابتدایی و تکمیلی کارکنان ثبت می کند. بدون طی این دوره ها و نیز کسب نکردن تجربه کافی و تایید آن از طرف مقام مسئول، اعطای مجوز کارشناسی و یا سمت نمایندگی ثبت و مسئولیت میسر نیست. شخصی که به عنوان کارشناس یا نماینده ثبت مسئول تحقیق محلی برای تقاضای ثبت ملک است اگر فاقد بصیرت کافی باشد، دیگران به راحتی می توانند با سوء استفاده از او اقدام به اخذ سند مالکیت معارض کرده یا ملک غیر را به نام خود ثبت کنند. مسئول اداره ثبت نیز اگر فاقد آگاهی حقوقی و ثبتی کافی باشد همیشه در معرض خطر ارتکاب جرم از طرف مجرمان است.
نقش رسانه های گروهی
رسانه های گروهی با شناسایی و تحلیل معضلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و از سویی با اتخاذ تدابیر و به کارگیری اقدامات مناسب می توانند در کاهش میزان جرایم، نقش بسزایی داشته باشند. علاوه بر این مطبوعات و نشریه ها نیز نقشی بسزایی در تأثیر بر افکار عمومی و پیشگیری از جرایم دارند. همچنین رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی از قبیل صدا و سیما، روزنامه های کثیرالانتشار، جراید محلی و ... در مقام برنامه های تبلیغاتی به منظور افزایش علم و اطلاع مردم نسبت به مسایل و مقررات ثبتی، می تواندگام های موثری برای پیشگیری از جرایم و تخلفات بردارند.
شرق:بلایای آلودگی پیشکسوت تر از تحریم ها
«بلایای آلودگی پیشکسوت تر از تحریم ها»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم محمد درویش است که در آن می خوانید؛
۱) دوباره به روزهای میانی شش ماهه دوم سال نزدیک می شویم و بار دیگر، این غول آلودگی هواست که سرحال تر از هر زمان دیگری، مردم را بی حال تر کرده و نفسشان را به شماره انداخته است. چرا؟ این پرسشی است که همواره در چنین روزهایی بیش از هر زمان دیگری در رسانه ها مطرح می شود و البته ظاهرا همچنان بدون پاسخ مانده است. می گویند: هر خودرو فرسوده معادل ٣۰ خودرو سالم هوا را آلوده می کند. تعداد خودروهای فرسوده در کلانشهر تهران اینک به ۷۰هزار می رسد؛ یعنی معادل دومیلیون خودرو اضافی را معابر و مردم نفس بریده تهران مجبورند که تحمل کنند؛ آن هم تهرانی که حتی پیش از حادشدن این موضوع، سالانه ۲۰۰میلیارد دقیقه از وقت شهروندانش در ترافیک دود می شد و به هوا می رفت! چه کسی مسوول از خط خارج کردن خودروهای فرسوده است؟ آیا یافتن پاسخ این پرسش دشوار است؟
۲) جالب آنکه آلودگی معادل دومیلیون خودرو دیگر هم در اثر رفت وآمدهای روزانه پروازی ۲۰۰ هواپیما در فرودگاه مهرآباد بر تهرانی ها تحمیل می شود، چراکه به گفته یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی – احمدعلی مقیمی - هر فروند هواپیمایی که از باند فرودگاه بلند می شود، برابر ۱۰هزارخودرو آلودگی ایجاد می کند! پس تا همین جا و قبل از ورود به بررسی ناوگان واقعی شهری تهران، اثر ناوگان مجازی موجود در تهران، خود چندبرابر ظرفیت معابر پایتخت را به اشغال درآورده و متاثر کرده است. آیا کسی هست که نداند مسوول ساماندهی به وضعیت فرودگاه مهرآباد کیست؟
٣) سال گذشته شرکت کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران، اعلام کرد عدد اکتان بنزین های معمولی و سوپر ساخت داخل به ترتیب ۸۳ و ۹۵ است، یعنی ۹٨درصد از بنزینی که در کشور مصرف می شود، دارای عدد اکتانی است که دست کم ۱۲واحد کمتر از آن چیزی است که باید باشد. افزون بر آن، میزان ترکیبات آروماتیک موجود در بنزین (شامل بنزن، تولوئن و زایلین) که همان مواد سرطان زای خطرناک محسوب می شوند، بین دو تا سه برابر آن چیزی است که باید در یک سوخت با استاندارد یورو۴ وجود داشته باشد! مسوول تولید و پخش سوخت باکیفیت کیست؟ به نظر نمی رسد که یافتن پاسخ این پرسش هم دشوار باشد!
۴) حتی اگر سوخت خودروها به کیفیت مطلوب برسد، سازوکار (مکانیسم) سوخت و ساز اغلب خودروهای تولید داخل کشور، پاسخگوی استاندارد بالاتر از یورو۲ نیست و عملا ریختن سوخت با کیفیت در باک چنین خودروهایی هم نمی تواند باری از غلظت آلودگی هوای تهران بر دارد. چه کسی متولی نظارت بر ساخت خودرو در صنایع مرتبط داخلی است؟ آیا از این پرسش آسان تر هم وجود دارد؟!
۵) روزانه ۶۰میلیون لیتر مازوت در نیروگاه های شهیدرجایی در آزادراه تهران- قزوین، بعثت در جنوب تهران، شهیدمنتظرقائم در جاده کرج و نیروگاه طرشت و ده ها واحد بزرگ صنعتی در اطراف تهران ازقبیل سیمان آبیک و سیمان تهران دارد مصرف می شود که فرآیند سوختن حاصل از آن، یکی از بزرگ ترین عوامل تولیدکننده ذرات معلق در تهران است. چرا نهاد مسوول در این حوزه خود را موظف به جایگزین کردن سوخت مناسب در واحدهای تولیدی تحت امرش نمی بیند؟ آیا کسی هست که پاسخ این پرسش را نداند؟
۶) البته در کنار همه این مولفه های تشدیدکننده آلودگی هوای تهران، موارد متعدد دیگری هم وجود دارد که سبب بحرانی ترشدن شرایط زیستن در پایتخت و اغلب کلانشهرهای وطن را به وجود آورده است؛ مواردی چون تبدیل تهران به یک کارگاه ساختمانی بزرگ به ویژه در طول سه سال گذشته، افزایش بلندمرتبه سازی در کریدور غربی پایتخت، تشدید فعالیت کارخانه های برداشت شن و ماسه در بستر رودخانه خشک کرج، واقع در جنوب باختری تهران، عدم گسترش مطلوب و متناسب ناوگان حمل ونقل ریلی و...
فرجام سخن: همانطور که ملاحظه می شود، به نظر می رسد تمامی نهادهای نظارتی، دولتی و حکومتی یا ستقیما در بروز بحران آلودگی هوا دست دارند یا با سکوت و بی تفاوتی خود اجازه داده اند تا وخامت شرایط به جایی برسد که چاره ای جز تعطیلی مدارس و ادارات دولتی باقی نماند؛ حرکتی که خود میلیاردهاتومان به خزانه ملک و ملت خسارت می زند. انتظار ما از دولت تدبیر و امید آن است که بدون ملاحظه کاری به دلیل یا دلایلی که سبب شده تا کار به این نابسامانی برسد، اشاره کند. بی شک بخشی از تشدید شرایط وخامت بار کنونی ناشی از تحمیل تحریم های اقتصادی فله ای غرب علیه ایران است. به همین دلیل هم اغلب فعالان محیط زیستی با ارسال نامه ای به «بان کی مون»، به وی یادآور شدند که ادامه این روند ممکن است آشکارا بر خلاف آموزه ای عمل کند که سازمان ملل متحد، خود را پرچمدار حراست از آن می داند؛ یعنی حفظ محیط زیست کره زمین به عنوان عاملی برای تحکیم صلح جهانی. با این وجود، نباید به این دل خوش کرده و فراموش کنیم که بحران آلودگی هوا، قدمتی به مراتب بیشتر از آغاز دور جدید تحریم های کور علیه ایران و ایرانیان دارد! قدمتی که سابقه آن به بیش از نیم قرن پیش می رسد! نمی رسد؟
مردم سالاری:گزارش متین
«گزارش متین»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حجت الاسلام رسول منتجب نیا است که در آن می خوانید؛ گزارش ۱۰۰ روزه رییس جمهوری به مردم ایران اقدامی جامع، متین و منطقی بود. همه دیدند که آقای روحانی با چه ادبیات فاخری مردم را مورد خطاب خود قرار داد و با وجود انتقادات زیادی که به مجموعه قبلی داشت، تحت هیچ شرایطی از چارچوب ادب و متانت خارج نشده و کمترین توهینی هم نکرد تا به آنهایی که به تهمت و توهین عادت دارند، نشان بدهد که فضای مودبانه بهترین فضا برای نقد دیگری است.
گزارش صد روزه که به طرز کاملا عجیبی مورد انتقاد عده ای واقع شده است، به بهترین شکل ممکن واقعیتهای موجود را به اذهان عمومی شرح داد و دقیقا به همین دلیل می توان گفت که بعد از گزارش ۱۰۰ روزه رییس دولت، حالا آحاد مختلف مردم به تحلیلی واقعی از شرایط روز رسیده اند و می دانند که چه وضعیتی بر کشورشان حاکم است.
همچنین باید یادآور شد که «ارایه گزارش ۱۰۰ روزه» یکی از وعده هایی بود که حسن روحانی در فعالیت انتخاباتی وعده داده بود و این عمل را باید به حساب وفای به عهد گذاشت، واقعا باید از آنهایی که مخالف گزارش هستند، این سوال را پرسید که کجای این کار با قانون و عرف منافات دارد که این همه آشفته شده و بر خود واجب می دانند که موضع منفی داشته باشند، آن هم در شرایطی که مردم به طور آشکار از این اتفاق خوشحال و البته راضی هستند و آن را نمونه روشنگری دولت مستقر در جمهوری اسلامی به حساب می آورند.
حالا همه می دانند که وضعیت ما به لحاظ ذخائر اقتصادی چطور است و دولت با چه شرایطی روبرو است و برای رسیدن به هدف نهایی که همان آرامش عمومی است، چه سد و موانعی وجود دارد تا بتوان اینطور گفت که «آگاهی مردم از وضعیت موجود» اتفاقی است که باید رخ می داد و به همین دلیل باید از رییس جمهوری تقدیر و تشکر کرد.
با همه این تفاصیل، شاهد این هستیم که عده ای همچنان اصرار به نادیده گرفتن تاثیرات مثبت دولت فعلی و البته ندانم کاری مجموعه ای هستند که در هشت سال گذشته هزینه هایی جدی را به جامعه تحمیل کردند تا این ذهنیت به وجود آید که برخی حاضرند تا منافع ملی را حاشیه نشین ببینند تا از این طریق مصالح و اهداف درون جریانی خود را دنبال کنند.
باید منتقدان گزارش ۱۰۰ روزه رییس جمهوری را به دو دسته تقسیم کرد. گروه اول چهره هایی هستند که در عضویت دولتهای نهم و دهم قرار داشتند و به همین دلیل انتقاد از روند سالهای ٨۴ تا ۹۲ را به طور طبیعی انتقاد از خود تلقی می کنند و به همین دلیل برای اینکه به زعم خود پاسخی به مباحث مطرح شده بدهند، حاضر به هر اقدامی می شوند.
دسته دوم هم حامیانی هستند که تلاش زیادی برای روی کار آمدن دو دولت گذشته داشتند و به خوبی می دانند که در بحران های به وجود آمده سهم دارند و به همین دلیل در هر زمان که انتقادی مطرح می شود، بر خورد واجب می دانند تا با واکنش نشان دادن دنبال اعاده حیثیت خود باشند. اینگونه تحرکات در حالی است که آنها باید با شنیدن پیامی که مردم در ۲۴ خرداد دادند، در رفتار خود تغییراتی به وجود بیاورند و به جای پرداختن به منافع سیاسی، به این فکر باشند تا سوار بر موج اعتدال به وجود آمده، سهمی در پیشرفت های محتمل آتی داشته باشند.
ابتکار: قصه پر غصه یک گزارش ۱۰۰روزه
«قصه پر غصه یک گزارش ۱۰۰روزه»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم اشکان بنکدار جهرمی است که در آن می خوانید؛رئیس جمهور کشورمان سه شنبه شب در برنامه گفت وگوی زنده تلویزیونی در شبکه یک سیما حضور یافت و به ارائه گزارش عملکرد ۱۰۰ روز اول کار دولت یازدهم و اقدامات دولت در این دوره پرداخت. در این گفت وگو که در دفتر کار رئیس جمهور صورت گرفت، وی بیان داشت طبق وعده ای که داده بوده، این گزارش را ارائه می دهد.
این گزارش در حالی ارائه می گردد که طیفی ازاصولگرایان مخالف دولت در این بازه کوتاه صد روزه دائماً، وعده روحانی را بهانه ای برای انتقادهای خود قرارداده بودند و از او نسبت به مصیبتهای به وجود آمده در دولت قبل حساب و کتاب می خواستند. به نوشته برخی سایت ها صدا و سیما به شدت تلاش کرده است که حسن روحانی از ارائه گزارش وضعیت اسفناکی که از دولت پیشین برایش به میراث مانده کمتر سخن بگوید. به نوعی مخالفان روحانی ضمن بهانه جویی های مثال زدنی از او انتظار دارند نسبت به آن چه از سلف خود تحویل گرفته سکوت کند و همه آن مصیبتها را به پای خود بنویسد و بپذیرد که همه مشکلات هشت سال گذشته نه از جانب احمدی نژاد و اصولگرایان حامی او، بلکه خودبه خود به وجود آمده است! اما اگر آمارهای تکان دهنده رئیس دولت یازدهم هم نبود، وضعیت اقتصاد کشور درسالهای اخیر آنقدر دهشتناک بود که نه تنها اقتصاددانان و سیاست پیشگان بلکه مردم عادی هم با گوشت و پوست خود درد آن را حس نمودند.
با همه این اوصاف ارائه این گزارش در برابر مردم، به ویژه تعهد رئیس جمهور در ادامه دار بودن این گزارشها، بسیار امیدوار کننده می نماید. برای اولین بار پس از هشت سال به سبب همت والای مردم در حماسه ۲۴ خرداد، از صدا و سیما شاهد رفتاری مودبانه و در خور شأن رئیس جمهوری اسلامی همراه با آمارهای واقعی و در عین حال حیرت انگیزی بودیم که سالها با فریبکاری از مردم پنهان نگه داشته می شد و حتی به مدد رسانه ملی و برخی تریبون های دیگر وارونه جلوه داده می شد. هشت سال اقتصاد، فرهنگ و سیاست داخلی و خارجی این مملکت در سایه بی تدبیری ها، کشور را دچار بحرانهای وخیمی نمود که حتی در زمان هشت سال دفاع مقدس هم تجربه نشده بود.
حکایت پولدارترین دولت تاریخ ایران و در عین حال خالی ترین خزانه و بدهکارترین آن، تورم ۴٣ درصدی توأمان با رکود اقتصادی با نرخ رشد منفی ٨/۵ درصد، گرفتار آمدن در دام تحریمها همراه با وابستگی روزافزون به خارج به سبب نابودی کشاورزی و واردات بیش از ۷ میلیون تن گندم در سال و پس از این که در دولت اصلاحات از این نظر به خودکفایی رسیده بودیم، افزایش روزافزون واردات با دلارهای یارانه ای که پول این ملت را روانه جیب بازرگانان چینی و کره ای نمود، ممنوع القلم شدن اصحاب فرهنگ و بی مهریهای ناروا بر اهالی سینما و کلاً تلاش برای تسلط فرهنگ دولتی، ناکامیها در سیاستهای خارجی به ویژه ایجاد بن بست در مذاکرات هسته ای به سبب سوء محاسبات و لجاجتها و بسیاری موارد تأسف بار دیگر در سخنان رئیس جمهوری با این که حکایت از صلابت و شفافیت رئیس دولت تدبیر و امید داشت ولی یاد آور روزهای بسیار تلخی بود که بر این مردم گذشت.
این بار رئیس دولت از در عوامفریبی و آماربازی وارد نشد و حتی خود را در قبال تمام تعهدات دولت قبل مسئول دانست و مهمتر این که معضلات موجود را بهانه ای برای فرار از ادای وظیفه خود قرار نداد و بهبود اوضاع نابسامان فعلی را در شکلی واقع گرایانه نوید داد. وی همچنین از پاسخگو بودن دولتش گفت وحتی از انتقادهای صدا و سیما که بعضاً غیر منصفانه می نماید نیز استقبال کرد.
کلام آخر این که آن هشت سال گذشت و آن مردی که قطعنامه ها را کاغذ پاره می خواند رفت، ولی یاد آن سالها می تواند تجربه ارزشمندی برای همه باشد به ویژه آنان که از هر فرصتی برای لاپوشانی کارهای عوامگرایانه و علم گریز دولت گذشته که به صورت عادت نامیمون گردانندگان امور کشور در آمده بود، استفاده می کردند. در نقطه مقابل اما بودند کسانی که پیش و بیش از دیگران متوجه وضع نامطلوبی شده بودند که دولتیان سابق با سیاستهای توده گرایانه و تعریفی تحریف شده از عدالت، چهار نعل به سوی آن به تاخت می رفتند.
آقای رئیس جمهور! کسانی پیش از شما همین مسائل را بیان کردند. کسانی که آن زمان به جرم سیاه نمایی مورد بی مهریهای فراوان قرار گرفتند و گاه راهی به حبس نیز پیدا کردند. شاید اگر آن روزها گوش شنوایی از سر دلسوزی و خردمندی می شنید آن چه باید می شنید، وضع کشور بدین حد به وخامت نمی گرایید و میلیاردها میلیارد سرمایه مادی و معنوی مملکت نابود نمی شد.
آقای رئیس جمهور اکنون که پیروزمندانه با استفاده از پتانسیل های موجود کشور بر بن بست هسته ای فائق آمده اید، شاید وقت آن باشد که فکری به حال قفل های ناگشوده دیگری که اقتصاد، فرهنگ واجتماع را با مشکل مواجه کرده، نیز بگشایید.
آرمان:سیاست خارجی دکتر روحانی در ۱۰۰روز
«سیاست خارجی دکتر روحانی در ۱۰۰روز»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم دکتر سیدعلی خرم است که در آن می خوانید؛هنگامی که دکتر روحانی دولت یازدهم را تحویل گرفت، پرونده هسته ای دچار بن بست شده بود. در داخل مردم نمی دانستند پرونده هسته ای به کجا می رود و چرا ایران و جهان از مذاکرات به نتیجه نمی رسند؟ ساخت بمب اتم طبق فتوای مقام معظم رهبری حرام دانسته شد ولی در مقابل جهان فشارهای سیاسی، تهدیدات نظامی و تحریم ها را افزایش داد.
بعد از سال ها که پرونده هسته ای ایران مسیر پرپیچ و خم سیاسی خود را طی کرده و به ویژه در سال های گذشته که این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع داده شد و ۵ قطعنامه علیه ایران صادر شد و این قطعنامه ها لازم اجرا و لازم الاتباع برای همه کشورهای دنیا شده بودند و تحریم ها اثر وجودی آنها به شمار می رفتند به دنبال آن آمریکا و سپس اتحادیه اروپا تحریم های ظالمانه یکجانبه خود را بر کشورمان تحمیل نمودند.
تحریم های شورای امنیت به دلیل کسب اجماع جهانی جنبه قانونی داشته و جدای از اینکه حق یا ناحق باشد، جهان آن را به عنوان مصوبات حقوق بین الملل قبول دارد، لذا هرگونه ایستادگی درمقابل قطعنامه های شورای امنیت باعث درگیری با کل جامعه بین المللی می شد. دکتر روحانی باید این پرونده هسته ای را در ۱۰۰روز از این بن بست خارج می کرد. پیام مردم در انتخابات اخیر، اصلاح پرونده هسته ای به طریقی بود که از تندروی پرهیز شده و کشور راه همکاری و تعامل سازنده را در پیش بگیرد به ترتیبی که اصل صنعت و تکنولوژی هسته ای در کشور باقی مانده و به راه پیشرفت خود ادامه دهد اما با جهان به مرز تنش و تشنج نرسد.
رئیس جمهور دکتر روحانی با درک پیام مردم درصدد برآمد راهبردی جدید در سیاست خارجی اتخاذ نماید که در پرتو آن پرونده هسته ای هم بتواند راه پرپیچ و خم خود را طی کرده و به آنچه مردم می خواهند، برسد. همچنین اوضاع اقتصادی که نه تنها تحریم بلکه بیشتر از آن سوءمدیریت دولت گذشته باعث نزول آن شده بود را تصحیح کند. جامعه جهانی هم از ادامه آن وضعیت خسته و نگران شده بود زیرا پایان آن سیاست، منتج به نتیجه نمی شد و بعضا به استثنای چند کشور نظیر عربستان و رژیم صهیونیستی درگیری نظامی گزینه ای مطلوب به شمار نمی رفت. زیرا به هر حال خسارات فراوانی هم به ساختار خاورمیانه وارد می آمد که منافع غرب و به ویژه آمریکا را در موضع ضعف و ناتوانی قرار می داد.
اما همگان شاهد بودند به همت راهبرد جدید رئیس جمهور در سیاست خارجی که اجازه می داد به مدد روش های دیپلماتیک و تعامل سازنده توسط مذاکره کنندگانی حرفه ای، نه بن بست ادامه یابد و نه کشور به سوی تسلیم به شرایط تحمیلی یا گزینه نظامی متمایل شود توافق ایران و گروه ۱+۵ در ژنو شکل گرفت که خروج از بن بست و عبور از شرایط تحمیلی بدخواهان ایران به شمار می رود. بنابراین ۱۰۰روز دوره ریاست جمهوری آقای دکتر روحانی دوره ای است که هم جامعه جهانی و غرب خسته از بازی های باطل و بی حاصل شده و هم در درون اجماعی بین مردم، رهبری و ریاست جمهوری نسبت به اتخاذ راهبرد جدید در پرونده هسته ای اوج گرفته است. لذا هر دو طرف آماده سازش و همکاری بودند.
این شرایط استثنایی امکان یک گفت وگو و مذاکره جدی بین دو طرف را به وجود آورد لذا خیلی زود تعارفات دیپلماتیک آقای دکتر روحانی و آقای دکتر ظریف در نیویورک به ثمر نشست و راه را برای مذاکرات کارشناسی فراهم کرد. در مذاکرات کارشناسی هم آمریکا شاید بیشترین انرژی و توان را در میان گروه ۱+۵ به کار گرفت که مذاکرات شکست نخورده و بتواند با طرف ایرانی به هر حال به یک تفاهم تحت عنوان برنامه اقدام مشترک برسد. برنامه اقدام مشترک شامل یک برنامه موقت شش ماهه با هدف فریز کردن اقدامات دو طرف شامل عدم گسترش صنعت هسته ای از سوی ایران و عدم گسترش تحریم ها از سوی غرب صورت گرفت.
آنگاه مذاکرات برای نیل به یک راه حل جامع که در آن صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران راستی آزمایی شده و ایران بتواند فعالیت های نامحدود خودش در چارچوب معاهده ان پی تی را ادامه دهد و غرب و شورای امنیت هم تحریم ها را لغو سازند، ادامه خواهد یافت. این شرایط مساعد در صورتی که وسواسان خناس همچنان نتانیاهو در آن تخریب ننمایند می تواند به یک راه حل جامع برای حل پرونده هسته ای ایران بینجامد که مقدمه ای برای تفاهمات بزرگ تر در صحنه بین المللی و منطقه ای خواهد بود و انرژی ایران را در سیاست خارجی برای تبلور بیشتر آزاد خواهد کرد.
دنیای اقتصاد:گزارش صد روزه و استراتژی های اقتصادی
«گزارش صد روزه و استراتژی های اقتصادی»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم زهرا کاویانی است که در آن می خوانید؛رییس جمهور روز سه شنبه گزارش صد روزه عملکرد دولت یازدهم را ارائه کرد. این گزارش در حالی ارائه شد که بسیاری از افراد، مردم عادی، فعالان بازار و عاملان اقتصادی امید زیادی به بهبود اوضاع اقتصادی در آینده، با توجه به تغییرات رخ داده در فضای دیپلماسی و سیاسی کشور، دارند. گزارش صد روزه رییس جمهور از جنبه های بسیاری دارای اهمیت بوده است.
در حالی که دولت یازدهم از ابتدا، اجرای برخی از امور را در صد روزه اول وعده داده بود و در حالی که امید به بهبود اوضاع با روی کار آمدن دولت یازدهم، مجددا در جامعه ایجاد شده بود، چگونگی تحقق وعده های داده شده و به خصوص وعده های اقتصادی و همچنین ارائه چشم اندازی از آینده برای فعالان اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است.
با بررسی عملکرد دولت در صد روزه اول، می توان گفت عمده ترین موفقیت دولت در عرصه دیپلماسی خارجی و سیاست خارجی بوده است. هرچند در زمینه های اقتصادی نیز دولت تلاش کرده تا برخی موانع را برطرف سازد، اما به نظر می رسد توافق هسته ای که روز نود و نهم از فعالیت دولت یازدهم صورت گرفت، مهم ترین دستاورد دولت یازدهم بوده است.
هرچند از آنجا که سیاست های اقتصادی نیاز به زمان دارند، تا تاثیر خود را بر متغیرهای اقتصادی نشان دهند و از این رو انتظار نمی رفت که در صد روزه اول کاری دولت یازدهم، تغییرات محسوسی در متغیرهای اقتصادی کشور مانند نرخ تورم و نرخ بیکاری و.. رخ دهد، اما به نظر می رسد جای برخی موارد اقتصادی در گزارش صد روزه دولت یازدهم خالی بود که از مهم ترین این موارد ارائه یک استراتژی کلی اقتصادی از سوی دولت برای فعالان اقتصادی است.
در حالی که به نظر می رسد فضای سیاست خارجی کشور به سمت ثبات و بهبود اوضاع پیش می رود، فعالان اقتصادی نیازمند آن هستند تا به طور مشخص از استراتژی اقتصادی دولت مطلع شوند، تا با در نظر گرفتن این اطلاعات، برنامه ریزی برای سرمایه گذاری، راه اندازی کسب و کارهای جدید یا سایر موارد را انجام دهند.
عدم ارائه استراتژی مشخص از سوی دولت در بازارهای مختلف، نا اطمینانی را در بین فعالان اقتصادی افزایش می دهد. به عنوان مثال، لازم است تا مشخص شود آیا با برداشته شدن تحریم ها، بازار ارز مجددا با نوسانات زیاد و بی ثباتی روبه رو خواهد بود؟ یا در بازار اعتبارات، آیا با کاهش احتمالی نرخ ارز، نرخ سود بانکی مجددا کاهش خواهد یافت؟ یا اینکه آیا نرخ سود بانکی به علت همخوانی با تورم با افزایش مواجه خواهد بود؟ همچنین در سایر موارد نیز ارائه یک استراتژی مشخص، به تصمیم گیری فعالان اقتصادی کمک بسیاری خواهد کرد. به عنوان مثال، سیاست های دولت در زمینه تنظیم بازار، می تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد. اینکه آیا دولت معتقد به تنظیم بازار از طریق واردات یا سازمان تعزیرات حکومتی هست، یا خیر. مثلا آیا دولت در زمینه تنظیم بازار شب عید، با ورود به بازار و واردات میوه های ارزان قیمت اقدام به تنظیم قیمت ها خواهد کرد؟ اعلام چنین استراتژی هایی می تواند بر حجم فعالیت های کشاورزان و دیگر فعالان بازار تاثیرگذار باشد.
بنابراین در حالی که شاید بتوان گفت، ثبات در بازارها و سیاست های اقتصادی و به طور کلی محیط اقتصاد کلان از مهم ترین عوامل رشد اقتصادی محسوب می شود، افزایش رشد اقتصادی کشور از منفی به صفر درصد همانطور که در گزارش صد روزه رییس جمهور ارائه شده بود، نیازمند ارائه یک استراتژی مشخص اقتصادی از سوی دولت و همچنین التزام دولت به پایبندی به آن در مرحله بعد است.
منبع:جام جم آنلاین
|