یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چه کسی بزغاله است؟! - گفتگو با فرهاد جعفری - هفته نامه حاشیه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۵ آذر ۱٣۹۲ -  ۱۶ دسامبر ۲۰۱٣


«احمدی‌نژاد دوره نخست «عدالت طلب»؛ اما احمدی‌نژاد دوره دوم «آزادیخواه» است. اضافه بر این تنها دولتمرد جمهوری اسلامی است که به نگره خودی – غیرخودی معتقد نیست.» این جمله را نه یکی از مشاوران احمدی‌نژاد یا نه حتی اسفندیار رحیم مشایی، بلکه «فرهاد جعفری» نویسنده کتاب «کافه پیانو» در چرایی حمایت خود از محمود احمدی‌نژاد به زبان آورده. کمتر نویسنده ای تا این زمان به صورت جدی خود را از حامیان احمدی‌نژاد معرفی کرده و از همین تعداد اندک هم بوده اند کسانی که از او اعلام برائت کرده و به قولی صابون رئیس جمهور پیشین ایران به تن‌شان خورده است. فرهاد جعفری اما همچنان به حمایت خود ادامه داد و خود را یک لیبرال دموکرات نامید. جعفری که سیاست و ادبیات کلامی اش بسیار به هم پیمان خود شباهت دارد، یکی از اقدامات قابل افتخار احمدی‌نژاد را این چنین روایت می‌کند: «کاهش نقش روحانیون و مراجع مذهبی در تصمیم گیری‌های سیاسی کشور و افزایش‌شان رئیس جمهور و نهاد اجرایی تا حد ظرفیت‌های قانون اساسی. اگر احمدی‌نژاد در این زمینه دستاورد موفقی داشته است، بدون شک هیچ ایرانی وطن پرست، سکولار و دموکراتی نمی تواند با آن مخالفتی داشته باشد.»او به خود و غیر خودی نکردن احمدی‌نژاد تاکید بسیار دارد و شاید نمی خواهد یادش بیاید آن جمله ای را که احمدی‌نژاد در دانشگاه امیرکبیر گفت و بزغاله هایی که از دهانش بیرون آمد. شما در این گفت وگو نه تنها مشی فکری فرهاد جعفری را از نظر می‌گذرانید بلکه می‌توانید با درصد بالایی مطمئن باشید این خط فکر و همان جهانی است که احمدی‌نژاد و هم پیمانانش در آن سیر می‌کنند.تاکتیک فرهاد جعفری جواب دادن سئوال با سئوال است و به همین موازات با فرار رو به جلو، سعی می‌کند شبهاتی بی پایه و اساس را طرح کند که او را از سئوالات بنیادینی که هیچ پاسخی برای آن ها ندارد نجات دهد. او پای همه را وسط می‌کشد تا مانند احمدی‌نژاد بگوید:« فقط ما هستیم که پاک و دُرُستیم» البته نتیجه این ادعاهای این مدلی هم که مشخص است و نخ نما.

ما امروز از احمدی‌نژاد فاصله گرفته ایم. احمدی نژادی که شما او را آغازگر یک دوره جدید می‌دانستید. آیا امروز وقتی به حمایت‌های خود از او و سیاست هایش نگاهی می‌اندازید، هنوز بر سر دفاعیات خود هستید و به نظر شما همه چیز در این روند همانگونه که تصور داشته اید، بوده؟

رای من به آقای احمدی‌نژاد دلایل کاملا مشخصی داشته و دارد که یکی، دو تا هم نیست ضمن آنکه انتقادات من به ایشان هم یکی، دو تا نیست. رای من به احمدی نژاد، به رغم اطلاع از این موضوع بود که وی به عنوان شخصی برآمده از مکتب اسلامگرایی، هرچند با ماهیت «الگار شیک» (صنفی – خاندانی) وضعیت در تعارض و مخالفت است اما قادر نیست تکلیف خود را با ماهیت «ایدئولوژیک» این وضع روشن کند. درعین حال باید بگویم بله، در یک به یک آن مواردی که از سیاست‌های آقای احمدی‌نژاد حمایت کردم، همچنان بر درست بودن حمایتم استوارم. با این توضیح که در یک به یک مواردی که به او انتقاد داشتم نیز استوارم.

به عنوان مثال، شما فکر می‌کنید احمدی‌نژاد یک آزادیخواه بود؟ به خصوص در حوزه آزادی‌های فرهنگی و… . به هر روی شما نویسنده هستید و باید این آزادی یا آزادی نداشتن در این حوزه را بهتر درک کرده باشید.

احمدی‌نژاد یک «لیبرال اقتصادی» بود. لیبرال اقتصادی لزوما «آزادیخواه سیاسی» نیست به ویژه در کشورها و ساختارهایی که ماهیتا دموکراتیک نیستند. برای من به عنوان یک «لیبرال دموکرات سکولار»، همین اندازه که یک «لیبرال اقتصادی» بر سر کار آید که موبه مو، سیاست‌های پیشنهادی بانک جهانی را به مرحله اجرا بگذارد، کافی بود که دریابم در میان مدت، وی جامعه را به سمت «مطالبات دموکراتیک» پیش خواهد برد، حتی اگر نخواسته و ندانسته باشد.

یعنی احمدی‌نژاد سیاست‌های بانک جهانی را موبه مو به اجرا گذاشت؟

تقریبا و یکی از عمده ترین دلایل مخالفت‌های بسیار شدید «چپ کلاسیک» (مارکسیست ها، روشنفکران چپ، حزب توده و…) و «چپ مذهبی» (مشارکتی ها، مجاهدین انقلاب اسلامی و…) در ایران با ایشان از همین منظر بود. می‌گویید نه، از آقای فریبرز رئیس دانا بپرسید.

پس به گفته شما، ما پیش از این جامعه ای نداشتیم که مطالبات دموکراتیک داشته باشد و احمدی‌نژاد باعث سوق پیداکردن جامعه به این سمت بود؟

ما بیش از ۱۰۰سال است که «مطالبات دموکراتیک» داریم اما از دید ما «لیبرال دموکرات‌های سکولار» بزرگ ترین مانع تحقق رویای دموکراسی، چیزی نیست جز «اقتصاد سرتاپا فاسد دولتی» بنابراین هنگامی این مطالبات به فعلیت خواهند رسید و به طور جدی بروز اجتماعی پیدا خواهند کرد که مبانی اقتصاد بازار (رقابتی) به مرحله اجرا درآیند و سایه دولت از سر مردمان کوتاه شود. درحقیقت «یارانه‌های دولتی تاسرحد امکان» حذف و «قیمت ها واقعی شوند.»

اما آقای احمدی‌نژاد مدعی حقوق محرومان بود و ادعا داشت که سیاست هایش به کمک این محرومان خواهد آمد اما همه می‌دانیم که سیاست‌های بانک جهانی پول و اقتصاد آزاد در سراسر جهان باعث رکود فعلی و فقیرترشدن فقرا و ثروتمندشدن ثروتمندان شده است. چاوز، لولا و دیگر روسای جمهور آمریکای لاتین که آقای احمدی‌نژاد به دوستی با آنها تظاهر می‌کرد به شدت منتقد سیاست‌های جهانی لیبرالی بودند و موفقیت‌شان در همین بود.آیا این واقعیت با حرف‌های شما در تناقض نیست؟

این «همه می‌دانیم» را از کجا آورده اید؟!

واقعیت‌های اقتصاد امروز جهان مثل رکود از آمریکا تا آسیای شرقی و انقلاب‌های اخیر خاورمیانه که از جمله به خاطر اجرای سیاست‌های بانک جهانی پول بود (در شعارهای انقلابیون آن کشورها منعکس است)، سبب شد باز اندیشه‌های مارکس در جهان بازخوانی شود و دوباره نقش دولت ها در نجات اقتصاد افزایش پیدا کند، مثل همین طرح اوباما برای بیمه و بهداشت عمومی. می‌توانیم شما را ارجاع بدهیم به وضع فلاکت بار آرژانتین، برزیل و ترکیه تا پیش از دولت‌های موفق اخیرشان یا وضع ونزوئلا و بولیوی یا وضع فلاکت بار مردم مصر در حکومت مبارک که سراپا به نسخه‌های بانک جهانی تن داده بود. از جمله رهبری انقلاب در خطبه ای که به عربی خطاب به مردم مصر خواند به زندگی فقرای قاهره در گورستان ها اشاره کرد. در ضمن آقای احمدی‌نژاد مدعی انقلابی بودن بود و گذشتگان را از اصلاح طلب تا اصولگرا به عدول از آرمان‌های انقلاب متهم می‌کرد. آیا در آرمان‌های انقلاب پیروی از سیاست‌های بانک جهانی پول و گفتمان سلطه گر لیبرال دموکراسی هدف بود؟

جالب است. آرژانتین پس از اجرای سیاست‌های پیشنهادی بانک جهانی (ازجمله حذف یارانه ها، واقعی کردن بهای حامل‌های انرژی و واقعی کردن قیمت ها و…) توانست از یک کشور ورشکسته در دهه ۹۰، به یک غول اقتصادی امروز آمریکای لاتین مبدل شود. آن وقت شما موفقیت آرژانتین (و شیلی و برزیل و…) را شاهد مثال می‌آورید برای شکست نسخه‌های اقتصاد بازار آزاد؟ یعنی می‌خواهید بگویید ظرف ۱۵ سال گذشته، ایل وتبار «مارکسیست ها و کمونیست ها» در آرژانتین و برزیل و شیلی و… حکومت کرده اند؟ می‌خواهید با این وضوح و با این سرعت، تاریخ را تغییر دهید؟ یعنی می‌خواهید مدعی شوید «در آرژانتین» (و ایضا برزیل و شیلی و…) طی ۱۵ سال گذشته، اندیشه‌های مارکس بازخوانی سبب موفقیت این کشور شد؟ واقعا؟ اگر اینطور است که جای بحثی باقی نمی ماند.

نه کمونیست نبودند ولی مخالف جریان رسمی اقتصاد جهان بودند. لولا، برخلاف احمدی‌نژاد که همه امتیازات اقشار محروم را زایل کرد، در برزیل وضع صفر غذایی اعلام کرد و به همه یک وعده غذای گرم رایگان داد؛ در آرژانتین دولت‌های نئولیبرال یکی پس از دیگری به خاطر بحران و رکود استعفا دادند (در سال‌های ۹۹ تا ۲۰۰۷) اما دولت فعلی اتفاقا آن روند را معکوس کرد. در برزیل و آرژانتین دولت‌های احزاب جناح چپ با برنامه‌های مبتنی بر اقتصاد ملی بر سر کار هستند. در ونزوئلا و نیکاراگوئه و بولیوی که شک ندارید دولت‌های مخالف سرمایه داری جهانی بر سر کار هستند؟ احمدی نژادی که به قول شما پی سیاست‌های بازار آزاد را گرفته چرا مدعی مقاومت و استقامت در برابر زورگویان عالم بود؟ چرا از در دوستی با منتقدان بانک جهانی درآمد؟ حالا اصلا بگذریم که لیبرال‌های ایران هم معتقدند دولت احمدی‌نژاد نئولیبرال نبود بلکه پوپولیست بود. اصلا بر فرض محال که احمدی‌نژاد عین به عین نسخه‌های بانک جهانی را اجرا کرد، آیا موفق شد؟ آیا وضع مردم بهتر شد؟ آیا اقتصاد ما فاسدتر و غیرشفاف تر از قبل نشده است؟

اگر دلایل تان برای اینکه نوشته اید «احمدی‌نژاد همه امتیازات اقتصادی اقشار محروم را زایل کرد» بنویسید ممنون می‌شوم چون تا این لحظه که متهم به «اقتصاد گداپروری» بود از طرف دوستانی همانند شما. اگر در این دو، سه ماه اتهاماتش تغییر یافته اند، من مطلع نیستم. ببینید برای «بحث» و «به نتیجه رسیدن یک بحث»؛ هرکدام از دو طرف مباحثه باید نخست روشن کنند که «هواخواه کدام مشرب فکری، یا اقتصادی، یا سیاسی» هستند وگرنه من و شما، دائما می‌توانیم از این شاخه به آن شاخه بپریم تا دم به تله نداده باشیم. مثلا من باید بدانم شما مدعی و منتقد «اجرای اقتصاد گداپروری توسط احمدی نژاد» بوده اید یا خیر، تا اکنون بتوانم از شما بپرسم: چطور است که اعطای یارانه به مردم توسط احمدی‌نژاد «گداپروری» است اما «یک وعده غذای گرم توسط لولا» اقتصاد مردمی و ملی ا ست؟ تا آن وقت ببینیم برای این همه تناقض و تعارض در پرسش هایتان پاسخ دارید یا خیر. وگرنه بحث مان بیهوده است.

من براساس واقعیات اقتصادی و اجتماعی حرف می‌زنم. موضع ما واقع گرایی و اعتدال است. نه گوش دادن بی حساب و کتاب به حرف لیبرال ها و نه چپ ها. گداپروری را منتقدان راستگرا و لیبرال دولت نهم و دهم به آقای احمدی‌نژاد منتسب می‌کردند که اگرچه به استناد واقعیاتی که شما گفتید از افکار اصلی اقتصاد دولت قبل، معلوم است که این انتقادات چندان درست نبوده و صددرصد دولت قبل برخلاف منافع محرومان عمل کرده است، نه فقط به سبب منطق و تئوری حرف‌های خودتان بلکه به گواهی شاخص فلاکت که اعلام می‌شود. پول ماهانه ای که احمدی‌نژاد به مردم داد، محصول حذف یارانه‌های بیشتری از جای جای زندگی‌شان بود. وضعیت صفر غذایی یک سیاست حساب شده ملی بود برای افزایش توان له شده مردم فرودست زیربار سیاست‌های تزریقی بانک جهانی در دولت‌های ماقبلش در برزیل. همین جاست که شاید حرف لیبرال ها مبنی بر گداپروری لمحه ای از حقیقت دارد، آن هم به این دلیل که آقای احمدی‌نژاد امتیازات محرومان را گرفت، تورم را افزود و کمر مردم زیربار بی تدبیری ها خم شد ولی می‌خواست با توزیع پول بی حساب و کتاب و مرید پرور و با ادبیاتی پوپولیستی مردم فرودست تر را با خود همراه کند. به همین دلیل به او گداپرور گفتند. اما سوال مرا جواب نمی دهید: آیا اقتصاد ما فاسدتر نشد؟ آیا وضع زندگی مردم بهتر شد در دولت قبل؟ سوال اصلی من این است. براساس حرف خودتان که فساد در پی اجرای سیاست‌های لیبرالی غربی کاهش می‌یابد، آیا فساد کم شد؟ آیا وضع مردم بهتر شد؟ پس چرا مردم با اصرار و اراده خاصی در پی تغییر وضع برآمدند؟

«واقع گرایی و اعتدال» مشرب فکری، سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی نیست. روش است نه منش. من دارم از شما می‌پرسم «منش شما چیست». تا بعد از آن، بتوانیم به بحث ادامه دهیم. شما «چه» هستید و «چگونه» فکر می‌کنید؟ این سوال من است. یک «کمونیست» هم می‌تواند «واقع بین و معتدل» باشد. یک «لیبرال» هم می‌تواند «واقع بین و معتدل» باشد. اگر شما «وسط این دو» هستید (که ادعای اسلامگرایان در ۳۵ سال گذشته همیشه همین بوده اما در مقام عمل، هم این و هم آن بوده اند)؛ به من و خوانندگان تان بگویید «وسط این دو چگونه تعریف می‌شود؟! به من و خوانندگان تان بگویید «وسط کمونیزم و لیبرالیزم» چه جور جایی است؟ اقتصادش چه جور اقتصادی است، فرهنگش چه جور فرهنگی ا ست، سیاستش چه جور سیاستی است و… الی آخر.تا آن وقت بتوانیم مباحثه مناسبی داشته باشیم.

هیچ کدام اینها نیستم چون طرفدار مشرب‌های شکست خورده نیستیم. ما بخشی از همین مردمی هستیم که هر روز با آنها سروکار دارید. فکر کنید این مردم از شما سوال می‌پرسند (البته نه مردمی که آقای احمدی‌نژاد مدام تکرار می‌کرد) اگر ممکن است به سوال جواب بدهید: آیا فساد در دولت آقای احمدی‌نژاد کم شد و وضع مردم (به اصلاح سبد خرید و…) رونق یافت؟ گفته آقای احمدی‌نژاد و ادعایش مبنی بر گسترده تر شدن سفره ما مردم، محقق شد؟

اینکه معلوم است شما نه «کمونیست» (یا «مارکسیست») هستید و نه «لیبرال». اتفاقا سوال من هم همین است: «مکتب شکست نخورده »ای که به آن معتقدید چیست؟ نوشته اید که «من یکی از این مردم هستم»، خب من هم که خودم را یک «لیبرال دموکرات سکولار» می‌دانم و «یکی از همین مردم» هستم. یک «مارکسیست» هم «یکی از همین مردم» است و….

آقای جعفری امروزه روز، دیگر بحث از توسل به ایسم ها و مکاتب قرن بیستم به سوی خوشه چینی از همه روش ها تغییر جهت داده است. یعنی براساس مقتضیات و منافع ملی و مردمی باید روش ها را جست و راه حل بحران ها را پیدا کرد. زمانی دولت پررنگ تر می‌شود و زمانی به بازار باید روی خوش نشان داد. همه ولی با واقع گرایی در پی تقویت اقتصاد ملی‌شان هستند و تامین رفاه مردم شان. لطفا مثل آقای احمدی‌نژاد سوال را با سوال جواب ندهید. آیا مردم باید برای سوال کردن از دولت هایشان روشن کنند که چه ایسمی دارند؟ آنها براساس زندگی‌شان و مسائل‌شان با دولت ها روبه رو می‌شوند. سوال ما روشن است: دولت قبل، براساس اطاعت از نسخه‌های بانک جهانی به قول شما باید به بهبود وضع مردم و رفاه ملی کمک می‌کرد، آیا چنین نتیجه ای حاصل شد؟ مثلا آقای کریمی قدوسی، نماینده مجلس از شهر شما، هفته پیش در همین صفحه به ما و خوانندگان مان خبر داد که آقای احمدی‌نژاد در جدال ها با مجلس بارها خواسته نمایندگان را با قیمت‌های میلیاردی بخرد، آیا این رفتار به شیوه اقتصاد شفاف و غیر فاسد تعلق دارد؟ آیا این دولت می‌خواسته به تحقق وضع منصفانه تر و عادلانه تر کمک کند؟

امروزه، بهتر و بیشتر از هروقت دیگر؛ نتایج «خوشه چینی از همه روش ها» در مدل حکومتی خودش را نشان داده که نه «این» است، نه «آن»؛ هم «این» است و هم «آن». هرلحظه لازم است «این» است؛ هرلحظه لازم است «آن» می‌شود! فقط به یک نمونه وضع اخلاقی جامعه تان بنگرید و نتایج «خوشه چینی از همه روش ها» را ببینید: همین الان در خبری خواندم «لیونل مسی» در نتیجه تداوم فحاشی‌های ایران ناچار شده است صفحه فیس بوک خود را ببندد. با این جمله: «برای این مردم متاسفم». در کدام نقطه دیگر جهان، مردم کدام کشور دیگری را سراغ دارید که چنین رفتارهای شرم آوری از خود نشان داده باشند؟ به گمانم کافی ا ست «خوشه چینی از همه روش ها».

این خود حدیث مفصلی دارد که شما را احتمالا از جواب به سوال شفاف ما دورتر می‌کند. جواب نمی دهید؟ به نظر این روش‌های غیراخلاقی محصول پوپولیسم رفتاری دولت و دوره آقای احمدی‌نژاد است. اما انتظار می‌رود شما پاسخ یک پرسش روشن را بدهید.

به عنوان یک «بچه مسلمان»؛ با خودتان صادق باشید. اخلاقیات این ملت؛ در نتیجه اغلب آن وقایعی به انحطاط کشیده شد که در دهه ‌های گذشته نمود یافت و توسط کسانی که خودشان را «بچه مسلمان» می‌نامیدند اما برای حذف رقبای خود از صحنه و در اختیار گرفتن قدرت در انحصار خود و فرزندان خود؛ از هیچ خطا و نادرستی و نامهربانی ای کوتاهی نکردند. دست بر قضا، او (شخص او) مودب‌ترین، مسلمان ترین و مردمی ترین شخص برآمده از متن اسلامگرایی بود. او حتی یکبار در تمام این هشت سال، حتی فقط یکبار از «ادبیات اسلامگرایی سیاسی» درخصوص «تفکیک مردم کشور» (براساس رابطه‌شان با دین و جنگ و انقلاب و ارزش ها و…) استفاده نکرد. مثلا حتی یکبار مردم کشورش را به دو دسته «خودی و غیر خودی» یا «بی دین و دیندار»، «انقلابی و ضدانقلاب»، «ارزشی و غیرارزشی» و نظایر هم تقسیم بندی نکرد و این چیزی بود که از احمدی‌نژاد «یک انسان» ساخت. حتی نزد کسی چون من که به قدر یک تار مو هم به وضع موجود و نظم حاکم؛ متصل نبوده و نیستم. می‌دانید احمدی‌نژاد چه بود؟ بهترین فرصت برای اینکه گروه‌های سیاه پیشه؛ فرصت داد تا از شرایط به وجود آمده هم اعلام برائت کنند و خود را در جریان مسیر سیلی قرار دهند که به روشنی می‌دیدند درحال آمدن است.

انحصار و حذف رقبا، حتی شده با دست بردن در پرونده‌های خانوادگی مردم و با روش مشهور و منفور «بگم بگم»، در دوره آقای احمدی‌نژاد قابل انکار نیست. وگرنه مردم دهه ۶۰ طبق آمال انقلابی‌شان هزاران نفر شهید دادند (شهادت والاترین حرکت اخلاقی است: فدای جان برای مردم، وطن و عقیده)، اما آیا یادتان رفته که آقای احمدی‌نژاد در دانشگاه در همان سال اول به استادان دانشگاه و روشنفکران سکولار (که شما خود را از آن نحله می‌دانید) لقب بزغاله داد؟ شما به سوال روشن ما و مردم درباره چرایی محقق نشدن عدالت اقتصادی و بروز فساد ویرانگر (مثلا یک قلم سه هزار میلیارد تومانی، مستندات اخیر گزارش فساد در دوره مدیریت دوست آقای احمدی نژاد، مرتضوی، در تامین اجتماعی، اقدامات حلقه فاطمی یا همین خریدن نمایندگان مردم به گواهی یکی از نمایندگان مشهور) پاسخ ندادید. گویا شما می‌خواهید ما از این سوال بگذریم. یادش به خیر، آقای احمدی‌نژاد هم معمولا روشی مشابه داشت در مصاحبه ها. بگذارید بحث را به سمت آزادی ببریم. شما به عنوان سکولار ناراحت نشدید که بزغاله خطاب تان کردند؟ آیا خاطره توقیف‌های روزنامه ها و هفته نامه ها به دست هیات نظارت بر مطبوعات (یعنی وزارت ارشاد) در دوره احمدی‌نژاد را فراموش کردید؟ اخیرا حسینی، وزیر ارشاد سابق گفته که ما آقای رامین را معاون مطبوعاتی کردیم تا با مطبوعات برخورد کند.

جواب تان این است: «دهه ۶۰» را نمی شود تعریف کرد. «دهه ۶۰» را باید زندگی کرده باشی تا بدانی چه بود.

ما درباره امروز بحث کردیم. پس به نظر شما هیچ یک از سوالات ما ارزش جواب دادن نداشت؟

من تا آنجا که ممکن بود به سوالات تان جواب دادم. شما به هیچ یک از سوالات من جواب ندادید. مثلا من تا همین لحظه؛ نفهمیدم که عاقبت، منش فکری شما چیست.

چه ربطی دارد؟ گویا واقعا این روش پیش همه دوستداران آقای احمدی‌نژاد درونی شده که به سوالات جواب ندهند و فکر کنند که در مصاحبه ها، روزنامه نگار و خبرنگار و پرسشگر آنها هستند. قرار نیست خبرنگار به سوال شما جواب بدهد. خبرنگار حرف مردم را با شما در میان می‌گذارد و جواب شما را به آنها می‌رساند. نه ایسم ها و مکاتب را. ولی گویا شما پاسخگویی را قبول ندارید. ما برای درک مفهوم حقوقی و حقیقی جمهوری اسلامی حرف نمی زنیم، برای پرسش از علت مشکلات کشور در اثر بی تدبیری‌های دولت قبل قرار بحث گذاشتیم.

نه، داستان «احمدی نژادی» هایی مثل من (نه همه شان) می‌دانید چیست؟ لحظه به لحظه تاریخ ۳۵ سال گذشته را به یاد دارند و شما را در برابرش قرار می‌دهند و این اذیت تان می‌کند.

شما هم گویا از به یاد آوردن خاطرات و مشکلات دوران آقای احمدی‌نژاد ناراحت می‌شوید. اگر شما پرسشگر بودید، من خاطراتم را فراموش می‌کردم و به سوالات مشخص جواب مشخص می‌دادم. البته بزرگان امر رسانه (طی این سال ها و از نقاط مختلف دنیا) در گفت وگو با آقای احمدی‌نژاد با این روش محبوب ایشان سردرگم شدند و گفتند پس جواب ما چه شد؟….


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست