بازگشت سوسیالیسم به آمریکا
من هم سوسیالیست هستم!
ناصر اصغری
•
بعد از حدود یک قرن، یک کاندید سوسیالیست به نام کشاما ساوانت از جریانی به نام Socialist Alternative که یک جریان مارکسیستی است با کمپین "افزایش حداقل دستمزد به ۱۵ دلار" موفق شد رقبای گردن کلفتی را در شهر سیاتل شکست بدهد و به شورای شهر انتخاب گردد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۷ آذر ۱٣۹۲ -
۱٨ دسامبر ۲۰۱٣
یادم می آد اواسط دهه ٩٠ قرن گذشته میلادی بود که دوستی به کانادا پناهنده شده بود و می گفت موقع بحث و ابراز نظر سر کلاس آموزش زبان، احساس سنگین عجیبی بهم دست می دهد که بگویم کمونیست هستم. می گفت که دیگران به من بعنوان کسی که عقلش را از دست داده نگاه می کردند. باز در همین دوره بود که در حین انتظار برای اتوبوس با کارگر جوانی مواجه شدم و بحث را از وضعیت هوا به وضعیت معیشتی ما کارگران در این دنیا تغییر دادیم. هر چه درباره وضعیت معیشتی مردم کارگر می گفتم صد درصد با من موافق بود. بیشتر از من از سیستم ابراز نارضایتی می کرد. تنور را داغ دیده و خواستم نان را بچسبانم. تنها ماتریالی که دم دست داشتم، اطلاعیه ای از حزب کمونیست کانادا بود که زیر آن شماره تلفن و آدرس آن هم قید شده بود. گفتم که اینجا می توانی بحثهای اینجوری را دنبال کنی و با آدمهای جالبی آشنا بشویی. اطلاعیه را مچاله کرد و چنان بطرفم پرتاب کرد که اگر از جنس کاغذ نبود، حتما آسیبی به من می رساند. گفت که "همیشه لیبرال بوده و لیبرال هم خواهم ماند!" این دوره و دهه ای بود که تازه دیوار برلین را بر سر آرمانخواهی خراب کرده بودند. دوره ای که اکنون دیگر سپری شده!
دیوید هاروی (David Harvey) سال ٢٠١٠ در مصاحبه ای با برنامه "هاردتاک" (Hardtalk) بی بی سی در مقابل سئوال مجری که "کشورهای کمونیستی جملگی ناقض حقوق ابتدائی انسانها بوده اند" دفاعی از آن "کمونیسم" نمی کند و به سادگی می گوید: "قبول دارم، قبول دارم." (I agree, I agree). و بعد با مکث کوتاهی، که جمله و موضوع بعدی را از جمله و موضوع قبلی تماما تفکیک کرده باشد، می گوید "به "کمونیسم" دیگری احتیاج داریم!" هاروی خود را مثل یک کمونیست کارگری و نه مثل تری ایگلتون در کتاب "چرا حق با مارکس بود؟" مجبور نمی داند که از حقایقی دفاع کند که بطور بسیار ساده ای قابل دفاع نیستند.
البته که نمیخواهم بگویم همه آدمهایی که مثل دو مثال پاراگراف اول مقهور قدرت کشنده بورژوازی بودند، سر عقل آمده و مثل دیوید هاروی کمونیست کوبنده شده اند! هنوز هم، علیرغم وقوع تحولات و انقلابات عظیمی چون انقلابات مصر، تونس، لیبی، جنبشهای اعتراضی در اروپا و آمریکای شمالی و غیره، بخش عظیمی از جامعه تحت تأثیر مخرب مدیای مهندسی افکار است. فقط کافی است که به کامنت گذاران زیر نوشته های فعالین چپ نظری بیاندازید تا خود این موضوع را ببینید که از چه صحبت می کنیم!
من هم سوسیالیست هستم!
اعتراضات گسترده ٥ دسامبر که سراسر آمریکا را در بر گرفت، اعتراضی به فقر و نداری مطلق در این کشور بود. ادامه اعتراض چند سال گذشته بدنبال بحران معروف به "حباب مسکن" بوده که جنبش اشغال نقطه عطف آن بود. عنوان این اعتراض، "مطالبه حداقل دستمزد ١٥ دلار" بود. هم اکنون حداقل دستمزد در آمریکا ٧ دلار و ٢٥ سنت است. در مطلب دیگری تحت عنوان "نگاهی به یک اعتصاب مهم کارگری در آمریکا" مشخصا به این موضوع پرداخته بودم، اما اینجا لازم است به این نکته اشاره کنم که موقعیت بحرانی جامعه آمریکا همه سرها را در این جامعه به طرف "سوسیالیسم" برگردانده است. بعد از حدود یک قرن، یک کاندید سوسیالیست به نام Kshama Sawant (کشاما ساوانت) از جریانی به نام Socialist Alternative که یک جریان مارکسیستی است با کمپین "افزایش حداقل دستمزد به ١٥ دلار" موفق شد رقبای گردن کلفتی را در شهر سیاتل شکست بدهد و به شورای شهر انتخاب گردد. رقیب کشاما ساوانت در سخنرانی قبول شکستش می گوید: "فکر نمی کنم آدمهای زیادی در سیاتل از سوسیالیسم بترسند." و اکنون نه تنها نمی ترسند، بلکه به کاندیدی رأی می دهند که می گوید برای مسائل پیش روی جامعه راه حل رادیکال دارد و مصائب در این جامعه را با صدای بلند و تحت عنوان سوسیالیسم و مارکسیسم به انتقاد می گیرد و به آن اعتراض دارد.
گرچه کاندیدهای انتخابات شورای شهر با پلاتفرم احزاب وارد رقابت نمی شوند، اما کشاما بر سوسیالیست بودن خود و اینکه عضو فلان سازمان سوسیالیست و مارکسیست است خطاب قرار بدهند و معرفی کنند، تأکید زیاد داشته است. و این می تواند درسی باشد برای همه تشکل گریزان.
کشاما ساوانت البته فردی ناشناخته در عرصه فعالیت زمینی اجتماعی نبود که یک شبه هوس کرده کاندید شورای شهر بشود. او در جریان جنبش اشغال بسیار فعال بود که توجه ها را به خود و پلاتفرمی را که او نماینده اش است، جلب کرد.
لازم است اشاره کنم که کمپین کشاما ساوانت تنها حول افزایش حداقل دستمزد نبود. کمپین او مسائلی چون کنترل بر کرایه خانه، افزایش مالیات بر درآمد سرمایه داران، برابری حقوقی و عدم دست درازی به آزادی و برابری همجنسگرایان و غیره را نیز در بر می گرفت.
"فدراسیون کار آمریکا" و سوسیالیسم
این یادداشت جای نقد سیاستهای محافظه کارانه "فدراسیون کار آمریکا" نیست. من قبلا به مناسبتهای مختلفی سیاستهای این نهاد را نقد و افشا کرده ام. اینجا اما لازم است که نگاهی هم به واکنش این فدراسیون به جاری شدن نام "سوسیالیسم" و شکستن فوبیا از سوسیالیسم بیاندازیم. ابتدا باید به این واقعیت اشاره کنم که تقریبا تمامی فعالینی که اعتراض ٥ دسامبر و اعتراضات قبل از آن هم به پائین بودن حداقل دستمزد، به ارعاب مدیریت برای ترساندن کارگران از متشکل شدن و غیره را سازمان داده اند، از فعالین و حقوق بگیران اتحادیه های کارگری ای هستند که بعضا عضو همین "فدراسیون کار" هم هستند. در مصاحبه با چهار فعال کارگری جنبش کارگری آمریکا این موضوع نیز مورد اشاره قرار گرفت که این اعتراضات توسط پدیده ای به نام Alt-Labor سازمان داده می شوند که فعالین آنها خود با اتحادیههای کارگری روابطی نزدیک و حسنه ای دارند.
به دنبال تصویب لایحه حداقل دستمزد ١٥ دلار در شهری به نام SeaTac در حومه سیاتل، "فدراسیون کار آمریکا" در بیانیه ای و بدنبال اظهارات شهردار تازه انتخاب شده شهر سیاتل در خصوص حمایت وی از افزایش حداقل دستمزد به ١٥ دلار، از کشاما ساوانت و سوسیالیست بودن آن می گوید که پرچمدار این مبارزه در استان واشنگتن بوده! این شاید اولین باری باشد که "فدراسیون کار آمریکا" در پنجاه شصت سال گذشته کلمه "سوسیالیست" را در یک متن، مثبت به کار برده باشد!
واقعیتهای دنیای امروز
بحران لاینحل سرمایه داری و مبارزه برای زندگی و دنیایی بهتر از واقعیات غیرقابل انکار دنیای امروز ما هستند. ماشین مهندسی افکار سیستمی که دنیا را ناامن تر از هر زمانی کرده و برای بقائش هر چه بیشتر بر جنبه پلیسی و نظامی اش تکیه دارد، سیستمی که حتی نان خشک و خالی را هم از کودکان در این جهان دریغ می کند، به گل نشسته است. دیگر نمی تواند با دروغ و حیله جامعه را از سوسیالسیم و برابری بترساند.
این سیستم دیگر با چه بهانه ای می تواند مردم را از سوسیالیسم بترساند. با دمکراسی اش؟! این یکی که هیچ گلی بر سر کسی نزده. بهترینش را در عراق و افغانستان به نمایش گذاشته است. با حقوق بشرش؟! این هم که فقط تزیینی بیش نبوده. بر سر ابتدائی ترین حقوق بشر امروز با هر جک و جانور درنده ای چون شیوخ عرب و حسن روحانی معامله می کنند. از لیبرالیسمش فقط لیبرالیسم در عرصه اقتصاد شامل حال ما کارگران می شود. این سیستم ورشکسته است و دوره اش سپری شده است که این هم واقعیات میمونی است که دیگر چشمها همه به آن باز شده. اما خودبخود نمی افتد؛ باید آن را انداخت!
١٤ دسامبر ٢٠١٣
منبع: کارگر کمونیست ٢٩١
|