مسوول بودن یا بیشتر مسوول بودن؟
مذاکرات اتحاد مجدد در احزاب "دمکرات" و "کومله" و مصلحتی که نادیده گرفته می شود
بهزاد خوشحالی
•
مهمترین پرسش پیش روی مردم کردستان، این روزها، کوتاه، اما لبریز از معناست: چرا با وجود آنکه همه می دانند اتحاد مجدد، یک ضرورت قطعی است اما همچنان، در بر پاشنه ی اختلاف می چرخد؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲٨ آذر ۱٣۹۲ -
۱۹ دسامبر ۲۰۱٣
(احزاب کردستانی باید با تمام وجود این قناعت را در خود درونی کنند که بزرگترین سهم از کیک مذاکرات، نه قطعه ی بزرگتر بلکه آفرینش ارزش نوینی به نام "انگیزش در مردم"است که انرژی انباشته در انسان ها را از درون به سطح آورده و می تواند به بزرگترین خیزش برای رهایی تغییر ماهیت یابد.)
مهمترین پرسش پیش روی مردم کردستان، این روزها، کوتاه، اما لبریز از معناست:
چرا با وجود آنکه همه می دانند اتحاد مجدد، یک ضرورت قطعی است اما همچنان، در بر پاشنه ی اختلاف می چرخد؟
اگرچه غالبا دلایل بسیاری برای تداوم وضعیت جدایی ها و اختلافات ارائه شده است و به صورت معمول، باورهایی در نهایت، ترویج پیدا می کنند که محصول دستگاه های رسانه ای و تبلیغی احزاب و اعضا یا هواخواهان یکی از دو طرف دعواست اما شاید بهتر باشد اکنون به بررسی برخی دلایل دیگر نیز پرداخت که کمتر در مورد آنها سخن گفته شده است. دلایلی که بیگمان، ینیادی تر و واقعی تر بوده و به دلیل اندک پیچیدگی هایی که بعضا آن را از نگاه ها پنهان می سازد همچنان تکرار و به بزرگترین موانع در برابر یک مذاکره ی مسوولانه تبدیل می شوند:
-هر دو طرف مذاکره اغلب تنها به بخشی از مسوولیت خود توجه می کنند و به همین دلیل ساده، ممکن است راه حل های ناسازگار ارائه کنند.
"آغاز یک مذاکره ی مسوولانه یعنی در نظر گرفتن کلیت مذاکره ی اصلی و تمامی خرده مذاکراتی که حول مذاکره ی اصلی انجام شده است و یا در حال انجام است."
-توجه به اهداف کوتاه مدت از سوی هردو طرف، هدایت کلیت مذاکره به سوی برخی منفعت های شخصی از طریق منحرف ساختن جزییات، و در نظر نگرفتن خواسته های طرف روبرو، نه تنها به نتیجه ای نخواهد انجامید بلکه به دلیل در نظر نیاوردن برخی متغیرهای اساسی، حتی ممکن است برخی توافق های جزیی پیشینی را نیز با تهدید از دست رفتن مواجه سازد.
"مذاکره یعنی مدیریت خواسته های متقاطع و بستری برای بیان درخواست های طرفین با تلاش طرف مقابل برای برآورده ساختن آنها ."
-پیگیری یک طرفه ی خواسته ها، توجه صرف به خود و جدی نگرفتن طرف مقابل و خواسته های او، برج عاج نشینی و اساسا تلاش برای آنکه ذات مذاکره را به سوی منافع حداکثری طرف خودی و زیان کامل طرف مذاکره سوق داد.
"پذیرش مسوولیت در مذاکره به معنای جستجوی بیشتر برای دست یافتن به "پاسخ مقدور" است و نمی توان و نباید، وجود دیگری را درآن نادیده گرفت."
مذاکره مستلزم مبادله ی هویتی بین طرفین حاضر در گفتگوها است و از آنجا که یک دست صدا ندارد همیشه باید این نکته را در نظر داشت که برای به نتیجه رسیدن مذاکره باید نسبت به موفقیت طرف روبرو هم احساس مسوولیت کرد.
-هریک از دوطرف تنها مسوول خواسته های خود است و اساسا در این گونه مذاکرات، هر یک از دو طرف تنها بر راه حلی تاکید می کند که مطلوب اوست و با این پیشفرض که در نهایت، طرف روبرو را شکست داده و خود به پیورزی قطعی دست می یابد وارد مذاکرات می شود.
این نوع مذاکره و ذهنیت برتری خواه از سوی هردو طرف، در اصطلاح "مذاکره موقعیتی" نامیده می شود.
-مذاکره کنندگان در راه رسیدن به خواسته های شان، همواره با تهدید بزرگی که برخاسته از کوته بینی است رویاروی هستند و آن، تصور نتایج مذاکره در قالب یک کیک و تلاش برای تصاحب بیشترین برش از کیک است. بیشترین مشکلات در مذاکرات، مربوط به همین نگرش کوته فکرانه است.
"مذاکرات نه تنها نباید بر سر تقسیم سهم بزرگتر نتایج آن باشد بلکه مهمترین هدف آن، کشف و خلق ارزش های جدید و انگیزه های جدید و درادامه ظرفیت سازی برای تحقق آنهاست."
****
اکنون بهتر است نگاهی دوباره بر موارد بالا بیفکنیم تا دریابیم چرا مذاکرات و گفتگوهای موسوم به اتحاد احزاب، از چه روی، نمی توانند هرگز به غایتی به نام "اتحاد مجدد" دست یابند.
اصولا در میان هریک از گروه های مذاکره کننده شاید، دو گام اساسی، هرگز نشانه گذاری نشده است:
نخست: توجه جدی به حل مشترک مساله
دوم: تسهیل فرآیند از طریق بازی های دوسطحی
مذاکره کنندگان در گفتگوهای احزاب کردستانی پیش از ورود به نشست ها، تصمیم خود را گرفته اند:
-یا بسیار خوش بینانه، پیروزی در مذاکرات را تصویر سازی کرده اند (که معمولا در برخورد با نخستین سطح از ناملایمات، امیدها بلافاصله به یاس تبدیل می شوند)
-یا بسیار بدبینانه، هیچ امکانی برای دستیابی به موفقیت متصور نیستند(که ذهنیت انقباضی شکل گرفته ضمن دریافت ناقص یا دریافت وارونه ی تمامی دیالوگ ها و زبان اندام، همه چیز را غیرقابل تحمل ارزیابی می کند)
به باور من، درمسیر مذاکرات میان حدکا و حدک، و کومله کردستان ایران و کومله زحمتکشان کردستان، در تعامل چهارگانه ی هر مذاکره، دستکم یک مورد را به فراموشی سپرده است:
تعامل به خاطر مردم
احزاب کردستانی به خوبی تعامل با خود،(درون حزبی)، تعامل با رقیب خود(از طریق فروکاستن معناکرد تعامل به توازن) و تعامل با اطراف خود(موازنه ی نقطه ای) را به نیکی نقش آفرینی، اجرا و بازتولید می کنند اما نتوانسته اند آنچنان که باید، "تعامل با یکدیگر به خاطر مرد م" را به واقع کلمه، بر فضای گفتگوهای خود مسلط سازند.
احزاب کردستانی باید با تمام وجود این قناعت را در خود درونی کنند که بزرگترین سهم از کیک مذاکرات، نه قطعه ی بزرگتر بلکه آفرینش ارزش نوینی به نام "انگیزش در مردم"است که انرژی انباشته در انسان ها را از درون به سطح آورده و می تواند به بزرگترین خیزش برای رهایی تغییر ماهیت یابد.
فراموش نباید کرد میز مذاکره قایقی است که هر دو طرف –و یک ملت-سرنشینان آن هستند سوراخ شدن قایق از سوی هریک از دو طرف مذاکره کننده، غرق شدن کشتی را به دنبال خواهد آورد و گفتگوهای سازنده، دستیابی به نتایج و هدایت درست آن به مسیر اصلی، کاروان بزرگ ملت کرد را به ساحل رهایی هدایت خواهد کرد.
امروز "مسوول بودن" در برابر خود، در برابر یکدیگر و در برابر "ملت خود"، نه تنها یک امر بسیار بدیهی در اصول مذاکرات است بلکه شاخص متمایز و برجسته شدن هر مذاکره ای، "بیشتر مسوول بودن" است....
منبع: مذاکره مسوولانه، آلن لمپرور، ترجمه ی امیرحسین مهدوی
|