یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حزبی که باید ساخت (۷)
نگاهی به مشخصه های اساسی حزبی که
پاسخگویی به الزامات امر "خودرهانی کارگران" را هدف خود دارد


اسماعیل سپهر


• تا آنجا که به مبانی برنامه ای حزب برای دفاع از جنبش خود رهانی کارگران مربوط است، تصریح بر مشخصه های "سوسیالیسم مشارکتی" نباید جز تاکید بر پایه ای ترین عناصر این گونه از سوسیالیسم - و در محور آن تاکید بر دوگانه مالکیت اجتماعی و دمکراسی اقتصادی - را شامل شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣۰ آذر ۱٣۹۲ -  ۲۱ دسامبر ۲۰۱٣


- مبانی برنامه ای استوار و شفاف و تنوع طرح و برنامه ای
"حزب دفاع از خود رهانی کارگران" در عرصه طرح و برنامه نیز به نحو بارزی از احزاب چپ رادیکال سنتی فاصله خواهد گرفت. در این حزب اهداف و آماج های اساسی آن، نه در قالب طرح و برنامه حزبی و در چهارچوب نمایه و ساختاری ناظر بر طرح های اجرایی و معطوف به جزئیات برنامه ای، که در چهارچوب چند اصل پایه ای و در قالب مبانی برنامه ای، به تجسم در خواهد آمد. مبانی برنامه ای این حزب، پرچم، نماد هویتی و راهنمای آن در پیدا کردن مسیرحرکت حزب به پیش خواهد بود. مبانی برنامه ای این حزب در عین حال، تعین بخش خصلت و جهت گیری ایدئولوژیک – طبقاتی حزب و ترسیم بخش اصول ناظر بر صف کشی های دوست و دشمنانه آن خواهد بود. در این حزب مبنای عضویت فرد و معیار رسمیت و چهارچوبه هم اندیشی و همراهی همه فراکسیونها و طیف بندی های درون حزبی نیز، چیزی فراتر از پذیرش اصول و بندهای مبانی برنامه ای حزب نخواهد بود.

منطق "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" در تدوین مبانی برنامه ای و خارج کردن طرح و برنامه حزبی از مبنای عضویت حزبی و از جایگاه معمول و متعارف آن در احزاب و گروه های سیاسی چپ سنتی بر چند اصل و پایه مهم قائم است.   در قاموس جریانات چپ رادیکال سنتی، طرح و برنامه حزبی، جزء مهم و اساسی از هویت ایدئولوژیک حزب و مبنا و معیار حداقلی آن در ترسیم صف کشی های دوست و دشمنانه است. در هیئت چپ رادیکال سنتی، اگرچه شعاع هویت ایدئولوژیک حزب، غالبن سیاهه درازتری از مفاد و بندهای طرح و برنامه حزبی را شامل می شود، اما طرح و برنامه حزب در کلیت خود تجسم بخش اساسی ترین عناصر هویت ایدئولوژیکی حزب بشمار می رود. چپ رادیکال نوین، اما در راستای بازنمایی منافع عمومی طبقه و دوری از الگوی حزب ایدئولوژیک، مولفه های هویت ایدئولوژیک حزبی را تنها در اصول اساسی ناظر بر جهت گیری های طبقاتی حزب - و نه اصول و بندهای مطول و بخشن آلوده به اصول آئینی - اعتقادی و بخشن معطوف به راهکارهای و طرح های اجرایی برنامه حزب- می جوید. در نگاه چپ رادیکال نوین و حزب مطبوع آن بسیاری از مفاد و بندهای طرح و برنامه حزبی - حتی اگر به تمامی از پیرایه های اصول و بندهای آئینی و آشکارا فرقه گرایانه رایج در طرح و برنامه های احزاب و گروه های چپ رادیکال سنتی خالی باشد - صرفن به راهکارهای عملی برای گذر از راه های معین در مسیر حذف روابط سرمایه داری و اقدام به ایجاد روابط سوسیالیستی اشاره دارد و انکار و تکذیب این مفاد و بندهای برنامه ای، ضرورتن خدشه ای را متوجه جهت گیری طبقاتی حزب نخواهد کرد. به سخن دیگر هر طرح و برنامه حزبی در بهترین حالت در بردارنده اصول و بندها و تبصره های بسیاری است که صرفن بر ترجیح شکلی از اشکال پروسه گذار به سوسیالیسم ( و صرفن شکلی از اشکال ممکن ) اشاره دارند. امری که رسمیت یابی وجود طرح و برنامه های مختلف در حزب را موجه و اتکاء به مبانی برنامه ای - بمثابه مبنای هویت حزبی و مبنای عضویت در حزب - را اقدامی لازم در مسیر ایجاد حزبی غیر ایدئولوژیک، غیر فرقه ای، فراگیر و متکی بر بازنمایی منافع عمومی طبقه، جلوه گر می سازد.

طرح و برنامه حزبی، طرحی است معطوف به برنامه اجرایی حزب در فردای تسخیر قدرت دولتی. برخورداری از طرح و برنامه ای جامع برای سیاست گذاری در عرصه های مختلف حیات اجتماعی یکی ازنمادهای حزبیت در معنای متعارف آن و یکی از مهمترین نشانه های بلوغ و صلاحیت هر حزب برای فرمانرانی بر اهرم های قدرت دولتی است. طرح و برنامه هر حزب مهمترین دستمایه حزب برای جلب پشتیبانی اقشار مختلف مردم از حزب و احراز صلاحیت لازم برای ایفاء نقش نمایندگی آنها، در مسند قدرت سیاسی است. برای هر حزب مدعی قدرت دولتی، داشتن طرح و برنامه سیاسی، پیش شرط شرکت در مسابقه تسخیر و حفط قدرت دولتی است. برای "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" اما طرح و برنامه حزبی از چنین خصلت و کارکرد مهمی برخوردار نیست. "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" برای خود نقش و رسالتی مشابه و هم عرض احزاب و گروه های سیاسی مدعی قدرت تعریف نمی کند. این حزب نه مدعی تسخیر قدرت دولتی برای خود است و نه رسالت خود را ایفاء نقش نمایندگی کارگران و زحمتکشان در مسند قدرت دولتی تعریف می کند. برای این حزب، طرح و برنامه سیاسی ابزاری مهم و حیاتی برای بالا رفتن از پلکان قدرت دولتی و ابزاری برای متمایز کردن صف خود از دیگران در مسابقه کسب و حفظ قدرت دولتی نیست. اهداف و آماج های این حزب تقدس بخشی به طرح و برنامه حزبی، تبدیل طرح و برنامه به پرچم و مهمترین عنصر هویت حزبی و در واقع فرارویاندن آن به مهمترین، اندیشه شده ترین و جامع ترین نماد و نمود ایدئولوژیک حزب را الزام آور نمی سازد.

"حزب دفاع از خود رهانی کارگران" هویت خود و جهت گیری های سیاسی عمده خود را به هیچ شکلی از اشکال دوره گذار به سوسیالیسم، وبه این معنا به هیچ طرح و برنامه سیاسی معینی در این مسیر گره نمی زند. در نگاه این حزب هویت سیاسی – ایدئولوژیک و جهت گیری های شاخص آن به مبانی برنامه ای آن و در اساس به ایجاد نظام شورایی آراسته و متکی بر دمکراسی مشارکتی و به ایجاد سوسیالیسم متکی بر مدخلیت گسترده، جدی و تعیین کننده آحاد نیروی کار و زحمت در تنظیم و مدیریت همه عرصه های اقتصاد خرد و کلان، اتکا دارد. این حزب بخوبی آگاه است که ایجاد نظام شورایی متکی بر دمکراسی نوع مشارکتی و استقرار سوسیالیسم نوع مشارکتی، بسته به موقعیت های زمانی و مکانی و بسته به خواست و تمایل و ابتکارات مردمان، در اشکال مختلف و متفاوتی صورت تحقق بخود خواهد گرفت و در این راه طرح و برنامه های سیاسی متفاوتی مبنای عمل و سیاست گذاری توده ها و مدافعان سوسیالیسم قرار خواهد گرفت. هم از این رو "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" هدف خود را تنها دفاع از دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی تعریف کرده و طرح و برنامه حزبی خود، یعنی طرح و برنامه مصوب اکثریت اعضا حزب را مبنای تمایز هویتی – ایدئولوژیک خود با دیگران قرار نمی دهد. به تعبیر دیگر مبنای عضویت در این حزب نه قبول طرح و برنامه سیاسی حزب، که پذیرش جهت گیر ی های اساسی مورد اشاره در مبانی برنامه ای آن خواهد بود.

با حرکت از همین منطق، این حزب هیچ طرح و برنامه سیاسی معینی را - حتی بشرط تائید و تصویب اکثریت قریب به اتفاق اعضاء حزب – بمثابه تنها طرح و برنامه سیاسی حزب اعلام نمی دارد و امکان ارائه طرح و برنامه های سیاسی متفاوت و چندگانه در درون حزب را غیر ممکن اعلام نمی نماید. کاملن برعکس، این حزب بدست دادن جزئیات هر چه روشنتری از طرح های کارشناسی شده برای حصول به اهداف و آماج های اساسی خود، یعنی ایجاد دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی را وظیفه خطیر و تعطیل ناپذیر خود قرار داده و ارائه طرح و برنامه های سیاسی مختلف و متکی بر اصول و جهت گیری های اساسی مطروحه در مبانی برنامه ای حزب را گامی مهم در مسیر شناسایی و نشان دادن راه های مختلف گذر به سوسیالیسم تلقی خواهد کرد. برسمیت شناختن طرح و برنامه های سیاسی مختلف در درون حزب در عین حال نشانی است بر ظرفیت و توانایی بی بدیل این حزب در بیان منافع عمومی کارگران و زحمتکشان، در ایستادگی آن بر نفی حکومت نخبگان و تعهد به قدرت ورزی گسترده و عمومی مردمان، در دوری از همه اشکال فرقه گرایی و در ایجاد سقف بزرگی برای اتحاد همه هواخواهان دمکراسی و سوسیالیسم نوع مشارکتی در قالب یک نیروی سیاسی حقیقتن فراگیر کارگری.

- مبانی برنامه ای حزب مطبوع چپ رادیکال نوین
"حزب دفاع از خود رهانی کارگران" از مبانی برنامه ای استوار و شفافی برخوردار خواهد بود. مبانی برنامه ای این حزب اهداف و آماج های اساسی آن را به نحو موجز و بی حشو و زوائدی بیان و بر تمایز آن با سایر احزاب و جریانات سیاسی روشنی خواهد افکند. مبانی برنامه ای این حزب اگرچه از اصول و بندهای مطول و بخشن آلوده به اصول آئینی - اعتقادی و بخشن معطوف به راهکارهای و طرح های اجرایی خالی است، اما کاملن از صراحت، روشنی و دقت معطوف به دفاع از الگوی معینی از آلترناتیو سیاسی - اقتصادی برخوردار است. امری که بر مشخصه حزبی اهداف و آماج های آن - و به این اعتبار بر تمایز آشکار آن با اهداف عمومی، عمدتن سلبی و خالی از صراحت و دقت جنبش عمومی طبقه کارگر – روشنی می افکند. در کلی ترین خطوط مبانی برنامه ای حزب ناظر خواهد بود بر خصلت و جهت گیری ضد سرمایه دارانه حزب و بر دفاع ان از نظام شورایی، دمکراسی نوع مشارکتی و سوسیالیسم نوع مشارکتی.

بسیاری از احزاب و گروه های چپ رادیکال موکدن بر تعهد خویش به نظام شورایی تاکید و نظام شورایی را الگوی مطلوب خویش برای بنای سوسیالیسم عنوان می دارند. این احزاب و گروه ها، اما در همان حال آشکار و پنهان رسالت خود را تسخیر قدرت دولتی توسط حزب و فرمان رانی حزب بر اهرم های قدرت دولتی تعریف می کنند. امری که با روح و درون مایه نظام شورایی، یعنی نظامی مبتنی بر خود حکومتی و قدرت ورزی گسترده و موثر همه اقشار مردم، متباین و ناسازگار است و در تجربه های تاریخی مختلف نیز ( و از جمله در تجربه غم انگیز انقلاب اکتبر ) جز به مسخ و نابودی اساس نظام شورایی و جز به ایجاد و تحکیم اشکال مختلفی از حکومت نخبه ها ( و از قضا اآزادی ستیزترین آنها، یعنی حکومت های توتالیتر و تمامیت خواهانه ) راه نبرده است.

هم ازینرو نظام شورایی مورد دفاع "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" درهیئت "دمکراسی مشارکتی" به تجسم در می آید. در چهارچوب "دمکراسی مشارکتی" شوراهای محل کار و زندگی، پایه و اساس ساختار سیاسی نوین و منشاء و منبع مشروعیت و مقبولیت آن بشمار می روند.   در قالب "دمکراسی مشارکتی" در تلاش برای لگام زدن به فعال مایشایی نخبگان و نهادهای نخبه محور و در راستای اجتناب از سر برآوردن شکلی از اشکال حکومت نخبه ها، مسیر قدرت از پائین به بالا و از نهادهای شورایی و نهادهای قدرتی پائینی به نهادهای سطوح عالیتر جریان می یابد.   در "دمکراسی مشارکتی" نهادهای قدرتی پائینی نه تنها از قدرت قابل توجهی در سامان دادن به امور مربوط به حوزه های کار و زندگی افراد، همچون روستا، محله، ادارات، کارخانجات و کمپانیها حظ می برند، که با برخورداری از حق تعیین اعضاء نهادهای قدرتی بالاتر، بطور موثر و دائمی نهادهای قدرتی بالاتر را مورد بازرسی و کنترل قرار می دهند. در چهارچوب "دمکراسی مشارکتی" تمرکز زدایی گسترده و عمیق از قدرت سیاسی، اعطاء کمترین قدرت ممکن به نهادهای قدرتی عالی و دولت مرکزی، اعطاء قدرت بیشتر به نهادهای قدرتی پائین تر، سپردن انتخاب نهادهای عالی قدرتی به نهادهای زیرین آنها، برخورداری نهادهای جامعه مدنی از مدخلیت و مشارکت جدی در تصمیم گیری های مربوط به حوزه های فعالیتی آنها و بکارگیری گسترده از مکانیزم های دمکراتیکی همچون حق فراخوانی نمایندگان و اعمال محدویت زمانی برای عضویت افراد در سمتهای نمایندگی و ریاستی و غیره، بن پاره های مستحکمی را برای تعمیق و گسترش قدرت ورزی آحاد مردم و تا مین شرایط ضروری برای مدخلیت جدی آنها در ساماندهی همه امور مربوط به خود، فراهم می آورد.

در رابطه با دفاع از سوسیالیسم نیز "حزب دفاع از خود رهانی کارگران" از موضع صریح و شفافی برخوردار خواهد بود. برای این حزب نظام سوسیالیستی بی تردید نه با شکل انسانی تر و قابل قبول تری از سرمایه داری، که با الغاء مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، با پایان بهره کشی فرد از فرد و با از میان برداشتن همه اشکال از خود بیگانگی ناشی از حاکمیت روابط سرمایه داری قابل تداعی است.   سوسیالیسم مورد نظر این حزب، "سوسیالیسم مشارکتی" است. بارزترین مشخصه "سوسیالیسم مشارکتی" اتکاء وثیق و غیر قابل گسست آن به دمکراسی اقتصادی، یعنی یکی از پایه های اصلی دمکراسی مشارکتی است. در چهارچوب دمکراسی اقتصادی با تعمیم دمکراسی از حوزه سیاسی به حوزه اقتصادی، بر حق مشارکت جدی افراد در اداره و مدیریت محل کار خویش و بر برخورداری نیروی کار از سهم ویژه در مدیریت و سیاست گذاری ها مربوط به اقتصاد کلان ( امری که بیش از همه بر شرایط کار و زندگی نیروی کار تاثیر می گذارد ) تاکید می شود. به این اعتبار؛ سوسیالیسم مشارکتی، سوسیالیسم است مبتنی بر خود مدیریتی آحاد نیروی کار در چهارچوب شوراهای مستقر در واحدهای اقتصادی. سوسیالیسمی است معطوف به برخورداری شوراهای سراسری نیروی کار و زحمت از سهم وِیژه در سیاست گذاری ها و مدیریت اقتصاد کلان. سوسیالیسمی است که بهره گیری از دمکراسی مستقیم ونظر خواهی و همه پرسی از آحاد نیروی کار و زحمت در رابطه با سیاست گذاری های اقتصادی که مستقیم و غیر مستقیم بر شرایط کار و زندگی آنها تاثیر گذار است، جزئی مهم از سازو کار های ناظر بر مدیریت اقتصاد خرد و کلان است.

در "سوسیالیسم مشارکتی"، البته نیروی کار تنها متولی سامان بخشی به حوزه اقتصادی و تنها بازیگر صحنه مدیریت اقتصاد خرد و کلان نیست. مسائل مربوط به اداره و مدیریت هر واحد اقتصادی ضرورتن امر انحصاری افراد شاغل در آن واحد اقتصادی نیست. بسته به اهمیت هر واحد اقتصادی، تعداد کم شمار و پرشماری از مردمان - چه بعنوان مصرف کننده تولیدات و خدمات آن، چه بعنوان افراد ساکن در محل استقرار واحد اقتصادی و چه بدلایل دیگر- بطور مستقیم و غیر مستقیم در سیاست گذاری ها مربوط به اداره و مدیریت آن ذی نفع اند. سیاست گذاری های کلان اقتصادی نیز بی تردید با تاثیرگذاری بر زندگی بخش های کوچک و بزرگی از مردمان همراه است و سیاست گذاری در این حوزه، صرفن و انحصارن به آحاد نیروی کار مربوط نمی شود. این بدانمعناست که در "سوسیالیسم مشارکتی" بجز شوراها و سایر نهادها و سازمان های متعلق به نیروی کار، نهادها و سازمانهای دیگری، اعم از نهادهای انتخابی عمومی ( نهادهای شورایی مبتنی بر محل زندگی مردمان ) ، نهادهای دولتی ( یعنی نهادهای انتخابی سطوح مختلف شوراهای عمومی ) و نهادهای متعلق به جامعه مدنی نیز در سطوح و به نسبت های مختلف در سیاست گذاری ها و مدیریت مربوط به واحد های اقتصادی و بویژه در حوزه های مربوط به اقتصاد کلان سهم خواهند داشت. امری که در چهارچوب طرح های مختلف معطوف به مدیریت سامانه اقتصاد سوسیالیستی، می تواند معرف دلبستگی به الگوهای مختلفی از انطباق دمکراسی اقتصادی بر روابط سوسیالیستی حاکم بر عرصه اقتصاد تلقی گردد.

بعلاوه درچهارچوب "سوسیالیسم مشارکتی" تعیین سیاست های مربوط به بهره گیری و یا عدم بهره گیری از اهرمهای بازار، تعیین سیاست گذاری های مربوط به واحدهای اقتصادی کوچک، تعیین سیاست گذاری های پولی و اعتباری، تعیین سقف حداکثر اختلاف درآمد افراد و ترسیم سیاست گذاری های مربوط به بسیاری از موضوعات حائز اهمیت دیگر در عرصه اقتصاد سوسیالیستی ، می تواند ما را به گونه های متمایزی از "سوسیالیسم مشارکتی" رهنمون گردد.

با اینهمه، روشنی بخشیدن به این جزئیات (برغم اهمیت بسیار آنها) بی شک ناظر بر ترسیم عناصر ماهوی و مشخصه های بنیاد محور ساختار "سوسیالیسم مشارکتی" نیست و به این اعتبار جایی در مفاد مبانی برنامه ای حزب نخواهد داشت. تا آنجا که به مبانی برنامه ای حزب برای دفاع از جنبش خود رهانی کارگران مربوط است، تصریح بر مشخصه های "سوسیالیسم مشارکتی" ( همچون برشماری مشخصه های اساسی دمکراسی مشارکتی ) نباید جز تاکید بر پایه ای ترین عناصر این گونه از سوسیالیسم - و درمحور آن تاکید بر دوگانه مالکیت اجتماعی و دمکراسی اقتصادی - را شامل شود. در چهارچوب چنین تعریف کلی و در عین حال به حد کافی مشخص از الگوی سوسیالیسم مورد دفاع این حزب، مدافعین الگوهای مختلف "سوسیالیسم مشارکتی" فرصت خواهند یافت ضمن هم گامی در مبارزه علیه سرمایه داری و در مسیر تحقق امر خود رهانی کارگران، با طرح بحث های روشنگرانه در رابطه با جزئیات مربوط به ساختار دمکراسی و سوسیالیسم مشارکتی، به ایجاد دستمایه ای ارزشمند برای بالا بردن قدرت انتخاب توده ها در تائید این یا آن شکل از گذار سوسیالیستی در فردای سرنگونی سرمایه داری، یاری رسانند.

ismailsepehr@gmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست