دکتر جمشید موذن زاده درگذشت
•
با کمال تاسف خبردار شدیم که دکتر جمشیده موذن زاده کلوری، انسانی شریف و بزرگوار و ازخدمتگذاران راستین مردم میهن ما و از زندانیان سیاسی رژیم شاه، پس یک سکته مغزی چشم بر جهان فرو بست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۶ دی ۱٣۹۲ -
۶ ژانويه ۲۰۱۴
* جان شیفته دیگری از میان ما رفت
با کمال تاسف خبردار شدیم که دکتر جمشیده موذن زاده کلوری، انسانی شریف و بزرگوار و ازخدمتگذاران راستین مردم میهن ما و از زندانیان سیاسی رژیم شاه، پس یک سکته مغزی، سرانجام در روز جمعه ۶ دیماه ۱٣۹۲ چشم بر جهان فروبست. دکتر موذن زاده که پزشک امراض داخلی بود با بیش از ٣۰ سال خدمت بی دریغ و انساندوستانه خود در منطقه طوالش، توانست در دل بسیاری از مردم شریف و زحمتکش آن دیار، بویژه فومن و صومعه سرا، جای ویژه ای برای خود باز کند. مطب او در شهر فومن، همواره مامن و پناهگاه دردمندانی بود که حسرت و اشتیاق نوازش دستی تیمارگر و جانی غمگسار، تن وجانشان را به آتش می کشید. او در تمام دوره طبابت خود در شهر فومن، یار و همدم فراموش نشدنی مردم مهربان آن دیار بود. به جرئت میتوان گفت که در منطقه طوالش و بویژه در فومن و صومعه سرا و اطراف آن کمتر کسی است که او را نشناسد و از مهربانی های بی دریغ او توشه ای برنگرفته باشد.
دکترجمشید موذن زاده در روز سوم مرداد ماه سال ۱٣۲۰ در "کلور" خلخال، در خانواده ای زحمتکش چشم بر جهان گشود. او ازهمان اوان کودکی با پرداختن همزمان به کار و تحصیل، طعم تلخ رنج و تنگدستی را چشید و با آشنائی هرچه بیشتر با جهان کار و زحمت، شخصیت و جان شیفته اش در میان شعله های پرگداز کوره عشق به مردم، و شوق دوست داشتن دیگران آبدیده شد. او با شوقی وصف ناپذیر، درس خواند و کار کرد و سرانجام به سال ۱٣۴٣ با پذیرش در رشته پزشکی دانشگاه تبریز، در آن شهر به تحصیل خود ادامه داد. درهمین دوره بود که او با انسان های شریف و آزاده بسیاری در این شهر و دانشگاه آن آشنا شد. آشنائی و راهیابی "جمشید" جوان به محفل دوستان جدید، او را با دنیای شگفت انگیز و شورآفرین سیاست، ادبیات و آفرینش قلم آشنا ساخت. در همین دوران است که او با نوشتن داستانها و مطالب متنوع و پراکنده خود در مجلاتی مانند امید ایران و غیره به چهره ای محبوب در میان دوستان و آشنایان خود بدل می شود.
جمشید در اعتصاب بزرگ سال ۴۶ دانشگاه تبریز حضور فعالی داشت و در ادامه این اعتصاب پیروزمند، به عنوان نماینده کلاس خود نقش برجستهایی در فعالیتهای صنفی و سیاسی دانشجویی طی سال تحصیلی ۴۶-۴۷ ایفاء کرد. جمشید در تابستان سال ۴۷ همراه با ۵۲ نفر از دانشجویان فعال در امور صنفی- سیاسی این دانشگاه بازداشت گردید و پس از گذراندن سه ماه در زندان تبریز به مدت دو سال از دانشگاه اخراج و به سربازی اعزام شد. در سال ۱٣۴٨ و در جریان بازداشت جمعی از مرتبطین با دکتر هوشنگ اعظمی توسط ساواک، او نیز بازداشت می شود و به همراه دوستان و رفقای دیگرش، مانند منوچهر هزارخانی، غلامرضا اشترانی، حمزه فراهتی، هوشنگ مرآت و دکتر احمدزاده و دیگران به زندان های جمشیدیه، قزل قلعه و قصر می رود. او را در دادگاه فرمایشی به سه سال زندان محکوم کردند. در زندان با کسان بسیاری از جمله با افسران سازمان نظامی حزب توده ایران آشنا شد و همین آشنائی سنگ بنای کار و فعالیت آینده او را جهت داد.
او پس از سپری کردن دوره محکومیت سه ساله و خروج از زندان، تحصیلات دوره پزشکی را به پایان رساند و از ان پس تا آخرین دم حیات شرافتمندانه و فداکارانه کمر به خدمت مردم بست. یاد و نامش گرامی باد.
بهروز مطلب زاده- حمزه فراهتی - بهزاد کریمی- رضا جوشنی- شکوه محمود زاده- جواد کاراندیش- فرج سرکوهی – داود ابراهیمی - منوچهر مختاری – اکبر دوستدار- حسن جعفری – اسفندیارصادق زاده – محمد حدادپور – حسام امام – اسفندیار کریمی – حمید عمرانی – مسعود مولازاده – اسماعیل ختائی – هوشنگ مرآت - اکبر سوری - قدرت قلی زاده- محمد اعظمی- امیر ممبینی- فرهمند رکنی- علی اصغر خرسند- بهروز خلیق- مجید عبدالرحیم پور- فردوس جمشیدی رودباری- مهدی فتاپور
|