مرگ دو زن کارگر بی تفاوتی مسئولان حکومتی، ریاکاری خانه کارگر!
•
محمد صفوی از فعالین جنبش کارگری در یادداشتی که به مناسبت مرگ دو کارگر زن برای اخبار روز نوشته، این پرسش را مطرح کرده است که ایا این حادثه ی دلخراش باعث بیداری وجدان های خفته ی مسئولین خواهد شد؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲ بهمن ۱٣۹۲ -
۲۲ ژانويه ۲۰۱۴
محمد صفوی - اخبار روز: درپی گزارش های هر روزه مرگ و مجروح شدن کارگران بخاطر حوادث و بیماریهای شغلی در کشورمان، روز یکشنبه 29 دی ماه 1392 خبرگزاری های جمهوری اسلامی، خبر مرگ تکان دهنده دو زن کارگر یک کارگاه تولیدی پوشاک را همراه با تصاویر هولناک منتشر کردند. دریکی از تصاویر، آتش از کارگاه تولیدی پوشاک که در طبقه پنجم ساختمانی قرار دارد به بیرون زبانه می کشد. تکان دهنده ترین تصویر مربوط به زن کارگری است که برای نجات جان خود در تلاش است. وی ناگهان در مقابل چشمان بهت زده مردم و ناباوری همگان، بخاطر فرار از کباب شدن در آتش مرگ یا امید به نجاتی معجزه آسا مجبور به سقوط آزاد به کام مرگ می شود. در تصاویر دیگر کارگران زن و مرد دیگری وجود دارند که مضطربانه و آشفته و لرزان از پشت پنجره های کارگاه پوشاکی که در حال سوختن است به امید نجات دهنده ای انتظار می کشند. در گزارشات اولیه می خوانیم یک زن کارگر دیگر بعلت سقوط از طبقه پنجم ساختمان کشته و 8 تن دیگر مجروح شده اند. تصاویر لحظه به لحظه سقوط مرگبار زن کارگر و دیگر کارگرانی که برای نجات جان خود تلاش میکنند در خبرگزاری ها و نشریات تحت کنترل رژیم به شکل گسترده ای منتشر شده است (1). بی شک رهبر جمهوری اسلامی و سه قوه تحت فرمان او شامل مسئولین قوه قضاییه و مسئولین قوه مجریه و رئیس جمهور و مسئولین قوه مقننه و مسئولین منتسب به خانه کارگر این صحنه های دلخراش سقوط زن کارگر را به کام مرگ دیده اند یا خبر آن را شنیده اند. حال پرسش این است: آیا دیدن سقوط مرگبار زن کارگری از طبقه پنجم ساختمانی که در حال سوختن است باعث بیداری وجدان خفته آقایان میشود و یا آنها را دچار بیخوابی میکند؟ آیا وقوع چنین حوادث فاجعه باری وجدان شما علمای اعلام را که در شورای نگهبان، بصورت فله ای بر قوانین ضد کارگری صحه می گذارید تکان میدهد؟ آیا مرگ اسفبار این دو زن کارگر و گزارش هایی که نشان میدهند هر روز بین 5 تا 6 کارگر در معادن مخوف یا درکارهای ساختمانی یا در پالایشگاه ها و مراکز ریز و درشت صنعتی یا مزارع کشاورزی جان خود را بخاطر حوادث شغلی از دست میدهند، باعث خواهند شد که رئیس مجلس و نمایندگان مجلس جمهوری اسلامی که بی وقفه رای به حذف اندک قوانین حمایتی مندرج در قانون کاررا میدهند پاسخگوی مردم و خانواده قربانیان باشند؟ آیا کسی در میان شما وجود دارد که هنوز دچار فساد و تباهی و حقارت نشده باشد و به آه و ناله و شکایتهای خانوادهای قربانیان حوادث شغلی رسیدگی کند و مسببین واقعی حوادث شغلی را مورد پرسش و مواخذه قرار دهد؟ از گذشته تاکنون نشان داده اید که صیانت از نیروی کار و اجرای عدالت در محیط کار از اساس در دستور کار شما قرار ندارد. هرگاه که حادثه ای مرگ آفرین برای کارگران اتفاق افتاده است، در کمیسیونهایی موسوم به "تحقیق و تفحصی" که بناچار تشکیل داده اید، بجای اینکه مسئولین حکومتی و کارفرمایانی که جان کارگران را به بازی می گیرند مورد پرسش و تعقیب قانونی قرار دهید، پیوسته کارگران را بخاطر بی احتیاطی مورد سرزنش قرار داده اید! نتیجه این سیاست تسلیم طلبانه و آمیخته به فساد شما طی سالهای گذشته باعث شده است که هر روز شاهد فاجعه بیشتری در محیط های کارگری کشورمان باشیم. بی شک این بار نیز اگر کمیته "تحقیق و تفحصی" برای رسیدگی به این فاجعه تشکیل بدهید نتیجه بیهوده آن مانند گذشته این خواهد بود که علت آتش سوزی در کارگاه تولید پوشاک را به بی احتیاطی زنان کارگر نسبت دهد و قربانیان این حادثه را بجای مسببین اصلی مورد سرزنش قرار دهد!
داشتن محیط کار ایمن و بهداشتی یکی از ابتدایی ترین قوانین حقوق بشری و یا حقوق شهروندی است. طی بیش از سه دهه گذشته هرگونه تلاشی برای بهبود شرایط کار از جانب فعالین کارگری با سرکوب شدید حاکمیت روبرو شده است. به همین خاطر بیجا نیست که بگوییم نهاد کار ایران بصورت نهادی استبدای و نظامی گونه در آمده است. نتیجه سیاست سرکوب در محیط های کار و لغو گام به گام اندک قوانین حمایتی، منجر به آن شده است که در حال حاضر کارگران و مزد بگیران ایران از ابتدایی ترین حقوق خود محروم باشند. به همین خاطرنه تنها دستمزدها در زیر خط فقر قرار دارند بلکه بخش عظیمی از کارگران به خاطر اینکه مشاغل "بخور و نمیر" خود را از دست ندهند بی توجه به موارد ایمنی و بهداشت، ناچارند تن به انجام هر گونه کار غیرایمنی و غیربهداشتی و مرگ آفرین در کارگاه های جهنمی و یا زیر زمینی و یا دیگر مراکز صنعتی بدهند. از این جهت کارگران ایران عملا بر سر دوراهی بی سابقه فقر کمر شکن و مرگ و آسیب های بدنی و انواع بیماریهای جسمی و روحی مهلک قرار داده شده اند. به همین خاطر است که با دشوارتر شدن شرایط کار، هر ساله شاهد آمار فزاینده مرگ و قربانی شدن کارگران بخاطر حوادث شغلی و انواع بیماری های ناشی از کارهای سخت و زیان آور هستیم. با این حال مسئولان حکومتی همچنان بی تفاوت هر روزه شرایط کار و زندگی میلیونها کارگر و خانواده های آنان را سخت تر می کنند!
خانه کارگر جمهوری اسلامی و مسئولین آن که در صدر برنامه و اساسنامه آنان التزام و اعتقاد به استبداد قرون وسطایی ولایت فقیه در الویت قرار دارد و پیوسته بعنوان مانعی در مقابل ابتکارات مستقل کارگران و منافع آنان عمل کرده است ریاکارانه در مورد حادثه اخیر آتش سوزی در کارگاه تولیدی پوشاک با ظاهری حق به جانب میگویند: مسئولین خانه کارگر چنین حادثه ای را پیش بینی می کردند! دراین گزارش میخوانیم: «حسن صادقی معاون خانه کارگر در 27 دی ماه 1392، در برنامه مناظره شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی گفته است: "نظارت بر ایمنی کارگران در واحدهای تولیدی در ساختار روابط کار اشکالات عمده ای دارد و همین نظارت ناقص هم پس از تصویب لایحه اصلاح قانون نظام صنفی کشور (بخوان پس از قلع و قمع کردن اندک قوانین حمایتی کارگران) در مجلس کاهش پیدا کرده است». (2)
خانه کارگر جمهوری اسلامی و حسن صادقی و دیگر مسئولین مطیع و خادمین دستگاه استبدادی ولایت، که از ابتدا دست در دست مقامات امنیتی و قضایی در سرکوب فعالین کارگری نقش موثری داشته اند برای اینکه اندک مشروعیتی برای خود در نزد کارگران رنجدیده و آسیب دیده کشورمان باقی بگذارند ریاکارانه ادعا میکنند که وقوع چنین حوادثی را پیش بینی می کردیم!
از آقای حسن صادقی، باید پرسید، شما که همه چیز را از قبل پیش بینی میکردید و در حالی که هر روز براساس آمار نشریات خودتان بین 5 تا 6 کارگر جان خود را بخاطر حوادث شغلی از دست میدهند، چه اقدام عملی برای پیشگیری ازحوادث شغلی و ایمن سازی کارگاههای جهنمی نظیر کارگاه تولیدی پوشاک که فاجعه اخیر در آن رخ داده است انجام داده اید؟ تشکلی که مدعی دفاع از حقوق صنفی کارگران است و بودجه آن از جانب مردم و کارگران تامین میشود، آیا وظایفش مثل جادوگران و فال بینها قرون وسطی فقط باید تا سطح پیش گویی باشد؟ آیا طرح این گونه سفسطه ها و زبان بازیهای بدون عمل و طرح چند شعار تدافعی و مطرح کردن چند خواست پیش پا افتاده کارگری که ضرری برای کارفرمایان و صاحبان قدرت و ثروت ندارد براستی میتواند به بهبود شرایط کار و پیشگیری وکاهش حوادث شغلی در کشورمان کمک نماید؟ وقایع روزمره کارگری نشان میدهند که در برابر چشمان شما و سایر مسئولان مملکتی اوضاع کار و کارگر و خانواده های آنان هر روز بدتر و فاجعه بارتر از روزهای قبل شده است. ذکر تمامی مواردی که مربوط به مطالبات سرکوب شده کارگران است و نقش ریاکارانه ای که خانه کارگر طی سه دهه گذشته داشته است، مثنوی هفتاد من میشود. خبرگزاری دولتی مهر، طی آمار محافظه کارانه ای اعلام کرده است: «هم اکنون در هشت شهر صنعتی که کمترین نظارت بر آنها وجود دارد 30 هزار واحد صنعتی آلاینده وجود دارد. یکی از تولیدات سمی و سرطان زای آن سرب است. طی همین گزارش منتشره میخوانیم که بین 2900 تا 4000 نفر بر اثر الودگی هوا فقط در تهران جان خود را از دست میدهند.» (3) طبیعی است کارگرانی که بخاطر درآوردن نان بخور و نمیر مجبور و محکوم به کار در این کارخانه های آلوده هستند اولین قربانیان مرگ خاموش ناشی از مواد آلاینده و سرب در کارخانه ها هستند. یکی از این شهرک های صنعتی تولید کننده مواد آلاینده و مواد سمی سربی در اراک قرار دارد. طی ماههای گذشته فعالین محیط زیست بدرستی با تجمع اعتراضی در مقابل این کارخانه های آلاینده اعتراض خودشان را به مرگ خاموش مردم و کارگران و شیوع انواع بیماریهای مهلک مانند سرطان و ام اس، در شهر اراک اعلام کردند." حال پرسش از خانه کارگری ها و آقایان مسئول آن مانند حسن صادقی، این است: آیا این گزارشات را مطالعه میکنند؟
ایشان به عنوان یکی از مسئولین می بایست به مردم و کارگران کشورمان توضیح بدهند که آنها جدا از پیش بینی ها و پیش گوی ها، چه تلاش عملی برای متوقف کردن روند مرگ خاموش کارگران و خون ریزی یکسویه کارگران که در واحدهای صنعتی آلوده کارمی کنند انجام داده اند؟ آیا خانه کارگری ها، به اعتراضات عادلانه مردم و کارگران که برای بهبود و تغییر در شرایط کار درحال حاضر در هر گوشه کشورمان در جریان است می پیوندند، یا نه تلاش میکنند که اعتراضات مردم و کارگران جان به لب رسیده را با ریاکاری متوقف و یا مانند گذشته در زیر سایه نهادهای امنیتی، مردم و کارگران را سرکوب کنند؟
حسن صادقی و خانه کارگری ها که مانند دیگر ارگان های دولتی شیوه کاری آنان در ارتباط با کارگران ایران، مانند شیوه فرماندهی نظامی از بالا است، در مورد کاستن حوادث شغلی اینگونه فکر میکند که گویا تنها از طریق بازرسی و فرماندهی از بالاست که حوادث شغلی در واحد های صنعتی کاهش می یابد. به همین خاطر او در ارتباط با حوادث اخیر شغلی میگوید: "علت کمبود بازرس است."(4) موضوع بازرسی از واحدهای صنعتی در یک نظام متعادل و دمکراتیک که ساختار نهاد کار آن این چنین مانند نهاد استبدادی کار در ایران به تباهی و فساد و سرکوب کشیده نشده باشد بی شک میتواند بعنوان یک عامل بسیار مهم و مکمل در کاهش و یا کنترل حوادث شغلی به حساب آید. اما در چنین شرایطی که کارگران ایران فاقد تشکل های مستقل خود هستند و از سویی دیگر اسیر صدها باند مافیایی و نظامی و امنیتی و رانت خوارِ وابسته به قدرت هستند، در شرایطی که کارگران آگاهی که برای بهبود شرایط کارتلاش میکنند قربانی اخراج سازی و سرکوب و زندان و شکنجه و مرگ هستند، در شرایطی که کارگران خودشان از طریق تشکلهای خود نمیتوانند موارد حادثه آفرین شغلی را شناسایی کنند و اقدامات پبشگیرانه انجام دهند و دخالتی در تصمیم گیریها ندارند، تا زمانی که در محیط های کاری و واحدهای صنعتی شاهد استقرار حتی اندک دمکراسی صنعتی نباشیم، با اضافه کردن حتی یک میلیون بازرس دیگر، قادر نخواهید بود که با دستورات خشک از بالا و جریمه کردن این و آن، حوادث و بیماریهای شغلی را کاهش دهید. این کارگران و تشکلات واقعی و مستقل خودشان است که در اساس در هر محیط کاری میتوانند با آگاهی و توانمند شدن و دخالت گری کم هزینه تر، نقش موثرترین "بازرس" و نظارت گر را در راستای کاهش و کنترل حوادث شغلی ایفا نمایند. بنا براین وجود تشکلات مستقل کارگری در واحدهای صنعتی همراه با آموزش بی وقفه به کارگران اصلی ترین موضوعی است که پیش پای کارگران کشورمان قرار دارد. اصلی که طی بیش از سه دهه ،هم خانه کارگر و هم کلیت رژیم جمهوری اسلامی تا کنون با آن قویاٌ مخالفت کرده اند.
منابع:
1. بخشی از تصاویرمربوط به این فاجعه به روایت خبرگزاری دولتی فارس
* farsnews.com
2** www.ilna.ir
3**- www.mehrnews.com
4- www.ilna.ir
|