سوء استفاده از قدرت یا فاجعه آفرینی
امیرحسین لادن
•
زورگوئی، بی عدالتی، تهدید و تهاجم آمریکا بر دیگران چون قوی تر و با قدرت تراست، دیگران را وادار به شرکت در مسابقهی تسلیحاتی جهت دفاع از کشورشان و حتی حمله بدیگران خواهد کرد. امکان از کنترل خارج شدن این عملیات بسیار زیاد است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲ مهر ۱٣٨۵ -
۲۴ سپتامبر ۲۰۰۶
امروز سه مساله ی اساسی بشریت را تهدید میکند: جنگ هسته ئی ، فاجعه ی محیط زیست و همه چیز خواهی، خودسری و یک بُعدی بودنِ تنها ابَرقدرت دنیا، آمریکا، این تهدیدهای اساسی هستند.
سیاست خارجی "یک بام و دو هوای" آمریکا، شانس رویداد این فجایع را بشدت بالا برده است.
دمکراسی آمریکا نیز در کل، در خطرِ از دست دادن ارزش های تاریخی خود: برابری، آزادی و مردمسالاری میباشد. (۱)
آمریکا با سوء استفاده از قدرت نقش عظیمی در بوجود آوردن جنگ هسته ئی و فاجعه ی محیط زیست بازی میکند.
آمریکا تنها کشوری است که از بمب هسته ئی در جنگ استفاده کرده است. (هیروشیما و ناکازاکی)
آمریکا مسابقهی تسلیحاتی با روسیه شوروی را مستقیماً با حمله به ژاپن با دو بمب اتمی، با اتمیزه کردن اروپا و با ساختن هزارها بمب هسته ئی؛ و بطورغیر مستقیم با دخالت در امور داخلی کشورهای در حال توسعه (از طریق کودتا، حمایت از توطئه، دسیسه برای اعمال نفوذ و ترور شخصیت های ملی-دمکرات) ، جنگ لفظی و شعارهائی که بعدها به جنگ سرد معروف شد ، بوجود آورد.
آمریکا اسرائیل را اتمی کرد و در حال حاضر اسرائیل بیش از ۲۲۰ بمب هسته دارد.
آمریکا ایران را در زمان شاه و پاکستان را در دوران ضیاالحق در بوجود آوردن انرژی هسته ئی یاری داد. موقعیکه پاکستان بنیادگرای اسلامی میشد و مشغول ساختن بمب هسته ئی بود، آمریکا این اقدام را نادیده گرفت تا پاکستان به تسلیحات اتمی دست یابد و شاخی برای هندوستان که در آن زمان با آمریکا رابطه ی مناسبی نداشت تراشیده شود.
برتراند راسل و آلبرت آینشتن، در سال ۱۹۵۵ یعنی بعد از جنگ جهانی دوم و بلافاصله پس از جنگ کرهی شمالی و جنوبی که آمریکا مستقیم و چین غیرمستقیم در آن شرکت داشتن ، برای جلوگیری از یک درگیری دیگر، در یک نامه ی سر گشاده خطاب به مردم جهان تقاضا کردند که احساسات و علایق ملی و قومی و حتی خصومتها را کنار گزارده و بصورت شهروندان جهان برای سلامت و بقای دنیا فعالیت کنند. نوشتند که "بقای جهان و تاریخ بی نظیر بشریت در گرو همبستگی و همکاری همه ماست." باید یکی از دو راه را انتخاب کرد چون "دنیا در پرتگاه نابودی است؛ یا بشریت برای همیشه نابود خواهد شد و یا باید جنگ را کنار گذاشت."
نه تنها جنگ را کنار نگذاشتیم بلکه امروز آمریکا، تنها ابرقدرتِ جهان، زیرپوشش "حمله ی دفاعی" این حق را برای خودش قائل است، که بر خلاف قوانینِ بین المللی، جهت جلوگیری از حملات احتمالی به آمریکا، به کشورهائی که سوء نظر دارد، حمله کند. وامروز بودجه ی سالانهی نظامی آمریکا معادل مجموع بودجه های نظامی تمام کشورهای دیگر است، ضمن اینکه نزدیک به شصت درصد ازکل فروش اسلحه در جهان بوسیلهی شرکت های آمریکائی به فروش می رسد.
رُوِن پدازور، آنالیست سرشناس نظامی ارتش اسرائیل مینویسد: "در دورانی که فقط یک ابَرقدرت وجود دارد، آمریکا در کمال بیرحمی، میخواهد یکطرفه و با زور دنیا را بمیل خودش تغییر داده، و به آن شکل دلخواه اش را بدهد و برای این کار حاضر است از سلاح اتمی نیز بهره برداری کند بخصوص بر علیه کشورهائی که فاقد تسلیحات هسته ئی میباشند.(۲)
خطر تخریب و نابودی گسترده ای که بمب های هسته ئی سبب خواهند شد، که برتراند راسل و آلبرت آینشتن در سال ۱۹۵۵، اعلام کردند، کاملاً محسوس است. در اکتبر ۱۹۶۲ در رابطه با کوبا، دنیا در معرض جنگ اتمی و در لبه پرتگاه نابودی قرار گرفت. دو محقق سرشناس هسته ئی در اینمورد مینویسند: "مسئلهی اتمی کوبا، خطرناکترین لحظه در تاریخ بشریت بود" آنها میگویند: "دنیا یک کلمه با نابودی فاصله داشت و این یک معجزه بود که جنگ نشد."(٣)
رابرت مک نامارا، وزیر امورخارجهی دوران ریاست جمهوری جان کندی که شاهد عینی مشاجرات بود، اعلام خطر میکند که سیاست هسته ئی آمریکا زیر نظر جورج بوش، و روش یک بام و دو هوای آن: "ضد عرف، غیرقانونی، از نظر نظامی بیمورد و بشدت خطرناک است." او مینویسد: "این ، روش نه تنها دنیا را حتی امنیت آمریکا را بی جهت به مخاطره میاندازد." او با ویلیام پِری وزیر دفاع دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون، هم عقیده است که طی ده سال آینده پنجاه درصد شانس حملهی اتمی به آمریکا وجود دارد.(۴)
کارشناسان امنیتی آمریکا معتقدند که حمله به آمریکا، با یک بمب کثیف (آلوده به مواد اتمی) حتمی و اجتناب ناپذیر میباشد. و احتمال حمله با بمب هسته ئی، زیاد است مگر آنکه اورانیوم های غنی شده را هرچه زودتر در سطح جهانی، جمع آوری کرده و محافظت کنیم. برنامهی جمع آوری و حفاظت این مواد، در دهه ی ۱۹۹۰ زیر نظر دو سناتور آمریکائی، سام نان و ریچارد لوگِر، انجام میگرفت و بسیار موفقیت آمیز بود. اما این برنامه پس از ورود جورج بوش بکاخ سفید معوق شد.(۵)
از زمان اعلام خطر برتراند راسل و آلبرت آینشتن در مورد کنار گذاشتن جنگ برای بقای بشریت، آمریکا سالها در ویتنام جنگید، به گرانادا، پاناما، نیکاراگوئه، سومالی، افغانستان و عراق حمله کرد و این کشورها را بخاک و خون کشید و اکنون برای حمله به ایران و احیاناً کرهی شمالی و سوریه چنگ و دندان نشان می دهد که خودش و یا نوچه اش اسرائیل وارد کارزار شوند و علناً میگوید استفاده از بمب هسته ئی جزو برنامه است. نوآم چامسکی میگوید: "زورگوئی و تهدیدهای نظامی دولت جورج بوش در بکاربردن تسلیحات هسته ئی، دیگران را برای دستیابی به این تسلیحات جهت مقابله با زور و تهدید آمریکا تشویق و وادار میکند." رفتار و گفته های رهبران فعلی آمریکا بیشتر شبیه دیوانه ای است که مست قدرت است! پروفسور چامسکی مینویسد اکثر مردم دنیا معتقدند که فرانسه در درجهی اول و بعد اروپا و چین در ثبات امنیت جهان نقش مثبت دارند، اما روسیه و آمریکا و بخصوص دولت جورج بوش بزرگترین خطر برای امنیت جهان میباشند. (۶)
فاجعهی محیط زیست
در جزیره پاپوآ واقع در گینه نو، ریش سفیدان فکر میکردند که درختهای کنار ساحل بطرف دریا در حرکتند!
اما پژوهشگران نشان دادند که بالا آمدن سطح آب دریا است که بتدریج درختها را به آب نزدیک میکند. میکی ترابی، نجار ۵۰ سالهی جزیره با اشاره به ساحل میگوید: "آنجا دو ردیف خانه بودند؛ ردیف اول که نزدیکتر به آب و در خطر تخریب و غرق شدن بودند، بداخل منطقه حمل شدند و ردیف دوم نیز میبایستی بزودی حرکت داده شوند وگرنه دریا آنها را میبلعد." جالب اینجاست که این جزیره نه برق دارد، نه کارخانه و نه صنایع ولی باید جریمهی زیاده رویهای کشورهای مصرف کننده و بخصوص کشورهای ثروتمند و زیاده خواه را بدهد. طبق گزارش بانک جهانی ، ۱۵ درصد از مردم دنیا که در کشورهای پُر درآمد زندگی میکنند ۷۵ درصد از کلِ گاز کاربن را تولید میکنند.
آمریکا با داشتن ۴ درصد از جمعیت جهان، ۲۵ درصد از انرژی آنرا سالانه مصرف میکند. رشد صعودی و بی کنترل جمعیت ؛ گرم شدن اتمسفر و آب شدن کوه های یخ همراه با نابودی تدریجی صفحهی اوزون که زمین و سر نشینان آنرا در مقابل اشعه ی خورشید حفظ میکند نقش عظیمی در فاجعه ی محیط زیست خواهند داشت.
نیاز بیش از شش میلیارد انسان به جا ومسکن و غذا، و نیاز به انرژی همراه با زیاده روی در مصرف (آمریکا) و یا مصرف بی رویه (روسیه و چین) ، آلوده کردن آب و هوا جهت تولید بیشتر نیرو، پس ماندهی هزارها تن مواد شیمیائی مورد استفاده در مزارع و پس ماندهی هورمون ها و آنتی بیوتیک هائی که در دامپروری جهت چاق کردن دامها از آن بهره میگیرند (کشورهای صنعتی)؛ همراه با فاضل آب شهرها که همه روزه به رودخانه ها، دریاها و اقیانوس سرازیرند، آنها را بطور وحشتناکی آلوده میسازند. صدها میلیون وسایل نقلیه، صدها هزار کارخانه و تولیدات برق که روزانه میلیاردها متر مکعب دود و کاربون درهوا رها میکنند؛ تخریب جنگل ها و مزارع برای توسعهی کشاورزی و گسترش شهرها و انرژی، نتیجتاً باعث تغییرات ناموزونِ گرمای آب و هوا شده اند.
از علائم و عواقب این تغییرات ناموزون: گرمای شدید و غیر مترقبهی سال ۲۰۰٣ در اروپا است که ٣۰۰۰۰ کشته بجا گذاشت؛ سونامی درسری لانکا، تایلند و فوکت است که دهها هزار تن کشته , یک میلیون نفر بی خانمان و میلیاردها دلار خسارت ببار آورد؛ و طوفان های شدید سال ۲۰۰۴ و سال گذشته در آمریکا است که نیمی از ایالت لوئیزینا و میسی سیپی را نابود کرده است.
گازهای ناشی از سوخت و تولید نیرو که باعث گرم شدن اتمسفر میباشند همراه با حفره ئی که در صفحهی اوزون بوجود آمده، درآب شدن بی رویه و نارسای کوه های یخ قطب شمال و جنوب نقش مستقیم و تخریبی دارند.
آلن گلازنر استاد زمین شناس دانشگاه کارولاینا شمالی میگوید "آب شدن کوه های یخ، سطح آب دریا رابالا میبرد این افزایش، فشار آب را به کف اقیانوس تشدید کرده باعث جابجا شدن "صفحات تِکتانیک" میشود و جابجا شدن "صفحات تکتانیک" باعث زمین لرزه میگردد. درجهی شدت جابجائی این صفحات نه تنها باعث زمین لرزه بلکه طغیان اقیانوس ها و کوه های آتش فشان خواهد بود."
پروفسور وُو زمین شناس "دانشگاه کل گوری" در کانادا میگوید "آب شدن کوه های یخ ، فشار بر زمین را در آن منطقه کاهش داده ، آنرا تضعیف کرده و شانس زمین لرزه را شدت می بخشد."
استادان جین سابر و بروس مالینا از مرکز فضائی گودارد ناسا معتقدند که کوه های یخ باعث تعادل زمین و جلوگیری از جا بجائی " صفحات تکتانیک" و وقوعِ زمین لرزه های فاجعه آفرین هستند. آب شدن این کوه ها تعادل زمین را برهم زده احتمال زمین لرزه های بسیار شدید را افزایش میدهد.
بیل ماگوآیر زمین شناس دانشگاه "کالج لندن" مینویسد: "آب شدن کوه های یخ و حرکت آب به دریاها و اقیانوس ها یعنی جا بجاشدن وزن و فشار از یک نقطه به نقطعهی دیگر و این حرکت تعادل زمین را بر هم میزند.
برای مثال، آب شدن کوه یخ در گرین لاند ، آب سطح دریا را ۲۱ پا (۶ متر) بالا خواهد برد که شهرهای کنار اقیانوس ها را در سراسر دنیا بلعیده و بیش از یک میلیارد انسان را نابود خواهد کرد. بالا آمدن آب سطح دریا باعث طغیان های شدیدتر ، طوفانهای عظیم تر و برهم خوردن شدید نظامِ طبیعی آب و هوای جهان خواهد شد. زمین شناسان و پژوهشگران میگویند که سرعت آب شدن یخ های گرین لاند طی پنج سال گذشته دو برابر شده است.
نابودی تدریجی صفحهی اوزون، برای سلامت سرنشینان زمین و برای کشاورزی بسیار مضر و خطرناک است. سلامتی پوست و بینائی انسان در گرو وجود صفحهی اوزون میباشد. حفرهی این صفحه طبق برآورد متخصصان کشاورزی اتحادیهی اروپا ، در حال حاضر ، سالانه پنج میلیارد دلار به مزارع هندوستان ، دو میلیارد و نیم به مزارع چین لطمه میزند. کشورهای بعدی به ترتیب ایران ، پاکستان و ترکیه میباشند. عدم وجود کامل این صفحه باعث تخریب سیستم تنفسی گیاهان بوسیلهی اوزون شده و گیاه را تضعیف کرده جلوی رشد مثبتش را میگیرد و بازده نامرغوب تر و تولید کاهش مییابد. خسارت ناشی از این پروسه به کشاورزی کشورهای اتحادیهی اروپا و روسیه در سال ۲۰۰۲ هفت و نیم میلیارد دلار برآورد شده است. (۷)
این صاحب نظران معتقدند که ما برای جلوگیری از فاجعهی محیط زیست ده سال وقت داریم ، که با اصلاح رویهی سوخت و قناعت در مصرف سراسری ، هنوز امکان جلوگیری از بروز این فاجعه وجود دارد.
سئوال اینجاست که با خودسری و خودخواهی دولت فعلی آمریکا با چه سرعت و تا چه اندازه میتوان ملت ها و کشورهای جهان را برای جلوگیری از این فاجعه بیک همکاری و هم آهنگی داوطلبانه ، تشویق کرده ، حرکت داد و آینده را برای فرزندانمان از خطر نابودی حتمی نجات داد؟
همه چیز خواهی و خودسری تنها ابَرقدرت دنیا ، آمریکا:
ابتدائی ترین پایه های حقیقت در مدنیت جهانی ، رابطه ی دو طرفه و عادلانه است. یعنی انتظار ما از دیگران میبایستی در چارچوبِ ، گفتار و کردار ما با آنها باشد.
آمریکا این اصل را در مورد دیگران میپذیرد ولی در رابطه ی خودش با دیگران آنرا نادیده میگیرد ، یعنی معتقد است که این اصل در مورد او صدق نمیکند. آمریکا با سیستم "یک بام و دو هوا" و رابطه ی زالوئی بتدریج در نیم قرن گذشته نه تنها جایگاه اجتماعی و انسانی خود را از دست داده ، بلکه طی دهه ی گذشته مورد تنفر و انزجار میلیونها نفر در سراسر جهان قرار گرفته است. آدام اِسمیت در اینمورد میگوید سیستم ما: "همه چیز برای ما و هیچ برای دیگران است". (٨ )
مسئله یک بام و دو هوا بقدری در سیاست آمریکا جا افتاده که استاندارد شده و کاملاً طبیعی است. بنیادگراهای مسیحی و یهودی که طبق دستور اِنجیل و تورات میبایستی با صداقت ، بی ریا و عادلانه با دوست و دشمن باشند ، درست برعکس و همانند بقیهی حزب الهی ها معتقد بیک بام و دو هوا هستند و در سیاست خارجی دولت فعلی آمریکا نفوذ قابل ملاحظه ئی دارند. وقعیکه یک شخص و یا گروهی در هر جای دنیا به سیاست آمریکا و یا نوچه اش اسرائیل برای دفاع از کشورش یا طلب حقانیتش ، اعتراضی بکند و یا بپاخیزد ، تروریست است. ولی عملیات تروریستی آمریکا و اسرائیل در مورد دیگران حق و بجا و برای امنیت است! عملیات تروریستی و ضد مردمی آمریکا در نیکاراگوئه در سال ۱۹٨۰ ، که شورای امنیت سازمان ملل و دادگاه بین المللی بشدت به آن اعتراض و محکوم کردند ، یک نمونه است. نیروی های تحت کنترل ارتش آمریکا ، مستقر در پایگاه نظامی اش در هاندورِس ، در حملات نظامی به نیکاراگوئه شرکت داشته و در هدف گیری های نظامی و غیرنظامی مجازبوده اند. وزارت امور خارجه ی آمریکا ، پس از افشا شدن موضوع و رسوائی کامل ، مجبور به تاًئید شد. مثال دیگر ، عملیات تروریستی و ضد انسانی اسرائیل در مورد فلسطینی هاست ، تخریب گستردهی مساکن و کشتار دسته جمعی ، بمباران بیمارستان ، دانشگاه ، تنها کارخانه ی برق یک شهر و تنها تسویه خانهی آب آن ؛ تخریب مزارع و ریشه کن کردن درختهای زیتون و میوه ؛ جلوگیری از عبور آمبولانس جهت حملِ مجروحین و گروگانگیری و ترور رهبرهای منتخب مردم!
زیر پوششِ امنیت اسرائیل انجام و مورد تأئید دولت جورج بوش میباشد.(۹)
خودسری دولت جورچ بوش و شرکا، ناچیز شمردن مردم و خود را بالاتر از قانون کشور و ضوابط بین الملل دانستن، باعث فجایعِ ابوغریب و نگهداری غیرقانونی صدها زندانی در پایگاه نظامی آمریکا در کوبا از زمان تهاجم آمریکا به افغانستان شده است. این زندانیان برخلاف قوانین آمریکا ، کنواسیون ژنو و حقوق بشر زندانی شدند و بدون داشتن هیچگونه حقوقی در اسارت هستند. هفته گذشته دادگاه عالی آمریکا نگهداری این زندانیان در گوآنتانامو را بدون مجوز ، بدون وکیل و بدون پروسهی حقوقی غیرقانونی اعلام کرد و دستور داد که دولت باید در چارچوب قانون عمل کند.
زورگوئی، بی عدالتی، تهدید و تهاجم آمریکا بر دیگران چون قوی تر و با قدرت تراست، دیگران را وادار به شرکت در مسابقهی تسلیحاتی جهت دفاع از کشورشان و حتی حمله بدیگران خواهد کرد. امکان از کنترل خارج شدن این عملیات بسیار زیاد است. در حال حاضر آمریکا مستقیم و غیرمستقیم با افغانستان، عراق، کره شمالی، سوریه، ایران، فلسطین، لبنان، سومالی، کنگو، ونزوئلا و ... در جنگ است. اگر دولت آمریکا خطرِ از کنترل خارج شدن اوضاع و نتیجهی اعمالش را درک نکند و یا نپذیرد، امنیت و حتی بقایش به خطر می افتد.
ناتوانی و عدم تمایل دولت جورج بوش درحفاظت از دست آوردهای ۲۵۰ سالهی دمکراسی در آمریکا ، بزرگترین خطر برای مردم و کشورش است ، نه تروریزم.
جنگ هسته ئی ، فاجعه ی محیط زیست و همه چیز خواهی آمریکا همراه با سیاست خارجی "یک بام و دو هوا" و خودسری و خود محوری دولتش در رابطه با دیگران ، خطرِ رویداد این فجایع را بشدت بالا برده است.
رژیم فعلی آمریکا ، در معرضِ از دست دادن ارزش های تاریخی کشورش: برابری ، آزادی و مردمسالاری میباشد.
تنها راه جلوگیری از بروز این فجایع: افشاگری حقایق ، آگاه کردن مردم و همکاری و هم آهنگی ملت ها و کشورهای صلح طلب میباشد که بصورت سدّی در مقابل این تحریکات بایستند. (۱۰)
امیر حسین لادن
(۱) کتاب کشورهای نا موفق ، نوآم چامسکی
(۲)نشریه "ها آرتز" ۲۵ می ۲۰۰۵
(٣) کتاب روزهای غمگین و مشعشع ، بلایت و برم
(۴)نشریه سیاست خارجی ، جون ۲۰۰۵
(۵) کتاب تروریزم هسته ئی ، گراهام آلیسون
(۶) کتاب کشورهای ناموفق ، نوآم چامسکی
(۷) مرکز پژوهشی و علمی هلند
(٨) کتاب ثروت کشورها ، آدام اسمیت
(۹) نشریه کاردین سپتامبر۲۰۰۵
(۱۰) تضاد رویه و هدف، استاین برونر
|