چپ و ته یا سر پیاز کنفرانس داووس - برزویه طبیب
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۰ بهمن ۱٣۹۲ -
٣۰ ژانويه ۲۰۱۴
کنفرانس داووس فرصتی بدست میدهد که که ارزیابی مجددی از برخورد چپ ، در رابطه با جذب سرمایه خارجی داشته باشیم.
چپ ایرانی در رابطه با نقش مثبت و یا منفی ورود سرمایه های خارجی به دو اردوگاه بزرگ تقسیم شده است . ازیک سو بخشی از چپ ورود سرمایه خارجی را بعنوان عامل تخفیف تنش در روابط بین المللی ایران ، بعنوان عاملی در رشد عقلانیت در سیاست حکومتی و لگامی بر یکه تازی جناح اصولگرای افراطی ، ارزیابی میکند . این بخش از چپ ، سرمایه خارجی را بعنوان محملی برای ورود تکنولوژی و مدیریت مدرن ، و عاملی در به حرکت درآوردن چرخهای زنگ زده اقتصاد ایران و در نهایت اشتغال زایی و بهبود نسبی سطح زندگی مردم ، معرفی میکند . این نگرش ، امیدوار است که حضور سرمایه خارجی ، موجب تقویت بخش خصوصی و محرکی برای اعتلای دموکراسی سیاسی و اجتماعی ، در ایران باشد
مشکل این نگرش ، عدم توجه به ماهیت آن چیزی است که برای ورودش روزشماری میکند . مدتهاست که این نوع چپ ، واژه امپریالیسم را فراموش کرده است .ولی همچنانکه فروبردن سر زیر برف ، بلا را از کبک مرتفع نمیکند ، این فراموشی نیز دردی از چپ ، درمان نمیکند . سرمایه ای که قرار است وارد شده و مددی برای ترقی خواهی این چپ باشد ،در درجه اول [سرمایه] است ، نه عامل ایجاد فلان چیز و افسارکنترل بهمان چیز . بنابراین بدنبال سود است ،و نه چیز دیگر . ثانیا ، [سرمایه انحصاری ] است ، که دنبال نه تنها سود معمولی ، بلکه بدنبال مافوق سود ، است . و اگر این ماوق سود ، تامین نگردد ، نه ریش گروگذاشتن روحانی و نه تمنای سبیل های تراشیده چپ مدرن ما ، قادر نیست سرمایه انحصاری خارجی را جلب کند .
ولی این [مافوق سود انحصاری] از کجا تامین میشود ؟
در درجه اول این سود ، ارزش اضافی حاصل از کار کارگران ایرانی خواهد بود . بنابراین هرچه مزدها کمتر ، این سود تامین تر . بناراین ورود این سرمایه لزوما موجب بهبودی سطح زندگی کارگران ایران نخواهد شد . ثانیا این سود حاصل تصرف بخشی از سود سرمایه های غیر انحصاری است . همچنانکه زمین داران ، بخشی از سود سرمایه داران را به استناد انحصار مالکیتی که بر زمین دارند ، بعنوان اجاره ، تصرف میکنند ، سرمایه داری انحصاری نیز ، با تکیه بر حق انحصار خود ، بخشی از سود سرمایه داران غیر انحصاری را غارت خوهد کرد . بناراین این ورود سرمایه خارجی ، دردی بر درد های طبقه متوسط نیز خواهد افزود ، که برخلاف اثرات مورد انتظار چپ مدرن ما ، بر سطح زندگی طبقه متوسط ، است
از طرف دیگر تمام اینها حاصل نمیشود ، مگر اینکه موقعیت انحصاری این سرمایه از طریق قدرت قاهر سیاسی تضمین شود . بنابراین این نوع سرمایه ، فورا با قاهرترین و غیرشفاف ترین نیروی سیاسی موجود ، که درعین حال مخالف هرگونه دخالت دموکراتیک در تصمیم گیری ها اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است ، وارد زد و بند خواهد شد ، تا حق انحصار خود را تضمین کند . بدینسان امید اعتلای دموکراسی نیز برباد است .
بخشی از چپ نیز ، به استناد امپریالیست بودن این سرمایه داری ، مخالف ورود مجدد یا نیمه مجدد این نوع سرمایه داری است . ولی این نوع چپ توجه ندارد که آبی که از سر گذشته است ، چه یک وجب و چه صد وجب . مثلا این امپریالیسم با طبقه کارگرو حتی طبقه متوسط چه خواهد کرد که قبلا بر آنها روا نداشته اند ؟ کارگری بی مزد در بدترین شرایط کاری ؟ ورشکستگی اقتصادی طبقه متوسط ؟ خروج حاصل کارایرانیان به خارج ؟ غارت بی ملاحظه منابع طبیعی ؟ قلع و قمع چپ و هر نیروی دیگر خواهان دموکراسی ؟ سیاست های ریاضت اقتصادی ؟ همه آنها که با ورود یا بی ورود سرمایه خارجی ، در حال حاضر نیز، اعمال میشوند ، آیا داد و فریاد از احتمال وقوع بلایی که قبلا نازل شده است ، بی معنی نیست ؟
مقصود این نیست که باز شدن کامل دروازه های ایران به روی دنیای خارج ، و یا بسته بودن آنها برای طبقه کارگر و چپ ایران علی السویه است . هدف من اینست که توجه چپ ایران را به این نکته جلب کنم که اگر آقای روحانی در کنفرانس داووس ، مشغول دعوت از همپالکی های اورپایی و آمریکایی خویش است ، بگذارید چنان کند .وظیفه ما کف زدن و یا هو کردن اونیست . وظیفه ما این است که از همین فرصت استفاده کرده و همقطاران و همسنگران اورپایی و امریکایی خود را به توجه به مسایل ایران دعوت کنیم . از تشکیلات حقوق بشری و کارگری اورپایی و آمریکایی ، بخواهیم که خواهان منوط و مشروط شدن مسئله همکاری های اقتصادی کشور هایشان با ایران ، به اعتلای احترام به حقوق بشردر ایران وحقوق صنفی کارگران ایران ، بشوند .
اعتراض به ورود سرمایه خارجی به ایران ، بیهوده است ، و بی معنی تر از آن تشویق و تایید این ورود است . این جریانی است که که چپ در آن نه سر پیاز است و نه ته پیاز . زد وبند ها در پس پرده و برای تامین سود متقابل دولتیان ایرانی وسرمایه داران خارجی ، صورت خواهد گرفت . اگر فرصتی برا ی طبقه کارگر و چپ ایران فراهم آمده است ، در انجاست که دولتیان ایرانی مجبور شده اند درمعرض افکار عمومی بین المللی ، قرار گیرند ، و دولت های اورپایی و آمریکا ، نیز مجبورند تغییر رفتار خود را در برابر یکی از مهره های اصلی محور به اصطلاح شیطانی ، برای مردم خود توجیه کنند. فرصتی که نباید با بحث و جدل بیهوده وانشا نویسی در مضرات و محاسن گوسفندی بنام سرمایه خارجی ، از دست برود.
|