روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
٣ مهر ۱٣٨۵ -
۲۵ سپتامبر ۲۰۰۶
نظم بخشی نه محدودیت در فعالیت نهادهای غیردولتی
تصمیماتی که قبلاً طی چند سال گرفته می شد و اکنون در یک شب تعیین تکلیف می شود!
این گمنامان قهرمان را چه چیزی به شرکت در جنگ کشاند
شجریان: اگر این تضادها حل شود، مجال بروز موسیقی به عنوان پدیده ای اجتماعی فراهم می آید
آیا معنی سخنان پاپ پنهان مانده است
• روزنامه آفتاب با عنوان: باز هم تعجیل! نوشته است :
دکتر احمد توکلی که در دسته بندی های سیاسی، در جناح مقابل اصلاح طلبان قرار دارد، چندی قبل دیدگاه خود در خصوص نقاط مثبت و منفی دولت نهم را بیان داشت. او که قبلاً نیز از برخی اقدامات دولت نهم انتقاد کرده بود، عجله در کارها و کارشناسی نبودن برخی تصمیمات را از نقاط منفی دولت جدید برشمرد. اگر این سخن توسط اصلاح طلبان بیان می شد شاید برخی نزدیکان و حامیان دولت بار دیگر مدعی می شدند که این سخنان عقده گشایی و تلاش برای بازگشت به قدرت است، اما اولاً ریاست دکتر توکلی بر سازمانی مهم همچون مرکز پژوهش های مجلس، زبان مدعیان حمایت از دولت را خواهد بست. (شاید هم برخورد با او نیز به یک تشکل دانشجویی حامی دولت سپرده شود که روز گذشته، انتقادات نمایندگان مجلس هفتم از دولت نهم را باج خواهی نامیده است .)
ثانیاً تأکید بسیاری از افراد بر کارشناسی نبودن برخی تصمیمات دولت نهم و نیز نشانه هایی که از تعجیل دولتمردان جدید در انجام بعضی از امور مشاهده شده است، رد ادعای دکتر توکلی و نوازش او با برخی اتهامات و اهانت ها ـ شبیه به آنچه در یکسال گذشته نصیب اصلاح طلبان گردیده است ـ را مشکل می کند .
احتمالاً بعضی از دولتمردان، کارشناسی نبودن تصمیمات خود را نمی پذیرند و تعجیل را نیز نه یک نکته منفی بلکه از امتیازات دولت نهم می دانند؛ همانطور که مشاور رئیس جمهور سال گذشته ادعا کرد: تصمیماتی که قبلاً در طی چند سال گرفته می شد، اکنون در مدت یک شب توسط رئیس جمهور تعیین تکلیف می شود .
به نظر نگارنده، مهمترین اشکال مترتب بر دولت جدید، نه محتوای تصمیمات بلکه شکل تصمیم گیری است که قبلاً نیز در چند سرمقاله به آن اشاره شد. حقیقت آن است که شواهد موجود حاکی از اتکای بسیاری از تصمیمات دولت به دیدگاه های مشورتی تعدادی محدود از افراد در داخل دولت است و به نظر می رسد در مواردی، نه تنها به دیدگاه های کارشناسی نهادهای مدنی و کارشناسان مستقل و حتی نمایندگان مجلس توجه نمی شود بلکه گاه ظرفیت های کارشناسی داخل دولت نیز به صورت مناسب، مورد استفاده قرار نمی گیرد .
همچنین به نظر می رسد که شخص رئیس جمهور نیز از همین مشاوره های محدود، تأثیرپذیری بالایی دارد. مثلاً اصرار چند هفته ای رئیس جمهور بر تکذیب گرانی ها و متهم کردن رسانه ها به ایجاد جو کاذب گرانی، قطعاً حاصل اعتماد رئیس جمهور به برخی از همین مشاوران و اطرافیان بوده است. همانطور که برخی اقدامات دیگر از قبیل عدم تغییر ساعت و تغییر ناگهانی تعرفه ها و اصرار دولت بر تداوم اجرای این تصمیمات ـ علیرغم مخالفت بسیاری از صاحب نظران از جناح های گوناگون سیاسی و اقتصادی ـ نیز نفوذ کلام همان اطرافیان را به اثبات می رساند .
گزارش رئیس جمهور از سفر اخیر خود به آمریکا و شرکت در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، نمونه دیگری از اعتماد بی نظیر رئیس جمهور به برخی از اطرافیان است که برخی تصمیمات و اقدامات دولت، شایستگی کافی آنها برای جلب این حد از اعتماد را زیر سوال می برد .
دکتر احمدی نژاد در تشریح دستاوردهای سفر خود گفته است: در این اجلاس، مواضع به حق جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با مسائل مختلف بیان شد و به مانند سال گذشته، حرف ملت ایران، حرفی نو و جدید و تأثیرگذار در این سازمان بود و شاید بتوان گفت بهترین موضع گیری هایی بود که در این سازمان مطرح شد به گونه ای که تمام توجهات را به خود جلب کرد .
تردید وجود ندارد که طی ۱٣ ماه مسئولیت آقای احمدی نژاد، مواضع او به ویژه ایستادگی در برابر دیدگاه های غیرمنطقی آمریکایی ها، توجهات زیادی را بخصوص در میان ملت های تحت ستم جلب کرده است، اما با توجه به اینکه گزارش رئیس جمهور از بازتاب سخنرانی خود در مقر سازمان ملل، تنها دو روز پس از انجام سخنرانی و در آستانه ورود او به ایران بیان شد، با قاطعیت می توان گفت در زمان طرح این سخنان، هنوز گزارش دقیقی از بازتاب های داخلی و خارجی سخنان او وجود نداشته است. ضمن آن که برای اثبات دو نکته مورد ادعای رئیس جمهور یعنی بهترین موضع گیری در سازمان ملل و جلب تمام توجهات ، به فرصت بیشتری نیاز می باشد .
پس باید نتیجه گرفت که آنچه رئیس جمهور در هنگام بازگشت به تهران بیان کرده است، تحت تأثیر گزارشاتی است که توسط مشاوران و اعضای هیات همراه او بیان شده است .
اینگونه اظهارنظر، یادآوری برخی اخبار منتشر شده پس از سخنرانی سال گذشته احمدی نژاد در مقر سازمان ملل است که هیچگاه سایت نقل کننده آن اخبار ـ که وابسته به جناح اصولگرایان می باشد ـ حاضر به تکذیب آن نشد .
بی شک هر ایرانی متعهد، از اینکه شاهد موضعگیری قاطع رئیس جمهور کشورش در مجامع بین المللی باشد به خود می بالد.جلب توجه جهانیان نسبت به مواضع رئیس جمهور نیز برای همه ایرانیان افتخارآفرین است، اما شأن رئیس جمهور ایجاب می کند که برای ارزیابی تأثیر سخنان خود، از افراد بیشتری اظهارنظر بخواهد و فرصت بیشتری رانیز در اختیار تحلیل گران قرار دهد. در غیر این صورت ، این گونه گزارش دهی ها را نیز باید در ردیف همان تصمیمات و اظهاراتی دانست که رئیس مرکز پژوهشهای مجلس آن را عجولانه و غیرکارشناسی نامیده است .
• پیشنهاد مقابله به مثل
روزنامه کیهان در سرمقاله اش تحقیرشده ها که حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه آن را نوشته است پس از اشاره به پیمان نظامی ترکیه و اسرائیل در بهمن سال ٨٣ و توضیحات مقامات این دولت برای توجیه این پیمان و تظاهراتی که روز ۱۱ شهریور امسال در آنکارا علیه اسرائیل بر پا شد نوشته است :
… بامداد روز چهارشنبه دولت ترکیه مانع عبور هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ ایران از آسمان این کشور شد. این هواپیما تعدادی از مقامات ارشد وزارتخانه های امور خارجه و صنایع و معادن ایران و جمعی از خبرنگاران همراه رئیس جمهور را از ونزوئلا به تهران منتقل می کرد، سرانجام بعد از مدتها سرگردانی در آسمان ترکیه و با اعلام وضعیت اضطراری از سوی خلبان ـ به علت کاهش سوخت ـ ناچار به فرود اجباری در فرودگاه استانبول شد. مقامات دولت ترکیه، ابتدا از نداشتن مجوز عبور به عنوان علت اقدام سوال برانگیز خود یاد کردند و بالاخره بعد از چند ساعت توقف اجباری هواپیما در فرودگاه استانبول، معاون استاندار استانبول در هواپیما حضور یافته و ضمن پوزش از مقامات ایرانی گفت: ما از مجوز شما اطلاعی نداشتیم ولی اکنون مجوز عبور این هواپیما را مشاهده کرده و متوجه شدیم که عبور هواپیمای شما از آسمان ترکیه منع قانونی نداشته است !
ناگفته پیداست که توضیح دولت ترکیه عذر بدتر از گناه است و از آنجا که اینهمه آشفتگی و بی کفایتی در مدیریت ناوبری هوایی این کشور که به علت موقعیت خاص جغرافیایی محل عبور بسیاری از پروازهای ترانزیت است، بسیار بعید به نظر می رسد، باید توضیح ترکیه را از نوع پوزش خاکستری GRAY APOLOGIZE تلقی کرد که ترجمان دیگر آن این است که غیرمنطقی بود، اما چاره ای نداشتیم ؟… اما چرا… ؟ !
برخی از تحلیلگران داخلی، این اقدام را ناشی از حس خودبزرگ بینی دولت ترکیه دانسته و بر این باورند که دولتمردان ترک قصد دارند با دست زدن به اینگونه اقدامات، خاطرات دولت بزرگ و فروپاشیده عثمانی را زنده کنند! این نگاه اگرچه بعید نیست در ذهن منجمد شماری از ژنرال های پیر و پاتال ترکیه وجود داشته باشد ولی مروری گذرا به رخدادهای چند سال اخیر در ترکیه و اعتراض های شدید مردم فهیم این کشور که به گواهی اسناد منتشرشده، دامنه آن بخش عظیمی از ارتش ترکیه و مخصوصا افسران جوان را فرا گرفته است، به وضوح نشان می دهد که ریشه اینگونه اقدامات دولت ترکیه را باید در نقطه دیگری جستجو کرد و آن، تن دادن ذلت بار دولتمردان ترکیه به تصمیم سازی های اسرائیل برای این کشور است .
در جریان جنگ ٣٣روزه لبنان که شکست مفتضحانه اسرائیل را درپی داشت، دولت ترکیه در چند نوبت، هواپیماهای مسافربری ایران را که در حال عبور ترانزیت از آسمان این کشور بودند مجبور به فرود کرد و در توضیح این اقدام سوال برانگیز خود که نامی جز راهزنی هوایی ندارد و ماجرای دزدان دریایی در اواخر قرن نوزدهم را به خاطر می آورد، اعلام کرد نگران حمل اسلحه برای حزب الله لبنان بوده است ! و اگرچه بازرسی غیرقانونی از هواپیماهای عبوری ایران، رسوایی ترکیه را در پی داشت ولی از آنجا که همه ملت های مسلمان، از جمله مردم مسلمان ترکیه از ژرفای دل خواستار ارسال اسلحه برای حزب الله بودند، این اقدام دولت ترکیه با خشم گسترده مردم روبرو شد و نشان داد دولت ترکیه از چه پایگاه مردمی ضعیف و شکننده ای برخوردار است ولی دولتمردان ترک به پادویی حقیرانه خود برای اسرائیل ادامه دادند که مخالفت با عبور هواپیمای حامل مسئولان ایرانی در بامداد روز چهارشنبه، جدیدترین نمونه از این سلسله پادویی های ذلت بار است و به یقین آخرین آنها نیز نخواهد بود .
با توجه به نکات فوق که فقط اندکی از بسیارهاست به یقین و بدون کمترین تردیدی می توان گفت؛ اینگونه اقدامات ناشی از خودبزرگ بینی دولت ترکیه نیست بلکه علت را دقیقا باید در نقطه مقابل آن جستجو کرد. دولت ترکیه، به درجه ای از حقارت رسیده است که سیاست پردازی و تصمیم سازی های آن در تل آویو صورت پذیرفته و به دولتمردان حقیر آن کشور دیکته می شود .
نگاهی به شعارهای مردم ترکیه در تظاهرات ضد دولتی آنها نیز به وضوح از همین واقعیت حکایت دارد. ما سرباز اسرائیل نیستیم ، تل آویو حق ندارد برای ده ها میلیون مسلمان ترکیه تصمیم گیری کند و مخصوصا به این شعار مشترک در تظاهرات آنکارا، استانبول، دیاربکر و چند شهر دیگر ترکیه توجه کنید که خطاب به دولتمردان ترکیه فریاد می زدند جای سلطان محمد فاتح ـ امپراطور بزرگ و قدرتمند عثمانی ـ خالی …!…
دولت ایران نباید ـ و به عنوان یک دولت اصولگرا و پرچمدار نهضت جهانی اسلام حق ندارد ـ پادویی ترکیه برای اسرائیل را بی پاسخ بگذارد. احضار سفیر ترکیه و ارائه اعتراض اگرچه ضروری است ولی کافی نیست. جمهوری اسلامی ایران نیز می تواند و باید به اقدام مشابه دست بزند و هواپیماهای مسافربری ترکیه که قصد عبور ترانزیت از آسمان کشورمان را دارند، وادار به فرود اجباری کرده و به بازرسی دقیق آنها بپردازد. این اقدام نه فقط از آن روی که مقابله به مثل است، توجیه سیاسی دارد، بلکه از توجیه قانونی و حقوقی مستحکمی نیز برخوردار است. زیرا، ترکیه بعد از امضای پیمان نظامی دوم فوریه با اسرائیل، در عمل متحد نظامی رژیم اشغالگر قدس تلقی می شود و بازرسی هواپیماهای عبوری آن به منظور پیشگیری از ارسال اسلحه با هدف نهایی تحویل به صهیونیست ها و جلوگیری از قتل عام مردم مظلوم لبنان در تمامی فرهنگ های سیاسی و عرف بین المللی، وجاهت قانونی دارد و البته، پاسخ عملی به پادویی ترکیه برای اسرائیل از یکسو برعهده مردم فهیم آن کشور است که دست به کار انجام آن هستند و تظاهرات ضداسرائیلی آنان مخصوصاً طی چند ماه اخیر همواره باشکوه و مثال زدنی بوده است و از سوی دیگر برعهده همه ملت های مسلمان در همه جای دنیا است که آغاز آن دور از انتظار نیست .
• نظم بخشی است نه ایجاد محدودیت
روزنامه صدای عدالت با عنوان: نگاه جدید به NGO ها نوشته است :
یک سال بعد از انتقاد نمایندگان به مصطفی پورمحمدی و اینکه او فضای کشور را امنیتی می کند و تکذیب وی که موجب شد با تفاضل اندکی از مجلس رای اعتماد بگیرد، بیست و سوم شهریور ماه وزیر کشور در پاسخ خبرنگاری که همین را اعلام داشت و تصمیمهای تازه وزارت کشور درمورد نهادهای غیردولتی را همان فضای امنیتی خواند که نمایندگان مجلس می گفتند، راست و صریح اعلام داشت که این سخت گیری برای ایجاد نظم است حالا فرض کنید سخت گیرانه است .
داستان از جائی شروع شد که در ششمین همایش سالانه سازمانهای غیردولتی که بنیادش در دولت خاتمی نهاده شده، و ظاهراً وزارت کشور دوره جدید مهری به آنها ندارد، اعلام گردید که آیین نامهٌ فعالیت تشکلهای مردم نهاد از سوی وزارت کشور تدوین شده و به زودی برای تصویب به هیات دولت ارایه می شود .
وزیر کشور از دید غیرحکومتی بودن، مردمی بودن، دخالت در سیاست نداشتن، غیرانتفاعی بودن و داوطلبانه بودن از مهمترین خصوصیات سازمانهای غیردولتی اعلام شد اما این چیزی بود که در پرونده نوشته شده بود چرا که وزیر بعد از زبان خود گفت دولت معتقد است که هر حرکت اجتماعی به قانونمند شدن و شفاف شدن نیاز دارد. بنابراین تشکلهای مردم نهاد باید منضبط تر و هدفمندتر باشند. و بعد خبر داد که: وزارت کشور درحال حاضر مشغول اصلاح آیین نامه تشکیل سازمانهای غیردولتی و تدوین لایحه قانونی برای فعالیت این نهادهاست، تاآنچه را که هدف تشکیل سازمان مردمی است محقق کند .
یکی از فعالان در نهادهای غیردولتی گفت آنچه پورمحمدی اعلام داشت همان است که از مدتها قبل بعضی از تحلیلگران صدا و سیما خبرش را داده بودند .
وزیر کشور از اطلاعات جمع آوری شده با کمک وزارت اطلاعات و دستگاههای دیگر هم خبر داد وقتی که گفت تاکنون بانک اطلاعاتی کامل و دقیق از سازمانهایی که فعالیت می کنند وجود نداشته ولی وزارت کشور در یک سال گذشته با همکاری مراکز اطلاعات، آمار دقیق این سازمانها، حوزه و مدت فعالیت آنها را جمع آوری کرده است .
پس از تشریح این شرایط بود که از خوشحالی اولیه پرده برداری شد و وزیر کشور از سرعت شکل گیری سازمانهای غیردولتی ابراز نگرانی کرد و گفت: متاسفانه سرعت شکل گیری این سازمانها از دست ما خارج شده است. بنابراین باید آمار و اطلاعات جمع آوری شود تا بی نظمی ها از بین برود.به گفته پورمحمدی، سلیقه های وزارت کشورهمان موضوعات مطرح شده در قانون جدید درحال تدوین است که درچند ماهه آینده پس از تصویب در دولت به مجلس ارائه می شود .
سلایقی را که وزیر کشوربه آن اشاره کرد، پس از پایان سخنرانی در جمع خبرنگاران توضیح داد و گفت: همان طورکه نمایندگان مردم و دولت باید برای هرکار وهر تصمیمی به هزار مرجع توضیح دهند، مدیران وزارت کشور نیز در لایحه خود پیشنهاد داده اند که از این پس منابع مالی وکمکهای دریافتی سازمانهای غیردولتی مشخص شود، سفرها با هماهنگی و با اطلاع ناظران غوزارت کشورف انجام شود. او این کنترلها را در راستای نظام مند کردن فعالیت سازمانهای غیردولتی ونه محدود کردن آنها نامید وگفت: ایران با دیگر کشورها فرق دارد و برای هرکاری قانون و اصول مشخصی را درنظر می گیرد .
این جا بود که وزیر کشور در پاسخ به خبرنگاری که به نگاه اطلاعاتی و امنیتی حاکم برآیین نامهٌ جدید انتقاد داشت، گفت: چه اشکالی دارد. این نظم بخشی است همه کارهای مملکت باید نظم داشته باشد. می گویند نهادهای غیردولتی (NGO) ها از غرب آمده و ما هم می خواهیم طبق همان قوانین غربی عمل کنیم. بروید و ببینید که درآنجا همه چیز چطور کنترل می شود؟ ما که خلاف قانون عمل نمی کنیم. آیین نامه را می نویسیم و می دهیم که قانون شود. حالا فرض کنید که سخت گیرانه است .
او با بیان اینکه حسابهای مالی و فعالیتهای سازمانهای غیردولتی در سایر کشورها کنترل می شود ، گفت: ما نمی خواهیم جلوی فعالیت سازمانهای غیردولتی را بگیریم. اما باید بدانیم هرگروه برای دریافت کمک خارجی از کجا و برای چه چیزی اقدام می کند .
پورمحمدی اگر تاهمین جا هم به توضیحات خود پایان می داد به اندازه کافی وظیفه وزارت کشور را ونوع نگاه خاص را بازگوکرده بودند باز بانگاهی به پوشه نکات دیگری هم گفت که دغدغه های وی را نشان می داد: الان سرعت شکل گیری آن از دست ما خارج شده است .
• این گمنامان قهرمان جنگ
محمدباقر قالیباف فرمانده سابق نیروی انتظامی که اینک شهردار تهران است با عنوان قهرمانان گمنام در سرمقاله روزنامه همشهری نوشته است :
تاریخ بشر با جنگ بیگانه نیست. اما ما بر این عقیده ایم که جنگ ما با تمام یا اغلب جنگ های تاریخ بشر تفاوت دارد .
جنگ هایی که در پی کشورگشایی، مال اندوزی، طمع برده داری، خودخواهی پادشاهان و امیران و والیان شکل گرفتند، چه ارزشی دارند؟
درباره جنگ هایی که برای مردم شوربختی و تلخکامی و ویرانی و آشوب و فقر و مرض و جنون ارمغان آوردند چه می توان گفت جز این که باعث تأسف و دل مردگی اند؟
ما در جنگ در پی کشورگشایی و مال اندوزی و طمع و برده داری و خودخواهی نبودیم، جنگ برای ما ایستادگی بود .
ایستادگی ای که اگر نبود، خوشبختی، شادکامی، آبادی، سامان، رفاه، سلامت جسمی و روحی ممکن نمی شد .
ما در جنگ در سایه ی پایداری مردم گمنامی زیستیم که امروز دوباره به عمق گمنامی رفته اند .
حتی سردارانی مانند همت و باقری که نامشان را بر جاهای مختلف نهاده اند و کتاب ها درباره شان نوشته اند هنوز ناشناخته مانده اند. اگر کسی در این مورد شک دارد، از آنان که دیده اند و بوده اند بپرسد .
این گمنامان قهرمان، نه دانشکده ی نظام دیده بودند، نه تجربه ی جنگ داشتند، نه میلی به تیرانداختن و کشتن و زخمی کردن. اینان بیش تر دوست داشتند در همان جایگاه پیش از جنگشان بمانند، گمنام زندگی کنند و بیش تر مفید باشند تا این که دیده شوند .
محمد ابراهیم همت معلمی دوست داشتنی بود، حسن باقری خبرنگاری جست وجوگر و فعال، دیگرانی هم که ما دیدیم و شما دیدید کم و بیش از این دست بودند .
آن چه اینان را به جنگ و به دفاع و ایستادگی کشاند، دفاعی که هم از منظر نظامی و هم از منظر انسانی در جهان بی نظیر بود، احساس وظیفه بود. احساس وظیفه نیز در تک تک اینان بر پایه ی ایمان شکل گرفته بود .
اینان انسان هایی قائم به تکلیف بودند و احساس رسالتی عمیق داشتند .
انکار این که ما امروز هر چه عزت و آبرو داریم در سایه ی ایمان آن بزرگواران به دست آورده ایم جز بی انصافی نیست .
هر چند ایمان آنان ایمانی نبود که سروصدا داشته باشد، بلکه بیش از سروصدا و ریا، ایمانشان به عمل صالح انجامیده بود .
دعا کنیم ایمان ما نیز از این دست باشد و حاصلی مانند ایمان آنان داشته باشد .
• حل تضادها و غفلت از شأن موسیقی
محمدرضا شجریان هنرمند سرشناس ایران با عنوان غفلت از شأن اجتماعی موسیقی در روزنامه آینده نو نوشته است: از زمان انقلاب مشروطه که حضور اجتماعی هنرمند مطرح شد و شکل جدی به خود گرفت حضور موسیقیدانان جلوه ای دیگر گونه یافت . از آن دوران همواره موسیقیدانان به صورتی فعال حضور اجتماعی و گاه سیاسی خود را با عملکردهای مختلف تشخص بخشیدند، اما در اغلب موارد نحوه حضور این طیف به صورتی غیرمستقیم و کار ناپیدا رخ نموده است. از این رو بسیاری از روشنفکران و اهل قلم بر اجتماعی بودن موسیقیدانان و سهیم بودن در روشنگری جامعه به دیده انکار نگریسته و حتی برخی براین نگرش خط بطلان کشیدند. باید دانست حرکت اجتماعی در صور ظاهری و تظاهر به انجام عمل خلاصه نمی شود، اگر سیاستمداران، نخبگان و فعالان عرصه اجتماع به شکلی پیدا و حاضر در عرصه جریانهای سیاسی ـ اجتماعی حضور دارند هنرمندان با تکیه بر دانش هنری و ابزار آن، وجوه دیگری را رقم می زنند ضمن آنکه ابزار یا شیوه بیان هنرمندان نیز متفاوت است. اگر یک نویسنده یا شاعر قادر است با کلمات و زبان به صورتی مستقیم باتوده مردم مواجه شود، هنر آواز این امکان را با انتخاب شعر، نحوه بیان فضای احساسی اثر و انتخاب موسیقی و لحن مناسب فعلیت می بخشد. در دوران مشروطه شاید هیچ هنرمندی به اندازه عارف قزوینی جریان ساز و موثر در حرکتهای جمعی و متکی بر روشنگری نبوده است. تصانیف عارف، علاوه بر آنکه مضامین سیاسی ـ اجتماعی مشخص دارند، بیانگر سیر تاریخی نخستین انقلاب عصر حاضر ایرانیان نیز هستند. انقلاب ۵۷ و حرکتهایی که در کانون چاوش شکل گرفت، نمود دیگری از تعامل موسیقی با حرکتهای اجتماعی است. اما این همه امکانات بالقوه موسیقی نیست همانگونه که ذکر شد هنر قادر است به اشکال گوناگون گاه حتی ناپیدا قلب اجتماع را نشانه رود .
میزان حضور و پایگاه اجتماعی یک هنرمند امکان دیگری از این فرایند است، چه بسا تأثیر یک شعر که به صورت تصنیف یا آواز خوانده می شود گاه به مراتب عمیقتر و حجیم تر از صدها بیانیه، سخنرانی و تظاهرات مختلف باشد. هنرمندان نه قهرمان اند و نه داعیه آن را دارند. آنان انسانهایی همراه و همگام مردم اند. از اجتماع تأثیر می پذیرند و بر اجتماع تأثیر می گذارند. بنابراین طبیعی است نه تنها نسبت به محیط و شرایط جامعه بی تفاوت نیستند، بلکه در برابر آن یک کنش متقابل از خود بروز می دهند. موضع گیری و اتخاذ تصمیمهایی که موسیقیدانان در این سالها وجهه همت خود ساخته اند، از این قاعده مستثنی نیست .
عدم حضور در رسانه ای مانند تلویزیون و اعلام مواضع صریح در این خصوص جنبه ای از این رویکردهاست. در تمام این سالها موسیقیدانان با شرایط مختلف و گاه دشوار در کنار مردم و همراه آنان زیسته اند و برای آنان بی شائبه و بی منت هنر خویش را ارائه کرده اند. اجرای کنسرت در شرایطی که با مشکلات عدیده بسیار روبه روست، پیش از آنکه وجهی موسیقایی داشته باشد، جنبه ای اجتماعی دارد؛ جنبه ای که قادر است انسانهایی را گردهم آورد تا این اجتماع انسانی مجموعه ای واحد از هنرمند موسیقی و مردم را شکل دهد. این مجموعه همواره پیامی به همراه دارد، زلزله بم و کنسرتهایی که به این مناسبت برگزار شد نمودی از این حرکت دوسویه هنرمند و اجتماع است؛ حرکتی که باز هم پیش از آنکه وجوه سیاسی ـ اجتماعی داشته باشد جنبه هایی انسانی و متعالی دارد.عدم شناخت موسیقی و موسیقیدان ایرانی از سوی طیف های مختلف و عدم آشنایی روشنفکری با موسیقی ایرانی از سویی و عدم پایگاه اجتماعی موسیقیدانان در طول تاریخ از سوی دیگر، به این بحثها دامن زده است. حذف موسیقیدان از اجتماع و به رسمیت نشناختن پایگاه اجتماعی او و انتظار حرکت اجتماعی ـ سیاسی از موسیقیدانان تضاد آشکاری است که ریشه در عدم آگاهی تاریخی طیفی از به اصطلاح روشنفکران اجتماعی ایران نسبت به موسیقی دارد .
اگر این تضادها حل شود، مجال بروز موسیقی به عنوان پدیده ای اجتماعی فراهم می آید .
• معنی سخنان پاپ
دکتر عطاءالله مهاجرانی در دنباله مطالبی پیرامون سخنان پاپ بندیکت شانزدهم رهبر مذهبی مسیحیان کاتولیک جهان که با عنوان در کلیسا به دلبری ترسا… در روزنامه اعتماد ملی چاپ می شود نوشته است :
پاپ بندیکت شانزدهم برای سومین بار در مورد سخنانش در دانشگاه رگنزبرگ، در دیدار عمومی روز چهارشنبه صحبت کرد. تکرار همان حرف سابق که معنی و هدف سخنان ایشان پنهان مانده است، نقل قول امپراتور رم، وسیله سوءتفاهم شده است. برخی سخنان تازه پاپ را دفاع از همان نقل قول تفسیر کرده اند. به عنوان نمونه ستاکی میرچلی در The Plain Dealer مقاله ای با عنوان: دفاع پاپ از نقل قول نوشته است. پیش از این اشاره کردم که نمی توان از پاپ انتظار داشت که حرفش را پس بگیرد و یا بالاتر از آن عذرخواهی کند؛ دلیلش کاملا روشن است در کلیسای کاتولیک، تثلیث دیگری حاکم است. به جای پدر و پسر و روح القدس، سه گانه دیگری حاکم شده است: پولس، پاپ و کلیسا. در کلیسای کاتولیک ادبیات پولس حاکم است و نه مسیح. پولس که به خداوند درس حلال و حرام می داد، نگران بود که مبادا سادگی مسیح موجب گمراهی شود. تدبیر فیض خداوند به پولس اعطا شده است. (رساله پولس رسول به افسیسان، باب سوم، آیه ۱) نهاد عظیم دیوان سالارانه کلیسا و پاپ از همین تدبیر فیض ریشه می گیرد. چرا سادگی مسیح از کلیسا رخت بر بسته است؟ پولس می گوید: می ترسم چنانکه مار به مکر خود حوا را فریفت، همچنین خاطر شما از سادگی که در مسیح است فاسد گردد .
( رساله دوم پولس رسول به قرنتیان، باب ۱۱ آیه ٣ )
بی دلیل نیست که پاپ مقدس در سخنرانی دانشگاه رگنزبرگ، به امپراتور بیزانس و پولس ارجاع می دهد. حتی برای یکبار نه اشاره ای به مسیح می شود و نه سخنی از او روایت می شود. می خواهم بگویم مسیحیت مبتنی بر مسیح است و کلیسا مبتنی بر پولس، به روشنی روز است که فضای اناجیل با فضای اعمال رسولان و رساله ها به کلی متفاوت است. به عبارت دیگر گویی در رساله ها نسیم عهد عتیق بیشتر می وزد تا عهد جدید. از این رو سادگی مسیح جای خود را به پیچیدگی پولس می دهد. پولس فقیهی است با همان تحلیل و داوری غزالی درباره فقها، نشانه ای دیگر از تعبیر قرآنی احبار و رهبان .
از این رو از حضرت پاپ به عنوان مقام قدسی پاپی در کلیسای کاتولیک اصلا نمی توان انتظار دیگری جز اینکه: دیگران هستند که سخن ایشان را نمی فهمند داشته باشیم اما از زاویه ای دیگر با یک متکلم و فیلسوف کاتولیک رویارو هستیم. با تجربه طولانی از تدریس الهیات مسیحی و ریاست شورای اعتقادی واتیکان. یک پژوهشگر درجه اول از همان تراز آلمانی. آیا از این زاویه می توانیم سخنان ایشان را نقد و رد کنیم؟ به دلایل پاپ و مدلول سخن توجه کنیم. متن سخنرانی را فارغ از اینکه سخن پاپ است بررسی کنیم. ببینیم آیا می توان از سخنران پذیرفت که سخن او را نفهمیده اند؟ به تعبیر شیخ محمود شبستری :
سخن ها چون به وفق منزل افتاد
در افهام خلایق مشکل افتاد
پاپ یک متفکر است و سخنرانی آکادمیک خود را در فضای خاطره انگیز دانشگاه سابق خود و دیار خود مطرح کرده است. چون پاپ است، صبغه پاپ بودن سخن او را به رنگ و نمای دیگری جلوه داده است .
یکم: این سخن که پاپ صرفا مطلبی را از امپراتور نقل کرده است و این نقل به معنای تایید نیست، نیاز به تامل جدی دارد. وقتی مطلبی به عنوان سنگ بنای یک سخنرانی انتخاب می شود از سخنران انتظار می رود که آن سخن را اثبات یا تایید و در غیر این صورت نقد و رد کند. نقل مطلب بدون هیچگونه ارتباط یا جهت گیری سخنران امری باور نکردنی است. از حسن اتفاق توماس اکویناس که پاپ به ایشان هم اشاره کرده اند، درس های خواندنی درباره مفهوم کلمه، سخن و سخنرانی دارند. توماس اکویناس پس از سنت آگوستین، ستون خیمه کلام مسیحی ـ کاتولیکی است .
در سال های ۱۲۷۱ ـ ۱۲۷۰ سنت توماس در پاریس درس هایی را درباره معانی کلمات و چگونگی تفسیر واژه ها ارائه داده است. به عبارت دیگر چنان که توماس اشاره می کند، در صدد بوده است که به گونه ای نگاه فلسفی به کلمات داشته باشد .
در درس دوم می گوید: سخن در واقع نشانه گرایش روح است. امام علی(ع) نیز این حکمت را دارند که: المرء مخبوء تحت لسانه انسان در زیر زبانش پنهان شده است. نگین سخنرانی پاپ نقل قول از امپراتور است. چگونه می توان پذیرفت که پاپ بدون داوری این سخن را نقل کرده است. کارن آرمسترانگ که پژوهشگر مسیحی با اعتبار جهانی است به صراحت نوشته است که پاپ آن سخن را با خرسندی مطرح کرده است. بر اساس سخن امپراتور که پاپ او را دانشمند معرفی می کند، اظهارنظرش را مقتدرانه می داند، مشی فکری امپراتور را مشی فلسفه یونانی تحلیل می کند و سرانجام در استنتاج سخن، مجددا به او ارجاع می دهد. تمامی نشانه های موافقت ضمنی است .
دوم: بحث اصلی پاپ که تباین خشونت با ایمان و عقل و ذات باری است، در واقع پشتوانه نظری است که پاپ بنا می کند تا اثبات کند که اسلام دینی غیرعقلانی است. خدای اسلام اراده اش نسبتی با عقلانیت ندارد. در این بخش ایشان از ابن حزم نقل قول می کنند. نقل قول ایشان به واسطه اسلام شناس فرانسوی به نام آر آرنالدز است. به گمانم خود پاپ فرصت نداشته است که نظریات ابن حزم و موقعیت اندیشگی ابن حزم را بررسی کند. ایشان از ابن حزم به عنوان ابن حزن یاد می کنند. در هیچیک از متونی که به زبان های اروپایی درباره ابن حزم نوشته شده است، ابن حزن نیامده است. این اشتباه البته به قول استاد خرمشاهی میکروسکوپی، نشانه ای است که اساسا پاپ نمی داند ابن حزم چه جایگاهی از نظر فکری در میان مسلمانان دارد. البته شباهت غریبی بین ابن حزم و پاپ هست. هر دو شیفته (دگم) به همان مفهوم مدرسی اش هستند. گلد زیهر مستشرق نامدار آلمانی کتاب مهمی درباره ابن حزم نوشته است. اگر پاپ فقط همان کتاب را دیده بود :
اولا، به جای ابن حزم نمی نوشت ابن حزن و دوم، اساسا او را در جایگاه نماینده اندیشه اسلامی قرار نمی داد. وقتی قرار است بهانه ای جست وجو شود که اسلام مخالف عقل است، البته ابن حزم به کار می آید. حکایت غریبی است. میراث فلسفی و فکری یونانی از طریق مسلمانان به اروپای قرون وسطی انتقال یافت و مسلمانان مهم ترین مفسران فلسفه یونانی و به طور خاص نظریات ارسطو بودند. حال متهم می شوند که دین آنها غیرعقلانی است. بدیهی است که برای فهم عقلانی بودن یا نبودن یک دین، باید به نص دین مراجعه کرد. یعنی به نص کتاب مقدس و قرآن مجید اما این حکایت یک بار دیگر به شکل حسرت آوری تکرار شده است. می دانیم که سنگ بنا و گوهر اصلی ساختار کمدی الهی دانته از داستان پرماجرای معراج پیامبر اسلام و نیز ارداویرافنامه گرفته شده است. گذار دانته در دوزخ و برزخ و بهشت، ابتکار او نیست. در سال ۱۹۱۹ میگوئل آسین پالاسیوس این موضوع را با دقت و جست وجو در متون اسلامی ترجمه شده به لاتین، تا روزگار دانته بررسی کرد. نکته مورد توجهم این است که دانته اصل فکر را از مسلمانان گرفت و پیامبر اسلام را در دوزخ با هیبتی ترسناک نشان داد. پاپ هم به جای اینکه به عنوان یک فیلسوف به این نکته اشاره کند که مسلمانان چه نقش دوران سازی در انتقال فلسفه یونانی به غرب داشته اند و همین موضوع پشتوانه دعوت به گفت وگو و همکاری شود، به پیامبر ما از زبان امپراتور ناکام بیزانس ناسزا می گوید و مدعی است، حقیقت سخن او و نقل قولش فهم نشده است. مهم ترین شرط گفت وگو ایجاد زمینه عاطفی و اخلاقی متناسب است. چگونه می شود به عزیزترین کانون عشق و محبت مسلمانان اهانت کرد و گفت این حرف ها برای این است که با هم گفت وگو کنیم؟ دکتر رضوان سید، متفکر لبنانی که در آلمان درس خوانده است و پاپ و الهیات و کلام مسیحی را خوب می شناسد، نوشته بود پاپ از همان وقتی که اسقف مونیخ بود با مسلمانان، به ویژه ترک ها بر سر لطف نبود .
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|