سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مردمان هوشیار قدردان دیده بانان بشریتند


مارال سعید


• در چند ماه گذشته، بخصوص در روزهای اخیر «صورت خاکستری»*ها احساس کرده اند امکان اهدای نوبل صلح به ادوارد اسنودن رو به افزایش گذارده است. لذا توپخانه های پیدا و پنهانشان را به تکاپو درآورده اند تا به هر حیلت، نگذارند جامعه ی بشری قدردان فرزند برومند خویش باشد. آنها همچنان حربه ی رنگ و رو باخته ی "خیانت" را در هر کجا که می نشینند بر روی میز میگذارند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱٣ بهمن ۱٣۹۲ -  ۲ فوريه ۲۰۱۴



ویژه ی اخبار روز
فارغ از آنکه در جرگه ی موافقان یا مخالفان اریک فروم قرار داشته باشیم بر همگان واجب که گر نخوانده اند مقدمه ای را که او بر کتاب ۱۹٨۴ جورج اورول نگاشته است، حتما ً بخوانند.
اریک فروم این مقاله ی ارزشمند را در ابتدای دهه ی شصت قرن بیستم در اوج جنگ سرد و التهابات جهانی ی ناشی از وحشت جنگ هسته ای به نگارش درآورد و بر پیشانی کتابی چسباند که با هر دیدگاه و از هر زاویه هشداریست جهانشمول بر جامعه ی بشری.
او می نویسد: ... تنفر و وحشت از مهاجمان احتمالی میتواند نگرشهای اساسی یک جامعه ی دمکراتیک و انسانمدار را نابود کند. به عبارت دیگر، مسابقه ی مستمر تسلیحاتی، حتی اگر موجب بروز یک جنگ هسته ای نگردد، منجر به نابودی ویژگیهای جامعه ی ما خواهد شد که میتوان آنها را "دمکراتیک"، "آزاد" یا "مطابق آداب آمریکائی" دانست.
عقربه ی زمان را نیم قرن به جلو برانید، جدا از آنکه جنگ هسته ای تهدیدی مسلم برای جامعه بشری بود! و اینک حملات تروریستی تهدیدی مسلم برای جامعه ی بشری هست، آیا آن مسابقه (مسابقه ی قدرت در عامترین و گسترده ترین شکل) همچنان در همان ابعاد جاری نیست؟
آیا افشاگری های فرزند خلف انسانیت (ادوارد اسنودن) همانکه ابعاد وحشتناکش همچنان ادامه دارد، در ادامه ی همان زنگ هشیارباش اریک فروم و جورج اورول نیست؟ که صدایشان بیش از پنجاه سال است در گوش جهانیان طنین افکنده.   
بگذار با اهدای ارزشمندترین هدیه ی جامعه ی انسانی (نوبل صلح) به تمامی چهره های پنهان گشته در پس نقاب "منافع ملی" ایالات متحده نشان دهیم که ما مردم جهان فارغ از هرگونه رنگ و نژاد و محل زیست، بدون آنکه موقعیت های ملی و بین المللی بتواند ما را از هم جدا سازد به "منافع جهانی ملل" می اندیشیم و کوشندگان این راه را عزیز میداریم و جسارت و پایداری شان را ارج می نهیم.
در چند ماه گذشته، بخصوص در روزهای اخیر «صورت خاکستری»*ها احساس کرده اند امکان اهدای نوبل صلح به ادوارد اسنودن رو به افزایش گذارده است. لذا توپخانه های پیدا و پنهانشان را به تکاپو درآورده اند تا به هر حیلت، نگذارند جامعه ی بشری قدردان فرزند برومند خویش باشد. آنها همچنان حربه ی رنگ و رو باخته ی "خیانت" را در هر کجا که می نشینند بر روی میز میگذارند لیک نمیدانند که مردم هشیار جهان نیک میدانند؛ آنان که در جبهه ی مردم جهان برای آگاهی می رزمند خادمان عرصه ی انسانیتند نه خائنان. اگر عنان تفکر به صورت خاکستری ها بسپاریم و از دریچه ی استدلال آنها به مبارزین راه انسانیت و منافع جهانی ملل بنگریم دیر یا زود باید همچون دستگاه پروپاگاندای رژیم آلمان نازی که فرزندان برومند آلمان، افسران و دیگر رزمندگان ضدنازیسم را خائن معرفی میکرد ما نیز دیده بانان بشریت (... جورج اورول، اریک فروم، ادوارد اسنودن و ...) را خائن به منافع بشریت بدانیم، معرفی کنیم و به جوخه ی اعدام بسپاریم.
سروری جهان و انحصار قدرت در عام ترین و گسترده ترین شکل آن، تفکریست که دوست و متحد در آن جائی ندارد، همه گی در جبهه ی رقیبان جای دارند. در راستای همین دیدگاه راهبردیست که رقیبان نبایست خویش را در هیچ کجا ایمن احساس کنند. دیگر مردمان، همه گی بالفعل دشمنند. پس، انبار، اتاق خواب، هر گوش و کنار زندگی شان حتی چم و خم مغزشان را بایست کنکاش کرد.
شاهدیم دول اروپائی در مواجهه با عملیات سازمان جاسوسی ایالات متحده (NSA) دچار لکنت شده اند. آنها علیرغم باور به سیستم "دوگانه باوری**" برای جایگاه خویش دچار تردید گشته اند، چرا که برادر بزرگ تمام زوایای زندگی پنهان و آشکار آنها را نیز زیر ذره بین دارد. از همین روست که چون مرغ نیم بسمل به خود می پیچند و پاسخی بر این تناقض نمی یابند.
تناقض دوگانه باوری را چگونه باید حل کرد؟
علیرغم جاری و ساری بودن دمکراتیک ترین قوانین پایه ای حال حاضر جهان در اکثریت کشورهای آمریکا و اروپا، باید اذعان داشت که در جمله گی، پیدا و پنهان، دیدگاه دوگانه باوری، مردم را به خودی و نخودی*** تقسیم می نماید. دولت ایالات متحده مردمان خود را خودی و دیگران از جمله اروپائی ها را نخودی و دول اروپائی مردمان خود را خودی و آسیائی ها و آفریقائی ها را نخودی بحساب می آورند. اما آیا حیطه ی عمل این دیدگاه در همین جا خاتمه می یابد یا به درون مرزهای ملی نیز کشیده میشود و باز بعضی خودی و دیگران نخودی میگردند؟
به گفته های چه کس میتوان باور داشت؟
چگونه می توان قسم های پی در پی مسئولان ریز و درشت افتضاح جهانی اخیر را باور کرد که، آنها برای پاسداشت از صلح جهانی، پژوهشکده های علمی و مراکز اقتصادی دنیا را رصد میکرده اند و آنقدر پایبند اخلاق بوده و هستند که این اطلاعات را در مسابقات اقتصادی – علمی دخیل نمی کرده و نمی کنند! جای سوآل است، شما که در جستجوی "منافع ملی" هر سوراخ سنبه ای را رصد می کنید و هیچ فرد انسانی حتی در اتاق خواب خویش ایمن نیست، چرا از این اطلاعات در جهت پیشبرد سروری ایالات متحده در عرصه ی علم و اقتصاد بهره نمی گیرید؟ اگر نکرده و نمی کنید بر اساس استدلال خودتان، در پیچ بعدی، شما خائن خواهید بود چون با عدم انتقال این اطلاعات "منافع ملی" ایالات متحده را دچار مخاطره کرده اید.
در دنیائی که دولت ها مردم را به خودی و نخودی تقسیم می کنند و در ادامه خود را مجاز می شمارند جزئیات زندگی دیگران را رصد نمایند و بر این رصد نام حراست از دمکراسی و آزادی می نهند همانا با نام دمکراسی و آزادی، دمکراسی و آزادی را به مسلخ می برند.
اریک فروم در همین مقدمه میگوید: ما جامعه ی خود را به گونه ای معرفی میکنیم که گوئی در آن، ابتکارعمل، فردگرائی و آرمانخواهی آزاد است. ولی در واقع تمام اینها فقط حرف است.
نمی دانم اگر امروز می بود و این مقاله را بازنویسی می کرد چه می نوشت!
کمیته ی انتخاب کننده ی نوبل صلح تصمیمی سخت در پیش خواهد داشت. اعضای این کمیته پیش از تصمیم، هر کدام باید بخود بگویند در کجای جهان ایستاده ام؟، صورت خاکستری ها دارند با دنیای ما چه می کنند؟ آنگاه در یکی از دو شکل ۱- بیش از پیش ناامید و تسلیم در برابر تفکر دوگانه باوری ۲- برخورد شجاعانه همراه با شفافیت به تفکر دوگانه باوری، در مقابل نام ادوارد اسنودن قرار گیرند.

مارال سعید / فوریه ۲۰۱۴

*صورت خاکستری = آدم هایی هستند که تربیت می شوند تا چون روبوت عمل کنند
**دوگانه باوری = (این واژه را از جورج اورول به عاریت گرفته ام.) فرد به طور همزمان و در یک مورد خاص، دو عقیده ی متضاد داشته باشد و هر دو را نیز بپذیرد.
***نخودی = این واژه را به عمد بدون صداگذاری استفاده کرده ام تا دو مفهوم از آن بر گیرم: ۱- «نَخودی» (نَه خودی) «ترکیبی است متضاد برای «خودی» ۲- «نُخودی» که گویشی است کودکانه برای فردی که ظاهرا ً در بازی شرکت دارد ولی اهمیت ندارد.
****کتاب ۱۹٨۴ جورج اورول در اینترنت قابل دسترسی است


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست