این دولت اعتدال است یا سرکوب؟
سیمین مهرگان
•
با شنیدن خبر بازداشت ۲۰ نفر از فعالان کارگری معدن چادرملو، بیش از هر چیز بر کسانی که هنوز امیدی به دولت اعتدال دارند بار دیگر ثابت شد که دولت - فرقی نمی کند چه نوعش و با چه شعاری- فقط یک کارکرد دارد و آنهم ابزار سرکوب در دست حاکمان است؛ افراطیون با نادانیشان بهصورت عریان و خشن، و اعتدالیون با تدبیرشان بهصورت پنهان و "قانونی"
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱٣ بهمن ۱٣۹۲ -
۲ فوريه ۲۰۱۴
ویژه ی اخبار روز
دور دوم اعتصاب کارگران معدن چادرملو از روز سه شنبه ٨ بهمن ماه در پاسخ به تائید حکم اخراج دبیر انجمن صنفی کارگران توسط اداره کار شهرستان اردکان آغاز شده و پنجمین روز خود را هم با موفقیت سپری نمود. پس از نزدیک به دو ماه از پایان موقت اعتصاب ۴ روزه ۱۵ الی ۱٨ آذرماه توسط کارگران به امید دستیابی به راه حلی صلح آمیز، مقامات اداری و امنیتی استان بالاخره به جای پذیرش نظر کارگران که این موضوع صرفا صنفی و قانونی است و فاقد هرگونه ابعاد امنیتی و سیاسی است، با انگ زدن به کارگران در اخلال در تولید و نظم کار اقدام به دستگیری بیش از ۲۵ نفر از کارگران نموده و ضرب العجلی را تا ساعت ۱۹ روز جمعه برای پایان دادن به اعتصاب تعیین کرده اند. کارگران اما، روز شنبه ۱۲ بهمن ماه نیز به اعتصاب خود ادامه داده و اعلام کرده اند تا آزادی کلیه نمایندگان کارگران که به صورت غیرقانونی بازداشت شده اند و دستیابی به خواست هایشان، به حق قانونی خود برای دست کشیدن از کار ادامه می دهند.
کارگران معدن چادرملو در اسفندماه سال گذشته اقدام به تاسیس انجمن صنفی برای پیگیری حقوق قانونی معوق خود نمودند. روز تشکیل انجمن بسیاری از کارگران از قومیتهای مختلف لباس عید و لباسهای محلی نو به تن کردند و به یکدیگر تبریک میگفتند، انگار که تولدی دوباره یافتهاند. این بزرگترین اتفاق در زندگی آنها بود که اکثراً دهههای سوم و چهارم زندگی را تجربه میکردند و چیزی از اعتصاب کارگران نفت در دوره انقلاب که کمر رژیم ستمشاهی را شکست و اعتصابهای کارگری در دهه ۱٣۲۰ که شأن نیروی کار را از "عمله" فاقد حق به کارگر دارای منزلت ارتقاء داد، ندیده و شاید نشنیده بودند. آنها به دنبال شأن و منزلت خود و نیز دستیابی به حقوقی درخورِ حداقل زندگی در مملکتی بودند که میلیاردرهایش روزبهروز فربهتر و فزونتر و فقیرانش نحیفتر و ناتوانتر میشوند.
اولین خواسته ی انجمن صنفی پس از نظرخواهی از کارگران لغو قراردادهای کار سه ماهه و سفیدامضاء بود که با نقض فاحش حقوق کارگران امضایی از سرِ ناچاری از آنها گرفته میشد تا مبادا روزی حقوق پایمال شده خود را طلب کنند. انجمن پس از تشکیل موفق شد این خواست قانونی و مشروع کارگران را به کرسی نشاند و قراردادهای یک ساله را تنظیم و به امضاء کارگران رساند. دیگر خواستههای قانونی کارگران برای برخورداری از یک زندگی حداقل به تدریج توسط انجمن صنفی شناسایی و با نظرخواهی از کارگران اولویتبندی شدند. برای تمام خواستهای قانونی کارگران همچون شمول هر نوع مزایای مستمر در پرداخت حق بیمه و محاسبه حقوق مبنای بازنشستگی، اجرای طرح واحد طبقهبندی مشاغل در یک محل کار، از کار افتادگی ناشی از سوانح کار و غیره با پیگیریهای زیاد از مراجع قانونی ذیربط همچون سازمان تامین اجتماعی، اداره کار استان و مرکز استعلام کتبی لازم مبنی بر قانونی بودن خواست کارگران به عمل آمد.
کارفرما، یعنی شرکت آسفالت طوس که رئیس آن از فرماندهان سپاه است و بهرهبرداری از معدن دولتی سنگ آهن چادرملو را هرساله به ثمن بخس و بدون مزایده به او واگذار میکنند، وقتی با خواستهای قانونی کارگران روبرو میشود در چندین نوبت اقدام به انگزدن و اخراج دبیر انجمن صنفی کارگران، آقای بهرام حسنینژاد میکند تا شاید ازاینطریق جلوی احقاق حقوق کارگران را سد نماید. در دو نوبت با اعتصابهای کارگران و تهدید به اعتصاب گستردهتر کارفرما مجبور به عقبنشینی میشود و دبیر انجمن صنفی مجددا بر سر کار بازمیگردد. وقتی کارفرما اعتقاد راسخ، تشکل و اتحاد کارگران را مشاهده میکند به حیله ی همیشگی کارفرمایان یعنی خرید نمایندگان کارگران متوسل میشود و به دبیر انجمن صنفی رشوهای معادل ۲ میلیارد تومان، کار مادامالعمر در یکی از معادن کرمان که اصلا نیازی به حضور او ندارد و سایر مزایا پیشنهاد میدهد. غافل از آنکه نماینده کارگران بجای فکرکردن به پیشنهاد آنها مستقیما موضوع را با هیات مدیره انجمن و دیگر کارگران درمیان میگذارد و هیات مدیره نیز به سازمانهای دولتی مربوط اطلاع میدهد که کارفرما بجای عمل به تکلیف قانونی قصد خرید ما را دارد. انعکاس خبر پیشنهاد رشوه به دبیر انجمن صنفی، کارگران را راسخ تر و امیدوارتر نمود که با اتکاء به تشکل و اعتماد به مدیران منتخب خود خواستهای حداقلی برای یک زندگی شرافتمندانه را بدست آورند.
کارفرما وقتی همه درها را به روی خود بسته دید برای سومین بار در اواخر آبان ماه به اخراج نماینده کارگران روی آورد و برخلاف مواد ۲۵ و ۲۷ قانون کار، بدون نظر خواهی از انجمن صنفی و به صلاحدید "مقامات امنیتی" حکم اخراج آقای حسنی نژاد را صادر و ایشان را از مراجعه به محل کار برحذر داشت. مقامات امنیتی استان نیز گفتند موضوع به تشخیص شورای تامین استان امنیتی است و از اخراج نماینده کارگران دفاع کردند. کارگران اما از نماینده خود با شور وصف ناشدنی استقبال نمودند و در حضور نیروهای حراست با خود عهد بستند که تا بازگشت نماینده خود به اعتراض ادامه دهند. اعتراضها در محل معدن و مذاکرات در شهرستان اردکان، استان یزد و تهران ادامه پیدا میکند تا اینکه در روز ۱۴ آذرماه فرماندار اردکان در ملاقات با دبیر انجمن صنفی به ایشان میگوید خواستهای شما قانونی و بهحق است، اما ما، یعنی شورای تامین، فراتر از قانون هستیم و باید هرچه میگوئیم را قبول کرده و اجراء کنید. دبیر انجمن صنفی نیز میگوید ما فقط قانون را می شناسیم و هیچ مرجعی ازجمله شورای تامین را بالاتر از آن نمیدانیم. شما هم باید از قانونی که خودتان وضع کردهاید تبعیت کنید.
با تائید اخراج نماینده توسط فرماندار به عنوان تصمیم شورای تامین استان از روز جمعه ۱۵ آذرماه کارگران که در روزهای گذشته لحظهبهلحظه مذاکرات نمایندگان خود با مسئولان دولتی را به امید یافتن راهی برای احقاق حقوق خود پیگیری میکردند، با تصمیم جمعی اعتصاب خود را آغاز میکنند. ۴ روز اعتصاب قریب ۲۰۰۰ کارگر از ۱۵ الی ۱٨ آذرماه همراه با تجمع، سخنرانی و راهپیمایی هرروزه ی کارگران در محوطه معدن مقامات دولتی را به این نتیجه میرساند که خواستهای کارگران را بپذیرند. استاندار طی تماس با هیات مدیره انجمن از آنها تقاضا میکند جهت مذاکره با مقامات استان به استانداری مراجعه کنند. در جلسه روز بعد که با قول استاندار برای رسیدگی قانونی به خواستهای کارگران شروع شد، مقامات سیاسی، امنیتی و اداری در یکطرف میز و نمایندگان کارگران که تا پیش از تشکیل انجمن صنفی ازطرف کارفرما و دولتیها به هیچ انگاشته میشدند، در طرف دیگر میز قرار میگیرند. استاندار و معاونانش با پذیرش کلی خواستهای قانونی کارگران قول میدهند موضوع را مورد رسیدگی قانونی و منصفانه قرار دهند. کارگران هم با اعلام آنکه خواست اول و ارجح ما بازگشت به کار دبیر انجمن است میپذیرند اعتصاب خود را تا مدت ۱۵ روز که رسیدگی قانونی انجام میشود، موقتا خاتمه دهند.
اما این پذیرش خواستهای کارگران و وعده رسیدگی قانونی به آنها تنها حیلهای ازطرف دولت "اعتدال و امید" بود تا ازطریق عملِ خلاف قانون، بنام قانون کارگران را خلع سلاح و تسلیم کارفرما نمایند. وقایع بعدی نشان داد که مسئولان دولت "امید" که با رأی همین کارگران بر سر کار آمدهاند، بجای پذیرش خواستهای به حق کارگران، با وعده ی همراهی با حقوق کارگران و فریب آنها، حیله ی "رسیدگی قانونی" را عَلَم نموده تا با دستور قانونی اعلام کردنِ هر عمل ضد قانونی به عملههای قانونیشان، همچون برخی کارشناسان خود فروخته اداره کار حقوق کارگران را پایمال نمایند. در روز روشن و برخلاف نص مواد ۲۵ و ۲۷ قانون کار نماینده کارگران را اخراج کنند و بعد هم کارگران را متهم کنند که خلاف "قانون" عمل میکنند!
بالاخره پس از قریب دو ماه سرگردانی و اتلاف وقت به بهانه "رسیدگی قانونی" علیرغم آنکه معاون سیاسی-امنیتی استاندار به کارگران گفته بود حتی یک درصد هم فکر نمیکند اخراج نماینده آنها تائید شود، اداره کار اردکان در تاریخ ۶ بهمن ماه ضمن پذیرش ادعای کارفرما در بر هم زدن نظم تولید توسط انجمن و فعالیتهای آن اخراج دبیر انجمن را برخلاف نص صریح مواد ۲۵ و ۲۷ قانون کار تائید میکند. کارگران چادرملو نیز در اعتراض به این حکم سفارشی که نقض آشکار قانون است از روز سه شنبه ٨ بهمن ماه دست از کار کشیده و تا امروز در اعتصابند.
با شنیدن خبر بازداشت ۲۰ نفر از فعالان کارگری معدن چادرملو، از جمله دبیر و اعضای هیات مدیره انجمن صنفی در روز پنج شنبه ۱۰ بهمن ماه و ادعای فرماندار اردکان مبنی بر زیاده خواهی کارگران، عدم تبعیت از "قانون" و تحریک کارگران به اعتصاب که ظاهرا مجوز دستگیری گسترده کارگران بوده است، بیش از هر چیز بر کسانی که هنوز امیدی به دولت اعتدال دارند بار دیگر ثابت شد که دولت - فرقی نمی کند چه نوعش و با چه شعاری- فقط یک کارکرد دارد و آنهم ابزار سرکوب در دست حاکمان است؛ افراطیون با نادانیشان بهصورت عریان و خشن، و اعتدالیون با تدبیرشان بهصورت پنهان و "قانونی".
تردیدی نیست که کارگران چادرملو که تولیدکننده ۵۱ درصد سنگ آهن کشور در بزرگترین معدن سنگ آهن خاورمیانهاند، تا همینجا هم - صرفنظر از نتیجه نهایی این نبرد- توانستهاند با تشکل و اتحاد خود یکی از زرینترین برگهای جنبش کارگری ایران را ورق زنند. تاکنون دستاوردهای قابل توجهی در احقاق حقوق کارگران داشتهاند که شاید در ابتدای تشکیل انجمن صنفی کمتر کسی از میان آنها باور داشت بتوانند در این مدت کوتاه به این خواستها دست یابند. این حرکت کارگری کل منطقه ی چادرملو، بافق، اردکان و یزد را نیز به شور و وجد آورده است. در همه خانوادهها حرف از خواستهای قانونی کارگران چادرملو و پایداری نمایندگان آنهاست. پیران و جوانان و زنان خانهدار پارههای تن خود را که شیره جانشان در نبرد با سنگ آهن کشیده میشود و گویی دیگر نایی برای مبارزه ندارند تهدید میکنند که مبادا پشت انجمن را خالی کنند و حاضر شوند بدون نمایندگان کارگران به سر کار روند. هر جا که به دبیر انجمن صنفی انگ میزنند که تودهای، زندانی سابق و خدانشناس است کارگران بسیجی و شهیدداده اول از همه نهیب میزنند که آنکه ما دیدهایم "حُربن ریاحی" است و از همه شما پاک تر است. در منطقه غوغایی است که باید بود و دید که چطور مردم، نه از دولت "امید" بلکه از اتحاد، صداقت و زور بازوی خود امیدوار شدهاند و خبرهای اعتصاب را که هنوز جریان دارد و پایانی بدون احقاق حق کارگران بر آن متصور نیست، نفس به نفس منتقل میکنند و نیاز خویش در حمایت مردم را میجویند.
پنج روز از دور جدید اعتصاب شکوهمند کارگران می گذرد. کارفرما و نهادهای امنیتی رستوران معدن را تعطیل و سرویس های کارگری را قطع کرده اند و التیماتومی برای پایان اعتصاب تا ساعت ۱۹ روز جمعه تعیین کردند، اما اعتصاب با قدرت تمام در جریان است. هنوز بگیر و ببندها ادامه دارد و تاکنون ۲۵ نفر از کارگران دستگیر شده اند. امروز شنبه ۱۲ بهمن ماه کارگران بازداشتی را به دادگاهی در شهرستان اردکان آورده اند و کارگران و خانواده های آنها هم در پشت محل دادگاه تجمع اعتراضی برپا کرده اند. بر همه چیز انگ امنیتی و سیاسی میزنند تا بتوانند سرکوبشان را انجام دهند و خواست کارگران را مانند دیگر خواستهای ملت، این دفعه بنام "دولت امید" نادیده بگیرند. کارگران نیز میگویند موضوع ما اصلا امنیتی و سیاسی نیست، اینها حربه هایی است که برای نقض حقوق ما بکار میبرید. به جای همدستی با دزدان و غارتگران بیت المال و دریافت رشوه از آنها، حقوق کارگر را پایمال نکنید تا همین کارگران امنیت کشور را در برابر هر خطری تامین کنند.
هرچه باشد نتیجه این نبرد نابرابر، آن آگاهیای که با تشکیل انجمن صنفی در کارگران رشد نموده و امیدی که در دل کارگران و خانواده آنها لانه کرده هرگز زدودنی نیست. کارگران پس از پایان موقت و موفقیت آمیز اعتصاب ۴ روزه خود و تعیین مهلت ۱۵ روزه برای رسیدگی قانونی به خواستهایشان یک شتر را دم ورودی محوطه معدن نگه داشته و علوفه میدهند تا پس از بازگشت به کار دبیر انجمن خود به شکرانه موفقیت جمعیشان سر بریده و گوشتش را در منطقه به فقرا نذری دهند. صرف نظر از اینکه این شتر به منزل مقصود میرسد و این امید به بار مینشیند یا نه، کارگران چادرملو به راستی مستحق آنند که از هم اکنون موفقیتشان را جشن بگیرند. چه حسنینژاد برگردد و چه نه، چه کارگران از مزایای طرح واحد طبقهبندی مشاغل بهرهمند شوند یا نشوند، چه کارگران متخصص سانحه دیده در اقر حوادق کار به کارهای پستتر همچون گذشته گمارده شوند یا آنکه بهپاس فداکاریهایشان از یک زندگی شایسته برخوردار شوند، کارگران چادرملو وقتی که با تشکیل انجمن صنفی ترس شان در برابر کارفرما و قدرت شکست و احساس منزلت اجتماعی و احترام کردند به موفقیت دست یافتند. کارگرانی که تا پیش از تشکیل انجمن صنفی در جلسه با نمایندگان کارفرما بر روی نوک صندلی مینشستند و دستهایشان را از ترس برروی زانوان بههم چسبیده دراز میکردند تا مبادا نماینده کارفرما به تریج قبایش برخورد و با لکنت زبان سخن میگفتند، اکنون که انجمن کردند و به حقوق خود آگاه شدند به راحتی در مقابل رئیس کارخانه که هیچ، بلکه در برابر استاندار و معاونینش و مدیران کل اطلاعات و کار و نیروی انتظامی و حراست و غیره ذالک برروی صندلی خود مانند دیگران لم داده و با اعصاب آرام و بدون لُکنت زبان از حقوق خود دفاع میکنند، از پیش به حقوق خود دست یافتهاند. مهم نیست که نتیجه چه باشد. آنچه مهم است آن آگاهی و اعتماد به نفسی است که درون خانوادههای کارگری نفوذ کرده و پراکنده شده است تا در زمان خود به بار نشیند. و این ممکن نبود مگر به وحدت و تشکیلات که از قدیم گفتهاند چاره رنجبران است.
|