سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نامه ای از جلال الدین اعلم – مترجم
"محاکمه" در "ماجرای‌ نیمروز"


عرفان قانعی فرد


• ترجمه‌ به‌ کلی‌ترین‌ بیان‌ یعنی‌ کلامی‌ را از زبانی‌ به‌ زبان‌ دیگر برگرداندن‌. این‌ برگرداندن‌ فراگردی (process) ‌ است‌ متضمن‌ دو پاره‌ تمیز دادنی‌ ولی‌انفکاک‌ناپذیر: یکی‌، تبدیل‌ ساختارهای‌ نحوی‌ زبان‌ مبدأ به‌ زبان‌ مقصد؛ دیگری‌، رساندن‌ یا ابلاغ‌ معنا / معانی‌ مندرج‌ در زبان‌ مبدأ به‌ زبان‌ مقصد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۴ مهر ۱٣٨۵ -  ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۶


 
جلال‌الدین‌ اعلم‌ در سال‌ ۱٣۲۰ در تهران‌ متولد شد و تحصیلات‌ ابتدائی‌ ودبیرستان‌ را در همانجا به‌ پایان‌ رسانید سپس‌ در سال‌ ۱٣۴۷ لیسانس‌ خود رادر رشته‌ ادبیات‌ زبان‌ انگلیسی‌ از دانشکده‌ ادبیات‌ دانشگاه‌ تهران‌ اخذ کرد. درسال‌ ۱٣۴٨ به‌ عنوان‌ ویراستار به‌ استخدام‌ انتشارات‌ فرانکلین‌ درآمد. در سال‌۱٣۵۵ ویراستار سازمان‌ رادیو و تلویزیون‌ ملی‌ ایران‌ شد و تا سال‌ ۱٣۷۵ به‌عنوان‌ ویراستار ارشد و مشاور فرهنگی‌ انتشارات‌ سروش‌ (انتشارات‌سازمان‌ صداوسیما) مشغول‌ خدمت‌ بود و بعد بازنشسته‌ شد. از آثار استاداعلم‌ می‌توان‌ به‌ این‌ عناوین‌ اشاره‌ کرد:
فرانتس‌ کافکا (والتر زکل‌)، سنجش‌ هنر و اندیشه‌ فرانتس‌ کافکا (زکل‌)،تفسیرهای‌ زندگی‌ (ویل‌ و آریل‌ دورانت‌)، فیودور داستایفسکی‌ (ارنست‌سیمونز)، سنجش‌ هنر و اندیشه‌ فیودور داستایوفسکی‌ (سیمونز)، درباره‌طبیعت‌ آدمی‌ (دیوید هیوم‌)، تاریخ‌ جهان‌ لاروس‌ (جمعی‌ از نویسندگان‌)،تحلیلی‌ نوین‌ از آزادی‌ (موریس‌ کرنستون‌)، فیلسوفان‌ انگلیسی‌ (فردریک‌کاپلستون‌)، درآمدی‌ بر فلسفه‌ (اندل‌ و باکلر)، تهوع‌ (سارتر)، بیگانه‌ (کامو)،ماجرای‌ نیمروز (کارل‌ فورمن‌)، محاکمه‌ (کافکا)، قصر (کافکا)، جامعه‌ باز ودشمنان‌ آن‌ (کارل‌ پوپر)، انگیزه‌های‌ آفرینش‌ هنری‌ (دنیس‌ سپور)، مجموعه‌کامل‌ داستان‌های‌ کوتاه‌ کافکا
 
از سال ۱٣۷٣ می شناسمش ، همیشه با ادب و احترام و حوصله راهنمایی می کند ... او را فقط یک بار در " سروش " دیده ام ؛ آنهم روزی که به دیدار " رضا سید حسینی " رفته بودم ...
در سال ۱٣۷۵ – درست اول مهر ماه - برای کتابم -  اندیشه در گذار ترجمه – به وی نامه نوشته ام و سوالهایم را فرستادم و حال پس از ۱۰ سال  ، پاسخی را که برایم نوشت  می آورم :
 
 دوست‌ ارجمندم‌ آقای‌ عرفان‌ قانعی‌فرد : مطالب‌ مورد درخواست‌ شما را برایتان‌ می‌فرستم‌. از اندکی‌ تأخیر پوزش‌می‌خواهم‌. امیدوارم‌ توانسته‌ باشم‌ خواسته‌های‌ شما را برآورم‌ گفتن‌ چند نکته‌را ضروری‌ می‌دانم‌: (۱) همان‌طور که‌ ملاحظه‌ می‌کنید، کوشیده‌ام‌ به‌ خط‌خوانا و روشن‌ بنویسم‌. استدعایم‌ این‌ است‌ که‌ نوشته‌ام‌ را بی‌غلط‌ و چنانکه‌هست‌ چاپ‌ کنید. (۲) لطفاً همه‌ علایم‌ اِعراب‌ و سکون‌ را رعایت‌ کنید. (٣)خط‌های‌ مورب‌ در زیر کلمات‌ فارسی‌ و انگلیسی‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌فارسی‌ها باید با حروف‌ ایرانیک‌ و انگلیسی‌ها باید با حروف‌ ایتالیک‌ چاپ‌شوند. (۴) آرایش‌ و تنظیم‌ مطالب‌ البته‌ بر حسب‌ طرح‌ کلی‌ خود شما است‌.(۵) دو نمونه‌ از ترجمه‌ام‌ را برایتان‌ می‌فرستم‌: اول‌، قطعه‌ای‌ از کتاب‌ فیلسوفان‌انگلیسی‌، مبحث‌ جرج‌ بارکلی‌ (صفحات‌ ۲٣۶ و ۲٣۷ کتاب‌ فارسی‌، به‌ اضافه‌فتوکپی‌ اصل‌ انگلیسی‌ آن‌)؛ دوم‌، «پیشگفتار آلبرکامو» بر رمان‌ بیگانه‌، که‌ درآغاز کتاب‌ می‌آید (صفحات‌ ۷ و ٨) اصل‌ فرانسوی‌ آن‌ را حروفچینی‌ کرده‌ام‌ وشما عیناً چاپ‌ کنید (متن‌ کتاب‌ اصلی‌ کثیف‌ بود و ترجیح‌ دادم‌ از نو برایتان‌حروفچینی‌ کنند). (۶) یک‌ قطعه‌ عکسم‌ ضمیمه‌ مطالب‌ است‌.
آرزوی‌ کامیابی‌ شما را دارم‌.   
دوستدارتان‌، امیر جلال‌الدین‌ اعلم‌
 
مختصری‌ از زندگینامه‌ و فهرست‌ آثارم‌
 
در سال‌ ۱٣۲۰ در تهران‌ متولد شدم‌. محل‌ تولدم‌ کوچه‌ نظامیه‌ واقع‌ درمیدان‌ بهارستان‌ بود. تحصیلات‌ ابتدائی‌ را در دبستان‌ مسعود سعد، واقع‌ درخیابان‌ ظهیرالاسلام‌ و تحصیلات‌ متوسطه‌ را در دبیرستان‌ ادیب‌، واقع‌ درخیابان‌ فردوسی‌ پائین‌، کوچه‌ اتابک‌ (شهید شاهچراقی‌ کنونی‌) گذراندم‌. ازدانشکده‌ ادبیات‌ و علوم‌انسانی‌ دانشگاه‌ تهران‌ لیسانس‌ زبان‌ انگلیسی‌ گرفتم‌.در ۱٣۴٨ به‌ سمت‌ ویراستار وارد موسسه‌ انتشارات‌ فرانکلین‌ شدم‌. هفت‌سال‌ بعد، در ۱٣۵۵، با همین‌ سمت‌ به‌ استخدام‌ سازمان‌ رادیو و تلویزیون‌ملی‌ ایران‌ (بعداً: سازمان‌ صداوسیمای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌) درآمدم‌ و تا۱٣۷۵ در مقام‌ ویراستار ارشد و مشاور فرهنگی‌ در انتشارات‌ سروش‌ (واحدانتشاراتی‌ سازمان‌) مشغول‌ به‌ کار بودم‌. در ۱٣۷۵ بازنشسته‌ شدم‌، ولی‌همچنان‌ هفته‌ای‌ سه‌ روز با «سروش‌» همکاری‌ دارم‌.
بیست‌وهفت‌ ـ هشت‌ سالی‌ می‌شود که‌ فعالیت‌ فرهنگی‌ داشته‌ام‌. این‌فعالیت‌ مشتمل‌ بوده‌ بر ترجمه‌ و تحقیق‌ و ویرایش‌ و رایزنی‌ فرهنگی‌. به‌ فلسفه‌و ادبیات‌ و هنر دلبسته‌ام‌. بجز دو رمان‌ که‌ از زبان‌ فرانسه‌ برگردانده‌ام‌، باقی‌ترجمه‌هایم‌ از زبان‌ انگلیسی‌ بوده‌ است‌. جدا از ترجمه‌، فرهنگی‌ به‌ نام‌ فرهنگ‌ اعلام‌ کتاب‌ مقدس‌ فراهم‌ کرده‌ام‌، و اخیراً (اسفند ۷۵) کتاب‌ سیر حکمت‌ در اروپا ، تألیف‌ مرحوم‌ محمدعلی‌ فروغی‌، به‌ تصحیح‌ و تحشیه‌ من‌منتشر شده‌ است‌.
 
درباره‌ ترجمه‌ و مترجم
 
ترجمه ‌ به‌ کلی‌ترین‌ بیان‌ یعنی‌ کلامی‌ را از زبانی‌ به‌ زبان‌ دیگر برگرداندن‌. این‌ برگرداندن‌ فراگردی ( process ) ‌ است‌ متضمن‌ دو پاره‌ تمیز دادنی‌ ولی‌انفکاک‌ناپذیر: یکی‌، تبدیل‌ ساختارهای‌ نحوی‌ زبان‌ مبدأ به‌ زبان‌ مقصد؛ دیگری‌، رساندن‌ یا ابلاغ‌ معنا / معانی‌ مندرج‌ در زبان‌ مبدأ به‌ زبان‌ مقصد.
ترجمه‌ از نیاز فرهنگ‌ها به‌ همکنشی‌ ( interaction ) و وابستگی‌ به‌ همدیگر( interdependence ) نشأت‌ می‌گیرد. به‌ سخن‌ دیگر، فرهنگ‌ها نیازی‌ آگاهانه‌،نیمه‌ آگاهانه‌ یا خودآگاهانه‌ به‌ بالیدن‌ و مایه‌ور شدن‌ دارند. تبادل‌ فرهنگی‌ تااندازه‌ زیادی‌ این‌ نیاز را برمی‌آورد. گفتن‌ ندارد که‌ سخن‌ بر سر ترجمه‌«خوب‌» ـ به‌ معنای‌ نسبی‌ این‌ صفت‌ ـ است‌ و آن‌ کس‌ که‌ پدیدآورنده‌ ترجمه‌«خوب‌» است‌ هر آینه‌، به‌ لحاظی‌، در عرصه‌ آفرینشگری‌ فکری‌ عمل‌ می‌کند.مترجم‌ پیکی‌ است‌ که‌ پیامی‌ را از یک‌ فرهنگ‌ به‌ فرهنگ‌ دیگر می‌رساند؛ وهر اندازه‌ در این‌ «رساندن‌» کامیاب‌تر باشد، ارجش‌ بیشتر است‌.
و آخر الامر بگویم که ترجمه‌ گونه‌ای‌ فعالیت‌ فکری‌ / فرهنگی‌ است‌، و کار فکری‌ / فرهنگی‌کردن‌، به‌ گمانم‌، خاستگاهش‌ اول‌ در فطرت‌ یک‌ شخص‌ است‌ و دوم‌ درمحیط‌ ویژه‌ای‌ که‌ او در آن‌ سیر و تأمل‌ می‌کند.
 
 
مشخصه‌های‌ ترجمه‌ خوب‌
 
مشخصه‌های‌ ترجمه‌ خوب‌ را به‌ کلی‌ترین‌ و سر راست‌ترین‌ وجه‌ می‌توان‌در سه‌ صفت‌ خلاصه‌ کرد:
 
(۱) دقیق‌ و امین‌؛ (۲) روان‌ ،  (٣) فهم‌پذیر....و حال اجازه بفرمایید که مختصری‌ درباره‌ هر کدام‌ می‌گویم‌.
 
 ۱) ترجمه‌ می‌باید دقیق‌ و امین‌ باشد، یعنی‌: مطلب‌ در زبان‌ مبدأ می‌بایددرست‌ فهمیده‌ شود و بدون‌ کاست‌ و فزود به‌ زبان‌ مقصد انتقال‌ یابد.
 
۲) ترجمه‌ می‌باید روان‌ باشد، یعنی‌: دلالت‌ لفظی‌ در زبان‌ مبدأ می‌باید به‌طبیعی‌ترین‌ و گویاترین‌ صورت‌ به‌ دلالت‌ لفظی‌ در زبان‌ مقصد دگرگون‌ گردد.روشن‌تر بگویم‌: به‌ جای‌ واژه‌ای‌ در زبان‌ مبدأ، می‌باید واژه‌ای‌ در خور ومتناظر در زبان‌ مقصد بیاوریم‌؛ به‌ جای‌ تعبیرات‌ و مفاهیم‌ زبان‌ مبدأ، می‌بایدتعبیرات‌ و مفاهیم‌ هم‌ معنا در زبان‌ مقصد بیاوریم‌؛ و، مهم‌تر و فراگیرتر از هرچیز، ساختار نحوی‌ ( syntactic structure ) زبان‌ مبدأ را می‌باید به‌ قالب‌ ساختارنحوی‌ زبان‌ مقصد درآوریم‌.
 
٣) مطلب‌ ترجمه‌ شده‌ می‌باید فهم‌پذیر باشد، یعنی‌: حاصل‌مشخصه‌های‌ (۱) و (۲) می‌باید، روی‌ هم‌رفته‌ و به‌ حیث‌ کلی‌، در نزد ذهن‌خواننده‌ / شنونده‌ قابل‌ درک‌ باشد.
 
سه‌ مشخصه‌ای‌ که‌ برشمردم‌ هر آینه‌ بر پس‌زمینه‌ شوق‌، ذوق‌، همت‌، وفضیلت‌ شخص‌ مترجم‌ جای‌ گرفته‌اند. ترجمه‌ خوب‌ از فراگردی‌ آفرینشگرانه‌پدید می‌آید. کار ترجمه‌، در شأن‌ مطلوب‌ و بایسته‌ آن‌، مستلزم‌ همه‌ سازاها وخصلت‌های‌ نامبرده‌ است‌. هرچه‌ بهتر معنائی‌ را از یک‌ ذهن‌ زبانی‌ به‌ ذهن‌زبانی‌ دیگر برسانیم‌، در ترجمه‌مان‌ کامیاب‌تر بوده‌ایم‌.مشخصه‌های‌ سه‌گانه‌ای‌ که‌ گفتم‌ به‌ دست‌ نمی‌آیند مگر آنکه‌ مترجم
‌نخست‌: زبان‌ مبدأ را خوب‌ بداند؛ دوم‌: زبان‌ مقصد را خوب‌ بداند؛ سوم‌:موضوع‌ مورد ترجمه‌ را خوب‌ بداند؛ و چهارم‌: در برگرداندن‌ یک‌ واحد لفظی‌و نحوی‌ در زبان‌ مبدأ به‌ واحد لفظی‌ و نحوی‌ دیگر در زبان‌ مقصد،چیره‌دستی‌ و پویائی‌ آفرینشگرانه‌ای‌ را که‌ بایسته‌ این‌ رشته‌ فعالیت‌ است‌،تحصیل‌کرده‌ باشد.
 
شناختن زبان مادری و دانش فرهنگی
 
بی‌گمان‌ «خوب‌ دانستن‌»، امری‌ بسیار نسبی‌ است‌، و تصورمان‌ از «خوب‌دانستن‌» جز تصوری‌ از یک‌ «فراگرد» نتواند بود. همین‌ جا لازم‌ می‌دانم‌ که‌واژه‌ «فراگرد» را تعریف‌ کنم‌. «فراگرد» معادل‌ واژه‌ process انگلیسی و ‌ processus فرانسوی‌ است‌ و می‌شود آن‌ را چنین‌ تعریف‌ و وصف‌ کرد:
زنجیره‌ای‌ ازکنش‌ها یا رویدادهائی‌ که‌ همواره‌ سیری‌ دگرگون‌ شونده‌ و پرورش‌ یابنده‌ رامی‌پیماید تا به‌ مقصود معین‌ برسد؛ البته‌ مقصود رخساره‌ای‌ نسبی‌ و متحول‌ ومتکامل‌ دارد و هرگز ایستا ( static ) نیست‌. «خوب‌ دانستن‌» یا «دانستن‌» به‌طورعام‌، حالت‌ نیست‌. همیشه‌ در «شدن‌» و «تبدل‌» و «تحول‌» است‌. هرگزنمی‌توان‌ دعوی‌ داشت‌ که‌ در فراگرد دانستن‌ / شناختن‌ ، به‌ نقطه‌ کاملی‌رسیده‌ایم‌ که‌ ورای‌ آن‌ عرصه‌ دیگری‌ پیش‌ دیدگانمان‌ گسترده‌ نیست‌.پس‌، تصوری‌ کمابیش‌ روشن‌ از «دانستن‌» در فعالیت‌ ترجمه‌ حاصل‌کردیم‌. مترجم‌ می‌باید پیوسته‌ دست‌اندرکار افزودن‌ بضاعت‌ خود درزبان‌های‌ مبدأ و مقصد باشد.
 
آفرینش هنری
 
آفرینشگر ( Creative ) بودن‌ مترجم‌ به‌ ویژه‌ در کشور ما معنا و اهمیت‌می‌باید که‌ حتی یک‌ لغت نامه‌ (خواه‌ لغتنامه‌ فارسی‌ و خواه‌ لغت نامه‌ دو زبانه‌) به‌معنای‌ حقیقی‌ و معتبر و رایج‌ آن‌ در جهان‌ نداریم‌. لغتنامه‌های‌ دو زبانه‌مان‌،درست‌ مانند لغتنامه‌های‌ فارسی‌، جز نیازها و دربایست‌های‌ محدودی‌ رابرنمی‌آورند. شاهدی‌ بر مدعایم‌ می‌آورم‌: چه‌ بسا واژه‌ها و اصطلاحاتی‌ که‌ درنوشته‌ نویسندگان‌ امروزین‌ ایران‌ هستند که‌ ما در لغتنامه‌های‌ معین‌ و دهخدااثری‌ از آن‌ها نمی‌یابیم‌.
از این‌ واقعیت‌ تأسف‌آور آشکار می‌شود که‌ وظیفه‌ مترجم‌ ایرانی‌ به‌مراتب‌ دشوارتر از وظیفه‌ مترجم‌ کشورهائی‌ است‌ که‌ در آن‌ها فرهنگ‌نگاران‌و فرهنگستان‌ها از دیرباز لغتنامه‌های‌ پرشمار ارزشمند فرا آورده‌اند. مترجم‌خوب‌ ما می‌باید، بیشترینه‌، خودش‌ لغت نامه‌ و فرهنگستان‌ خویش‌ باشد؛ و این‌مجاهدت‌ نامأجور و این‌ عرق‌ریزان‌ روح‌، بی‌گفت‌وگو، هم‌ پدید آورنده‌آفرینشگری‌ ( creativity ) و هم‌ پدیدآورده‌ آن‌ می‌شود.
من‌ ترجمه‌هایم‌ را به‌ انگیزه‌ دلبستگی‌های‌ فرهنگیم‌ برمی‌گزینم‌ و این‌دلبستگی‌ها، چنانکه‌ در شرح‌ حالم‌ گفتم‌، عبارتند از: فلسفه‌ و ادبیات‌ و هنر.
 
اینک‌ فهرست‌ آثارم‌:
 
۱. فرانتس‌ کافکا ، نوشته‌ والتر زُکل‌ (نقد ملخصی‌ درباره‌ فرانتس‌ کافکا،نویسنده‌ چک‌). چاپ‌ اول‌، شرکت‌ سهامی‌ کتاب‌های‌ جیبی‌، ۱٣۵۱. ترجمه‌مجدد این‌ نقد ادبی‌ از روی‌ روایت‌ بازنگریسته‌ نویسنده‌، به‌ ضمیمه‌ دو داستان‌کوتاه‌ کافکا به‌ نام‌ «پزشک‌ دهکده‌» و «داوری‌»، تحت‌ عنوان‌ سنجش‌ هنر واندیشه‌ فرانتس‌ کافکا به‌ توسط‌ شرکت‌ انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی‌ منتشرشده‌ است‌ (۱٣۷۵).
 
۲. تفسیرهای‌ زندگی‌ ، نوشته‌ ویل‌ و اریل‌ دورانت‌. (در باب‌ زندگی‌ و آثارنویسندگان‌ بزرگ‌ غرب‌). دستنوشت‌ این‌ ترجمه‌ که‌ در ۱٣۵۲ به‌ ناشر تحویل‌داده‌ شد، گم‌ شده‌ است‌.
 
٣. فیودور داستایفسکی‌ ، نوشته‌ ارنست‌ سیمونز. (  نقد ملخصی‌ درباره‌فیودور داستایفسکی‌، نویسنده‌ روس ) ‌. چاپ‌ اول‌، شرکت‌ سهامی‌ کتاب‌های‌جیبی‌، ۱٣۵۴. ترجمه‌ مجدد این‌ نقد ادبی‌ تحت‌ عنوان‌ سنجش‌ هنر و اندیشه‌فیودور داستایفسکی‌ به‌ توسط‌ شرکت‌ انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی‌ منتشرشده‌ است‌ (۱٣۷۵).
 
. رساله‌ درباره‌ طبیعت‌ آدمی‌ ، نوشته‌ دیوید هیوم‌، فیلسوف‌ گرانمایه‌انگلیسی‌ در سده‌ هجدهم‌. دستنوشت‌ ترجمه‌ این‌ تصنیف‌ سترگ‌ نیز که‌ در۱٣۵۶ به‌ ناشر تحویل‌ دادم‌، گم‌ شد. گم‌ شدن‌ این‌ دستنوشت‌ اندوهی‌ تلخ‌ درجانم‌ نشاند که‌ تا عمر دارم‌ زدوده‌ نخواهد شد.
 
۵. تاریخ‌ جهان‌ لاروس‌ ، در دو مجلد، تألیف‌ گروهی‌ از نویسندگان‌.ترجمه‌ این‌ تصنیف‌ که‌ در سال‌ ۱٣۵٨ به‌ ناشر اصلی‌ تحویل‌ داده‌ شد، پس‌ ازآنکه‌ سالیان‌ سال‌ در بایگانی‌ راکد آن‌ ناشر در سکرات‌ موت‌ بود، مدتی‌ است‌که‌ در اختیار انتشارات‌ «سروش‌» نهاده‌ شده‌ و شاید تا یک‌ سال‌ دیگر درآید.جلد اول‌ این‌ تاریخ‌ درباره‌ روزگار باستان‌ و قرون‌ وسطی‌، و جلد دومش‌ درباب‌ روزگار نوین‌ است‌.
 
۶. تحلیلی‌ نوین‌ از آزادی‌ ، نوشته‌ موریس‌ کرنستون‌ (ویرایش‌ دوم‌، چاپ‌سوم‌، موسسه‌ انتشارات‌ امیرکبیر، ۱٣۷۰). این‌ کتاب‌ بحث‌ فلسفی‌ مستوفائی‌است‌ درباره‌ آزادی‌ و اختیار و جبر از دیدگاه‌های‌ گوناگون‌.
 
۷. فیلسوفان‌ انگلیسی‌: از هابز تا هیوم‌ ، نوشته‌ فردریک‌ کاپلستون‌. (چاپ‌سوم‌، انتشارات‌ سروش‌، ۱٣۷۵) این‌ کتاب‌ جلد پنجم‌ تاریخ‌ فلسفه‌ی‌ کاپلستون‌ است‌ که‌ در ۹ جلد تألیف‌ شده‌.
 
٨. درآمدی‌ به‌ فلسفه‌ ، نوشته‌ رندل‌ و باکلر. این‌ تصنیف‌ در برگیرنده‌کمابیش‌ همه‌ مهم‌ترین‌ مسائل‌ و مباحث‌ بنیانی‌ در فلسفه‌ است‌. (چاپ‌ دوم‌،انتشارات‌ سروش‌، ۱٣۷۵).
 
۹. تهوع‌ ، رمان‌ فلسفی‌ ژان‌ پل‌ سارتر، فیلسوف‌ اگزیستانسیالیست‌فرانسوی‌. سارتر در تهوع‌ برخی‌ از مهم‌ترین‌ و ژرف‌ترین‌ مفاهیم‌ و نگره‌های‌فلسفی اش‌ را در قالب‌ داستان‌ و از طریق‌ شخصیت‌ اصلی‌ رمان‌ بیان‌ کرده‌ است‌.(ویرایش‌ دوم‌، انتشارات‌ نیلوفر، ۱٣۷۱).
 
۱۰. بیگانه‌ ، نوشته‌ آلبر کامو، رمان‌نویس‌ و فیلسوف‌ فرانسوی‌. (چاپ‌اول‌، انتشارات‌ کتاب‌سرا، ۱٣۶۶؛ چاپ‌ سوم‌ این‌ اثر را به‌ انتشارات‌ نیلوفرسپرده‌ام‌).
 
۱۱. فرهنگ‌ اعلام‌ کتاب‌ مقدس‌ (فرهنگ‌ انگلیسی‌ به‌ فارسی‌ «اعلام‌کتاب‌مقدس‌» The Holy Bible ، مشتمل‌ بر عهد عتیق‌ و عهد جدید). مرکز نشردانشگاهی‌، ۱٣۶۷.
 
۱۲. ماجرای‌ نیمروز ، فیلمنامه‌ای‌ که‌ کارل‌ فورمن‌ برای‌ فیلم‌ ارزشمندفرد زینمن‌، کارگردان‌ آمریکائی‌، نوشت‌. (انتشارات‌ سروش‌، ۱٣۷۰)
 
۱٣. محاکمه‌ ، نوشته‌ فرانتس‌ کافکا؛ از روی‌ ترجمه‌های‌ انگلیسی‌ وفرانسوی‌. محاکمه‌ یکی‌ از دو رمان‌ بزرگ‌ کافکا است‌. (انتشارات‌ نیلوفر،چاپ‌ دوم‌ ۱٣۷۵).
 
۱۴. قصر ، نوشته‌ فرانتس‌ کافکا؛ از روی‌ ترجمه‌های‌ انگلیسی‌ وفرانسوی‌. قصر گرانقدرترین‌ کار کافکا است‌ و نویسنده‌ در این‌ اثر به‌ اوج‌آفرینشگری‌ هنریش‌ رسیده‌. (انتشارات‌ نیلوفر، ۱٣۷٣).
 
۱۵. تصحیح‌ و تحشیه‌ سیر حکمت‌ در اروپا ، تألیف‌ مرحوم‌ محمدعلی‌فروغی‌. سیر حکمت‌ نخستین‌ بیان‌ دستگاهمند ]= سیستماتیک‌[ و بسامان‌ ازفلسفه‌ غرب‌ در ایران‌ است‌. (نشر البرز، ۱٣۷۵).
 
۱۶. ترجمه‌ افلاطون‌ ، جلد یکم‌ از تصنیف‌ دو جلدی‌ کارل‌ پوپر به‌ نام ‌ جامعه‌ باز و دشمنان‌ آن‌  را به‌ پایان‌ برده‌ام‌ که‌ به‌ زودی‌ ‌ توسط‌ «نشر گفتار»منتشر خواهد شد. کارل‌ پوپر، دانشمند و فیلسوف‌ اتریشی‌، در جامعه‌ باز ودشمنان‌ آن‌ (مشتمل‌ بر دو جلد؛ جلد یکم‌: افلاطون‌ ، جلد دوم‌: هگل‌ ومارکس‌ ) به‌ نقد توتالیتاریسم‌ به‌ وجه‌ عام‌ می‌پردازد.
 
در حال‌ حاضر دو کتاب‌ در دست‌ ترجمه‌ دارم‌. اول‌: کتابی‌ سترگ‌ در زمینه‌تاریخ‌ هنر به‌ نام‌ The Creative Impulse ( انگیزه‌های‌ آفرینش‌ هنری‌ ) نوشته‌ Dennis Sporre . مزیت‌ این‌ تاریخ‌ هنر ، در آن‌ است‌ که‌ افزون‌ بر نگارگری‌ وپیکره‌سازی‌ و معماری‌، به‌ هنرهای‌ دیگر چون‌ موسیقی‌ و ادبیات‌ و تئاترمی‌پردازد. (ناشر: «نشر فرزان‌»). کتاب‌ دیگر، مجموعه‌ کامل‌ داستان‌های‌کوتاه‌ کافکا است‌ که‌ به‌ همت‌ انتشارات‌ نیلوفر منتشر خواهد شد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست