یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تئوری عقیم-بابک پاکزاد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۶ بهمن ۱٣۹۲ -  ۱۵ فوريه ۲۰۱۴


 قبل از هر چیز باید بگویم این نوشته معطوف به زمان حال است. همین حالا. و از آنجا که قصدش زیر سوال بردن نهضت ترجمه انواع و اقسام تئوری هاست که چندین سال است در ایران به راه افتاده ، خود نمی خواهد به دام تعریف مفاهیمی همچون تئوری، پراتیک و.... و بحث تئوریک در باب آن ها دچار شود! چرا؟ چون تا بخواهیم بر سر مفاهیم چند و چون کنیم، فاجعه پشت فاجعه آوار می شود! می دانم! ما تا ابد به تئوریسین ها بدهکاریم که چون به تئوری مسلط نبودید و تفکر عمیقی نداشتید به این روز افتاده اید! پس نگران بدهی نباشید! در پس پشت چنین ادعایی که از سوی تئوریسین ها مطرح می شود ، نه فقط نوعی تقلیل گرایی کودکانه همه چیز به تئوری وجود دارد، بلکه نوعی شانه خالی کردن از مسئولیت خویش نیز در این ادعا نهفته است. از این موضوع نیز می گذرم که چگونه تئوریسین ها گاوهای مقدس خود را می پرورند و بر فهم ما از جهان کنونی پرده می افکنند. اینان با مسلط کردن برخی مفاهیم و بالا بردن آن در حد مقدسات امکان نزدیک شدن منصفانه به برخی وقایع تاریخی را سلب می کنند و به نوآیینی های بی پایه و نوتاریخ نگاری های به مراتب بی پایه تر کمک شایانی کرده اند که تا کنون در خدمت نظم مسلط بوده اند. آری از همه این ها گذر می کنم تا برسم به زمان حال وضرورت های آن. اگر وارد کتابفروشی های جامعه ای شوید که تمام نشانه ها دال بر فروپاشی اجتماعی و اقتصادی جامعه مفروض باشد و آن کتاب فروشی را سرشار از کتاب های تئوریک، پژوهشی و تحقیقی ببینید ( البته عمدتا ترجمه) چه حسی به شما دست می دهد؟ احساس من این است که مجموعه دانش نظری انباشته شده در این جامعه اگر در وضعیت فاجعه بار کنونی آن نقشی نداشته باشد، حداقل نتوانسته نقش خود را در ارتقای جامعه به وضعیت بهتر ایفا کند. بدیهی است که موانع بیرونی درکارند ، اما تقلیل همه چیز به موانع بیرونی خطای محض است، پرسش اساسی این است که چه موانع و محدودیت هایی در کار نظری در قالب ترجمه تئوری ها وجود دارد که در زندگی عملی در جامعه، دستمان چنین خالی است!
چرا در بزنگاه ها، به رغم وجود انواع متون درباب نظریه های گوناگون پیرامون دیکتاتوری، دمکراسی، سوسیالیسم و تغییر اجتماعی تا به این اندازه اچمز و دست بسته می شویم و نه در عرصه عمل ، بلکه در عرصه تحلیل نیز دچار خطاهای بزرگ می شویم، خطاهایی که به فاجعه انجامیده و می انجامد! بدیهی است که تمام تئوری های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارای وجوه ونتایج عملی هستند اما ضرورتا معطوف به عمل نیستند، تئوری برای عمل نیستند!
و اما امروز در چه وضعیتی بسر می بریم؟ بسادگی در حال تجربه فروپاشی اجتماعی هستیم! به ردیف کردن آمارها در زمینه وضعیت آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، میزان فقر و اعتیاد و تن فروشی ، عدم امنیت اجتماعی، دزدی و غارت و اختلاس ، اختلاف طبقاتی فاحش و....نیازی نیست! چرا که تکرار مکررات است! در چنین جامعه ای، نسبت آن تئوری ها با وضعیت اورژانسی که بر ما حاکم شده چیست؟ این فعالیت های فکری در حال حاضر عملا در خدمت چیست و کیست؟ آیا این در معنای آن است که فاتحه تئوری خوانده شود؟ پاسخ خیر است. ما به تئوری نیازمندیم اما تئوری ای متناسب با وضعیت اورژانسی که در آن قرار داریم. تئوری ای معطوف به عمل، تئوری ای برای عمل!
تئوری معطوف به عمل یا تئوری برای عمل چه گونه ای از تئوری است؟ آن گونه از تئوری است که برخاسته از ضرورتی عملی (مشخص) باشد و عمل (مشخص ) را تغذیه کند! هر تئوری بمدد واسطه ها و گشتارهایی به گونه ای با عرصه عمل رابطه برقرار می کند. تئوری معطوف به عمل، تنها به گونه ای با عمل رابطه برقرار نمی کند بلکه اساسا برای عمل است ، لذا، فاصله آن با عمل با حداقل واسطه ها و گشتارها پر شده و محقق می شود.
گام را فراتر می گذارم و می گویم در شرایط حاضر تنها تئوری معطوف به عمل است که می تواند خود را پویا و زنده نگه دارد چرا که در عمل محک می خورد ، از نو پرسش ایجاد می کند، تئوری حک و اصلاح شده و یا از اساس تغییر می کند و مانند جریان زندگی به پیش می رود. چنین حرکت پویایی فقط برای تئوری های معطوف به عمل میسر است البته دستاوردهای ناشی از این تئوری ها قطعا تغییرات در سطوح انتزاعی تری از تئوری ها را تغذیه خواهد کرد و گاه نیز بمدد پویایی خلق شده توسط تئوری های معطوف به عمل ، پتانسیل های کشف نشده ای از سطوح انتزاعی تر کشف، هویدا و بالفعل می شوند.
آری تنها به این سیاق است که تئوری به واقع جایگاه کلیدی خود را بازمی یابد و از تئوری عقیم به تئوری زایا و پویا بدل خواهد شد.
قطعا این تئوری با زندگی روزمره به مثابه زمین اصلی محک خود رابطه ای تنگاتنگ خواهد داشت. جدی ترین نوع تفکر ، تفکر درباره زندگی روزمره است! تنها با تفکر جدی درباره زندگی روزمره است که می توان آن را ارتقا داد و تنها با ارتقای زندگی روزمره است که امکانات جدیدی برای تفکر و ارتقای تئوری فراهم می شود. ما نیازمند کشف پتانسیل های رهایی بخش موجود در زندگی روزمره هستیم تا به پیروزی های آگاهانه و عامدانه در مواردی مشخص دست پیدا کنیم، کشف پتانسیل و طرح مسیر جز با بهره گیری از تئوری معطوف به عمل محقق نمی شود . ما نیازمند پیروزی هستیم و پیروزی بزرگ از مسیر پیروزی های مشخص عبور می کند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست