یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در سوکِ منصور جانِ کوشان


اسماعیل خویی


• مرگِ تو، دوستِ گرانمایه ی من، چاله ای سیاه از اندوه در دلِ من پدید آورده است که دهانه ی ترسناک اش دیگر هیچگاه بسته نخواهد شد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۹ بهمن ۱٣۹۲ -  ۱٨ فوريه ۲۰۱۴


 
دوستِ گرانمایه ی من!
از پیکره ی پیرِ نسلِ تو یاخته ی زندگی شناس وسرزنده ی دیگری نیز فرو مرد.
دریغا سخن آفرینی که تو بودی،
منصور جان!
ما، در مرگِ دردناک ات، هم سوگواریم و هم سپاسگزار.
سوگواریم، چرا که دیگر نخواهی نوشت و نخواهی سرود: چرا که ما، از حضورِ تو در میانِ خویش، دیگر نخواهیم توانست به خود ببالیم.
و سپاسگزاریم ، چرا که مرده ریگِ تو، درنوشتن و سرودن، از مایه های سرافرازی ی ما ست. چرا که با همین مایه هاست که نسلِ تو، در میانِ نسل های پیش وپس از خود، می درخشد.
امّا نه! بگذار خامه را، در سوگ تو، شخصی تر بگریانم:
مرگِ تو، دوستِ گرانمایه ی من، چاله ای سیاه از اندوه در دلِ من پدید آورده است که دهانه ی ترسناک اش دیگر هیچگاه بسته نخواهد شد.
این چاله ی سیاه، امّا، هاله ای تابان از شادی نیز به گرداگِردِ خویش دارد. می دانم- منصور جان- که شخصیّت و کارِ تو، از این پس، بسی جدی تر گرفته خواهد شد.
آسوده بخواب، برادر! تنهایت نخواهیم گذاشت. ما نیز به تو خواهیم پیوست.

با مهر و اندوه
۱۶ فوریه۲۰۱٣
بیدرکجای لندن

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست