پشت پرده ی خیزش لرها و بختیاری ها! - بهنام چنگائی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱ اسفند ۱٣۹۲ -
۲۰ فوريه ۲۰۱۴
موج مقطعی، ولی نسبتا بلند و ناگهانی اعتراضات گسترده ی بختیاری ها بخاطر توهین به هویت و تاریخ سیاسی شان در یک سریال تلویزیونی دولتی با نام "سرزمین کهن" آنها را شدیدا نا آرام و سر به شورش علیه تحریف، تحقیر و بیداد دستگاه ولایت واداشت. همچنین دامنه پشتیبانی از آن خیزش و شعاع همنوائی چشمگیر دیگر ملیت ها با آن، در مخالفت با سیاست افراطی و تبعیضگر رژیم را نیز دامن زد و عملا در بخش هائی از خوزستان و لرستان این هموندی و مبارزه ی مشترک را فعال نمود؛ و بازتاب وسیع آن در رسانه های داخلی و خارجی گواه بر این دارد که فتیله ی خیزش توده ای برای خواسته های معوقه اش پیوسته روشن مانده است.
خواست به حق ملیت های تبعیض زده و محروم جهت بدست گرفتن اراده زنجیری تمامیت خویش، مدام خود را در چنین حمایت ها از هر مضیقه و مطالبه ای نشان داده و می دهد و دست آویز آن نیز اهرمی ست در جهت نزدیکتر کردن خواست خود با دیگر ملیت های ستمکشیده و همبستگی توده ای و طبقاتی بر علیه دستگاه زورمدار و غارتگر ولائی می باشد. هر انفجار نیز همچون مورد کاریکاتور توهین آمیز علیه(آذربایجانی ها) تنها یک فرصت می خواهد تا با جرقه ی کوچکی که زده می شود به سادگی روی بر نمایاند، زمینه ی سریع رشد در منطقه برای خود بسازد، فراگیر شده، اوج یافته و حالت اضطراری برای چماق زرد ایجاد کند و می کند و می تواند در ابعاد و اشکال مختلف و شتابان در سطح عمومی بین کارگران، مزدبگیران فکری، همه تنگدستان، زنان، جوانان، فرهیختگان و لایه های میانی کم در آمد که اکثریت آنها هم دیگر نای شان از گرانی و اجحاف ها بریده است، آنانرا با خواست ملیت های مختلف برای آزادی و حق تعین سرنوشت گره زده و همدیگر را تقویت کرده و به شکل موازی و همزمان در سطح کشور با فساد، تباهی و استبداد مذهبی، همه مرم و ملیت های به جان آمده برای احقاق زندگی بربادرفته ی خود و دیگران به پشتیبانی از خواست فراگیر هم به پا برخیزند و خیابان ها را تصرف کنند.
چنین چالشی، با مهیا بودن عینی چنین فضائی و امکان جهنده ی چنین توان درونی و محرک توده ای و ایرانشمولِ آن از یکسو، و از سوی دیگر واکنش سریع و ترسناک رژیم در سرعت عقب نشینی خود با توقف سریال سرزمین کهن، برای خاموش کردن تداوم آتش و گسترش شعله های توفنده ی آن بر تارک لرزان رژیم، وزیر اطلاعات اش را وادار کرد که بگوید: اعتراضات بختیاری ها آرام بوده است! و این عجز و لابه ی فریبکارانه، هر چه بیشتر توان اراده ی مردمی را در برابر یک مشت ستمگر نمایان ساخت و رسما بیانگر این است که امکان انفجار همگانی با هر فرصتی و جوانه ی اعتراضی که هر جائی از ایران روی نشان دهد، بیش از همیشه و گذشته، بخاطر اعماق و گستردگی تعارض ها و تضادهای منافع مردم با مطامع حکومتگران بیگانه است و به ویژه با این همه بیکاری ها، تورم ها، گرسنگی ها، محدودیت ها، نارسائی ها، محرومیت ها و تبیعض ها، تظلم ها، زندانی کردن ها، جهش کشتار و اعدام ها و از همه مهمتر و برجسته تر"رکورد چپاولگرهای باند ها و مافیای بیت رهبری و کل رژیم، ناسازگاری ملت و ولایت همچنان بسیار بالا و غلیانی ست و مردم به دنبال فرج و گشایش از طریق اراده ی مستقل و سراسری خویش است که در این بزنگاه ها می توانند از ساختار دیکناتوری مذهبی گذر کرده و رهائی یابند و قطعا نقش دولت روحانی و انتظار از او کاملا باطل و بی جاست.
بنابرین، اختلاف، ناخوانی و فرسودگی رژیم ولایت با منویات دنیوی و معادلات آزادیخواهانه ی امروزی و سر زنده ی مردم "رنگین فرهنگ" ما آشکارا و پیوسته در طول ٣۵ سال حاکمیت مطلق مذهبی در مباینت کامل و فزاینده بوده و می باشد، و به سان یک بیماری ویژه و مرض مهلکِ واگیر برای همه ملیت های دردمند و ساکن کشور ما مضارش یکسان بوده است و همه را به نوعی از انواع تاکنون آسیب جبران ناپذیر زده و می زند. همین حاکمیت با وجود نزاری و ناتوانی و شکست های متعدداش در همه عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، دریغا که این بساط خطرناک و میرا، هنوز با تغذیه و مداوا از چاه های نفتِ بی صاحب و توسط حمایت قلل جهان سرمایه نئو لیبرال، همچنان با اهِن و تلب و خسارات هنگفت، بسیار نیرومند و توان اهریمنی اش بر پراکندگی ما می چربد و دردا که بر بالای فرق سر ما ایستاده و از کول های خسته، باورمداری به نرمش و استحاله را زیرکانه بار می کند.
ناگزیر: چاره ی ما تنها در مبارزه مشترک است و همزمان در همه ی حوزه ها، جهت غلبه بر پراکندگی موجود و ایجاد مقاوت در برابر ویرانگرهای امروز و فردای استبداد می باشد و هم از اینروست که باید اپوزیسیون مترقی و چپ با دادن یک فراخوان فراسازمانی و حزبی و غیرایده ئولوژیک و درخورِ شرایط جهت یافتن راهکارها گرد هم هم آیند، تا با تراکم تدبیر و توان به مبارزه همه جانبه، افشاگرانه، آگاهانه، روشنگرانه و همگام با آن به مبارزات کارگری ـ توده ای، خون تازه بدمند و سکتاریسم را کنار نهند و مهمتر از همه: مسالمت خویانه، این غده ی بدخیم را در یک فرصت و اراده ی مردمی با "جراحی خیابانی" درآورند و آن نیز جز توسط نیروهای هدایت و هسته های هشیار پیشرو و سازمانگر در شبکه های مقاومت مردمی در همه ی مناطق شغلی، محلی و منطقه ای و به شکل موازی، مخفی و علنی و هچنین تشکلات علنی کارگری اهداف سازمانگرانه خود را در اعماق راه برده و جای شان را در سطح افقی محکم و برای روز مبادا، همچون مورد اخیر، و در بهترین حالت و با پیدایش موارد ایده آل دیگر و احتمالا پیشارو مانند(آذربایجانی ها، لرها و بختیاری) و بعدها( کرد ها، بلوچ ها و عرب ها) مقاومت و نبرد سراسری را فعال کنند. تنها با حضورِ گسترده و عمل آگاهانه رهائی بخشِ توده ای ـ کارگری ست که پیکر رنگین و از کارافتاده می تواند در همین عصیان های جهنده مشابه لر ها و بختیاری ها، علاوه بر جراحی مردمی در خدمتِ درآوردن غده ی سرطانی، به دنبال آن کار و زار نان و آزادی ملیت های تحت ستم مضاعف را نیز هدایت و توسط خود هر یک از آنها، سمت و سوی مبارزاتی را طبقاتی کرد و حتما هر غده ی مرگزای دیگر را بیرون کشیده و در سطل پرتاب نمود.
چالش حیاتی و نیاز مبرم اکثریت مردم کارمزد به نان، آزادی و حق تعین سرنوشت حقوق مسلم ملیت های رنج برده آنان، بی گمان همگی این خواسته های وامانده از شاه و شیخ همچنان پا بر جاست و امروز نیازمندان آن را در یک صف و کنار همدیگر نشانده و پاسخ همزمان و سراسری و کارسازی می جوید. این خواسته ها و الزام پاسخِ درست به آنها و پیوند مشترک و ناگسستنی شان بر علیه ساختار ظالمانه ی بورژوازی در مناطق داخلِ منطقه ای ملیت ها، کشوری، همچنانکه در سطح جهانی دیگر قابل لاپوشانی نبوده و هیچگاه از هم جدا شدنی نمی باشند. زودن بهره کشی انسان از انسان در همه جا و به اشکال مختلف داغ اش بر پیشانی سوخته استثمار شدگان ملت های ایران و جهان بی کم و کاست و با تفاوت های اندکی همه جا غوغا می کند و رهائی نوع انسانِ کارمزد را بی توجه به جایگیری اش در کجای زمین و قطعا فراملی و تنها با نگاه انسانی فریاد می زند.
طبعا ملیت های ما همیشه بر علیه مفتخوری خان ها، قلدری و اقتدارگرائی شاهان و هماهنگ با آن با نظام سرمایه داری انگل و همچنین در این ٣۵ سال با ریایِ دینکاران قدرت و سرمایه پرست، دشمنی سازش ناپذیر داشته و هنوز هم با همه بی رحمی ها و قساوتِ خوی انسانخوارانه ی آنها و ساختار مخوف ولایت با قیمت گزاف بر علیه رژیم مبارزه می کند. اما باید فراموش نکرد که جدا از هم و به تنهائی، هیچ ملیتی بدون حمایت و پشتیبانی کارگران و تنگدستان، آنهم در نبرد سراسری در برابر هیولای نظامی شیعه و سرمایه داری نئولیبرال که روحانی در تدارک و تکمیل هرچه بیشتر غارت مردم با آنهاست، به سرانجام نمی رسد و هرگز نمی تواند هر یک از آنها، مستقلا توسط بخشی از نیروهای ملیتی خود، هرچند کمّیت و یا کیفیّت بالائی را داشته باشد به نتایج مطلوب و پایدار دست یازد.
دو نگاه متعارض با بدنامی و با دیدگاه های نسبتا همسان و مطرود، یکی برای تمامتگرائی خود با بهانه ی شونیسم ترس از تجزیه کشور را بی هوده پرچم خود دارد و تبعیض های هولناک را نمی بیند! و در برابر طیف تنگ چشم ناسیونالیسم قومی ست که نیروی سراسری و همدردی طبقاتی را حقارت آمیز دانسته و نیروی فراملی را هدر داده و ناآگاهانه و یا به عمد کشور و ملیت ها را به سوی مقابله علیه یکدیگر همنوع و به سود رژیم نابرابری ها، خواسته و ناخواسته می کشاند. هر دوی این خطوط منحط با اهداف فراملی همگان، بیگانه بوده و مسلما مزاحم تراکم نیروهای کار و تقویت متقابل مبارزات برای نان و آزادی و تبعیض ستیزی ها بوده و می باشند. باید نگران و مراقب تندروی ها و ضایعات احتمالی آنها بود.
بهنام چنگائی یکم اسفند ۱٣۹۲
|