گزارشی از برگزاری سمینار پشتیبانی از زندانیان سیاسی در استکهلم
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۵ اسفند ۱٣۹۲ -
۲۴ فوريه ۲۰۱۴
در روز یکشنبه ١٦ فوریه (٢٧ بهمن) سمیناری بدعوت "کمیته بزرگداشت ٢٥ بهمن در استکهلم"* در سالن ABF کمون سوندبی بری برگزار شد. در این سمینار که از ساعت ١٣ آغاز شد خانم Jytte Guteland کاندید پارلمان اروپا و خانم Azadeh Rojhan Gustafsson کاندید پارلمان سوئد، هر دو از حزب سوسیال دمکرات و همینطور 30 تن از ایرانیان ساکن استکهلم شرکت داشتند. مجری برنامه خانم هلیا ریاضت بود.
سمینار با سخنان زیر از سوی خانم Jytte Guteland شروع شد.
در آغاز جلسه تشکر می کنم از اینکه به اینجا دعوت شدم. بسیار مایلم من هم در کنار کسانی باشم که به مسائل ایران توجه دارند و در جهت بهبود شرایط تلاش میکنند. من از سال ٢٠٠٩ درگیر مسائل مربوط به ایران شدم. قبل از آن به دلیل داشتن دوستان ایرانی تبار به مسائل ایران سخت علاقمند بودم اما با دیدن اعتراضات سال ٢٠٠٩ و مشاهده امید و اراده مردم برای تغییردمکراتیک در ایران بود که بطور جدی به کار در رابطه با ایران جلب شدم. به همین دلیل احساس میکنم که مهم است که نشان دهیم رهبران آن اعتراضات را که همچنان بعد از سه سال در بازداشت خانگی بسر می برند فراموش نکرده ایم و نشان دهیم که جهان همچنان پشتیبان آنهاست.
صحبت هایم را باشعری آغاز میکنم که حتما قبلا شنیده ا ید اما فکر میکنم با وجود این مهم است بیان اینکه چطور کلما ت میتوانند تغییر ایجاد کنند و چقدر مهم است که ما حرف بزنیم از آنچه می بینیم و گزارش کنیم. همین تجارب و حرف زدن هاست که وقتی زمانش برسد تغییر را ممکن میکنند. شعر ی ست از Helga Henschen بنام "حرف بزن”.
حرف بزن
حرف بزن
تو که هنوز لبهایی داری
حرف بزن.
حرف بزن, با همسایه ها در درگاه خانه ها
با مردم در خیابان حرف بزن
و در مترو.
تا آن کس که هنوز گوشی دارد
بشنود.
کلمات را برکاغذ نقش کن
بر روی دیوار و پلاکارد
کلمات را از میان شهر حمل کن
بر فراز سر
تا همگان ببینند
اعلامیه پخش کن
درباره آزادی, مقاومت, ارزش انسان
صلح و همبستگی
بگذار کلمات, همانند پرستوها پرواز کنند
به سرزمین های دوردست
به راهنمایی ستارگان
همانند پرندگانی با برگی سبز بر منقار
بسوی خواهران و برادران ما
در زندان های جهان
بسوی آنها که نخواستند سکوت کنند.
حرف بزن
تو که هنوز لبهایی داری.
کلمات خورشید ها توانند شد
کلمات رودها توانند شد
کلمات درب ها توانند گشود
و پل ها توانند ساخت
کلمات دیکتاتورها به زیر توانند کشید
اگر که شماری کافی از ما
مسلح شویم
به کلمات.
حرف بزن حرف بزن
چرا که این دین ماست
به آنان که حرف زدند
ان زمان که هنوز
لبانی داشتند.
فکر میکنم این شعر در پشتیبانی ازفعالین سیاسی ست که در زندانها و در بازداشت خانگی بسر می برند. آنها هزینه بسیار بالایی برای آزادی که آرزوی مشترک بسیاری ست, می پردازند. وقت ان است که حرف بزنیم, از دموکراسی برای ایران و تلاش برای نهادینه شدن آن. و از مبارزات و امیدهای سال ٢٠٠٩. سالی که مردمان شجاع بسیاری به خیابان ها رفتند تا در گسترده ترین تظاهرا ت پس از انقلاب ایران شرکت کنند. در مورد حقوق بشر حرف خواهیم زد و از عدم احترام به حقوق بشر که همچنان در ایران شاهد آنیم. در ایران مردم همچنان بدلیل عقاید سیاسی شان زندانی می شوند, از ترس مردم از تعقیب وآزار, از زندانیان سیاسی و از رهبران سیاسی زندانی, از موسوی که همچنان پس از سه سال در زندان بسر می برد و همچنین از این حرف خواهیم زد که ما هرگز فراموش نخواهیم کرد آنچه را که گذشت و به رژیم ایران گوشزد خواهم کرد که تا هر زمانی که لازم باشد برای بدست آوردن حقوق انسانی تلاش خواهیم کرد. و امروز اینجا از این حرف خواهیم زد که چه می توان کرد, اتحادیه اروپا چه نقشی می تواند داشته باشد در زمانی که میبینیم تحریمهای اقتصادی به نتایجی که فکر میشد نینجامیده بلکه برعکس بعضی وقت ها غیر سازنده هم بوده است, در شرایط جدیدی که ایجاد شده است چگونه میتوان اهداف حقوق بشری را همچنان در دستور روز داشت و تنها به مساله توافق در مورد فن آوری هسته ای ایران نپرداخت. تلاش خواهیم کرد که در دیدار امروز به همه این مورد بپردازیم. متشکرم.
پس از آن آزاده رجحان رشته سخن را بدست گرفت و گفت صحبت هایش را از جایی شروع میکند که Jytte به پایان برد.
من از نسل دوم ایرانیان خارج کشور هستم و احساس مسئولیت زیادی در ارتباط با ایران میکنم و فکر میکنم به مبارزه در خارج از ایران باید به شکلی ادامه دهم که می توانم. من پاسخ درست سوال ها را ندارم, این من نیستم که میتوانم بگویم چه راه حلی برای مسائل ایران مناسبتره, هیچیک از شما هم نمیتوانید. این کار در اختیار مردمی ست که در ایران زندگی میکنند و در زیر فشار دیکتاتوری رنج می برند. کاری که ما میتوانیم بکنیم این است که اهرم هایی ایجاد کنیم که مردم ایران بتوانند از آن آنطور که می خواهند و لازم می بینند استفاده کنند. ما می توانیم توجه کشورهای اروپایی, آمریکا و جهان را به آنچه که در ایران میگذرد جلب کنیم, با آنها گفتگو کنیم و به بسیج نیرو بپردازم تا بتوانیم تاثیر گذار باشیم. این کارهاییست که ما میتوانیم برای کمک به مردم ایران انجام دهیم. متشکرم.
Jytte Guteland (چپ) و آزاده رجحان گوستافسون
پس از آن مجری برنامه به طرح سوال پرداخت.
مجری: سوال اول را خطاب به آزاده در مورد ایرانیان خارج کشور طرح میکنم. در مورد نقش خودت که کاندید حزب سوسیال دمکرات در انتخابات آینده پارلمان هستی. تعداد زیادی از ایرانیان در انتخاباتی که به سرعت نزدیک میشود کاندید شده اند, فکر میکنی تو و دیگرایرانیان خارج کشور که در پست های رهبری هستید چه کاری میتوانید برای کمک به مردم ایران انجام دهید.
آزاده رجحان: فکر میکنم در جریان جنبش سبز کاملا آشکار شد که ما ایرانیان خارج کشور از چه نیروی عظیمی برخورداریم و چه تاثیر بزرگی میتوانیم بر کشورهایی که در آنها زندگی میکنیم بگذاریم. هیچ زمانی در گذشته مسائل ایران به اندازه آن دوره در جهان مورد توجه قرار نگرفت. اگر بخواهم مورد سوئد را مثال بزنم می توانم بگویم که این موضوع تا حد زیادی به این دلیل بود که ایرانیان علاقمندی که در احزاب سیاسی و سازمانهای مختلف فعال بودند رویدادهای ایران را دراحزاب و سازمانهای خود مطرح کردند که در ادامه در سطح دولت و جامعه مطرح شد, از جمله ایرانیان فعال در حزب و سازمان جوانان سوسیال دمکرات سوئد که در این زمینه نقش داشتند. این مثال نمونه ایست از آنچه که نشان میدهد چگونه میتوان کار کرد و مسائل ما را طرح و توجه به آن را طلب کرد. فکر میکنم که بسیار تاسف انگیز و ناامید کننده است که کارل بیلدت به ایران سفر میکند و در عمل هیچ انتقاد جدی در ملاقات با مقامات ایرانی مطرح نمیکند. من می فهمم که سفر او بخاطر بهبود دیپلماسی صورت گرفته ولی با وجود این فکر میکنم که او میتوانست کار بیشتری انجام دهد ولی انجام نداد. شاید به این دلیل که ایرانیان زیادی در حزب او حضور ندارند تا بر طرح مسائل مربوط به ایران در این حزب اصرار ورزند. فکر میکنم این میتواند شیوه موثری باشد, یعنی حضور تعداد بیشتری از ایرانیان در احزاب سیاسی سوئد. البته راههای دیگری هم وجود دارد, مثلا اتحاد ما ایرانیان. به این مورد آخری دیرتر کمی بیشتر می پردازم.
مجری: در آستانه سفر کارل بیلدت بسیاری از ایرانیان و سازمانهای علاقمند به مسائل ایران فشار زیادی به او آوردند که مسئله حقوق بشر در ایران را در سفرش به ایران مورد توجه قرار دهد. اما نتیجه آنطورنشد که که انتظار میرفت. البته برقراری دیالوگ بسیار مثبت است و باید از آن استقبال کرد. احتمالا در انتخابات امسال سوئد دولت سوئد تغییر خواهد کرد, Jytte, تو فکر میکنی سوئد و اتحادیه اروپا چگونه میتوانند بر دولت و رهبری ایران تاثیر بگذارند؟
Jytte Guteland:
فکر میکنم سیاست اهرم نیرومندی برای تاثیر گذاری است, مساله این است که با چه سنگینی و نیرویی مسائل مطرح شوند و این که باید پیگیر بود و بر مسائل تمرکز کرد و آنها را دوباره و دوباره مطرح کرد. اگر اتحادیه اروپا بر روی حقوق بشرتمرکز کند, که احتمالش بیشتر خواهد بود اگر ما در جریان مبارزات انتخاباتی امسال بر این موضو ع تاکید کنیم, میتواند نقش بزرگی ایفا کند. در گفتگو با ایران باید در نظر داشت که مساله فناوری هسته ای ایران مساله ایست کوتاه مدت ولی مساله حقوق بشر مساله ای درازمدت است که میتوان آینده را بر روی ان بنا کرد. تامین ثبات و صلح دراز مدت در منطقه نمی تواند و نباید وابسته به منافع کوتاه مدت و یا اعتقادات یک رییس جمهور و یا نرمتر و سخت تر شدن دوره ای مقامات باشد. اگر بتوان مساله احترام به حقوق بشر و احترام به حقوق اپوزیسیون و شیوه کار دمکراتیک را جا انداخت و اگر بر روی مسائل دراز مدت تمرکز شود افراد بیشتری هم از ایران به به تامین امنیت از راه هایی غیر خشونت آمیز توجه خواهندکرد.
مجری: میدانیم که روند لغو تحریمهای اقتصادی آغاز شده است. منافع اقتصادی نیرومندی در ارتباط با ایران وجود دارد که نمی تواند نادیده گرفته شود. فکر میکنی تا چه حد میتوان برای تامین این منافع بر سر اصول دیگر سازش کرد؟
Jytte Guteland:
حقوق بشر ارزش هایی جهانی ست و همیشه باید ورای دیگر اهداف قرار داشته باشد. منافع اقتصادی هیچگاه نباید فراتر از اهداف حقوق بشری قرار گیرد. شاید سوئد به این دلیل که وابستگی اقتصادی کمتری دارد بتواند در این مورد موثرتر باشد. ما باید نقشی به عهده گیریم که که در راستای آن سوئد باید تلاش کند منافع کوتاه مدت اقتصادی مبنای سیاست ها قرار نگیرد. منافع اقتصادی و احترام به حقوق بشر را میتوان در ارتباط با یکدیگر هم دید و پیش برد. در مورد پرزیدنت روحانی آنطور که بحث ها را دنبال کرده ام و فیلم هایی که از تجمعات فرهنگی در ایران دیده ام بنظرمتفاوت می آید و لحن دیگری دارد و نرمش بیشتری نشان میدهد اما همزمان فعالین سیاسی همچنان در زندانند و تعداد اعدامها افزایش یافته است که به هیچ وجه قابل جمع با احترام به حقوق بشر نمیتواند باشد. همزمان که می بینیم مسائلی در مسیری درست پیش میروند, مسائلی هم هستند که همچنان در مسیری نادرست پیش می روند. نباید فقط یک سو را دید و صرفا از روند های مثبت اظهار خوشحالی کرد بلکه باید با قطب نمای مسائل مشکل تر جهت یابی کرد.
مجری: در گفتگو با ایرانیان خارج کشور میتوان این نگرانی را احساس کرد که دیدگاه غرب در مورد ایران تغییر کرده و نسبت به گذشته کمتر مایل به فشار آوردن به مقامات ایران بر سر حقوق بشرند. درست است که تعداد کمی از زندانیان سیاسی آزاد شده اند اما بسیاری هنوز در زندانند, تعداد اعدام ها افزایش یافته, آزادی بیان همچنان نقص می شود و اعمال محدودیت بر مطبوعات همچنان ادامه دارد. فکر میکنی این نگرانی تا چه حد بجاست و آیا فکر میکنی در دیالوگ با ایران باید دیدگاه همچنان مانند زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد باشد یا وضع واقعا فرق کرده است؟
آزاده رجحان: اول کمی در مورد سوال قبلی. باید به یاد داشت که تحریم های اقتصادی بیش از هر چیز به مردم ایران صدمه زده است. وضعیت مردم ایران بسیار سخت شده است. قیمت مواد غذایی بسیار افزایش یافته است و جامعه در وضعیت خوبی بسر نمی برد و قادر به سازماندهی خود نیست. ما می دانیم که وضیعت اقتصادی و روند دمکراسی بهم پیوسته اند و وضیعت اقتصادی یک کشور باید در حد معینی از ثبات باشد تا شهروندان آن قادر به حل مسائل دشوار مربوط به دموکراتیزه کردن کشور خود باشند. وضیعت ایران بسیار پیچیده است. اگر قرار باشد که تحریم های اقتصادی متوجه مردم ایران باشد و بر آنها تاثیر بگذارد اما حکومت همچنان مانند گذشته به کار خود ادامه دهد فکر میکنم اینجا ما با مشکلی مواجه هستیم. جامعه مدنی ایران تضعیف شده و مشگل بتواند قادر به رشد و سازمآندهی خود باشد. اگر قرار به تحریم اقتصادی باشد, باید جهتش متوجه حکومتگران باشد نه مردم.
Jytte Guteland:
خوب حالا وضیعتی در ایران داریم که بنظر می اید رییس جمهوری خوش برخورد و متفاوت بر سر کار آمده است وبنظر می رسد جهان ایران را با دوره احمدی نژاد مقایسه میکند و احترام بیشتری برای رییس جمهور جدید قائل است. فکر میکنم از ارزیابی های شتابزده در مورد ایران باید پرهیز کرد. کلا این همیشه کار خطرناکی ست زمانی که رییس جمهور جدیدی به قدرت می رسد. ما گزارشهای امنستی در مورد وضعیت زندانیان سیاسی ایران را دیده ایم. اگر بخواهم مقایسه ای کنم, گرچه در مورد مقایسه بین کشورها باید بسیار محتاط بود اما بهر حال, زمانی که پوتین در روسیه به قدرت رسید موجب احترام بیشتر مردم جهان نسبت به روسیه شد. بدون اینکه بخواهم جنبه های دیگری را در این مقایسه دخالت دهم باید بگویم بعضی وقتها با روی کار آمدن رییس جمهور جدیدی باعث احترام جهانیان و یا حتی افتخار شهروندان کشور می شود به این دلیل که انتظار بهبودی می رود اما این همیشه به این معنی نیست که شرایط حقوق بشر لزوما بهبود می یابد. تحولات می توانند به سمتی پیش روند که در آغاز قابل پیش بینی نیستند. معمولا به من یاد آوری می شود که ایران کشور پیچیده ای است و نیروهای مختلفی در رهبری کشور شرکت دارند و اینطور نیست که یک فرد به تنهایی تصمیم گیرنده است بلکه شبکه وسیعی از قدرت است که تعیین کننده است. بهمین دلیل تغییر در بخشی از این شبکه به معنی تغییر در کل شبکه نیست. یک فرد تنها مشکل بتواند کل شبکه را رهبری کند. جهان نباید فریب بخورد و بجای حرکت در جهت تغییرات درازمدت به نفع مردم ایران, بطور یکجانبه به انتخاب استراتژی کوتاه مدت دست زند. در غیر اینصورت مساله میتواند بصورت دوستی خاله خرسه درآید.
آزاده رجحان: فکر میکنم شاید با همان وضیعتی روبرو باشیم که در دوره خاتمی بودیم. آن زمان هم امیدهای زیادی وجود داشت. اما آنطور نشد که انتظار می رفت و شرایط دقیقا در جهت خلاف آن انتظارات پیش رفت. از همان تحولات میتوان آموخت که ایران واقعا کشور پیچیده ای است و شرایط در هر لحظه می تواند تغییر کند. حالا هم با رییس جمهوری مواجهه هستیم که سعی میکند شاد باشد و به اصلاحات روی خوش نشان میدهد. اما دلیل این رفتار چیست و او از آن چه بهره ای می برد. کسانی هستند که میگویند دلیلش شرایط ناامید کننده ایران است. آیت الله خامنه ای نگران است, ازعدم ثبات اقتصادی, از ناراحتی و عصبانیت مردم, گرسنگی وجود دارد و باید وضعیت اقتصاد را بهبود بخشید و این کار تنها با لغو تحریم ها امکان پذیر است. در رابطه با فن آوری هسته ای هم باید روابط را با جهان بهتر کرد و بهمین دلیل روحانی بر سر کار آمد تا این کارها را عملی کند و حکومت پشتیبانی گروههای ضعیف جامعه را به این ترتیب کسب کند تا قدرت خود را مدت بیشتری دوام دهد. من با Jytte کاملا موافقم که میگوید باید به کل صحنه نظر داشت و نباید بخاطر پیشرفت بر سر توافق های هسته ای وضعیت حقوق بشر در ایران را به فراموشی سپرد.
مجری: برای من انتخاب حزبی که در انتخابات آتی به آن رای دهم آسان است. اما برای بسیاری اینطور نیست و برایشان مهم است دولتی که پس از انتخابات بر روی کار می اید چه روابطی با کشورهای دیگر خواهد داشت. اگر ایرانیان خارج کشور این سئوال را خطاب به شما مطرح کنند که سیاست یک دولت سوسیال دمکراتیک یا دولت سوسیال دمکراتیک در اتحاد با سبزها چه تغییری در سیاست سوئد در ارتباط با ایران رخ خواهد داد چه پاسخی خواهید داد؟
Jytte Guteland:
همانطور که در ابتدا گفتیم پیشبرد یک سیاست درست در مقابل ایران بستگی به سازماندهی و کار فعالین در احزاب سیاسی دارد. عدم سیاست درست در مقابل کشورهای دیگر در اغلب موارد ریشه در عدم شناخت سیاستمداران در این مورد که چگونه می توان به دمکراسی و بهبود شرایط زندگی مردم در نقاط دیگر جهان پرداخت دارد. تا جایی که به حزب سوسیال دمکرات مربوط می شود می توانم بگویم که در حزب ما بسیاری از جوانان ایرانی تبار در ارتباط با ایران فعالند و یا شبکه های ارتباطی ایجاد کرده اند. من فکر میکنم این بسیار خوب است و میتواند باعث افزایش آگاهی و علاقه در مورد ایران شود. فکر میکنم حضور افراد و گروههای دارای تبار های مختلف در حزب سوسیال دمکرات به این حزب در تدوین یک سیاست سوسیال دمکراتیک که می تواند موثر باشد کمک میکند. میتوانم بگویم افراد زیادی در درون حزب با توجه زیادی مساله روابط با ایران را دنبال میکنند و اینکه حزب, دولت و حتی اتحادیه اروپا چه سیاستی در مورد این کشور باید داشته باشد.
آزاده رجحان: درجریان حوادث انتخابات قبلی در ایران دیدیم که بیشتر این ایرانیان فعال سیاسی چپ بودند که در صحنه بودند و بیشترین تلاش را در جلب توجه سوئد و جهان به آنچه در ایران میگذشت کردند, بیشتر از همه ایرانیان فعال در حزب سوسیال دمکرات. رهبر آن زمان حزب مونا سالین در این رابطه از کوچکترین امکانی که پیش می آمد بهره میگرفت تا نظرش را بسیار صریح در مورد حوادث ایران اعلام کند. البته تغییر دولت پس از انتخابات می تواند در تغییر سیاست در مورد ایران بسیار موثر باشد و فکر میکنم رای به حزب سوسیال دمکرات رای به حزبی باشد که در این زمینه بطور جدی کار خواهد کرد. درست است که گروه بزرگی از فعالین جوان حزب سوسیال دمکرات ایرانی تبارند و در ارتباط با ایران سخت حساس و فعال اما انتظار من این است که همه ایرانیان فعال در احزاب مختلف به همین میزان در رابطه با ایران حساس باشند و کار کنند. اینکه تا چه حد سوئد باید یا نباید به مسائل ایران توجه کند نباید تابعی از این باشد که چه حزب یا احزابی قدرت را در دست دارند. باید این مبارزه بطور دائم جریان داشته باشد, اگر بر سر تقدم اهمیت دمکراسی در ایران توافق داریم.
Jytte Guteland:
در کمیته سوئد ایران** ما باید تلاش کنیم بهتر کار کنیم. ما به اعضای بیشتری نیاز داریم و همین طور به افرادی که در احزاب مختلفی فعالند تا بتوانیم کار درازمدت در این زمینه را تضمین کنیم. من اطلاع دارم که در حزب محیط زیست, در حزب چپ و در حزب مردم علاقه زیادی به این موضوع وجود دارد و امیدوارم که همین علاقه در احزاب دیگر هم بوجود بیاید. در مورد حزب سبز ما در جهت همکاری بیشتر در این زمینه حرکت میکنیم اما احتیاج به یاری احزاب بیشتری داریم. بسیار خوب خواهد بود اگر شما که ارتباطاتی دارید به صورتهای مختلف در این زمینه به ما کمک کنید.
مجری: در انتخابات پیش رو ایرانیان زیادی ازطرف احزاب مختلف از جمله برا ی انتخاب در پارلمان سوئد کاندید شده اند. بیش از صد هزار ایرانی در سوئد زندگی میکنند. ایران فقط از نظر منابع طبیعی ثروتمند نیست بلکه دارای سرمایه فکری بزرگی هم هست. بخش بزرگی از سرمایه فکری ایران, از جمله بسیاری از دانشجویان ممتاز دانشگاهها به امید زندگی بهتری کشور را ترک میکنند. ما چگونه می توانیم به این افراد کمک کنیم و در عین حال به اینکه توانایی هایشان بدرستی در کشور جدید محل زندگی شان بکار گرفته شود؟
آزاده رجحان: در مارس ٢٠١٠ من بهمراه هشت نفر دیگر از کشورهای مختلف اروپا و آمریکا به ترکیه سفر کردیم. هدف ما ملاقات با پناهندگان ایرانی بود که پس از حواد ث انتخابات ریاست جمهوری کشور را ترک کرده بودند. میخواستیم بدانیم مشکلاتشان چیست, چه سرنوشتی داشته اند تا در برگشت به کشورهایمان تلاش کنیم مقدمات پذیرش آنها را فراهم کنیم و همینطور در محل به کسانی که در بدترین وضعیت بودند کمک کنیم. باید بگویم که آمریکا, آلمان و فرانسه در این مورد موفق تر از بقیه بوده اند. من پنج سالم بود که به همراه خانواده ام به سوئد مهاجرت کردیم. هر آنچه که در باره ایران و وضعیت سیاسی آن, از انقلاب و از رویدادهای وحشتناک آن میدانم از طریق خانواده ام بوده است. خودم هرگز آنها را تجربه نکرده ام. نزدیکترین تجربه ای که از ایران داشته ام کلیپ هایی بود که در جریان حوادث انتخابات میدیدم. تا اینکه به ترکیه رفتم. برای اولین بار چشم در چشم پناهندگانی دوختم که شکنجه شده بودند, به آنها تجاوز شده بود, همه چیزشان را از دست داده بودند و حالا در کشوری بسر میبردند با میزان بالایی از فساد اقتصادی که با آنها با خشونت رفتار می کرد و ماموران رژیم ایران هم همچنان در منطقه حضور داشتند. خود ما هم این را تجربه کردیم چون از ما هم بازجویی شد. ترک هایی بودند که فارسی صحبت میکردند و همان ها بودند که از ما بازجویی کردند. در آنجا بود که متوجه شدم ایران چه ثروت فکری کلانی را از دست می دهد. ژورنالیست ها, دانشگاهیان و دانشجوهایی تقریبا از همه رشته های تحصیلی که بسیاری شان در پایان تحصیلاتشان بودند در وضعیتی اسفناک بسر می بردند. نه از سلامتی جسمی برخوردار بودند نه روحی. بسیاری از آنها حتی حس احترام به خود را هم از دست داده بودند. و آنها از آنچه که بر آنها رفته بود برای ما گفتند. شاید بتوان گفت افرادی که ما دیدیم هنوز کسانی نبودند که بیشترین مصیبت ها را از سر گذرانده بودند چون افرادی هم بودند که حتی خود را به مقامات ترکیه هم معرفی نکرده بودند و بعنوان پناهنده ثبت نشده بودند. افرادی که ما ملاقات کردیم بهر حال زیر نظر سازمان ملل بودند و تا حدی می توانستند خود را در امنیت احساس کنند. عجیب اینجاست که ملاقات با این انسانهای در هم شکسته و بی پناه من را امیدوار کرد. آنها با وجود بلایایی که از سر گذرانده بودند از این حرف می زدند که اگر ما متحد شویم و نیروهایمان را یکی کنیم و کمتر به متهم کردن یکدیگر بپردازیم و با سوظن به یکدیگر نگاه کنیم موفق خواهیم شد بر این رژیم پیروز شویم. پیامشان به ما ایرانیان خارج کشور این بود که به قطب بندیها و اختلافات باید پایان داد و تلاش کرد تا با یکدیگر روبرو شد و حرف زد تا توانست با نیروی بیشتری بر دولت های کشورهای محل زندگی خود فشار آورد. این امیدواری هرگز وقتی که با رهبران و سخنگویان اپوزیسیون ایران ملاقات میکنم به من دست نمی دهد, برعکس به من نشان میدهد که ما تا چه حد به کار مشترک برای رسیدن به هدف مشترک بی علاقه ایم.
مجری: دانشگاه های پر از دانشجویان جوان ایرانی ست که مشغول تحصیلند. فکر میکنید با این گروهها چه میتوان کرد؟
Jytte Guteland:
البته این مهم است که در کشور جدید با گروههای هموطن ملاقات کرد و به تبادل تجربه پرداخت, ولی نباید در همین ماند. باید جلوتر رفت و در سازمانها و انستیتوهایی که در کشور جدید جزو ساز و کارهای قدرت هستند شرکت کرد. بسیاری از ایرانی تبارهای سوئد هم دارای نفوذ و اعتبار زیادی در جامعه سوئد هستند و هم برای کمک به مردم ایران تلاش و مبارزه میکنند. با اطلاعاتی که از طریق دوستان ایرانی تبارم, از طریق کتابها و یا فیلم ها در باره ایران بدست آورده ام احساس احترام عمیقی نسبت به مردم ایران در من شکل گرفته است.
آزاده رجحان: با وجود نیروی عظیمی که از ایران خارج شده و در کشورهای مختلفی مشغول کار و زندگی هستند ایرانیان فاقد سازمان مشترکی هستند. برای ایجاد سازمانی مشترک لازم نیست که ساکن کشور واحدی بود, میتوان شبکه ای ایجاد کرد در بر گیرنده همه کشورها. مهم این است که با صدای متحدی سخن گفت. شخصیت های پرآوازه ایرانی در خارج از کشور هستند ولی بندرت صدایی از آنها شنیده می شود. بسیاری هستند که در گروههای مختلف و یا به تنهایی کار میکنند اما صدای مشترک بمنظور رسیدن به هدف مشترک کاملا تاثیر دیگری دارد. بسیاری از کسانی که در ترکیه بودند و من با آنها ملاقات کردم اکنون در کشورهای مختلفی زندگی میکنند و با هم در فیس بوک ارتباط داریم از سوظن ها می گویند, از اینکه مثلا باید به ایرانیان دیگر توضیح بدهند که واقعا ژورنالیست بوده اند. این مشکلی ست و باید اعتراف کنیم که دچار چنین مشکلی هستیم.
ما جوانان عضو کمیته ایران در سوئد میتوانیم به تشکیل چنین شبکه ای کمک کنیم. ما که در ایران نبوده ایم و انقلاب را تجربه نکرده ایم شاید به همین دلیل سو ظنی هم نسبت به یکدیگر نداریم و علاقه ای هم به دسته بندی در مقابل یکدیگر نداریم بنظر می رسد بهتر بتوانیم در این زمینه کار کنیم.
مجری: حالا ٢٥ بهمن است. جنبش های بهار عربی پشتیبانی زیادی در جهان یافت. اگر بخواهیم در مورد ایران و پشتیبانی از مردم ایران در مبارزه اش برای آزادی و حقوق بشر حرف بزنیم با توجه به سرنوشت بهار عربی در مورد ایران چگونه فکر میکنید؟
Jytte Guteland:
جنبش سبز از حمایت گسترده مردمی برخوردارد بود. تظاهرات بسیار گسترده بود و بهر حال بر من همان تاثیری گذاشت که بعد ها جنبش های بهار عربی داشتند. ایران پس از انقلاب روابط چندان گسترده ای با جهان نداشت و مردم ایران از این نظر رنج بردند و سیاستمداران شاید نتوانستند بهمین دلیل آن پشتیبانی مستقیمی که در رابطه با بهار عربی نشان دادند, در مورد ایران هم نشان دهند.
مجری: آیا فکر میکنید در شرایط جدید و دیالوگی که با ایران باز شده سیاستمداران بتوانند روشن تر از خواست های مردم ایران حمایت کنند؟
Jytte Guteland:
بله همینطور فکر میکنم. همانطور که قبلا هم گفته شد باید تمرکز را بر روی حقوق بشر گذاشت و مبارزات را سازماندهی کرد و به طرق مختلفی پیش برد. هر چه تعدادمان هم بیشتر باشد مبارزه هم می تواند موثرتر صورت گیرد وخطر بی اهمیت جلوه دادن آن هم از طرف رژیم کمتر خواهد شد.
مجری: آیا آینده مثبتی برای ایران میبینید؟
آزاده رجحان: بله اگر فقط بر روی فن آوری هسته ای تمرکز نداشت و فقط به مسائلی نپرداخت که برای غرب اهمیت دارد چون این مساله بعد دامن غرب را هم خواهد گرفت. اگر در مذاکرات مسائل مختلف باهم مطرح شوند, حقوق بشر, دمکراسی, حق آزادی بیان اگر همراه با مسائل دیگر به پیش برده شوند کاملا ممکن است. همانطور که مسائل در ایران پیچیده اند, روابط ایران با جهان هم به همان اندازه از پیچییدگی برخوردار است. اینکه ایران صاحب منابع نفتی است هم فاکتوری ست که مساله را حساس تر میکند و اینکه غرب مایل است بتواند به این منبع دسترسی داشته باشد موضوع را دشوارتر میکند. بله فکر میکنم امکانی برای دیپلماسی وجود دارد که موفق شود و امیدوارم که همینطور باشد و راه حل دیپلماتیک درازمدتی یافته شود و ما شاهد پیشرفت ایران باشیم, من امیدوارم.
پس از استراحتی ده دقیقه ای بخش دوم سمینار با پخش فیلمی از ساخته های دانشجویان ایرانی ساکن استکهلم در حمایت از مردم ایران ادامه یافت.
یکی از شرکت کنندگان سمینار در مورد سفر وزیر امور خارجه سوئد به ایران گفت که این سفر بهیچوجه انتظارات ایرانیان را برآورده نکرده و خواستار آن شد که بطور روشنتری توضیح داده شود که اگر سوسیال دمکراتها در انتخابات پیروز شوند چه سیاستی در قبال ایران در پیش خواهند گرفت.
Jytte Guteland:
جنبه مثبت سفر کارل بیلدت باز کردن راه دیپلماسی و گفتگو بود و مهم است که این دیالوگ ادامه یابد. همزمان مهمتر این است که به شرایط داخلی ایران و پیشرفت دمکراتیک کشور توجه داشت و از جنبش های دمکراتیک در کشور که در تلاش ایجاد دمکراسی از پایین هستند حمایت کرد. دو جنبه را در ملاقات با مقامات بالای ایران باید بنظر من تقویت کرد, یکی مطرح کردن گزارش هایی ست که در مورد نقص حقوق بشر در ایران منتشر می شوند و صریحا باید گفت که این بخشی از روابط و قراردهای ما با کشورهای دیگر است که طرف قرارداد ما باید به حقوق شهروندان احترام بگذارد. این حتی در قوانین اتحادیه اروپا هم وجود دارد که این اتحادیه میتواند در صورت نقص حقوق بشر بوسیله کشور طرف قراداد آن را لغو کند. سوئد هم می تواند بگوید برای روابط اقتصادی بهتر باید به حقوق بشر در ایران احترام گذاشته شود و این بخشی از قرارداد ماست. جنبه دیگر هم تاکید بر گردش آزاد اطلاعات است. فعالین مدنی برای گسترش کار خود احتیاج به گردش آزاد اطلاعات دارند و این حق شهروندان است و رژیم نباید قادر باشد هر وقت که اراده کرد اینترنت و کانال های تلویزیونی را قطع کند.
آزاده رجحان: دولت سوسیال دمکراتیک بجزاز طریق ارتباط مستقیم با ایران میتواند از کانال اتحادیه اروپا هم بر سیاست مربوط به ایران تاثیر بگذارد.
شرکت کننده دیگری گفت که رژیم ایران حکومتی ست ایدولوژیک و نه تنها خواهان کنترل سیاسی بلکه بدنبال کنترل فرهنگی و کنترل جامعه مدنی هم هست. بعنوان مثال در جشنواره فیلم فجر که اخیرا برگزار شد کارگردانی مجبور شد فیلمش را از فستیوال خارج کند تا فیلم مورد نظر حکومت جوائز را از آن خود کند. محدودیت های مربوط به زنان هم مثال دیگری در این زمینه است. اتحادیه اروپا چگونه به این مسائل خواهد پرداخت؟
Jytte Guteland:
در چارچوب اتحادیه اروپا میتوان در پارلمان اروپا شبکه ای ایجاد کرد, در پارلمان سوئد هم همینطور, میتوان این مساله را در ارتباط با سفر رهبران کشورها هم با آنان مطرح کرد. حتما می توان راههای دیگری هم پیدا کرد مثلا ایران بسیاری از قراردادهایش با شرکت های خارجی ست, میتوان از این شرکت ها خواست که از ایران احترام به حقوق بشر و گردش آزاد اطلاعات را طلب کنند. اینگونه فشارهای سیاسی بجای تحریم های اقتصادی می توانند مردم ایران را هم تقویت کنند.
شرکت کننده دیگری در سمینار گفت معلوم نشد بالاخره هدف واقعی سفر کارل بیلدت به ایران چه بود. به سایت آیت الله رفسنجانی که نگاه میکنی نوشته است کارل بیلدت در مذاکره با رفسنجانی گفته است سوئد مایل است در تکنولوژی هسته ای به ایران کمک کند. موضوع دیگر مورد گفتگو هم به نقل از سایت رفسنجانی همکاری دانشگاهها و بویژه در زمینه پزشکی بوده است. صحبتی ظاهرا بر سر دموکراسی یا حقوق بشر نبوده است. نکته اول: آیا شما اطلاعی در مورد هدف سفر کارل بیلدت به ایران دارید؟ دوم اینکه چرا سخنگوی روابط خارجی حزب سوسیال دمکرات در این زمینه کاملا سکوت کرده و تاکنون چیزی نگفته است؟ شاید هم او موضع گیری کرده است و من اطلاع ندارم.
آزاده رجحان: هدف سفر کارل بیلدت همان هدف غرب در مقابل ایران در شرایط کنونی ست که باز کردن راه دیالوگ با ایران است. درعین حال سوئد و ایران دارای روابط اقتصادی هم هستند و قاعدتا این هم بخشی از هدف سفر او بوده است. من واقعا متاسفم که او مساله حقوق بشر را به اندازه کافی و روشن و محکم با مقامات ایران مطرح نکرد. من دقیقا اطلاعی از اینکه او با چه لحنی و تا چه حدی این مساله را در ملاقات هایش مطرح کرده ندارم. اما اظهار نظر او را در مورد این سفر خوانده ام که در ان از نتایج این سفر اظهار رضایت کرده و گفته است که مساله حقوق بشر را هم در سفرش مطرح کرده است.
Jytte Guteland:
کارل بیلدت در پاسخ به نامه ای که برایش فرستادیم نوشته است که مساله حقوق بشر را در ملاقاتش با وزیر امور خارجه ایران مطرح کرده است. ولی با این حال فکر میکنم به شیوه های مختلفی میتوان این موضوع را مطرح کرد. بنظرم او تمرکزی بر سر این مساله نداشته و آن در کنار مسائل دیگر بدون هیچ تاکیدی مطرح کرده است. هدف اصلی او هم باز کردن راه دیالوگی درازمدت با مقامات ایران بوده است و اینکه روابط محکمتری با ایران ایجاد کند تا بعدها بتواند به بهبود و گسترش مناسبات بیانجامد. فکر میکنم می شد او در کنار این مسائل عام هدف مورد نظر ما را هم پیش ببرد که نبرد.
شرکت کننده دیگری در سمینار: آیا کمیته ایران سوئد این آمادگی را دارد که خود یا در همکاری با دیگر احزاب گروهی تشکیل دهد که هدفش سفر به ایران و ملاقات با کاندیداهای سابق ریاست جمهوری میرحسین موسوی و مهدی کروبی باشد؟
Jytte Guteland:
ما گروه کوچکی هستیم و امکانات ما هم بسیار محدود است. ما احتیاج به تقویت کمیته با جذب اعضای جدید بویژه از میان دیگر احزاب سوئد داریم. درشرایط فعلی فکر نمیکنم ما قادر به سازماندهی چنین کاری در چارچوب کمیته ایران سوئد باشیم.
سمینار پشتیبانی از زندانیان سیاسی ایران در ساعت ١٦ به کار خود پایان داد.
گزارش کمی کوتاه شده سمینار از: محمدرضا سلملیان
فیلم و عکس از: مرتضی داور
لینک دعوت به سمینار: *
asre-nou.net
** کمیته ایران در سوئد (Svenska Irankommitén) ارگانی ست غیر حزبی که در رابطه با حقوق بشر در ایران کار میکند. در ماه مه سال ٢٠١٢ خانم Jytte Guteland به ریاست کمیته انتخاب شد.
لینک کمیته:
http://irankommitten.wordpress.com
|