زنان دیگر: باز هم درودی دیگر به ۸ مارس، به ۱۷ اسفند به روز جهانی زن!
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۱ اسفند ۱٣۹۲ -
۲ مارس ۲۰۱۴
گرامی می داریم جنبش پیروزی زنان را در گذشته، حال و آینده؛ در ایران و سراسر جهان.
بازهم با ذهنی پویا و اندیشهای نقاد به مبارزات گذشته، به راه پرپیچ و خم آینده، به افقهای روشن مینگریم. بازهم علیرغم همهی موانع، همهی سرکوبها و ترفندهای حیلهگرانهی دشمن، عاشق و سرزنده، عرصههای دانایی و توانایی را می پیماییم. ما به پشتوانهی دانش و همبستگیمان به هر آنچه که موجب فرودستیمان شده، پشت میکنیم. ما هرآنچه را که قرنهاست ذهنمان را آلوده تا تصورکنیم که ضعیف و ناتوانیم به دورمیریزیم.
دردنیای امروز آنانی که رسیدن زنان به اوج ِ عدالت و آزادی را مرگ خود می پندارند، آنانی که رشد زنان در عرصهی دانش و اقتصاد و سیاست را زنگ خطری برای منافعشان میشمارند، آنانی که باورکردهاند جنبش زنان واقعی است، جوشنده است و دیگرنمیتوان چشم برپویاییاش بست، به تکاپو افتادهاند تا آن را از توان بیندازند و به بیراهه بکشانند، تا پتانسیل فزایندهی جنبش را با انواع واقسام ترفندهای فریبکارانه تهی کنند.
اما ما می دانیم از چه رو درهراسید شما ای قدرتمندان برمنبر و تخت و سالاریِ سرمایه نشسته! ما میدانیم چه واژهی هراس آلودی است برای شما «جنبش زنان»....از فردای ۲۲ بهمن در اتاقهای فکرتان در اولین قدمهای واپسگرایانهتان خواستید «زن» را با فرمان حجاب اجباری به قهقرا بکشانید. مزدورانتان را با چماق و قمه سراغ زنان فرستادید که «یا روسری یا توسری». زیرا میدانستید نیمی از جمعیت اگر تو سری خور باشند، نیمی از مقاومت را در جامعه سرکوب کرده اید، افسوس که نیم دیگردر این هیاهو یا سکوت کردند یا همراهی. زنان را اخراج کردید، قصاص و سنگسارکردید، به نام صیغه به فحشا کشاندید. زنان در خانواده تک همسری کم استثمار و شکنجه میشدند، به مردان اجازهی چند همسری دادید. تجاوز به دختران خردسال تحت لوای قانون «ازدواج با فرزند خوانده »را لباس شرع پوشاندید.
آمار رو به گسترش حضور دختران در دانشگاهها شما را به هراس انداخت، سهمیهبندی جنسیتی کردید، تفکیک جنسیتی را بنا نهادید، فیلمها، سریالها و هنر و ادبیاتتان عرصهی توهین و تحقیر زنان شد. زن مادر، زن آشپز، زن مطیع، زندل خوش به النگو و اتومبیل و...زن گریان و ناتوان و عاجز، زن روشنفکر اما روانی، دستمایهی هنر ِ طنز و جدیتان گردید، و دهها نمونه از این دست طراحی کردید تا خیالتان از بابت مقاومت نیمی از جامعه راحت شود. اما طرفی نبستید. مطالبات زنان رو به گسترش نهاد. درعرصهی خانواده، در محیط کار ، خیابان ، محله و حتا روستاها، زنان سهم واقعی و انسانی خود را از زندگی طلب کردند. چاره دیگری باید می اندیشیدید.
این بار فمینیستهای اسلامی از توبره تان سردرآوردند در کنارشان فمینیسم محافظه کار و موقعیت طلب. به آنان بلندگو و تریبون و نشریه دادید تا در گوش زنان بخوانند که « با قرائت های نو از اسلام میشود به برابری زنان دست یافت.» که میشود مطالباتمان راکاهش دهیم و فلان آیتالله و بهمان نمایندهی مجلس را واسطه کنیم تا چیزکی از خواستههایمان را برآورده کند، اگر هم نشد حتما تقصیراز تندروی چپها و رادیکالهای جنبش زنان است و گرنه حاکمیت بی تقصیر است.
ما این گفتمان و تاریخچه آن را در جهان میشناسیم. کارگزاران نئولیبرال ها، مریدان ان.جی. او ها که جاده صاف کن استثمارگران بین المللیاند را خوب می شناسیم.
این گفتمان ترسو و محافظه کار که قانون استثمار و بهرهکشی را نمی بیند-که می بیند- ساختار ضدانسانی و ضد زن جمهوری اسلامی را نمی شناسد -که می شناسد- در این دههی اخیر درفضای سرکوب هر اندیشه رادیکال، در محیط سانسور و بگیروببند، فرصت یافت که بخش قابل توجهی از زنان و دختران جوانمان را که صادقانه به دنبال آزادی و برابری بودند، همچون سیاهی لشکر این یا آن جناح، این یا آن کاندیدا به میادین اجتماعی و سیاسی فراخواند.
دخیل بستن به این امامزادههای حامی بهره کشی و ستم، جز سرخوردگی برای بخشی از بدنهی جنبش زنان چیزی به همراه نداشت. رفرمیستهایی از جنس اینان، در قالب کمپین و همگرایی و... در مصر و ترکیه، در تونس و افغانستان و...همه جا حضور دارند. هرجا جنبش به صحنه آمده اینان با پرچم دفاع از ساختار سرمایهداری آزاد (؟!) و به نام دموکراسی و حقوق بشر به جذب نیرو و به انحراف کشیدن مسیر حرکت تودهها، میدانداری کردهاند.
صاحبان قدرت و ثروت با لابیگری و بده بستان با این جریان فکری، همیشه توانستهاند جنبشها را برای مدتی کنترل کنند اما در نهایت بدیل دست ساخت آنان، در مقابل پرسشگری و واکاوی کنشگران واقعی، چارهای جز خالی کردن صحنه مبارزات واقعی نداشته است.
آری، در نبود فضایی برای دیگر گفتمانها، در شرایط حذف فیزیکی و سیاسی دگراندیشان سکولار و چپ، آشکاراست که لیبرالها و نئولیبرالها بتوانند به کمک رسانههای حامی آنان، همچون بی.بی.سی و صدای امریکا و ... چند میلیون ایرانی وازده از هر انتخاباتی را به پای صندوق رأی بیآورند.
کار چندان سختی نیست که در چنین شرایط خفقانزده ای با واردکردن یک شوی از قبل طراحی شده، روحانی این مهره کارکشتهی امنیتی رژیم، سمبل تدبیر و امید و عدالت (؟!) با رأی میلیونی به مسند ریاست جمهوری بنشیند. مَثل «چو دزدی با کلید آید/ گزیده تر برد کالا» مصداق خوبی برای باند روحانی و کابینهی امنیتیاش است.
کارنامه روحانی در این چند ماهه نشان داد که برنامهای جز حفظ ساختار سرمایهداری با پوشش شرعی و اسلامی ندارد، همان سیستم بهرهکشی کارگزاران رفسنجانی؛ همان سیاست توخالی اصلاح طلبانه خاتمی و به دنبال آن پروپاگاندیسم و مردم فریبی احمدی نژاد.
فشارمردم برای حداقلهای زندگیشان و آچمزشدن سرمایههای رانت خواران داخلی از درون و بحرانهای بینالمللی نظام سرمایهداری و نیاز به بازارها و منابع بیشتر از بیرون، شرایط را برای به اصطلاح حل مناقشهی هستهای ایران آماده کرد.
تردیدی نیست که کم شدن تحریمها، فشار طاقت فرسایی را که بر دوش مزدبگیران است کمتر خواهد کرد، اما این به معنای حل شدن مشکلات بیکاری، فقر، نابسامانی های اجتماعی و...نخواهد بود.
لبخند روحانی به غارتگران آمریکایی و اروپایی و به اصطلاح «فرش بنفش پهن کردن زیر پای آنان » زمینه را برای غارت منابع نفت و معادن و همچنین استثمار و بهرهکشی از نیروی کار ارزان ازجمله زنان ایران را فراهم می کند.
وعدههای روحانی به سرمایهداران داخلی و برنامه سرکوب هراعتراض کارگری، که این روزها شاهدش هستیم، بگیروببند روزنامهنگاران و روشنفکران، تشدید سانسوردررسانهها و افزایش اعدامها، بیانگرآیندهای بسیار بحرانی و سراسرآشوب درجامعه خواهد بود.
اما درحوزهی زنان تمامی مطالبات حتا درپایینترین سطح خود بیجواب مانده و حاکمیت با طرحهایی مانند «قانون حقوق شهروندی» ، «حمایت از ازدواج جوانان» و «تبلیغ برای فرزند بیشتر»، نشان داده است که خواهان هرچه منزوی تر کردن زنان درون خانه و محرومیت آنان ازدسترسی به آموزش، اشتغال، رشد و بالندگی است.
درپایان ما برآنیم که:
سرنگونی جمهوری اسلامی اولین مرحله برای رهایی زنان ایران است. مماشات و محافظهکاری وجه سیاسی نیروهای حامی اقتصاد سرمایهداری و بازار است. دفاع از این یا آن جناح حکومتی، با هزینه کردن توان جنبش زنان، مصداق خیانت است.
ایجاد تشکلهای مستقل زنان اولین گام در راستای سرنگونگی جمهوری اسلامی است. زنان میتوانند با ایجاد تشکلهای مستقل زنان درمحیط کار، آموزش، محلات و... و پیگیری مطالبات حداقلی و حداکثری[۱] در فضای خانواده، کار، آموزش و...، گام به گام پیش رفته، سدهای مفاومت رژیم را درهم شکنند و با زیر فشارگذاشتن مقامات مسئول، ضمن ایجاد همبستگی بیشترزنان، آنان را درشناخت اصول مبارزه استوارتر کرده، صفوف آنان را منسجمتر کرده و به آنان امکان دهد همراه و همگام با سایر جنبشهای اجتماعی جمهوری اسلامی را به چالش بگیرند.
یکی از وظایف زنان در این مسیر افشاگری علیه نیروهایی است که جنبش زنان را به بیراهه میکشانند و نیروی آن را تبدیل به سیاهی لشگر مقاصد خود میکنند. به رغم بوق و کرناهای رژیم در مورد باز کردن فضای رسانهای در واقع این فضا نه برای نیروهای رادیکال و مردمی، بلکه برای جریاناتی متحجر باز شده است که تمامی تلاش خود را علیه نیروهای چپ وسکولار بکار میگیرند و با سرکوب و سمپاشی علیه آنان قصد حذف این نیروهای رادیکال و مترقی را دارند. بنابراین زنان باید آگاهانه این جریانات را افشاکرده و مبارزان پیگیرآزادی و لغو هرگونه سانسور باشند.
از طرف دیگر با توجه به اینکه حکومتهای نئولیبرال اروپا و آمریکا، گسترش ترور و جنگ را درلفافه مبارزه با تروریسم - که خود بانی آن بودهاند- درجهت اهداف ساختارسرمایه جهانی، همچنان در برنامههای خود خواهند داشت و اولین قربانیان گسترش جنگ و ترورزنان و کودکان هستند. نفی هرگونه جنگ و خشونت و دفاع از صلح، وظیفه عاجل زنان است.
زنانی دیگر
٨ مارس (۱۷ اسفند) ۱٣۹۲
۱. جدایی دین از حکومت و استقرار جامعهای دموکراتیک و عاری از هر گونه تبعیض و نابرابری جنسیتی، طبقاتی، مذهبی، قومی، ملی و ... که ضامن حقوق زنان به شرح زیر باشد:
۲. الغای قوانین زن ستیز از جمله لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز دراجتماع، خانواده، آموزش و پرورش، رسانه ها، قوانین مربوط به ارث، ازدواج، طلاق، حضانت فرزندان، تحصیل در دانشگاه ها، اشتغال، خروج ازکشور و ....
٣. به رسمیت شناختن حق زنان بر بدنشان از جمله: الغای حجاب اجباری، تامین آزادی پوشش و آزادی سقط جنین؛
۴. مبارزه با باورها، فرهنگ و سنتهای زن ستیز در اجتماع، محل کار، خانواده، رسانه ها، مراکز آموزشی و ....
۵. دستمزد مساوی برای زنان در مقابل کار برابر و ایجاد فرصتهای شغلی یکسان با مردان ؛
۶. آزادی بیان اندیشه، رسانه، تشکل، تجمع و تظاهرات ؛
۷. آزادی کلیه زندانیان سیاسی. این خواسته به ویژه در شرایط کنونی که تعداد زیادی از مبارزین مدافع حقوق زنان، کارگران، روزنامه نگاران، دانشجویان، اقلیتهای مذهبی، قومی و ملی دربندند از اولویتی خاص برخورداربوده و از ضروریترین مطالباتی است که باید عملی گردد. همچنین لغو احکام اعدام، سنگسار، قصاص و هر نوع شکنجه،
٨. ریشه کن کردن فقر، فحشا، اعتیاد و ....
۹. محاکمه آمرین و عاملین جنایات از سه دهه گذشته تا کنون و تامین حقوق و مطالبات بازماندگان این جنایتها.
|