کردستان سوریه، بر سر دو راهی
سلام اسماعیل پور
•
نقش حزب کارگران کردستان (pkk) بیش از هر عامل دیگری در این بخش از کردستان محل بحث بوده و به دلیل نقشی که این حزب و شاخهی کردستان سوریهی آن در تحولات مزبور ایفا نمودهاند، ناگزیر بایستی نگاهی هرچند گذرا و کوتاه به گذشته و حال سیاستها و مواضع آن در این زمینه انداخت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۵ اسفند ۱٣۹۲ -
۶ مارس ۲۰۱۴
تحولات سوریه همچنان در مسیر بیبازگشت بحران و بیثباتی به پیش رفته و اوضاع در این کشور استعمارساختهی خاورمیانه روز به روز پیچیدهتر میشود.
در این میان، اوضاع در شهرها و مناطق کردستان سوریه نیز از پیچیدگیهای سیاست داخلی، منطقهای و جهانی در ارتباط با وضعیت کلی سوریه مستثنی نبوده و از همان بدو عقبنشینی یگانهای ارتش بعث در کردستان و جایگزینی آنها با نیروهای حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) تا شکلگیری کانتونهای خودگردان محلی در این مناطق، سیر تحولات در این منطقهی حساس بر تضاد منافع و کشمکشهای سیاسی میان بازیگران آن افزوده است.
کردها بدون تردید، بزرگترین قربانیان سیاستهای ویرانگر بعثیزم سوری، از بدو استقلال و تشکیل این کشور بودهاند. انکار هویت، سرکوب و محرومیت آنان از بدیهیترین حقوق انسانی و شهروندی، حتی در قیاس با سایر بخشهای کردستان نیز بیانگر وضعیتی دهشتناکتر بوده و همین امر زمینهساز یکی از بزرگترین سوءاستفادهها علیه ملت کرد در این بخش از کردستان گردیده است. سوءاستفادهای که در مراحل بعدی، منجر به سوءتفاهم جدی در مسیر مسألهی بر حق ملت کرد گردید.
در این راستا نقش حزب کارگران کردستان (pkk) بیش از هر عامل دیگری در این بخش از کردستان محل بحث بوده و به دلیل نقشی که این حزب و شاخهی کردستان سوریهی آن در تحولات مزبور ایفا نمودهاند، ناگزیر بایستی نگاهی هرچند گذرا و کوتاه به گذشته و حال سیاستها و مواضع آن در این زمینه انداخت.
انکار نمیتوان کرد که «پکک» نقشی اساسی در خیزش ملت کرد در کردستان ترکیه ایفا نموده و علیرغم برخی انتقادات نسبت به عملکرد آن، در کل میتوان از نقش این حزب در سازماندهی مبارزات این بخش از کردستان به نیکی یاد کرد.
لیکن نزدیکی استراتژیک و سنخیت نسبی ایدئولوژی سازمانی آنان با برخی سیاستگذاریهای منطقهای و جهانی رژیمهای کرد ستیز منطقه، به ویژه ایران و سوریه، مداخلات منفی این سازمان در سایر بخشهای کردستان را بدنبال داشته و متأسفانه آن را به تعامل غیرسازنده و ارتباطات غیردوستانه با بخش عظیمی از جنبش ملی کرد کشانده است.
ازجمله این سیاستهای ناصواب میتوان به خوانش ایدئولوژیک نادرست از گذشته، حال، ارزشها، سرمایهها و نقاط ضعف و قوت نیروهای دخیل در مبارزات این بخشها و نحوهی تعامل آنان با جهان پیرامون و رژیمهای سرکوبگر مرکزی، پیچیدن نسخهی به اصطلاح شفابخش برای علاج این مشکلات از طریق تاختن غیرمنصفانه به دار و ندار سیاسی ملت کرد، زیر سوال بردن نقش مبارزاتی سایر احزاب دخیل در جنبش و بالاخره تأسیس زیرشاخههایی برای سیطره یافتن بر سایر بخشهای کردستان و نفی اصالت پلورالیستی جامعهی کردستان از طریق تلاش در راه ایجاد سیستمی تک حزبی با محوریت کاریزماتیک یک فرد خدایگانگونه یاد نمود که اصالت و انقلابی بودن هر فرد، جریان یا تفکری را در خارج از کانون آرمانی pkk با خشونت کلامی و عملی به شدت نفی مینماید.
«Pkk» از بدو حضور خود در درهی بقاع لبنان به عنوان حیاط خلوت محور "ایران ـ سوریه ـ حزبالله" عملا در شعارها و سیاستهای خویش منکر وجود سرزمینی تحت عنوان کردستان سوریه یا "روژئاوای"ی کوردستان بوده و از همین رو نیز در حالی که اصطلاح "بخشهای چهارگانه" ملکهی ذهن هر کرد آشنا با سیاست و مسائل روز میباشد، این حزب عملا شعار "باکور، باشور، روژههلات" را در سرلوحهی شعارهای استراتژیک خویش قرار داده و به دیگر سخن، منکر حق حاکمیت و موجودیت کردستان سوریه گردید. این امر در واقع نتیجهی توافقات گستردهی آنان با رژیم سوریه بود که همکاریهای همه جانبهی میان آنان را بدنبال داشت. رژیمی که پیشتر سیاست تعریب و کوچاندن کردها از منطقهی حسکه، قامیشلو و سایر شهرها و روستاهای کردستان به مناطق عربنشین را با مدیریت محمد طالب هلال، از مقامات حزب بعث اجرا نموده و خواهان آرامشی قبرستانی در کردستان بود.
این آرامش با انکار موجودیت کردستان و هویت ملی کردها از سوی یک جریان کردی و تخلیهی نیروی انسانی فعال و جوان آن در قالب پیوستن به مبارزات بخش دیگری از کردستان، عملا تا حدودی محقق گردید.
لیکن در سال ۲۰۰۴ با خیزش کردها در قامیشلو و سرکوب خونین آن از سوی رژیم بعث سوریه این سکوت برهم خورد و ناقوس شکست سیاست انکار ملت کرد به صدا در آمد. یک سال پس از این واقعه و در سال ۲۰۰۵، پکک با تأسیس حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) برای مدیریت اوضاع در این بخش از کردستان گام جدیدی برداشت.
حزب اتحاد دمکراتیک در این مدت با ایجاد تشکیلاتی منسجم بر مبنای میراث پکک و با حمایت و هدایت آن، عملا طی کمتر از یک دهه تبدیل به جریان قدرتمندی گردید که به دنبال عقب نشینی ارتش بعث از کردستان توانست خلأ قدرت موجود را پر نماید.
نکتهی انحرافی ماجرا آنجاست که بر خلاف تصور عمومی، در این جابجایی انقلابی رخ نداد، بلکه ارتش اسد با سپردن کردستان به «PYD» تمرکز قوای خود را متوجه نبرد با مخالفان در حوالی دمشق و شهرهای بزرگ نمود و «PYD» نیز در مقابل، ژست یک ارتش رهاییبخش ملی را در میان کردها به خود گرفت، در حالی که ادارات دولتی همچنان در قبضهی حکومت مرکزی بوده و نمادهای سلطهی بعث از جمله مجسمهها و تصاویر دو دیکتاتور پسر و پدر همچنان در میادین و اماکن عمومی خودنمایی میکند.
بازدیدهای گاه و بیگاه مقامات ارشد و وزرای رژیم اسد از مناطق تحت کنترل «PYD»، ممنوعیت حضور اعضا و فعالان احزاب ملیگرای کرد در خاک کردستان از سوی «PYD»، بستن دفاتر این احزاب و تهدیدات گوناگون علیه رهبران و اعضای آنان، از جمله تمهیدات «PYD» و از نشانههای ضرورت نگرانی و تردید نسبت به اهداف این حزب در قبال مسِألهی ملی کرد در سوریه است.
در تابستان گذشته در جریان تظاهرات گروهی از کردهای معترض به رژیم اسد در شهر عامودا، نیروهای «PYD» دها تن از آنان را به خاک و خون کشیده یا زخمی و بازداشت نمودند. روی دیگر سکهی این تراژدی آنجاست که در چند روز گذشته صدها نفر از اعضای حزب بعث در شهر قامیشلو به خیابانها ریخته و فریاد حمایت از بشار اسد سر دادند و عبرتانگیز است که نیروهای «PYD» خدشهای به امنیت این تظاهرات وارد ننموده و متعرض آنان نگردیدند.
در چنین شرایطی، اعلام تأسیس کانتونهای خودگردان در بخشهایی از کردستان توسط “PYD»، اقدام ابتدایی مثبتی است که متأسفانه صبغهی دمکراتیک و ملی آن به شدت رنگ باخته و تداوم چنین وضعیتی آنرا از محتوایی اصیل و حقیقی کاملا تهی خواهد نمود.
نکتهی دیگری که بر نگرانیها در رابطه با با این وضعیت میافزاید، این است که نه در سیاستهای رژیم بشار اسد، نه در سخنان مخالفان گوناگون این رژیم و نه حتی در اظهارات رهبران «PYD»، سخنی از ماندگاری و تداوم همین کانتونها و احتمال تثبیت و ارتقای آنها در آیندهی سیاسی منطقه به میان نمیآید.
به عنوان مثال، سرهنگ "عبدالجبار العکیدی"، فرماندهی شورای نظامی ارتش آزاد سوریه در حلب، اخیرا با اشاره به همدستی «PYD» با دولت سوریه، سوگند یاد نمود که آن را متلاشی نماید. این موضع مخالفان سکولار رژیم اسد است، اسلامگرایان نیز که تکلیفشان با هرگونه کیان سیاسی غیر اسلامی روشن است. قدرتهای جهانی و منطقهای و حتی حکومت اقلیم کردستان نیز تاکنون روی خوشی به این وضعیت نشان ندادهاند، رژیم سوریه نیز که در صورت سلطهی مجدد بر اوضاع، بعید به نظر میرسد که بخواهد بعد از کشتار خونینی که علیه همنژادان خود به راه انداخت، مجوز یک حکومت محلی کردی را در مناطق شمالی خود (ولو تحت سلطهی «PYD») بپذیرد، اما شاید مهمتر از همهی اینها، عدم اعتقاد رهبران «PYD» به حقوق ملت کرد، هویت ملی کردها و شکلگیری ساختاری تحت عنوان کردستان خودمختار یا هر عنوان دیگری است که حق تعیین سرنوشت کردها در سوریه را به رخ بکشد.
"صالح مسلم محمد" رئیس این حزب اخیرا به مخالفان رژیم اسد و به دولت ترکیه اطمینان داد که خودگردانی دوفاکتوی موجود در برخی از مناطق تحت کنترل حزب وی موقتی بوده و فقط تا هنگام رسیدن شورشیان به اهدافشان ادامه خواهد داشت.
با در نظر گرفتن تمامی جوانب قضیه، ضمن استقبال از غیبت ارتش سرکوبگر اسد در کردستان سوریه و تقدیر از فرزندان مبارز ملت کرد در این بخش از کردستان که با رشادت خود تاکنون مانع از سلطهی اسلامگرایان افراطی بر این منطقه شدهاند، بایستی نگران تکرار تاریخ تراژیک ملت کرد بود. کردستان سوریه از گذرگاه یک انقلاب عبور ننموده، لیکن آبستن یک انقلاب است که به ثمر نشاندن آن مستلزم هوشیاری تمامی نیروهای سیاسی ملت کرد، به ویژه صاحبان اصلی حق تعیین سرنوشت در این بخش از جغرافیای تفتیده به خون و آتش کردستان است.
|