روزی به درازای یک قرن - کاوه بنایی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۶ اسفند ۱٣۹۲ -
۷ مارس ۲۰۱۴
هرگز, نمیتوانید با چهارمیخ کشیدنمان, چارچوبی بدست ما بدهید که ,عکسهای فرزندانمان را , در کوی و برزن , در گورستانها و خانهها که, حکایت از عدالت تان است را ,به نمایش بگذارید.
آری , دستهای ما می لرزند.با قاب عکس هائی که ,جلادان ,فرمان از تو بردهاند و سینه ی پر تلاطم شان را شکافته اند تا بتوانید در آن شکاف خونین , چند صباحی , غارت کنید و چکمه نظامیان وفادار به خود را بر گلوی مردمی که ,فریاد دادخواهی شان,فراتر از فلکی که ,تو و هم پیمانان ات , نیایش به درگاهش دارید رسیده است.
ما مادریم , ما همسریم , ما خواهریم و ما , زن هستیم.
مادران شما , ستم پیشه گانی چون شما را آفریده اند, امروز شرمگینند.اما امروز ,[روززن], روزآنان , نیزهست.در پستوی دل شان ,امروز , چه می گذرد؟
دستهای ما می لرزند.لرزش این دستها,وام دار آخرین تپش قلب هائی ست که ,چشم در چشم شما دوختند و از آزادی و عدالت و برابری سخن گفتند.تپش قلب های زنان و مردانی که, عشق به هم ,عشق به سرزمین شان , عشق به مردمی که هر روز در کشتاری آرام و بی رحمانه , تکهتکه میشوند , در شاهراههای حیات اجتماعی و فرورفتن در مردابی به نام حکومت اسلامی که شما آفریده اید,به فراموشی سپرده می شوند.
نه تنها دستهای ما , تمام تن ما , وجود ما , هستی ما ,با بودن شما می لرزند.اما, ما, درست مقابل تان ایستاده ایم.دور از کاخ هایتان , خانههای امن تان که ,با غارت ثروت ملی , ثروتی که از حاصل دست رنج زنان و مردان ,آگاهانه , با ستم پیشگی به یغما بردهاید ,آسوده اید. این آسودگی نیست.
آنجا که بازداشت می کنید, شکنجه می دهید , شلاق میزنید و آخرالامر اعدام, لرزش پایههای قدرت خویش را به نمایش می گذارید.
آری دست و دل ما می لرزند. مارا به میهمانی وحشت و تیره روزی سوق می دهید. این جاده مخروبه ,بارها و بارها ساربانان اش را راهی کرده است. دیکتاتورها در این مسیر , عاقبتی جز فرو افتادن ندارند.راه ما دشوار است. میدانیم , ما مادریم , ما همسریم , ما ستایشگر آفرینش و زیبائی هستیم , تولدِ دنیای نو , در درون ما آشیان دارد. ما را ازچه می ترسانید؟
با دست هائی باز که شرع و قانون تان به شما مجوز میدهند , روزانه و شبانه بازداشت میکنید , می ربائید و هر آنچه را لازم میدانید انجام می دهید. صدای فریاد زندانیان , صدای شکستن و فروریختن آن بنایی ست که با خیال اش حکومت می کنید. این صداها ,در همه ی دورانها , بهم پیوستند و ستم پیشه گان را,درس عبرتی تاریخی دادند. این را سرزمین های فارغ از دیکتاتور به روشنی عیان کرده اند.
امروز روز زن است.روزی به دارازای یک قرن در میهن ما, از اولین آوای برابری خواهی , در سالهای چیرگی جهل, نزدیک به یکصد سال میگذرد که, زنان پا پیش گذاشتند و حجاب قدرت را دریدند و خود را به مثابه نیمی از پیکر جامعه شناساندند.
از آن روز این نبرد نا برابر , تا به امروز مسیرهای دشواری را از سر گذرانده است.
زنان همیشه با کولهباری سنگین از ستم مضاعف , مقاومت کردند. به نیروی تغییر اجتماعی و اقتصادی , عرصه کار و تولید پیوستند و همدوش با همیاران طبقاتی خویش , فصل های نوینی از پذیرش مسئولیت و حضور در عرصه تلاش اجتماعی , جای پای خویش را بر چهره سرمایه داری و استثمار حک نمودند. در مقابل دیکتاتورها قد برافراشتند. نه تنها خود بلکه در کنار همسران و فرزندان خود , پنجه بر چهره ی قدرت کشید ند و سهم خویش را دوچندان عرضه نمودند.
شرکت در تشکل های اجتماعی , احزاب و سازمانهای سیاسی در یکصد سال اخیر , نام آورانی که در سکوت سالهای سرد دیکتاتوری , در درون زندانها و شکنجه گاهها و بیرون زندانها , در ستیزی دیگرگون اما هم پیوند با آمال انسانی ,همچنان به مثابه نیروئی خواهان شرکت در تغییرات اجتماعی گام نهادند . یکصد سال طنین گامهای زنان , مشترک و شانه به شانه مردان , خواب و آرامش دیکتاتورها رادچار بحران نمودند. آنها به قصد انتقام جوئی ازتلاطم اجتماعی به علت حضور زنان , از دست زدن به هر عمل وقیحانه ای ابا نکرده اند. دو روی سکهی, شاه و شیخ , زن را,متناسب با قوائد و برنامههای پیش رویشان مد نظر داشتند. اما در هر دوره ای زنان توانستند بر ترفند هایشان فایق آیند و نقش خویش را در تغییر آن شرایط به اثبات رسانند.
انقلاب ۵۷ اوج حضورمیلیونی زنان در عرصه پیکار اجتماعی بود. آنچه از گذشته در ضمیر آگاه زنان نقش بسته بود, در مصاف با دیکتاتوری پهلوی خود را نشان داد. زنان نیمی از نیروی براندازسلسله پهلوی و به زیر کشیدن قدرت دیکتاتور بودند.
امروز ٣۵ سال از آن حضور تاریخی می گذرد.
حکومت اسلامی در این ٣۵ سال فقط درد بر جان زنان جامعه تزریق کرده است. با دست درازی به فرزندان شان چه برای مقاصد حکومتی خود , چه مقاومت بخش دیگر جامعه مقابل خود , سر تاسر میهن را با استخوانهای پرشورترین فرزندان زنان ,شیار نموده است. هر یک ازاین تقسیمبندی فاجعه آمیز را نامی نهاده است. آنچه سهم اش بود را بانام مادران شهید , جانباز , مفقود و.....آنچه خلاف جریان اش بود با همان شدتی که سرکوب کرد , در جامعهی دردمند , موانع بی شمار برای هستیشان پدید آورد.
اما مادران از پای ننشستند. در سکوت و زیر سایهی ترس و بالهای مرگ که , دیکتاتور برای بقای وارثان اش فراهم کرده بود , آنها توانستند خاک در بر گرفته فرزندانشان را , با دستهای خویش بشکافند و چهره دیگری از دیکتاتور را به مردم بشناسانند. در سایه مقاومت و تلاش شان , امروز مادران خاوران , که بسیاریشان بدون دریافت هیچ پاسخی روی در خاک کشیسده اند ,توانستند خاوران ها را , در سرتاسر میهن , چون سند زندهای از کشتار حکومتی وکارنامه جنایت کارانه دولتمردان حکومت اسلامی به جامعه جهانی بشناسانند.
هر فصلی از سرکوب در حکومت اسلامی , لایه بندی های اجتماعی خویش را پدید می آورد. زنان در این تقسیمبندی توانسته اند نقش خویش را مقابل دیکتاتور و عبور از موانع به اثبات رسانند. این نیروی اجتماعی , امروز با حضور چشمگیر تری در صحنه زندگی , کار . پیکار, بیش از گذشته , قدرت را به چالش می کشند. آنها با اتکا به نیروی خود در بخشهای مختلف اجتماعی همچنان مقاومت می کنند.زنان امروز یکی از حلقه های محاصره دیکتاتور,همراه با دیگر نیروها بدل گشته اند.در میهن ما یک روز , روز زن نیست.روزی به دارازای یک قرن روز زن است.
کاوه بنائی ــ رم
k.banaei@yahoo.com
* روزی به درازای یک قرن .نام رمانی از چنگیز آیتمایتف
|