سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

غرب و آنتی غرب!


اردشیر قلندری


• بنظرمیرسید، که با فروریزی شوروی "جنگ سرد" نیز پایان یابد اما، رویداهای اخیر در اکرائین و رودررویی دو قدرت سرمایه؛ یکی از جانب آمریکا و غرب ، دیگری از جانب سرمایه داری نوپایی روس در دکترین دیگر ادامه دارگردیده است. امپریالیسم نوپای روس در صدد است تا کنترل خود بر بخش آبهای مدیترانه از طریق کنترل شبه جزیره کریمه و دریای سیاه ادامه دهد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱٨ اسفند ۱٣۹۲ -  ۹ مارس ۲۰۱۴


در آغاز دهه دوم سده بیستم جنگی میان جهان سرمایه در راستای تقسیم منابع و ثروت کشورهای درگیر و کتنرل حوزه نفوذ درگرفت. میلیونها انسان در این رویاروی جهت حفظ و افزایش سود و منافع سرمایه جان خود را از دست دادند. جهان ما از ابتدای تقسیم جامعه به طبقات پیوسته در آتش جنگها سوخته است. شهرها و دولتها در کنار آرزوها ویران شده اند. همه جنگهای تمدن بشری در راستای کسب سود برای عده ای جنگ طلب بوده، فایده ای برای مردم عادی نداشته است.
در جنگ جهانی نخست در سده بیستم، تمدن بشری شاهد نخستین انقلاب سوسیالیستی شد. انقلابی که امید و آرزوی دیرینه میلیونها انسان بود. همراه با پیروزی این انقلاب جهان سرمایه تحریکات خود در راستای مهار و ژرفش انقلاب را آغاز کرد. این تحریکات ابتدا به صورت جنگهای داخلی و سپس به صورت جنگ دوم جهانی و در پایان به "جنگ سرد" ادامه یافت.
بنظرمیرسید، که با فروریزی شوروی "جنگ سرد" نیز پایان یابد اما، رویداهای اخیر در اکرائین و رودررویی دو قدرت سرمایه؛ یکی از جانب آمریکا و غرب ، دیگری از جانب سرمایه داری نوپایی روس در دکترین دیگر ادامه دارگردیده است. امپریالیسم نوپای روس که به تمام دنیا با چشم غارت مینگرد، در صدد است تا کنترل خود بر بخش آبهای مدیترانه از طریق کنترل شبه جزیره کریمه و دریای سیاه ادامه دهد. این شبه جزیره برای روسیه و درسترسی به آسیای میانه نقش بسیار با اهمیتی داشته، و به نوبه خود ابزار بسیار توانایی در پیشبرد سیاستهای جهان خوارانه این قدرت نوپا میباشد.
امپریالیسم آمریکا و غرب نیز که در همین مسیر تقسیم جهان، به درگیری مستقیم با ابزاری بنام اکرائین با این قدرت نوپا پرداخته است، تلاش دارد با استفاده از همه امکانات موجود حریف خود را از میدان بدر نماید. یکی از این روش بقول یونانیان باستان divide et impera (تفرقه بنداز و حکومت کن) استکه اینک آشکارا در حال اجراء است. بجرعت میتوان گفت که، این اصل آغاز همه جنگها در تاریخ تمدن بشریت بوده است. در بیشترجنگها دو حالت تعیین کننده بوده است؛ یک شکست حریف و تلاشی دولت آن، دوم توافقات پشت پرده. در هر دو مورد دارندگان سرمایه از فرصت بدست آمده استفاده مادی برده، و اصولا راه اندازی جنگها از همین جا سرچشمه گرفته است.
در اوضاع واحوال کنونی شرایط هر سه درگیر این رودررویی بی اندازه وخیم است. روسیه در شرایط بسیار خطرناک اقتصادی قرار داشته، ریزش ارز داخلی، عدم توانایی دولت الیگارشی حاکم درتاثیرگذاری بر فرایندهای رشد اقتصادی، (مطابق آمار رسمی رشد اقتصادی روسیه تنها شامل ۲% در سال گذشته بوده، که اگر خطای آماری را هم به آن بیافزایم رشدی نداشته است) رشد بیکاری، گرانی، عدم توانایی در مدرنیزاسیون پایه های فرسوده صنعت کشور، تداوم و ادامه رشد بی سابقه فساد... گریبان گیر کشور گشته است. آمریکا؛ توقف رشد اقتصادی، افزایش بیکاری، فشار هزینه های جنگی، رسیدن بدهیهای دولت به سقف ۱۷ تریلیون دلار، فشارهای حاصله از رشد قدرتهای اقتصادی از نوع چین و دیگران،... از جمله مساله ای است که همچون خوره این نظام را به قهقرا میکشاند. اروپا؛ ادامه و تداوم بحران مالی اخیر، رشد بی سابقه بیکاری، اعتراضات گسترده مردم ناراضی از شرایط زندگی، عدم توانایی دولتها در راستای خروج از بحران... بدان جا رسیده است که امکان موجودیت اتحادیه اروپا را تهدید مینماید. معمولا در چنین شرایطی امپریالیستها به ایجاد درگیری پرداخته، این درگیریها در آغازدرگیریهای منطقه ای بوده، وبا گسترده شدن پا را فراتر گذاشته به درگیریهای قاره ای یا جهانی بدل میگردند.
اینک، بشریت در آستانه یک جنگ ویرانگر قرار گرفته است. جنگ برای دسترسی به منابع. اینکه منابع جهانی در حال اتمام است بر کسی پوشیده و پنهان نیست. بسیاری از زمینهای کشاورزی در جهان فقیر گشته و فاقد محتوای مفید جهت کاشت گردیده اند. از این روی، شاید بزودی بشر نتواند فراورده های لازم برای بقاء خود را تامین نماید. نفت منبع اصلی جنگهای منطقه ای شاید تا ۵۰ سال دیگر در بسیاری از کشورهای نفت خیز به کف دیگ چاههای خود برسد. جنگلها در ابعاد گسترده نابود شده، همراه آن نسل جانوران وحشی نیز رو به انقراض است. معادن یکی پس از دیگری به خاک بی مصرف تبدیل میشوند. روند نابودی منابع در طی سده بیستم به اندازه چندین هزار سال تمدن بشریست. با چنین تصویر دردناکی هدف و مقصد نهایی همه عملیات سیاسی و نظامی در مناطق مختلف جهان تبیین میگردد.
اکرائین همچون ابزار مورد مناقشه، تا به امروز باعث برخی چرخشهای واقعبینانه درسیاستهای دولتهای همسایه ومنطقه گردیده است. خشونت درسیاستهای تبهکارانه کشورهای ذینفع چرخهای اقتصادی این کشوررا بسوی پرتگاه کشیده، و اینکه مردم چگونه روزگار میگذرانند، مورد توجه طرفین نیست. طرفین درگیر مردم را به گروههای کوچک ذی نفع تقسیم نمود، بدین برتیب، امکان جنگ داخلی را افزایش میدهند. دسته های چماق بدست و فاشیستی یاد آور صرب المثل دیگر یونان باستان شده که میگوید: Homo homini lupus est   (انسان گرگ انسان است). این دسته های فاشیستی به انسانیت نیز رحم نمیکنند. از دید این فاشیستها ملیت روس و یهود در شرایط کنونی و فردا همه دیگر خلقها به دشمن تبدیل میگردند، همین برخورد چماق دارانه با آنها نیز انجام خواهد گرفت. اروپا، هنوز در مستی پیروزی فتح دولت اکرائین است، و چشم برواقعیات بسته اند. با این همه، برخی سیاستمداران اروپایی به خطر رشد فاشیسم در اکرائین پی برده اما، حس خطر کافی نیست.
اوباما، سران اتحادیه اروپا و الیکارشی ورسیه به نمایندگی پوتین نان به تنور داغ دموکراسی میزنند، که بسیار چندش آور، منزجر کننده است. دموکراسی این حضرات منفعت جو تنها در منافع و سود سرمایه های بزرگ تبلور مییابد، و چیزی بیش از بوی تعفن مرداب سرمایه داری نیست. ادامه روند دموکراسی طلبی این قوم، کشور اکرائین و بسیاری از کشورهای دیگر جهان را به مغاک فقر گسترده، بیکاری، ویرانگی و آوارگی کشانده است. در این نوع دموکراسی هیچ احترامی به طبقات و اقشار پائین جامعه لحاظ نگشته، در حالی که همین بخش از اجتماع متحمل همه دشواری ها و مشقات روزگار نبردِ طالبان دموکراسی هستند.
از سویی نیز، درگیریها از مباحثات کلامی خارج گشته و وارد فاز تهدیدات گشته است. بطوری که آمریکا و اروپا روسیه را به تحریم اقتصادی تهدید کردند. آیا این تهدیدات موثر خواهد افتاد؟. در این زمینه باید دو موضوع اصلی را در نظر گرفت. یا روسیه تسلیم میگردد و یا خیر. طبق آمار رسمی از سوی اداره آمار کشور سالانه بیش از ۵۰ میلیارد دلار بطور رسمی و کمی بیش از این رقم بطور غیر رسمی از کشور خارج میگردد. این روند اینک بیست سال ادامه داشته و ادامه دارد. چه کسانی این سرمایه هنگفت را از کشور خارج کرده اند نیاز به توضیح نمیباشد. از طرفی نیز، چرخش اقتصاد کشور بدون استثنا به تکنولوژی غرب وابسته میباشد. موضوع بعدی سرمایه های بزرگ هرگز وطن پرست نبود، در صورت ضرور همه اموال خود را از کشور خارج خواهد کرد. آیا در چنین حالتی الیگارشی حاکم بر روسیه حاضر به ادامه و ژرفش درگیری با متحدین غربی آمریکا برای اکرائین خواهد شد؟. آیا اکرائین از دید این سرمایه ها ارزش بلوکه شدن آن دلارهای خارج شده درطی بیست سال، توقف چرخ تولید صنایع ای از قبیل نفت، معادن را خواهد داشت؟. پاسخ بر همگان روشن و مبرهن است. موضوع بعدی این قضیه خود کشورهای تحریم کننده هستند. با تحریم روسیه، بهای نفت و بسیاری دیگر از فراورده ها با افزایش همراه خواهد شد. آمریکا و اروپا همانطور که در بالا یادآور شدیم در شرایط بغرنج اقتصادی و درگیریهای اجتماعی قرار دارند. در صورت عملی شدن این تحریمات مساله فوق نیز به همان اندازه چه بسا پیچیده تر و بغرنج تر عمل خواهند کرد. اینک، با توجه به آنچه که ذکر شد و بسیاری از مساله دیگر در بدترین حالت دوطرف درگیر به توافق رسیده و با تقسیم کشور هرکدام به آنچه که خواسته اند خواهند رسید. در این صورت خسارت عمده و اصلی به طبقه کارگر و اقشار تهی دست جامعه متوجه بوده، سود بدست آمده از این قافله نسیب دوطرف درگیر.
از طرفی پیچیدگی اوضاع در هفته های اخیر برخی رویکردها و چالشها را درکشورهایی از قبیل بلاروس، قزاقستان... به همراه داشته است. موضوع این است که این کشورها نیز در شرایط بسیار دشوار اقتصادی قرار گرفته اند. بطوریکه، برخی از تولیدات سود آور در بلاروس در انبارهای کارخانجات انباشته گشته و بدین سان بنیه اقتصادی کشور را تضعیف مینماید. طبق آمار رسمی در بلاروس از فوریه سال جاری فروش فراورده های تولید شده در کشوربا ۶۴% کاهش همراه بوده است. این شاخص قبل از هرچیز شامل آن دسته از کارخانجات است که در شرایط عادی نیز با فروش ۵۱-۶۰% همراه بود، که اینک شاخص فروش آنها به کمتر از ٣۰% رسیده است. افزایش قیمت کالاهای مصرفی، کاهش ارزش پول ملی از جمله مساله و مشکلات میباشد. این وضعیت شامل برخی دیگر از کشورها شده است. همزمان با این امر، همین کشورها جهت جلوگیری از گسترش و ژرفش مناقشه فوق و خروج آن از مرزهای اکرائین به تقویت ارتش و ارگانهای دفاعی خود پرداخته که با وضعیت اقتصادی کنونی با عدم توانایی تامین مساله اجتماعی همراه میگردد و درصورت تداوم این فرایند، ممکن است کشوربا اعتراضات مردمی خود روبرو گردد، یعنی همان چیزی که سیاستمداران غرب در پی تحقق آن میباشند.
آنچه که در این مناقشه دارای اهمیت درجه یک است، مردم اکرائین است. رسانه های غربی تبهکارانه و بطور یک جانبه روسیه را میکوبند، رسانه های روسیه نیز در تلافی به تقویت ناسیونالیسم روسی پرداخته، به توطئه و تحریکات مشغولند. اما در این میان اکرائین هر روز به ویرانی میرود، مردم فقیرتر میگردند، با توقف کار کارخانجات، کارگران به صف بیکاران میپیوندند، کوتاه سخن، کشور به قهقراه میرود. در چنین حالتی طبقه کارگر و دیگر اقشار جامعه باید پا به میدان گذاشته، رژیم فاشیستی مورد حمایت غرب را سرنگون نموده، دولت الیگارشی روسیه را بر سرجای خودنشانده، ادامه امور اکرائین را دردست گیرد، چراکه، عسلی را که آمریکا و متحدین غربی اش با الیگارشی فاسد روسیه پیشنهاد میکنند، ابدا شیرین نیست، بلکه زهریست برای نابودی دستاوردهای کارگران و کنترل و استثمار آنان.

اردشیر قلندری
۰۷.۰٣.۲۰۱٣


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست