گفتگوی سحر بیانی با شادی صدرفعال حقوق زنان
رادیکال ها تاریخ را تغییر داده اند
•
رادیکال بودن یک مفهوم نسبی است. تو اگر فراتر از جریان رایج حرف بزنی به تو می گویند رادیکال. تاریخ را آدمهای رادیکال عوض کرده اند و توانسته اند جامعه را تکان بدهند. نه فقط در بخش های فمنیستی که در همه جنبش های مدنی، سیاسی و...به رادیکال ها خیلی هم نقد وارد می شود اما هر چقدر زمان می گذرد و تاریخ جلوتر می رود می بینیم که آن حرفها و اظهارنظرها چقدر عادی و پیش پا افتاده بوده
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۰ اسفند ۱٣۹۲ -
۱۱ مارس ۲۰۱۴
سحر بیانی-بارها نام شادی صدر وکیل و روزنامه نگار فمنیست ایرانی صدرنشین اخبار بوده است، اغلب در فضای رسانه ای و شبکه های اجتماعی اظهارنظرهای او دست به دست می شود و مخالفان و موافقان را به بحث و جدل وادار می کند. برخی او را به عدم پاسخگویی به اتهامات وارده و برخی دیگر او را به رادیکال بودن متهم می کنند اما شادی صدر معتقد است که تنها در مواردی که طرح سوالات نه از ناآگاهی و علاقمندی به دانستن که از سر دشمنی و کینه ورزی است حاضر به پاسخگویی نیست و در سایر موارد مشکلی برای پاسخ دادن به اتهاماتی که بارها به وی وارد شده است ندارد.
خانم صدر شما را متهم می کنند که با مسائل خیلی رادیکال برخورد می کنید. رادیکال بودن را قبول دارید؟
من رادیکال بودن را اصلا چیز بدی نمی دانم، بعضی با گفتن اینکه من رادیکال هستم می خواهند به من فحش بدهند. صرف نظر از اینکه خودم را رادیکال می دانم یا نه باید اول به این مسئله بپردازیم که به نظر من رادیکال بودن یک مفهموم نسبی است. تو اگر فراتر از جریان رایج حرف بزنی به تو می گویند رادیکال. تاریخ را آدمهای رادیکال عوض کرده اند و توانسته اند جامعه را تکان بدهند. مزاحم خواب آرام و روند عادی و معمول جا افتاده باشن نه فقط در بخش های فمنیستی که در همه جنبش های مدنی، سیاسی و ... به رادیکال ها خیلی هم نقد وارد می شود اما هر چقدر زمان می گذرد و تاریخ جلوتر می رود می بینیم که آن حرفها و اظهارنظرها چقدر عادی و پیش پا افتاده بوده. برای نمونه زنانی که برای حق رای می جنگیدند در زمان خودشان رادیکال خوانده می شدند اما حالا می بینیم که چقدر این حق پیش پاافتاده و ساده است و اصلا رادیکال به حساب نمی یاد.
بعضی معتقدند اظهارنظرهای رادیکال کسی مثل شما باعث ایجاد تنش در اپوزیسیون می شود و یا لایه های مختلف اپوزیسیون را مقابل هم قرار می دهد و خوراک خوبی برای دستگاه های اطلاعاتی نظام فراهم می کند.
من الان می خوام بدونم اصلا از کدام اپوزیسیون حرف می زنیم؟ کسانی که این حرف را می زنند من می خواهم بپرسم آیا وضعیت اپوزیسیون الان گل و بلبل است، اتفاق نظر وجود دارد؟ همه چیز درست است فقط شادی صدر تنش ایجاد می کند؟ جمهوری اسلامی کم بهانه برای خبرسازی دارد یا اصلا بلد نیست خبرسازی کند؟ چیزی که برای من روشن است و شاید کسی خوشش نیاید درباره مسائل حقوق بشری از جمله حقوق زنان این است که اصلا اپوزیسیون نداریم.
اصلا اینطور نیست که همه مشکلات را جمهوری اسلامی ایجاد می کند و از این طرف ماجرا همه چیز به نفع حقوق بشر انجام می شود و ما یک اپوزیسیون مترقی داریم که داره مبارزه می کنه با جمهوری اسلامی. تفکر ضد زن و مرد سالاری حتی در بین اپوزیسیون هم ریشه دار است. ٣۵ سال است که حجاب در ایران اجباری شده است. چقدر مسئله حجاب برای اپوزیسیون اولویت بوده است؟ به نظر من آزادی که در غالب اپوزیسیون از آن صحبت می شود تا زمانی که حقوق زنان اولویت نباشد پوچ است اصلا محتوا ندارد.
در واقع شما معتقدید که به خاطر خوشایند رسانه های حاکمیت حاضر نیستید سکوت کنید؟ یا گاهی حتی خواسته هایتان را تعدیل کنید و کمی میانه رو تر برخورد کنید؟
من حاضر نیستم به این بهانه که کسی از حرفم سو استفاده می کند یا نه حرفم را نزنم. این استدلال اصلا برایم اهمیت ندارد که مثلا اگر درباره حقوق بشر صحبت کنید بهانه می دهید به دست جنگ طلب ها. آتش جنگ را تند می کنید. از آن طرف اگر از اپوزیسیون انتقاد کنید تنش ایجاد می شود و بهانه داده اید به دست دستگاه های اطلاعاتی نظام. در هر دو استدلال من این وسط ایستاده ام و از هر دو طرف پیام ساکت باش دریافت می کنم. اما اینکه چه جمهوری اسلامی و چه جنگ طلبان بخواهند از اظهارنظرهای من سو استفاده کنند نمی تواند دلیل سکوت من باشد. تمام این اتهامات در راستای به انفعال کشیدن من یا آدمهایی است که عقده ای مثل من دارند و حرفشان را می زنند. من در واقع با سکوت خودم به تداوم آن چیزی که اشتباهه اجازه میدم که ادامه پیدا کنه و در نهایت چیزی عاید ما نمی شه. با سکوت نه اپوزیسیون قوی می شود نه جمهوری اسلامی تضعیف.
مسئله دیگری این میان وجود دارد و آن هم خارج شدن بخش زیادی از معترضین از جمله خود شما از ایران است. مسئله ای که بارها باعث شده حتی از معترضین داخل ایران الفاظی مثل گوشه گود نشین به فعالان خارج بخصوص آنهایی که رادیکال تر برخورد می کنند نسبت داده بشود. و متهم بشوند به اینکه واقعیت اجتماعی داخل را نمی دانند و مشغول نسخه پیچیدن برای داخل هستند به نظر شما این خارج شدن از ایران باعث تضعیف فعالین حقوق بشر شده؟ یا حتی باعث عدم شناخت واقعیت اجتماعی داخل ایران؟
ببیند این دقیقا نشان می دهد که چقدر گفتمان کیهان وکیهانی در فعالان دموکراسی خواه ما نهادینه شده. این بحث سفسطه است درست زمانی که استدلال کم می آید شروع می کنند به دنبال ضعف در شخصیت یا موقعیت فرد تا به آن حمله کنند. حالا اینجا بحث داخل و خارج مطرح می کنند. مثلا در بحث انتخابات خیلی از کسانی که ایران بودند هم در انتخابات شرکت نکردند یا خیلی از ایرانی های خارج از کشور حضور پرشوری بر سر صندوق های رای داشتند. بنابراین محل زندگی تو نیست که تعیین می کنه چطور فکر می کنی. اما وقتی پای بی اعتبار کردن یک فرد به میان میاد. همون طور که کیهان وقتی می خواد درباره من صحبت کنه می گوید«فمنیست فراری» هر کس که می خواد من را بی اعتبار کند هم دقیقا همین را می گوید که این خارج از گودنشسته و این حرفها را می زند. در حالی که همین بحث حجاب را که ما مطرح می کنیم. همین امروز دیدم در ایران که بودم یک مقاله خیلی صریح نوشته بودم که نقد جنبش زنان است که چرا جنبش زنان به مسئله حجاب نزدیک نمی شود و یک نقدی است که از درون ایران نوشتم. حالا اگر همین را خارج از ایران نوشته بودم اگر کسی خوشش نمی آمد. می گفتند خارج از گودنشسته و نقد می کند. شاید اصلا الان هم اگر کسی به تاریخ مقاله نگاه نکند همین را بگوید. من فکر می کنم ما باید یک مقدار خودمان را بیرون بکشیم از این ماجرا که مبنای آن تخریب شخصیت است و می خواهند. تو را بی اعتبار کنند که تو چرا مثل همه فکر نمی کنی؟ وقتی همه یه جور فکر می کنند و یکی جور دیگری فکر می کند حتما عقلش درست کار نمی کند. اومدید خارج پس مغز شما فریرز شده. یا از این دست حرفها من انکار نمی کنم که خیلی از این حرفها دردآور است ولی چیزی که همیشه آدم باید بهش فکر کند این است که زمانی این حرفها مطرح می شود که نمی توانند به محتوای استدلال پاسخ بدهند شروع می کنند به حمله به کسی که این استدلال را کرده است. باید سعی کنیم نگذاریم انرژی ما را بگیرند و وقت ما را تلف کنند. اگر کسی حرف محتوایی دارد بگوید.
خب همین جو ایجاد شده و تفکری که شما یا فعالان دیگر حقوق بشری را گوشه گودنشین می خواند چقدر تا الان تاثیرگذار بوده ؟چقدر موفق شده فعالین حقوق بشری را به انفعال بکشاند؟
خیلی تاثیرگذاشته، بلاخره خیلی ها محافظه کار می شوند. مگر یک آدم چقدر طاقت دارد که بهش حمله بشود؟ مگر یک آدم چقدر طاقت دارد که تنها و تنها تر بشود؟ یک جایی است که می گویی خب بس است دیگر. دو حالت دارد خیلی ها این کار را کردند به کل مثلا از داستان ایران بیرون آمده اند می گویند خب من آمده ام خارج از ایران دیگه در آن مملکت زندگی نمی کنم دلیلی ندارد که همیشه حوزه کارم ایران باشد. این تصمیمی است که خیلی ها به خاطر داشتن تجربیات تلخ این چنینی به آن رسیده اند. آسان هم نیست. چون چیزی که تو بهش تعلق عمیقی داری را بگذاری کنار. بعضی ها هم می مانند اما ترس خورده و محافظه کار می شوند. هر حرفی را می گویند با کلی ترس و لرز و کلی سانسور می گویند. یک اتفاقی هم بین اکتیویست های خارج از ایران می افتد کپی پیست کاری از فعالیت اکتیویست های داخل ایران است. همین طور است که می بینیم وقتی جنبش های حقوق بشری داخل ایران فعال می شود. فعالیت جنبش های خارج از ایران هم زیاد می شود وقتی آنجا انفعال وجود دارد بیرون از ایران هم همین انفعال به وجود می آید. در حالی که بهترین کاری که می شود کرد این است که به نوع زندگی ات فکر کنی و جایی که هستی. چرا وقتی سانسوری وجود نداره چرا مجبوری که حرفهایی را که فعالان داخل ایران به خاطر سانسور می گویند تکرار کنی. وقتی می توانی یک قدم جلوتر باشی شجاعت بیشتری داشته باشی و وقتی سانسور نمی شوی؟ حداقل این است که وقتی حرف می زنی فردا تو را زندان نمی برند. اما اینطور نمی شود متاسفانه در مجموع فعالان خارج از کشور در هر حوزه ای می شوند دنباله رو فعالان داخل من واقعا با این مخالفم.
فکر نمی کنید لازم است که شفاف پاسخ اتهامات را بدهید تا چهره شما مخدوش نشود؟
یک وقتی است که کسی از روی صداقت یا عدم آگاهی سوالی می پرسه یا چیزی می گه که خب باید اون موقع جواب داد اما وقتی که غرض وجود دارد اشکالی ندارد که پاسخ بدهی اما اهمیت نباید داد. این سوالها یا اتهامات صادقانه نیست اصلا در راستای بازتولید همان کلیشه های ضد زن طرح می شود. که در مورد جنبش زنان هم همون کلیشه مجدد مطرح می شود. و خب جواب هم می دهد چون همان کلیشه ها وجود دارد.
خب به این دلیل من درباره پاسخگویی سوال می کنم که یکی از انتقادات وارد شده به جمهوری اسلامی عدم پاسخگویی است و اگر مثلا شما به عنوان یک فعال حقوق زن پاسخ ندید شاید اتهام جدیدی متوجه شما بشود و آن هم عدم تمایل به پاسخگویی است.
نه الان شما سوال می کنید من پاسخ می دهم من که فرار نکردم. هر کس بپرسه آدم جواب میده. درست بین مخاطب کسانی هستند که خصومتی با جنبش زنان ندارند و بعض و کینه ای نسبت به جنبش زنان ندارند و باید به خاطر آنها و آگاهی آنها پاسخ گو بود.
حالا که قرار بر پاسخگویی است بگذارید درباره اتهام تجزیه طلبی که به شما وارد هم بخواهم که توضیح بدهید این که شما طرفدار تجزیه طلب ها هستید را قبول دارید؟
( شاید این تنها اتهامی است که شادی صدر را به خنده می اندازد) به نظر من کلمه ای که باید درباره اش استفاده بشه تجزیه طلبی نیست و بار بسیار ایدئولوژیک دارد. به نظر من جدا شدن بخشی از ایران تلخ ترین اتفاقی است که می تواند رخ بدهد. اما اما این اتفاق ممکن است بیافتد. دلیل اصلی آن هم از نظر من کاملا می شود از الان دید که دو گروه در آن نقش داشتند یکی برخورد دولت های مرکزی است چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب با قومیت ها و ملیت ها و تبعیضی که روا داشته اند به گروه های اقلیت قومی و دلیل دیگر که به همان اندازه اهمیت دارد. برخورد ما است نسبت به اقوامی که در تمام این سوالها در تبعیض بودند نه تنها سکوت کردیم در برابر تبعیضی که به آنها روا شده که به بازتولید آن هم کمک کرده ایم. همه حرف من همین است. تمام حرف من این بود که خودتان را بگذارید جای آن آدمها اگر شما جای انها بودید و همه این سالها هر تبعیضی به شما روا داشته می شد به اسم اینکه می خواهیم هویت مشترکی بسازیم به اسم ایران خب احساس شما نسبت به این هویت مشترک چی بود؟ اگر گروه های هستند در بین اقلیت ها که جدایی می خواهند این خواست جدایی خواهی آنها از کجا نشات گرفته؟ آیا این به خاطر تبغیضی نیست که دولت های مرکزی و از این طرف ما به آنها اعمال می کنیم؟ این حل بحث من است حالا اگر اسمش را می خواهند بگذارند تجزیه طلبی یا وطن فروشی یا هر چیزی من این بحث را مطرح کردم و از آن هم دفاع می کنم.
منبع:ایران وایر
|