صد واژه ی نو خیزد
ویدا فرهودی
•
ای غنچه رخِ زیبات اندوه کند ویران
شبنم به تو چون بارَد اشکت بشودجبران
از دفتر بی برگی صد واژه ی نو خیزد
تا شعر تماشا را بر دیده کند عریان
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱ فروردين ۱٣۹٣ -
۲۱ مارس ۲۰۱۴
ای غنچه رخِ زیبات اندوه کند ویران
شبنم به تو چون بارَد اشکت بشودجبران
از دفتر بی برگی صد واژه ی نو خیزد
تا شعر تماشا را بر دیده کند عریان
عید آمده می بینی کز جادوی فروردین
شد هیبت سرما خم، بارید زنو باران
بی تاب بتارانـَد خار و خسِ یغما را
تا زُهد بمیرانَد با هلهله در ایران
تا باده ی بی تقصیر دیگر نشود تکفیر
آن گاه که جامی را بر جام زنی ای جان
سرمست شود هستی پس مرغ سَحر خوانـَد
مرغی که بود پشتش ازسلسله ی عصیان
می خوان غزل سُرخم،پالای دل ازماتم
نوروز چو می آید،غم را ز جهان بستان
درمیهن آینده سر سبزی ایمان بین
تا سلسله ی بیداد دیگر ندهد جولان
شادی چو به رقص آید، گل خنده همی زاید
زندان پرستو هم زین مژده شود ویران
ویدا فرهودی
نوروز١۳٩۳
|