در جواب مهتاب خراسانی
این را هم شلیک گلوله تلقی نکنید!
فرخ نعمت پور
•
من شخصا از انتقاد استقبال می کنم، انتقادی که ناظر بر کشف بیشتر حقیقت و روشن کردن بیشتر و بهتر راه آینده باشد، انتقادی که در آن اهداف غرض آلود وجود نداشته باشد، از کینه آشکار و نهانی بری باشد، از لمپنسیم زبانی دوری جوید و نهایتا اینکه عادلانه به موضوع بحث نگاه کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۷ فروردين ۱٣۹٣ -
۲۷ مارس ۲۰۱۴
خانم مهتاب خراسانی! ممنون از اینکه موضع گیری مرا آنقدر جدی و تاثیر گذار تلقی کردید، قلم و کاغذ برگرفتید و در باره آن نوشتید. اما بگذارید من هم از روی احترام به طرح سئوالاتتان، که بیشتر رو به سوی من دارد مواردی را مطرح کنم.
ـ شما نوشتهاید "حتا خوشبینانه میتوانستیم امیدوار بدان باشیم این نوشته که حکم نیشتری بر دمل چرکین خطاپیشهگیهای سیاسی آن سالها بود، بستری مناسب برای تسری به گفتمانی انتقادی در دیگر جریانات سیاسی در پی داشته باشد." باید بگویم تجربه نشان داده است که در میان سازمانهای سیاسی ایرانی، این سازمان اکثریت است که بیشتر از همگان به اصل انتقاد پذیری از خود معتقد بوده و آن را عملا در زندگی سیاسی خود پیش برده است، و تجربه نشان داده است که درج مطالبی از نوع مطالب رقیه دانشگری و مهدی اصلانی نه تنها به تسری گفتمان انتقاد به درون و برون دیگر سازمانهای سیاسی منجر نشده و نمی شود، بلکه بالعکس، نتیجه عکس داده است. من از شما می پرسم تا حال بعد از طرح چنین مقالاتی در سایتها، شما تا چه حد شاهد ادامه بحثی منطقی از طرف علاقمندان بودهاید؟ چند تا مطلب تحقیقی نوشته شده و در این نوشتهها تا چه حد به اسنادی پرداخته شده که در آن سازمان اکثریت در آنها به انتقاد از خود پرداخته است؟ چنین به نظر می رسد که شما چنانکه خود در ابتدای مقالهاتان بدان اشاره می کنید هنوز پیگیر جدی مسائل سیاسی نیستید.
ـ شما عمدا همان نکته چهره و رگهای گردن را از مقاله من استخراج کردهاید تا هدف خود را که همانا القای قیچی کردن بحث از طرف من هست را پیش ببرید. در صورتیکه من در همان متن خود به موارد دیگری هم اشاره کردهام. من توصیه می کنم که شما یک بار دیگر مطلب مرا بخوانید تا اینکه بتوانید تصویر دقیق تری در ذهنتان داشته باشید. یادتان باشد که نوع روانشناسی آدمی گاها تاثیر مستقیمی بر تصویر و سیمای آدمی دارد (آیا شما در زندگیتان به جلاد خوش تیپی برخوردهاید؟) و نیز یادتان باشد هنگامیکه با یک متن ارتباط برقرار می کنید به کنه استعارات آن هم پی ببرید. من به نظر خودم به اصلی ترین مطلب مورد نظر اصلانی اشاره کردهام که آن همانا نه تلاش وی برای نقد و یا به جریان انداختن نقد سازنده، بلکه زدن بیرحمانه و تخریب دیگران می باشد. به یاد داشته باشید که وی خود یکی از کسانی بوده است که در آن سالها جزو همان روندی بوده است که حال بخاطر آن دیگران را به خیانت متهم می کند و خود را به خیانت خوان! و چه چندش آور است این خود فریبی را.
ـ سعی من در قیچی کردن بحث نیست و نبود، تلاش من در متوقف کردن روندیست که نه تنها به جائی مثبت نمی رسد بلکه با خوانشی نادرست بانی جو ناامیدی و یاس در فضای سیاسی موجود می شود. من همیشه شخصا از انتقاد استقبال کردهام و یکی از کسانی بودهام که پیگیرانه و مشتاقانه متون انتقادی را خواندهام. تاکید می کنم متون انتقادی را.
ـ نوشتهاید "پرسشی که بلافاصله به ذهن متبادر میشود آن است که ایشان چرا باید به جای رهبرانی که سیاست فاجعهبار "شکوفایی جمهوری اسلامی" را تدوین کردند سینه سپر کنند و حساب پس دهند." باید بگویم که جواب من برای سینه سپرکردن و دفاع از سیاست شکوفائی نبوده و نیست، بلکه جواب من برای دفاع از جریانیست که علیرغم انتقاداتی که می تواند بدان وارد باشد، دارای جنبههای مثبت بسیاریست، جنبههائی که متظاهران به انتقاد، مغرضانه نه تنها آن را نمی بینند بلکه مخدوشش می کنند و به گمان خود می خواهند دست به تحریف واقعییات بزنند. همین سئوال شما بار دیگر نشان می دهد که شما مقاله من را درست نخواندهاید و باز دارید به بیراه می روید.
ـ شما نوشتهاید " ظاهر نوشتهی ایشان زدن مهدی اصلانی است اما در واقع ایشان با این نگاه به رقیه دانشگری شلیک میکند و با خود پیامی به دیگر همفکرانشان در سازمان اکثریت دارد که پاسخ هر انتقادی میتواند باواکنشی حقیقتگمکن مواجهه شود." می شود از شـما بپرسم که دلیل شما در این مورد چیست؟ شما چطور این "ظاهر" و "واقعیت" را از متن من استخراج کردهاید؟ آیا می توانید به فاکتی اشاره کنید؟
ـ از راه همین مقاله می خواهم شما را مطلع کنم که من در نشریه کار مطلب دیگری در مورد آقای مهدی اصلانی نوشتهام زیر عنوان "نگاهی به تناقض گفتهها و مواضع مهدی اصلانی". در این مطلب سعی کردهام مستدلانهتر برخورد کنم. لطفا هم خود شما به این مطلب مراجعه کنید و اگر می شود به آقای اصلانی هم بگوئید که اخلاق دمکراتیک را رعایت کرده از برخورد "هم قدگرایانه" پرهیز کرده و جواب سئوالات متعدد مرا بدهند که به تا حدی به تفصیل در آن متن بدانها پرداختهام. فکر کنم تعهد شما نسبت به ادامه یک بحث سازنده می تواند ضمانت این ارتباط را بدهد.
در پایان می خواهم بار دیگر بر این نکته اشاره کنم که من شخصا از انتقاد استقبال می کنم، انتقادی که ناظر بر کشف بیشتر حقیقت و روشن کردن بیشتر و بهتر راه آینده باشد، انتقادی که در آن اهداف غرض آلود وجود نداشته باشد، از کینه آشکار و نهانی بری باشد، از لمپنسیم زبانی دوری جوید و نهایتا اینکه عادلانه به موضوع بحث نگاه کند.
|