محاصره سواستوپل تهدید به جنگ است
هاوارد فرایل - ترجمه: بابک پاکزاد
•
تصور کنید که یک روز صبح از خواب برخیزید ، مثلا چهارشنبه ۱۲ مارس ۲۰۱۳، و سر تیتر نیویورک تایمز را با این عنوان مشاهده کنید: «تیم اوباما بر سر چگونگی مجازات روسیه بحث و تبادل نظر می کند». این سرتیتر و داستان آن به شکلی باورنکردنی به موقعیتی اشاره دارد که نشان از مداخله تیم اوباما در سطوح گوناگون در بی ثبات کردن و سرنگونی رییس جمهور اکراین، ویکتور یانوکوویچ دارد. رییس جمهوری که طی انتخاباتی دمکراتیک برگزیده شده بود.و هچنین کاشتن رییس دولت کنونی پس ازکودتا
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۰ فروردين ۱٣۹٣ -
٣۰ مارس ۲۰۱۴
در گزارش سال۲۰۱٣ "بنیاد ملی ایالات متحده برای کمک به دمکراسیNED" با عنوان «مروری بر منابع» ، پیرامون سیاست آن در قبال اروپا آمده است:
«هدف بنیاد در کشورهای منطقه اروپا که در آنها حضور فعال دارد، این است که به دمکراسی های نوپا در اروپای شرقی و جنوب شرقی در جهت موفقیت کمک کند. این هدف، به بهترین وجه از طریق الحاق این کشورها به اتحادیه اروپا و ناتو محقق می شود.
در گزارش بنیاد ملی آمریکا NED ، اکراین در اولویت نخست در منطقه اروپا در نظر گرفته شده است. در همان پاراگراف آمده است: "در منطقه اروپا، اولویت های سال ۲۰۱۳، اکراین، بلاروس، مولداوی، بوسنی و هرزگوین، صربستان و کوزوو را شامل می شوند."
درست به همین ترتیب وزارت امورخارجه ایالات متحده در گزارش « مروری بر بودجه» سال مالی ۲۰۱۳، می گوید:
" هدف حمایت های ایالات متحده آمریکا، در جهت ترویج و توسعه یک اکراین دمکراتیک، سعادتمند و امن است که بتواند علیه اثرات بحران مالی جهانی و پیامد اصلاحات دمکراتیک مبارزه کند و به طور کامل در جامعه اروپا – آتلانتیک ادغام شود."
با توجه به این که ناوگان دریای سیاه روسیه در سواستوپل در کریمه مستقر است که در حال حاضر بخشی از اکراین است، پرسش این است: دولت اوباما از روسیه انتظار دارد به تلاش های تحت هدایت آمریکا برای ادغام اکراین، از جمله ناوگان دریای سیاه روسیه در سواستوپل به ائتلاف نظامی ناتو ، چگونه پاسخ دهد؟
آیا این اقدامی تحریک آمیز نیست؟ چرا جهت احتراز از رویارویی نظامی با روسیه که بنا به گزارشات ، لشگر و ساز و برگ نظامی بسیار بزرگ و قابل توجهی نزدیک کریمه دارد و برای احتراز از خطر یک جنگ تمام عیار، به شهروندان جمهوری مستقل کریمه اجازه نمی دهیم تصمیم بگیرند آیا می خواهند از اکراین جدا شوند یا خیر. درست نظیر حمایت ایالات متحده از اراده مردم کوزوو برای جدا شدن از صربستان در سال ۲۰۰۸؟
تصور کنید سیاستمداران روسیه ( یا اتحاد شوروی)، اسنادی برای سال مالی ۱۹۴۱ منتشر نموده که در آن تمایل شان را به ادغام و الحاق پایگاه دریایی پرل هاربر، هاوایی، به قلمرو نظامی، سیاسی و اقتصادی روسیه را تصریح کرده باشند. در آن زمان هاوایی مستعمره آمریکا بود که برخلاف کریمه و سواستوپل با روسیه، هیچ قرابت و بستگی با سرزمین اصلی ایالات متحده نداشت. آیا بیشتر روس ها این طور فکر می کردند که آنها باید با مطالبه تمایل خود به کسب و الحاق پایگاه دریایی پرل هاربر به اتحاد شوروی، خطر جنگ با ایالات متحده را بپذیرند؟
حالا کمی جلوتر برویم و تصور کنیم که روسیه میلیون ها دلار در سال مالی ۱۹۴۱ به فعالیت های مشکوک در هاوایی تحت هدایت « بنیاد ملی برای دمکراسی» اختصاص داده و یک « صندوق حمایت اقتصادی» برای ادغام و الحاق نظامی، سیاسی و اقتصادی پایگاه دریایی پرل هاربر به روسیه درنظر گرفته است.
در حقیقت برای سال مالی ۲۰۱۳ ، وزارت امور خارجه ایالات متحده، فقط برای اکراین، ۵۴ میلیون دلار در قالب «صندوق حمایت اقتصادی»، ۷.۹ میلیون دلار در قالب USAID ، ۴.۱ میلیون دلار جهت «نیروی انتظامی و کنترل مواد مخدر»، ۱.۹ میلیون دلار جهت « تربیت و آموزش نظامی بین المللی» و ۷ میلیون دلار برای « تامین مالی نظامی خارجی» در نظر گرفته است. این موضوع، علاوه بر ۹.۵ میلیون دلاری است که NED برای برنامه هایش در « اروپای شرقی و مرکزی» در سال ۲۰۱۳ در نظر گرفته که در میان آنها اکراین اولویت نخست است. و این یعنی حداقل ۷۵ میلیون دلار برای اکراین هزینه شده. جایی که رییس دولت آن آشکارا با حمایت ایالات متحده سرنگون شده است.
همچنین تصور کنید که یک روز صبح از خواب برخیزید ، مثلا چهارشنبه ۱۲ مارس ۲۰۱۳، و سر تیتر نیویورک تایمز را با این عنوان مشاهده کنید: «تیم اوباما بر سر چگونگی مجازات روسیه بحث و تبادل نظر می کند». این سرتیتر و داستان آن به شکلی باورنکردنی به موقعیتی اشاره دارد که نشان از مداخله تیم اوباما در سطوح گوناگون در بی ثبات کردن و سرنگونی رییس جمهور اکراین، ویکتور یانوکوویچ دارد. رییس جمهوری که طی انتخاباتی دمکراتیک برگزیده شده بود. و هچنین کاشتن رییس دولت کنونی پس از کودتا ، آرسنی یاتسنیوک ! علاوه بر این، پرزیدنت اوباما، قبل از هر کشور دیگری در اروپا، این رییس دولت غیر منتخب پسا کودتایی را برای گفتگو و مذاکره پیرامون موضوعاتی که بخش عمده آن بدون شک سری باقی خواهد ماند ، به کاخ سفید دعوت کرد. تحت چنین شرایطی، چه کسی باید چه کسی را تهدید به مجازات کند؟ با این حال دولت روسیه هنوز از صدور و انتشار چنین تهدید هایی خودداری و اجتناب کرده است.
حماقت و غرور و نخوت خالص و بلامنازع در شناسایی یاتسنیوک غیر منتخب پسا کودتایی توسط ایالات متحده، از جمله ملاقات وی از کاخ سفید آن هم هجده روز پس از برکناری خیابانی یانوکوویچ که با حمایت ایالات متحده صورت گرفت، بی شک به گزارشات دنباله روانه و سازش کارانه بیشتری خواهد انجامید. از جمله گزارش حاضر در تایمز مورخ ۱۱ مارس:
«آشکارا در تلاش برای ارائه تصویر ایالات متحده به عنوان طرف سرسخت و سازش ناپذیر(در مذاکرات پس از کودتا)، کرملین گامی غیر معمول برداشت و مختصری از مکالمات میان پرزیدنت ولادیمیر.و. پوتین و وزیر امور خارجه روسیه ، سرگئی لاوروف را از تلویزیون پخش کرد که طی آن، آنها از این که آقای کری دعوت به روسیه برای مذاکره و گفتگو را رد کرده، ابراز نارضایتی کرده اند. وزارت امور خارجه با صدور سریع بیانیه ای به این موضوع واکنش نشان داد و اظهار داشت این روس ها بودند که برای بحث پیرامون پیشنهادات ایالات متحده و بویژه ایده دیدار آنها با مقامات رسمی دولت اکراین جدید آمادگی نداشتند.»
در گرگ و میش پوشش خبری اکراین در آمریکا، در تلاش ایالات متحده برای گرو گرفتن و منوط کردن گفتگو با روسیه به این که روس ها با «یاتس» که پشت ویکتوریا نولاند پنهان شده، نشست داشته باشند، هیچ « سرسختی و سازش ناپذیری» مشاهده نمی شود! به جای آن روس ها که به رسمیت شناختن کودتای مورد حمایت آمریکا را از طریق نشست با یاتسنیوک، رد می کنند، "سرسخت و سازش ناپذیر" توصیف می شوند.
از زاویه ایدئولوژیک، خطای مهلک به معنای دقیق کلمه، برای میلیون ها « دیگری» است که در قالب تلفات جنگ بها می پردازند. خطای مهلک در اینجا، میهن پرستی قلابی روشنفکران و روزنامه نگارانی است که دائم دنباله رو خط جنون و دیوانگی های سریالی رهبران جنگ طلب ما هستند. در اگوست ۱۹۶۴، دولت ویتنام شمالی، ادعاهای دولت جانسون مبنی بر این که دو ناوشکن آمریکایی در حال گشت زدن در خلیج تونکین مورد حمله قایق های ویتنام شمالی قرار گرفته اند را به عنوان« جعل و سرهم بندی مطلق از سوی امپریالیست های ایالات متحده» رد کرد. چین حوادث ادعایی خلیج تونکین را به عنوان « یک تعدی نظامی عمدی » انکار کرد. اتحاد شوروی نیز این حوادث را « تجاوز نظامی» از سوی ایالات متحده توصیف کرد. روشنفکران و روزنامه نگاران ، همانطور که ریچارد فالک و من جزییات آن را در کتاب امان در سال ۲۰۰۴ به نام The Records of the Paper تشریح کرده ایم طرف دولت جانسون را گرفتند، اما ویتنام شمالی، چین و اتحاد شوروی همه در رد و انکار ماجرا حق داشتند. جانسون و در ابعاد وسیعتر، رسانه های خبری ایالات متحده ، به دنبال آن ، کشور را به سوی یک جنگ تمام عیار در ویتنام هدایت کردند.
|