یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

از بغض «بهبود فریبا» تا حمله با داس، چماق و اسلحه به «صمد کیانی»



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۲ فروردين ۱٣۹٣ -  ۱ آوريل ۲۰۱۴



گویا اوضاع وخیم محیط زیست کشور، به ویژه مشکلاتی که گریبان حیات وحش میهنمان را چسبیده، به اندازه ای حاد شده که جایی برای طرح آن‌ها در برنامه‌های رسانه ملی باز شود. حالا صدا و سیما کلی مستند در این باره پخش می‌کند، تله فیلم با تم محیط زیستی می‌سازد، مستند فانتزی برای این منظور تدارک می‌بیند و حتی در سریال‌های طنز به این مهم می‌پردازد و خلاصه کلی متحول شده، ولی گویا شکارچیان به سریال دیدن هم علاقه‌ای ندارند!

به گزارش «تابناک»، یکشنبه شب، وقتی بینندگان پرشمار سریال نوروزی «پایتخت ۳» با مشکلات و خطراتی که محیط بانان را تهدید می‌کند، از دریچه سخنان «بهبود فریبا»، کاراکتر محیط‌بان سریال آشنا می‌شدند، درست زمانی که محیط بانان احساس می‌کردند، بغض نهفته در گلویشان در دیالوگ‌های یکی از شخصیت‌های این سریال شکسته شده و جدی‌ترین انتقاداتشان لابه‌لای سخنان طنز گفته می‌شود، کمتر کسی گ مانمی‌کرد که فردا خبر برسد محیط‌بانی مورد ضرب و شتم شکارچیان قرار گرفته و با خوش شانسی جان به در برده است.

اتفاقا بستر این رویداد شوم نیز جایی بود نزدیک محل آغاز سریال پایتخت؛ جایی که چند سال است در نوروز شخصیت‌های با صفای مازندرانی سفری را آغاز می‌کنند که پر است از گره و ماجرا و یکی از گره‌های امسال آن، جراحت ناشی از شلیک شکارچیان غیر مجاز بر پیکر محیط بانی است که با اضافه کاری و دیگر مخلفات حقوق و مزایا، حدود ۸۵۰ هزار تومان ماهانه می‌گیرد و در مقابله با قشری که تا کنون صد و شانزده یا هفده تن از همکارانش را به شهادت رسانده‌اند، حتی نمی‌تواند دست به اسلحه سازمانی ببرد، چراکه از عواقب آن و قصاص می‌ترسد.

روز گذشته در شهرستان نور، «صمد کیانی»، محیط بانی که حسب وظیفه، قصد دستگیری متخلفان را داشت، با تهدید به تیراندازی ایشان روبه رو شد و فرجام امر، پس از آنکه با داس و چوب مورد ضرب و شتم قرار گرفت و مجروح شد، کارش به تخت بیمارستان رسید تا نخستین حمله شکارچیان به محیط بانان در سال ۹۳ رقم بخورد.

این محیط‌بان که کار‌شناس ارشد حقوق محیط زیست نیز هست، در شرح ماجرا به زیست بوم گفت: در هنگام حادثه به عنوان محیط‌بان جانشین در منطقه بودم که با شنیدن صدای تیراندازی به دنبال منشأ آن رفتم و سه شکارچی متخلف را دیدم که یک کل چهار ساله را با شلیک گلوله از پا درآورده بودند.

او که ترجیح داده بود به دلیل مشکلات همراه داشتن اسلحه، سلاح را سربار گشت روزانه خود نکند، افزود: به هر ترتیب توانستم شکار غیرمجاز را از شکارچیان بگیرم، ولی آن‌ها با چوب و چماق و تبر به سمت من حمله‌ور شدند و ضمن مجروح کردن من، لاشه را برداشته فرار کردند. در جریان درگیری تلفن همراهم از کار افتاد و سرانجام با وجود مصدومیت با کمک یک خودرو عبوری خودم را به شهر رساندم.

او که هم اکنون برای مداوا در بیمارستان بستری ا‌ست، در ادامه از شناسایی یکی از شکارچیان خبر داد و گفت: یک از متخلفان، سابقه‌دار و عضو شورای محل یکی از روستاهای حوزه بلده است که پیش از این نیز به جرم شکار غیرمجاز دستگیر شده بوده و دارای سوءپیشینه کیفری است. در این روزها که از شورای محلی انتظار می‌رود حامی محیط زیست و محیط بانان باشند، جای تأسف دارد که یکی از اعضای این شورا، خود شکار غیرمجاز کند؛ شایسته است قوه قضائیه برخورد قاطعی با این دست متخلفان داشته باشد تا آن‌ها دیگر به فکر تکرار جرم خود نیفتند.

بدین ترتیب هرچه از ورود رسانه ملی به اوضاع قمر در عقرب محیط زیست و از توجه ویژه سازندگان سریال پر مخاطب پایتخت به یکی از مشکلات این عرصه و نیز تلاششان برای نشان دادن مشکلات قشری که در پایین‌ترین سطح چارت سازمان محیط زیست مشغول به خدمتند و همچنین معرفی نیکی‌های همراه با رویداد درج تصویر یوز ایرانی روی پیراهن ملی پوشان و مفهومی که این اقدام را شکل داده و به پیش برد و مسائلی از این دست خرسند شدیم، به یک روز نکشیده دریافتیم که هنوز این تلاش‌ها کافی نیست.

کافی نیست که بگوییم برای حفاظت از حیات وحش باید هوای هواداران و پاسداران آن را داشت و به زبان بی‌زبانی تلاش کرد، شکارچیان را متوجه کرد که قدر اهدافی را که در مگسک تفنگ نشانه می‌روند، بدانند و بعد توقع داشت که اوضاع به سامان شود، بلکه باید وارد گود شد و اقدامات عملی را آغاز کرد.

شاید بهتر است پیش از هر چیز، تلاش کرد تا اوضاع محیط بانی را سر و سامان داد و هم مشکلاتی مانند کمبود امکانات و اندک بودن حقوق و مزایای ایشان را حل و فصل کرد و هم به دنبال راهکار حمایت از ایشان بود؛ راهکاری که بتواند ایشان را از گزند شکارچیان غیر قانونی نجات داده و صلابت حراست از حیات وحش را به ایشان اعطا نماید.

کافی است به این نکته بیندیشیم چه عاملی موجب می‌شود شکارچیان در رویارویی با ایشان، دست به سلاح برده و‌ گاه تهدید به شلیک گلوله را عملی کنند، ولی در مقابل این ضابطان قضایی دستشان بسته باشد و نتوانند کاری کنند. مگر نه اینکه ایشان مأمور حراست از میراث کشور هستند و در مقابلشان افرادی قرار دارند که هم مسلح هستند و هم در کوه، جنگل و بیابان، در جایی با ایشان مواجه می‌شوند که فرصت هجوم به ایشان و گریختن را بیش از دیگر مجرمان برای خود فراهم می‌بینند؟

اگر به این پرسش بیندیشیم، آن زمان می‌توان امیدوار بود محیط بانان بتوانند به نحو احسن در انجام وظایف محوله موفق شده و در سایه موفقیت ایشان، دست اندازی به محیط زیست کاهش یافته و در پایان هم شکر نعمات الهی به این سرزمین به جا آید و هم آیندگان از ما به نیکی یاد کرده و نگویند محیط زیست نابود و نسل امثال یوز و پلنگ منقرض شد، چون شکارچیان مصونیت داشتند و نرخ شکارِ «محیط‌بان» و حیات وحش روی هم، کمتر از نرخ خریدن سلاح شکاری بود! 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست