وضعیت برزیل در گفتگو با صدر حزب کمونیست این کشور
•
نشریه پرینسیپیو با رِناتو رابِلو، صدر حزب کمونیست برزیل، درباره اوضاع سیاسی و وضعیت مبارزه سیاسی در آن کشور پس از تظاهرات سال گذشته در برزیل گفتگویی انجام داده است. رهبر حزب کمونیست برزیل، به این موضوع اشاره میکند که برای موفقیت در مبارزه سیاسی جاری، اتحاد همه جناحهای مترقی و مردمی امری حیاتی است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۹ فروردين ۱٣۹٣ -
٨ آوريل ۲۰۱۴
نشریه پرینسیپیو با رِناتو رابِلو، صدر حزب کمونیست برزیل (PCdoB)، درباره اوضاع سیاسی و وضعیت مبارزه سیاسی در آن کشور پس از تظاهرات سال گذشته در برزیل گفتگویی انجام داده است.
رناتو رابلو در تحلیل تظاهرات سال گذشته در برزیل که کشور را تکان دارد، به این موضوع اشاره میکند که برای موفقیت در مبارزه سیاسی جاری، اتحاد همه جناحهای مترقی و مردمی امری حیاتی است. از دید او، این اتحاد تأثیر قابلملاحظهیی بر مبارزه برای اصلاحات ساختاری دارد، اصلاحاتی که حزب کمونیست برزیل سالهاست برای انجام آنها تلاش کرده است. او میگوید: ”این پیکارِ ماست، و ما آن را در مرکز فعالیتهای خود قرار دادهایم.“
این گفتگو چند ماه پیش صورت گرفته، اما تحولات برزیل از دید حزب کمونیست این کشور را توضیح می دهد.
ترجمه ی فارسی این گفتگو را به نقل از «نامه ی مردم» می خوانید.
شما اخیراً نشستها و گفتگوهایی با پرزیدنت دیلما روسِف، با احزاب چپ و نیز در کمیته مرکزی حزب کمونیست داشتید. آنچه در دستور کار همه این نشستها قرار داشت، ارزیابی تظاهرات مردم در ماه ژوئن (خرداد ۹۲) بود. اکنون، پس از این گفتگوها، ارزیابی شما از اوضاع سیاسی کنونی برزیل چیست؟
درک دقیق آنچه اتفاق افتاد، معمولاً در گرماگرم جنبش دشوارتر است. شاید با گذشت زمان بهتر بتوانیم تشخیص دهیم که ماجرا چه بود. امّا آنچه روشن است اینکه عرصه سیاست کشور دستخوش اعتراضهای شدید خیابانی شد، آن هم به طوری که مدتها بود ندیده بودیم. اعتراضها در آغاز به افزایش قیمت بلیط اتوبوس بود، امّا خیلی سریع گسترش یافت و جنبههای بیشتری را در بر گرفت، از جمله خواست خدمات همگانی بهتر در عرصههای حملونقل شهری، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و غیره. مسائل دیگری از قبیل فساد نیز مورد توجه تظاهرکنندگان بود که شکلِ یک واکنش اعتراضی گسترده علیه احزاب، سیاستمداران، رسانهها و به طور کلی همه نهادهای مدنی را به خود گرفت. به این ترتیب بود که برزیل تجربه یک وضعیت سیاسی جدید را آغاز کرد، وضعیتی ناپایدار که برآمدِ آن نامعلوم بود. خوشبختانه به واسطه شکلهایی که بسیج و حرکت تودهها به خود گرفت، جهت و مسیری که تظاهرات در آن پیش رفت، اکنون زیر ذره بین و مورد بحث و برسی نقادانه قرار گرفته است.
در این روندِ تأمل بر تظاهرات و بررسی آنچه گذشت، ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که در ده سال گذشته، مردم دستاوردهای مثبتی داشتهاند، سطح آگاهی اجتماعی و سیاسی آنها افزایش یافته، و کشور در فضای دموکراسی تنفس کرده است. تظاهرات ماه ژوئن ثمره و میراثِ دهه گذشته است: مردمی که به پا میخیزند، و حاضرند که برای احقاق حق خود و برای برزیلی بهتر، مبارزه کنند. آنچه در خیابانها شاهد بودیم گویای آن است که وقتی دستاوردهایی به بار میآید، دیگر نمیتوان درجا زد و ایستاد، و انجام دگرگونی در کشور را باید شتاب داد.
برخی حتّی میگویند که در این ده سال، یعنی در دوره ریاست جمهوری لوییز اینیاتسیو لولا داسیلوا و اکنون در ریاست جمهوری دیلما روسِف، دولت سعی داشته است به نیازها و خواستهای پایگاه اجتماعیاش توجه و رسیدگی کند، چارهیی برای مسئله فقر بیابد، و نیازهای اساسی تهیدستترین اقشار جامعه را برآورده کند و جانی تازه به تحرّک اجتماعی این اقشار محروم بدهد. امّا در این میان هیچ تغییری به سود بهاصطلاح طبقه متوسط صورت نگرفته است. چنین برداشتی وجود داشت که این طبقات متوسط زیادهخواهاند. امّا همه اینها- با در نظر گرفتن عوامل گوناگون- نیاز به ارزیابی مجدد دارد. ما دقیقاً نمیدانیم که تظاهرات این روزها به کدام سو میرود و چه پیامدها و نتایجی خواهد داشت. برزیل شاید در آستانه مرحله تازهیی از دگرگونی سیاسی باشد که مضمون آن عمیق شدن و گستردهتر شدن دموکراسی موجود، و مشارکت بیشتر مردم در سرنوشت خود است. امّا اگر اجرای اصلاحات سیاسی، که یکی از خواستهای تودههایی بود که به خیابانها آمدند، به دست نیروهای محافظهکار و غیردموکراتیک بیفتد، امکان دارد که دچار وقفه و پَسرَوی جدّی شویم.
شما روز ۲۰ ژوئن (۳۰ خرداد ۹۲) اعلامیهیی صادر کردید و از فعالان حزب کمونیست خواستید که به خیابانها بروند. آیا حزب در آغاز این جنبش در رابطه با آن نگرانی هایی داشت؟
همانطور که گفتم، جرقه محرّک این جنبش مبارزه مردم برای کاهش قیمت بلیط اتوبوسهای شهری بود. پس از آن، شعلههای جنبش اعتراضی به سراسر کشور کشیده شد و انگیزهها و خواستهای بیشتری پیدا کرد، بهویژه پس از آنکه نیروهای نظامی در سائوپولو به مردم حمله و آنها را سرکوب کردند. این سرکوب واکنش گستردهیی به دنبال داشت، چون بسیار شدید و خشن بود. از آن زمان جنبش وارد مرحله دوّم شد، که تأکیدش بر ”حق اعتراض“ بود. و امروز [در ژوییه ۲۰۱۳- تیر ۱۳۹۲] این جنبش اعتراضی به یک جنبش مردمی با خواستها و پرچمهای بسیار گوناگون تبدیل شده است. حالا همه خواستهاشان را به خیابانها آوردهاند.
روشن است که در این جنبش گروه یا گروههای کوچکی نیز وارد شدهاند- برخی با دیدگاههای راست افراطی- که میخواهند از این کلاه نمدی برای خود بدوزند، یا به معترضان مبارز حمله کنند، یا حتی از وضعیت آشفته موجود سوءاستفاده کنند و دست به آشوب و غارتگری و دزدی بزنند. ما این نابهنجاریها را عوارض جانبی این جنبش اعتراضی میدانیم. اگر نیروی سازمانیافتهیی هم در پشت این خرابکاریهای باشد، ما هنوز از آن اطلاعی نداریم.
بهعلاوه، ما میدانیم که عدهیی هم هستند که خواهان بیثبات کردن دولتاند. نوک تیز پیکان حمله آنها پیش و بیش از همه متوجه شخص رئیسجمهور است و در پی آنند که وضعی به وجود آورند که کشور در نظر مردم خارج از کنترل و بلبشو بیاید. به قول معروف، میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند. این جهتگیری و موضعی است که بیشتر رسانههای بزرگ کشور در پیش گرفتهاند و گروههای مخالفِ دولت نیز با آنها همراه شدهاند چون میخواهند به مبارزه سیاسی علیه رئیسجمهور و تضعیف او دامن بزنند.
در عین حال، توجه به این نکته مهم است که برخی از مسائل مطرح شده توسط بخشهای میانی جامعه ممکن است شبیه گفتهها و مواضع گروههای مخالف به نظر آید، ولی باید توجه داشت که خواستهای این قشرهای میانی معقول و پذیرفتنی و برحق است. من در نشستی که با پرزیدنت دیلما و رهبران احزاب موتلف داشتم، سوالی را درباره این واقعیت مطرح کردم که در شهرها، به مرور زمان معضلها و دشواریهای زیادی پدید آمده است. شهرهای امروزی در یک بحران واقعی شهری دستوپا میزنند. مسئله فقط حملونقل شهری نیست، بلکه سطح و کیفیت زندگی- بهویژه در شهرهای بزرگ- بهشدت اُفت کرده است. با توجه به این مسائل، حالا آسانتر میتوان فهمید که چرا این تظاهرات آنقدر حساسیت طبقه متوسط را برانگیخت. این تظاهرات بهدرستی نمایشگر دشواریها و معضلهایی است که مردم در زندگی روزمرهشان در شهرها با آنها دست به گریبانند. اصل مسئله، وضعیت خدمات همگانی است که آن طور که باید و شاید نیازهای مردم را تأمین نمیکند. این خواستها اکنون در دستورکار جنبش قرار دارند و دولتهای فدرال و استانی و منطقهیی باید به آنها رسیدگی کنند. خیلی از این خواستها نیاز به توجه و رسیدگی فوری دارد، و به بسیاری از آنها هم در میانمدت رسیدگی خواهد شد، چون نیاز به کارِ بابرنامه و سازمانیافتهتری دارد.
با توجه به اینکه جنبش در چند ماه گذشته چندپاره شده و نشانههایی از سکون در آن دیده میشود، به نظر شما آیا هنوز توان پیشبُرد تغییرهای بیشتر در آینده را دارد؟
به نظر من این تلاش همگانی در چند جبهه در حال پیشرَوی است. آنچه میتواند مضمون و جهت حرکت آن را تعیین کند، مجموعه جنبش اجتماعی، و بهویژه جنبشهای اتحادیهیی و دانشجویی است که برنامه خاص خود را دارند و سالهاست که بر همان اساس عمل میکنند. اتحادیه سراسری دانشجویان (UNE) بر اساس کارپایهیی که تنظیم کرده بود- و بهویژه موضوع اختصاص ۱۰ درصد تولید ناخالص ملّی به آموزش- تظاهراتی را در برازیلیا (پایتخت کشور) برگزار کرد تا از این راه بتواند دستکم توجه بخشی از جوانانی را که در تظاهرات کنونی شرکت دارند، به این موضوع و به جنبش جوانان و دانشجویان جلب کند. جنبش اتحادیهیی نیز تظاهراتی را تحت عنوان ”روز ملی بسیج همگانی“ برای روز ۱۱ ژوییه (۲۰ تیر ۹۲) تدارک دیده است [این مصاحبه قبل از آن روز انجام شده است] که خواستهای مطرح شده در آن همگی بر اساس کارپایهیی است که رهبری آن تعیین کرده بود. منظورم این است که تلاش همگانی اکنون دارد وارد این مرحله میشود که در آن، جنبشهای اجتماعی بهتدریج جای خود را پیدا و نقش خود را بازی میکنند. همانطور که پرزیدنت دیلما در صحبتهایش در تلویزیون بهدرستی اشاره کرد، لازم است که ”از این نیروی مردمی به خیابان آمده، برای انجام تغییرهای بیشتری که به سود همه ملّت است، بهره گرفت.“
در آغاز تظاهرات خیابانی، برخی از نهادهای اجتماعی که سابقهیی طولانی در مبارزه دارند نتوانستند ارتباط خوبی با تظاهرات اعتراضی برقرار کنند و حتّی در مواردی دیده شد که مورد هجوم و آزار هم قرار گرفتند. نظرتان در این مورد چیست؟
این جنبشهای تودهیی عظیم در وهله اوّل جنبشهایی خودجوشاند. امّا با گذشت زمان برنامه و کارپایه مشخصی پیدا میکنند و پیرامون موضوعهای مشخصتری عمل میکنند. از دید من، در نهایت جنبشهایی که سمتگیری و تشکّل سیاسی قدرتمندتر و بزرگتری دارند، دست بالا را در جنبش خواهند یافت و موفقتر خواهند بود. حزب ما از زمانی که اعتراضها آغاز شد تا کنون مشغول سازماندهی سریع نیروهای خود، و بسیج اتحادیهها و دیگر جنبشهای اجتماعی بوده است. یکی از هدفها این بوده است که این گردانهای جنبش نهتنها طبق کارپایههای خودشان عمل کنند، بلکه بر پایه شعارهایی که بخشی از مبارزه ما بوده است و اکنون در جریان تظاهرات ترقیخواهانه روزآمد شده است، هدفها و برنامههای مشترکی را در پیش بگیرند.
بیتردید یکی از نتایج مثبت این تظاهرات، خواستِ انجام اصلاحات سیاسی بوده که اکنون در دستورکار قرار گرفته است. این خواست و برنامهیی است که حزب کمونیست برزیل مدت مدیدی در پی تحقق آن بوده است، امّا در کنگره (مجلس قانونگذاری) مورد توجه قرار نگرفت. فکر میکنید اعتراضهای خیابانی نیروی پیشبرندهیی برای انجام قطعی این اصلاحات سیاسی خواهد بود؟
ارزیابی ما این است که یکی از مهمترین جنبههای رخدادهای اخیر این بود که بهروشنی نشان داد که آنچه ما در برنامه حزب در پی تحقق آن هستیم، یعنی ضرورت حرکت در جهت اصلاحات ساختاری، خواست مشخص همه مردم است. یکی از این اصلاحات ساختاری دقیقاً همان اصلاحات شهری و بهویژه مسئله حملونقل شهری است که آغازگر تظاهرات بود. سوایِ این، مسئله اصلاحات سیاسی است که یکی دیگر از خواستهای جدّی جنبش کنونی است.
در برنامه حزب ما، در میان اصلاحات ساختاری لازم، از دموکراتیک کردن رسانهها و بهروز کردن اصلاحات ارضی و مالیاتی نیز منظور شده است که برای کاهش نابرابری امری حیاتی است. این رشته اصلاحات که به نظر دور از دسترس میآمد، اکنون در پرتو تظاهرات اخیر حمایت تودهیی یافته است. این روزها، و به ابتکار خود دولت، ”اصلاحات سیاسی“ به یک کلیدواژه و شعار رایج تبدیل شده است. نباید این فرصت را برای اصلاح ساختار سیاسی و روند برگزاری انتخابات به شیوهیی بهتر و دموکراتیکتر از دست بدهیم. این موضوع اکنون مورد بحث و گفتگو است، جامعه هم اصلاحات سیاسی را ضروری میداند، و به اعتقاد ما نیز بحث و تصمیمگیری در مورد این موضوع لازم و سودمند است. در همین ارتباط، ما معتقدیم که برگزاری همهپرسی، که رئیسجمهور پیشنهاد داده است، راه خوبی برای تعیین مهمترین هدفهای مرحلهیی اصلاحات است. کنگره ملّی (مجلس) نیز تحت فشار است که به این امر گردن بگذارد. همهپرسی، پس از آنکه چندین بار در کنگره با مانع برخورد کرد، اکنون فضای سیاسی کشور را اِشغال کرده است و به مسئلهیی گرِهی در میان مخالفان و رسانهها تبدیل شده است. برخیها علیه برگزاری همهپرسی موضع گرفتند و در مقابل این پیشنهاد را مطرح کردند که رأیدهندگان فقط در موافقت یا مخالفت با اصلاحاتی که کنگره تصویب میکند رأی دهند. استدلال آنها این است که مردم نمیتوانند از پیش در مورد این موضوع پیچیده نظر بدهند. بهعلاوه، آنها سعی دارند این نظر را جا بیندازند و پیش ببرند که همهپرسیِ مستقیم راه گریزی است که رئیسجمهور برای ”حاشیه رفتن“ از این بحران پیدا کرده است. فشاری که برای جلوگیری از عملی شدن همهپرسی وارد میشود، خیلی زیاد است و حتّی به خود نهادهای دولتی هم رسیده است. رسانههای بزرگ کشور و مخالفان دارند از فرصت سوءاستفاده میکنند و سعی دارند رهبری سیاسی رئیسجمهور را ضعیف نشان دهند و موجی از بیاعتمادی و بیباوری به توانایی او در رهبری کشور به راه اندازند.
حزب کمونیست برزیل همچنان از همهپرسی حمایت میکند. این موضع ما در نشستهای کمیته ملّی سیاستگذاری حزب، در دیدارها و تبادل نظرهای ما با رهبران احزاب و رهبران کنگره ملّی (مجلس) تنظیم و تصویب شده است، و در نشست اخیر کمیته مرکزی نیز مورد تأیید قرار گرفت.
آیا حزب کمونیست برزیل مشخص کرده است که در این همهپرسی از کدام گزینه حمایت خواهد کرد؟
ما چهار حزب چپگرایی که ستونهای اصلی دولت را تشکیل میدهیم (حزب کمونیست، حزب کارگران، حزب سوسیالیست، و حزب دموکراتیک کار) دیدارهایی با یکدیگر داشتیم و بر اساس توافق مشترکی که صورت گرفت، مواردی را که باید در اصلاحات سیاسی راهنمای عمل قرار بگیرد، مشخص کردیم. درباره تجدید فعالیت کارگروه مشورتی این احزاب- به نام ”همایش دفاع از دموکراسی و همهپرسی“- نیز بحث کردیم. بهعلاوه، تصمیم گرفتیم که مشاوره در قالب ”همایش“ را به دیگر احزاب شرکت کننده در ائتلاف دولتی حاکم نیز گسترش دهیم، و از نمایندگان اتحادیههای کارگری، جنبشهای اجتماعی و نهادهای اجتماعی مدنی نیز برای مشورت در این چارچوب دعوت کنیم، تا از این طریق بتوانیم اقدامهای مشترکی در حوزه کارپایههای سیاسی و بسیج تودهیی انجام دهیم.
به نظر ما همهپرسی باید به طور اخص بر دو مسئله اساسی در مورد اصلاحات سیاسی تمرکز کند: یکی نظام انتخاباتی و دیگر مسائل مالی کارزارهای انتخاباتی. در این زمینه، ما خواهان آنیم که کارزارهای انتخاباتی فقط و منحصراً از بودجههای همگانی [نه خصوصی] استفاده کنند، و انتخابات به صورت ”تناسبی“ باشد و احزاب فهرستهایی از نامزدهای خود را ارائه دهند. دو روز پس از دیداری که ما چهار حزب داشتیم، حزب سوسیالیست راه خود را جدا کرد و پیشنهادهای خودش را مطرح کرد، امّا سه حزب دیگر همچنان با یکدیگر همکاری و مشورت میکنند و برای انجام اصلاحات سیاسی و برگزاری همهپرسی تلاش میکنند.
آیا حزب کمونیست با چهار رهنمودی که رئیسجمهور دیلما در چارچوب ”پیمان“ مشترک گنجاند، موافق است؟
بله، ما داریم درباره آنها گفتگو میکنیم. تردیدی نیست که موضوع مسائل شهری- و بهویژه مسئله حملونقل شهری- که او آن را موضوعی عمده قلمداد میکند، مسئلهیی است که ما باید به آن توجه کنیم. از این گذشته، او مسئله بهداشت و درمان، و آموزش و پرورش را نیز مطرح کرده است. روشن است در این عرصهها مسائلی جدّی وجود دارد که باید به آنها توجه و رسیدگی شود. اکنون تلاشهایی دارد صورت میگیرد تا خدمات بهداشتی و درمانی به عنوان یک ثروت و امتیاز عمومی همه مردم تلقی شود. دسترسی به بهداشت و درمان را نمیتوان فقط محدود به عدهیی معدود کرد. در مورد آموزش و پرورش هم همینطور است. همه اینها در زمینه و چارچوب اصلاحات ساختاری صورت میگیرد. بنابراین ما از همه آنها پشتیبانی میکنیم.
گفتید که خیلی زود است که بتوان ارزیابی قطعی و قاطعی از وضعیت سیاسی جاری کشور ارائه داد، امّا در برداشت اوّلیه، فکر میکنید امکان دارد که دولت پرزیدنت دیلما قویتر از قبل، از این جنبش بیرون بیاید؟ نظرسنجیهای مقدماتی نشان میدهد که محبوبیت او کاهش یافته است.
ارزیابی ما این است که رئیسجمهور بهموقع واکنش نشان داد و خیلی شفاف و روشن تلاش کرد تا روند سیاسی را مدیریت کند. برای مثال، در زمینه اصلاحات سیاسی، رهنمود او این بود که به حرف مردم گوش داده شود و با آنها صحبت شود. به این ترتیب او از همان اوّلِ کار، موضوع را به خیابانها آورد. این ابتکار مهمی بود. او طرحهای زیاد دیگری نیز داشت، مثلاً یک بودجه کلان ۵۰ میلیارد رِئالی به حملونقل شهری اختصاص داد. در ارتباط با آموزش و پرورش، ما مسئله حقالامتیاز را داریم که او به آن توجه داشته است و اکنون کنگره (مجلس) نیز بحث درباره آن را آغاز کرده است [اشاره است به استفاده از میلیاردها دلار حقالامتیاز بهرهبرداری از نفت در آموزش و بهداشت و درمان]. همه اینها گامهایی است که نشان از ارتباط زنده دولت با واقعیت جدیدی دارد که کشور با آن روبروست.
امّا نباید این عامل را از نظر دور داشت که روند فرگشت و تحوّلِ تغییرها در برزیل، برآمدِ تضادهایی است که در دو قطب عمده آن قرار دارند، یعنی در یک سو نیروهای محافظهکار و راستگرا که خواستار تأمین و حفظ نظام و معیارهای موجود خودشاناند، و در سوی دیگر نیروهای دموکرات، میهندوست و مردمی که برای ایجاد تغییر پیکار میکنند. مبارزه سیاسیای که در مسیر تدارک برای انتخابات سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳) آغاز و تشدید شده بود، اکنون با رخدادهای جدیدی که از اوایل ماه ژوئن (خرداد ماه ۹۲) پیش آمد، عمق و وسعت بیشتری پیدا کرده است. دشواریهای موجود در عرصه اقتصادی، که بحران بزرگ سرمایهداری اخیر آن را وخیمتر کرده است، بر اثر فعالیتهای مخالفان دولت دیلما شدیدتر هم شده است. این مخالفان در تلاشاند که مبارزه سیاسی علیه رئیسجمهور را تشدید کنند تا از این طریق اعتبار او را زیر علامت سوال ببرند. با آمارها و دادههای اقتصادی- که البته بعضیشان منفیاند، ولی نه همهشان- بازی میکنند و آنها را وارونه و بدتر از آنچه است جلوه میدهند، تا سناریوی یک بحران دائمی را به پیش برند. این تلاشِ جناحهایی از حزب کارگران و دیگر احزاب شرکت کننده در ائتلاف دولتی که میخواهند فراخوان ”دوباره لولا“ را مطرح کنند، در این مقطع زمانی خطای فاحشی خواهد بود، چون به طور ضمنی به مفهوم ضعیف بودن رهبری سیاسی پرزیدنت است، و برعکسِ آنچه مطرح کنندگانِ این فراخوان فکر میکنند، به سود نقشههای مخالفان خواهد بود.
نیروهای مخالفِ دولت خودشان متوجهاند که علّت اساسی جنبش اخیر را نمیدانند. خود آنها هم تا حدّی منافع مشترک با جنبش دارند، امّا میخواهند از این فرصت استفاده کنند و اعتراضها را به سوی ریاست جمهوری متوجه کنند تا او را وادارند که در مقابل جنبش تودهیی موضع بگیرد. امّا رئیسجمهور- که در رهبری و موضع سیاسیاش هوشیار و مبتکر بوده است- تماس و تعامل با جنبشهای اجتماعی را آغاز کرد. او همچنین با احزاب و با رهبران مجلس قانونگذاری و قوه مقننه نیز تماس گرفت و دیدار و گفتگو کرد، و با همه وزیرانش مشورت کرد. رئیسجمهور در دیداری که با احزاب شرکت کننده در ائتلاف دولتی داشت ارزیابی مختصر و مفیدی از این جنبش سیاسی ارائه دارد و با اشتیاق پیشنهاد کرد که از این انرژی باید به سود پیشبُردِ یک روند سازنده بهره گرفت. تظاهرات برای او مهم است؛ وسیلهیی است که مردم از آن برای بیان خواستهای خود استفاده میکنند. او برگزاری تظاهرات را نشانه وجود دموکراسی کامل در کشور میداند. دولت به حرفهای مردمی که به خیابانها آمدهاند گوش میدهد و مسلماً برای گرفتن این موضع دموکراتیک و پذیرنده، محبوبیت بیشتری پیدا خواهد کرد.
نقش ویژه رسانهها را در این اوضاع چیست؟
ما سادهانگار نیستیم. رسانههای عمده و حزبهای مخالفِ دولت در این میان به دنبال وسیلهیی هستند تا جهتِ اعتراضها را علیه پرزیدنت دیلما بچرخانند. این رسانهها در بازتاب دادن تظاهرات، نخست دنبالِ این بودند که جنبش را غیرقانونی و بیاعتبار معرفی کنند، امّا وقتی متوجه شدند که میتوانند بر طبقه متوسطی که به خیابانها آمده بود تأثیر بگذارند، موضعشان را تغییر دادند و مردم را به برگزاری تظاهرات اعتراضی فراخواندند و زمان و محل تجمعهای اعتراضی را منتشر کردند. خبرنگاران ضمن آنکه بر گستردگی حرکت تودهیی تأکید داشتند، امّا بیشترِ تمرکزشان بر اقدامهای خرابکارانهیی بود که اینجا و آنجا دیده میشد. هدفِ این پوششِ خبریِ جهتدار و مغرضانه این بود که یک احساس ناامنی به وجود بیاورد و نشان دهد که نظم و کنترلی در میان جمعیت وجود ندارد. همین رسانهها از قبل هم مشغول ارائه تصویری منفی در عرصههای سیاسی و ورزشی، تحریف اطلاعات یا ارائه اطلاعات ساختگی، و هیاهو و جنجال به راه انداختن درباره سانحههای مرگبار در جریان ساختمان استادیومهای ورزشی برای جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ و جام کنفدراسیون بودهاند. و حالا که تظاهرات خیابانی به راه افتاده است، آنها موضع دهشتناک خود را شدیدتر کردهاند.
دولت از هر طریقِ ممکن از مطرح شدن موضوع ”دموکراتیک کردن رسانهها“ جلوگیری کرده است. فقط احزاب چپ این موضوع را پیگیری کردهاند، ولی دولت از حمایت از آن خودداری میکند، چون خود را مورد تهدید رسانههای قدرتمندتر میبیند. با توجه به فضای تازهیی که در پی جنبش مردمی کنونی به وجود آمده است، آیا الآن موقع مناسبی برای مطرح کردن دوباره ”دموکراتیک کردن رسانهها“ نیست؟
ما وقتی از گفتگو با دولت درباره اصلاحات ضروری صحبت میکنیم، اصلاحات در ارتباطات نیز مورد نظرمان است. این موضوع یکی از رهنمودهایی بود که در دیدار چهار حزب پیشنهاد شده بود، و یکی از سرفصلهایی در دستورکار ماست که برای تحقق آن باید موقعیت دولت را تقویت کرد، چون در حقیقت مقاومت زیادی در برابر آن وجود دارد. توجه داشته باشید که در تظاهرات، مردم به سینه بیشتر گروههای ارتباطی و رسانهیی دست رد زدند. همین نشان میدهد که این جنبش چندان با نقشی که رسانهها در برزیل امروز بازی میکنند موافق نیست. موضوع دموکراتیک کردن رسانهها در دستورکار تظاهرات مردمی نیز است.
به اعتقاد من اگر کار خوب پیش برود، ما میتوانیم راهی برای به بحث گذاشتن موضوع و یافتن راههایی برای تحقق آن پیدا کنیم، همانطور که هماکنون در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین در جریان است. بهویژه الآن که ما از دیدگاههای متفاوت و گاه متضاد داریم درباره اصلاحات سیاسی بحث و گفتگو میکنیم، موقع خوبی برای مطرح کردن این موضوع است. اگر این بحث در شرایطی صورت بگیرد که رسانهها دستِ بالا را دارند و حرف اوّل را میزنند، و جوّ مناسبی برای گفتگو وجود ندارد، پیشبُرد این امر بسیار دشوار خواهد بود.
چالشهای مبرم و فوری پیشِ رویِ نیروهای ترقیخواه در این مقطع سیاسی جدید در کشور کدامند؟
ما در نشست اخیر کمیته مرکزی حزب کمونیست برزیل قطعنامهیی را تصویب کردیم که فعالان حزبی را فرامیخواند که به خیابانها بروند و به مردم بپیوندند و انرژی تظاهرات را در راستای انجام تغییرهای ضروری در کشور جهت بدهند. آنچه را قبلاً گفتم تکرار میکنم: پیشرفت باید از راه انجام اصلاحات ساختاری صورت بگیرد. پیشنهاد ”طرح توسعه ملی نوین“ از راه اجرای اصلاحات ساختاری دموکراتیک که پیش از این دور از دسترس و ”نشدنی“ به نظر میآمد، در شرایط کنونی خواستی ”مطلوب“ شده و در دستور کار روز قرار گرفته است. این پیکارِ ماست، و ما آن را در مرکز فعالیتهای خود قرار دادهایم.
من معتقدم که با توجه به وضعیت سیاسی کنونی، موضعگیری حزب منسجم و منظم بوده است: علاوه بر حمایت از اقدامهای دولت، ما تلاش داریم نیروهای سیاسی و اجتماعی پیشرو را گرد هم آوریم تا همراه با هم بتوانیم در روند رخدادها تأثیر بگذاریم، جنبش را به سوی تغییرهای دموکراتیک و مترقیتری هدایت کنیم، نیروهای محافظهکار و راستگرایی را که در صدد ایجاد بحران و تضعیف موقعیت و مقام ریاستجمهوریاند افشا کنیم، و راه را برای بازگشت نیروهای مترقی و دموکراتیک به مرکز قدرت سیاسی باز کنیم. نباید از درک واقعی اوضاع سیاسی این لحظه غافل شویم: وضعیت تازهیی که پیش آمده است، میتواند رخدادهای سیاسی را به بیراهه بکشاند. باید مرزبندیها را روشن و مشخص کرد. بنابراین لازم است که دولت و رهبری پرزیدنت دیلما را تقویت کنیم. رئیسجمهور ممکن است با وضعیتی روبرو شود که مجبور باشد ترکیب دولت و ائتلافش در کنگره (مجلس) را تغییر دهد.
|