روزنامه قانون، یادداشت "یک معلم" را منتشر نکرد! - علی پورسلیمان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۷ فروردين ۱٣۹٣ -
۱۶ آوريل ۲۰۱۴
پس از کاریکاتور روزنامه قانون و نیز یادداشتی که در این روزنامه در تاریخ بیست و یکم فروردین ماه سال جاری و در صفحه اول آن به رشته تحریر در آمد ، تصمیم گرفتم تا به عنوان " یک معلم " یادداشتی را به این روزنامه ارسال کنم .
برخی از دوستان و همکاران گفتند که به احتمال زیاد ، روزنامه قانون ، یادداشت شما را منتشر نمی کند ؛ اما از آن جا که بنده و سایر همکاران من در سخن معلم قبلا با این روزنامه همکاری داشته ایم ، باوریم بر این بود که بر خلاف نظر این دوستان ، روزنامه قانون در راستای آزادی بیان و نیز عمل به وظایف حرفه ای خود رفتار خواهد کرد .
پس از دو روز مکث ، مسئولان این روزنامه اعلام کردند که یادداشت مرا منتشر نمی کنند و البته علت آن را هم نگفتند !
به این ترتیب ، پیش بینی دوستان ، درست از آب درآمد !
حال پرسش این است که کارکرد یک روزنامه چیست ؟
وظیفه یک روزنامه نگار و یا کارتونیست چه می تواند باشد ؟
به نظر می رسد که وظیفه یک روزنامه ، حداقل آگاه سازی جامعه ، تعامل با افکار عمومی و نیز بالا بردن ضریب انتقاد پذیری در میان شهروندان آن است .
در این یادداشت ، وارد مباحث محتوایی در مورد کاریکاتور این روزنامه نمی شوم ، چرا که قبلا در یادداشتی در مورد آن سخن گفته ام .
اما پرسش اساسی این است که عملکرد مسئولان روزنامه قانون حداقل در مورد عدم انتشار یادداشت یک معلم تا چه حد می تواند منطقی و مبتنی بر معیارهای حرفه روزنامه نگاری و حداقل های آزادی بیان باشد ؟
آیا زمانی که یادداشت یک شهروند به عنوان " معترض یک کنش " مجال انتشار نمی یابد ، چه راهکاری غیر از مراجعه به نهادهای قانونی می تواند مد نظر قرار گیرد ؟
مسئولان این روزنامه ، از چه چیزی ترس و یا واهمه دارند ؟
این در حالی است ، مهم ترین چیزی که می تواند موجودیت و یا مقبولیت یک روزنامه مستقل و منتقد را دچار چالش کند ، جانبدارانه عمل کردن و سانسور افکار است .
... به نظر می رسد که تراژدی روشنفکری در ایران، داستان دامنه داری است ...
روشنفکری در جامعه ما مرزش را با استبداد فردی مشخص نکرده است . روشنفکران ما به همان اندازه که نسبت به رفتار و کنش دیگران حساس هستند و انتقاد می کنند ، در مورد خودشان چنین حساسیتی را ندارند و حتی در پی توجیه و فرافکنی نیز بر می آیند !
بیشتر روشنفکران جامعه ما ، به آن چه می گویند غالبا عمل نمی کنند و همین دوگانگی در گفتار و کردار ، همواره موجب کاهش نفوذ آنان در لایه های جامعه و ادامه این دور باطل شده است .
روشنفکری در جامعه نسبت چندانی با " فرهنگ عذر خواهی " ندارد . خودخواهی ، شیفتگی و دگماتیسم فکری ، اجازه خود انتقادی را به آنان نمی دهد .آیا یک روزنامه نگار و یا کارتونیست نمی تواند دچار استبداد و یا انسداد فکری شود ؟
آیا روزنامه نگاران اشتباه نمی کنند ؟
آیا دیگران باید حرف آنان را بدون چون و چرا بپذیرند چون همواره " مظلوم " واقع شده اند ؟
آیا روزنامه نگاران نمی توانند در خدمت اصحاب قدرت در آیند و یا مدیحه سرای منابع قدرت شوند ...
سخنی با جامعه فرهنگیان
نگارنده در یادداشت های متعدد و نیز گفت و گو با مسئولان وزارت آموزش و پرورش بارها این نکته را متذکر شده است که ستاد وزارت آموزش و پرورش متناسب با آهنگ تغییرات جامعه و حتی دولت تدبیر و امید نیست .
بارها گفته شده است که آموزش و پرورش به منزله ارگانیسمی است که مغز آن دچار سکته شده است و سایر اعضا به حداقل وظایف خود عمل می کنند .
یکی از دلایل مهم شکاف صف و ستاد و نیز بی اعتمادی فرهنگیان به اقدامات مسئولان آن حتی در صورت درست و یا منطقی بودن آن ، همین تاخر و ذهنیت است ، این که ستاد وزارت آموزش و پرورش از حال و روز معلمان بی خبر است و به مطالبات آنان وقعی نمی نهد ...
البته این مساله ریشه تاریخی دارد و محدود به دوران کنونی نیست و به نظر می رسد وزارت آموزش و پرورش قبل از تغییرات ساختاری و... اول باید تکلیف خود را با " اتاق فکر " خود مشخص کند .
اما این وضعیت ، باعث سلب مسئولیت از معلمان به عنوان " معترضان وضعیت موجود " نمی شود .
در ۲۵ سالی که در آموزش و پرورش خدمت کرده ام ، در اکثر جلسات شوراهای معلمان جز " سکوت " ، " بی تفاوتی " و حتی " ستایش وضعیت موجود" چیز دیگری ندیده ام !
جالب آن که برخی حتی این سکوت و یا بی تفاوتی را نوعی از اعتراض به وضعیت موجود تلقی کرده و می کنند !
همواره حرکت معلمان در چند دهه اخیر ناظر بر دو طیف " سکوت – شورش " بوده است .
بسیاری از معلمان ما با نوشتن بیگانه هستند ، مطالعه نمی کنند ، فرهنگ شفاهی آنان بر فرهنگ نوشتاری می چربد و... و دیواری کوتاه تر از " گفتمان معیشت محور " برای توجیه این وضعیت یافت نمی شود !
معلمی که معترض است باید بنویسد ، چون جنس فعالیتش غیر از این نیست ...
وای به حال معلمانی که کنار گود نشسته و منتظرند تا یک کاریکاتوریست که حتی الفبای تعلیم و تربیت را نیز نمی داند بخواهد با یک کاریکاتور که محتوای آن مبتذل ، کلیشه ای و فاقد هر گونه جنبه های خلاقانه و راهبردی است ؛ پیام آنان را به جامعه و مسئولان برساند !
معلمان نمی توانند و نباید مسئولیت خود را به گردن دیگران بیندازند اگر فکر می کنند که جزء گروه های مرجع جامعه هستند و ابزار آن ها " سخن و نوشتن " است ...
علی پورسلیمان
مدیر سایت سخن معلم
|