یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

رازهای دگر نیز از پرده برون افتد
اعلامیه فدائیان اکثریت درمورد «افشای برخی واقعیات مربوط به جنگ ایران و عراق»



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۱ مهر ۱٣٨۵ -  ٣ اکتبر ۲۰۰۶


٢۶ سال پس از آغاز جنگ ایران و عراق و بیش از ١٨ سال پس از پایان آن، برخی از واقعیات مربوط به این جنگ خانمان‌سوز و ویرانگر که صدها هزار تن از مردم دو کشور قربانی آن شدند، در سطح گسترده افشا شده است. در یک مشاجره رسانه‌ای بین اکبر هاشمی رفسنجانی که سال‌ها به نمایندگی از سوی خمینی فرماندهی جنگ را بر عهده داشت و محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران هنگام پایان جنگ، نامه‌ای که قبلاً با انعکاس محدودتر در کتاب خاطرات آیت‌الله منتظری درج گردیده بود، توسط دفتر رفسنجانی مجدداً انتشار یافته است که در آن روح‌الله خمینی به مسئولان حکومت تصمیم پایان جنگ را ابلاغ می‌کند. این نامه مورخ شنبه ٢۵ تیر ١٣۶۷ است، یعنی حدود یک سال پس از صدور قطعنامه ۵۹٨ شورای امنیت مبنی بر ضرورت برقراری آتش‌بس بین ایران و عراق، و بیش از ۶ سال پس از فتح خرمشهر. در پی این نامه خمینی بود که جمهوری اسلامی ایران همان قطعنامه‌ای را که یک سال تمام آن را رد کرده بود، پذیرفت. قطعنامه ۵۹٨، شرایطی را تثبیت کرد که با بیرون رانده شدن نیروهای عراقی از خرمشهر ایجاد شده بود. به عبارت دیگر، مسئولان جمهوری اسلامی که بسیاری از آنها هنوز در این نظام مسئولیت‌های مهم بر عهده دارند، متجاوز از شش سال تمام جنگ را ادامه دادند تا به شرایطی برسند که بدون افزودن صدها هزار کشته، صدها هزار مجروح، ده‌ها هزار خانه ویران شده و هزاران میلیارد ریال خسارت، قابل دسترس بود. در تیرماه ١٣۶١، رژیم عراق پس از آنکه در تجاوز به میهن ما شکست خورد و نیروهایش از خرمشهر بیرون رانده شدند، تحت فشار جامعه بین‌المللی حاضر به پذیرش صلح بر پایه قرارداد ١۹۷۵ ایران و عراق شده بود. از تیرماه ١٣۶١ تا تیرماه ١٣۶۷، این جمهوری اسلامی بود که بر ادامه جنگ پافشاری می‌کرد و گاه از آزادی کربلا و گاه از رسیدن به قدس از طریق عراق دم می‌زد. اگر مسئولیت آغاز یکی از بزرگترین فجایع تاریخ ایران بر عهده رژیم جنایتکار صدام حسین بود، مسئولیت اصلی تداوم این فاجعه به مدت شش سال متوجه سران وقت جمهوری اسلامی ایران است.
اکنون یکی از آن سران، با انگیزه کسب فرادستی در جنگ قدرت و اثبات صحت مشی هم‌نظران خود در مقایسه با نظامیان   برای غلبه بر بحران‌های حاکمیت،   رازی را بیش از پیش برملا کرده است که بیش از هجده سال میان مسئولان آن فاجعه در کوشش برای پوشاندن آن توافق وجود داشت. راز اصلی   در نامه خمینی، این است که چه سیاست خانمان‌براندازی بر مراکز تصمیم‌گیری سیاسی و نظامی در مورد جنگ حاکم بود. یک نمونه از این مشی، در نامه خمینی آمده است و آن، نحوه نگرش فرماندهی وقت سپاه به جنگ است. به نوشته خمینی، این فرماندهی در نامه‌ای به امضای محسن رضایی، خاطرنشان کرده بود «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم» و ‌افزوده بود «بعد از پایان سال ۷١ اگر ما دارای ٣۵٠ تیپ پیاده و ٢۵٠٠ تانک و ٣٠٠٠ توپ و ٣٠٠ هواپیمای جنگی و ٣٠٠ هلیکوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزر و اتم که از ضرورت‌‏های جنگ در آن موقع است - داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم». خمینی اصرار محسن رضایی بر ادامه جنگ در چنین شرایطی را «شعاری بیش» نمی‌داند.
هر چند هم خمینی در نامه آن روز خود و هم رفسنجانی با برملاکردن دوباره این نامه، چنین وانمود کرده‌اند که تنها مهره‌های درجه‌دومی چون محسن رضایی بیمارگونه به ادامه جنگ می‌اندیشیده‌اند، همه می‌دانند در وهله اول خمینی و نزدیکترین مشاوران او، از جمله علی خامنه‌ای رئیس جمهور وقت و هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ، مسئولیت شش سال فاجعه ادامه جنگ را بر عهده داشتند. خمینی، خامنه‌ای و رفسنجانی بودند که پس از خرداد و تیرماه سال ١٣۶١ همراه با سایر رهبران وقت تصمیم به تداوم جنگ، تداوم آنچه خمینی «موهبت الهی» می‌دانست، گرفتند. سران وقت حکومت بودند که علیرغم خواست اکثریت مردم ایران، از فرصت پیش‌آمده پس از فتح خرمشهر استفاده نکردند، فرصتی که دریافتن آن به معنای احتراز از شش سال جنگ ویرانگر و نیز امکان واقعی بهره‌مند شدن از کمک‌های بین‌المللی برای بازسازی بود. فرصتی که نیروهای سیاسی مسئول و دلسوز، از جمله سازمان ما، خواهان استفاده از آن شدند و پاسخ خود را از حکومت اندکی بعد با موج دستگیری و شکنجه و اعدام گرفتند. رفسنجانی اکنون ٢٣ سال پس از آنکه ده‌ها تن از رهبران، کادرها و اعضای سازمان ما و حزب توده ایران بازداشت شدند و رهبران حزب توده ایران تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفتند تا «اعتراف» کنند قصد کودتا داشته‌اند، طی مصاحبه با روزنامه همشهری گفته است «اگر آن کار (سرکوب حزب توده ایران) را نمی‌کردیم بهتر بود» و افزوده است: «من برای این حرف که آنها به فکر کودتا بوده‌اند دلیلی پیدا نکردم». اعتراف رفسنجانی که تنها به گوشه‌ای از سرکوب جنایتکارانه نیروهای سیاسی ایران در دهه ١٣۶٠ اشاره کرده است، بسیار دیر و هجده سال پس از روزهایی صورت گرفته است که به دستور خمینی، هزاران زندانی سیاسی، از جمله کسانی که اینک دروغ بودن اتهامات حکومت علیه آنان مسجل شده است، به چوبه دار سپرده شدند. آن زندانیان و از جمله ده‌ها تن از اعضای سازمان ما گناهی جز این نداشتند که مانند خمینی، خامنه ای و رفسنجانی نمی‌اندیشیدند، مخالف جنگ‌طلبی حکومت بودند و آنچه خمینی در تیر ١٣۶۷ بدان اعتراف کرد، یعنی نافرجامی جنگ را به مردم و حکومت گوشزد کرده بودند.ما بعد از آزادی خرمشهر و خروج نیروهای عراقی از بخش اعظم مناطق اشغال‌شده‌ی کشورمان با تداوم جنگ مخالف بودیم، پیوسته نسبت به پی‌آمدهای فاجعه بار آن علیه مردم ایران و امکانات مادی و معنوی کشور هشدار دادیم و صراحتاً از ضرورت برقراری آتش‌بس و آغاز گفتگوی صلح بین ایران و عراق پشتیبانی   کردیم. سیاست مسئولانه‌ای   که حکومت با   سرکوب خشن سازمان ما به آن پاسخ داد
  همان‌گونه که جنایت هولناک قتل عام زندانیان سیاسی در سال ١٣۶۷   در پرده نماند و اسرار دستورهای مستقیم خمینی برای انجام این جنایت فاش شد، و همان گونه که اکنون مردم می‌دانند فاجعه جنگ ایران و عراق بر اثر کدام سیاست‌ها و به مسئولیت چه کسانی شش سال بیهوده ادامه یافت، دیگر رازهای قدرتمندان حاکم بر ایران نیز از پرده بیرون خواهد افتاد. یکی از این رازهای دیگر، در همان نامه تیر ۶۷ خمینی برملا شده است، و آن آزمندی اتمی جمهوری اسلامی است که فرمانده سپاه در سال ١٣۶۷ آن را ضرورتی نظامی می‌دانسته است. دستپاچگی شدید حکومت که باعث شد این اشاره ساعتی پس از انتشار نامه خمینی از متن آن حذف شود، بیانگر هراس جمهوری اسلامی از افشای رازهایی است که تنها به تاریخ این نظام مربوط نمی‌شود، بلکه اساس سیاست‌های کنونی حکومت را نیز زیر سوال می‌برد. اکنون مردم می‌دانند جمهوری اسلامی با برنامه هسته‌ای خود   بحران خطرناک کنونی را به کشور ما تحمیل کرده   و این ادعا را   که برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی اهداف صرفاً مسالمت‌آمیز دارد، کسی باور نمی‌کند.   اگر سران حکومت هر چه زودتر از راه هسته‌ای خطرناکی که دو دهه رفته‌اند بازنگردند و اعتماد به حق خدشه‌دار شده جامعه جهانی را بازسازی نکنند، ممکن است عواقبی هولناک در حد فاجعه جنگ هشت‌ساله در انتظار کشور ما باشد. مردم ایران و افکار عمومی ایران حق دارند از حکومت مصرانه بخواهند که فاجعه‌ی جنگ   را تکرار نکند و   به ماجراجویی هسته‌ای خود فوراًً پایان دهد و پیشنهاد مصالحه را بپذیرد. چنین فرصتی برای راه حلی مسالمت‌آمیز و متضمن منافع ملی ایران، شاید دیگر هرگز تکرار نشود.
 
هیأت سیاسی – اجرایی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
١ ۱ مهر ١٣٨۵
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست