یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گل مریم و چند سروده ی دیگر


اکبر ایل بیگی


• این دست من است، روی سینه ی مریم، گل عریانم
چشم بسته ام و مست صدای گرم عشق را می شنوم
خشنودم با عطر برگ او، با بوی آشنای آشیانه ام. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣۱ فروردين ۱٣۹٣ -  ۲۰ آوريل ۲۰۱۴


 

این دست من است، روی سینه ی مریم، گل عریانم
چشم بسته ام و مست صدای گرم عشق را می شنوم
خشنودم با عطر برگ او، با بوی آشنای آشیانه ام.

بیدار که می شوم، مریم شکفته است، و می گوید
از خواب دست هایی که گم شدند، در راه سینه ها.



نشانی از عشق


آفتاب است، به دریا می رسیم، نشانی از عشق
در ما پیدا گشته است، نشانی که من سالهاست
به جستجوی آن در هزار واژه، شعر آواره ام.

عریان که می شویم، حس می کنیم، آنچه دریا
که به تماشای ما ایستاده است، حس می کند.


آواز کاسه ها


بهار آمده است، با دو کاسه آواز
یادگار دو کوزه ی پریده از شانه
یکی در جایی، یکی در ناجایی.

کوزه ها پرنده نبودند، اما پریدند
و کاسه ها را از آواز پر کردند.


................
اکبر ایل بیگی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست