در انتظار پیکی که نمی آید
جهانگیر صداقت فر
•
در معبر شتابِ زمان
چشم انتظارِ تو میمانم،
بر شانهام کبوتری به کهنسالی امید
کِز کرده در غبارِ اساطیر .
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٣۱ فروردين ۱٣۹٣ -
۲۰ آوريل ۲۰۱۴
در معبر شتابِ زمان
چشم انتظارِ تو میمانم،
بر شانهام کبوتری به کهنسالی امید
کِز کرده در غبارِ اساطیر .
و بهارِ سترون -
هر سال و هنوز
سر فرو فکنده قاصدکی بی پیام است
پَر بر ریخته
در گذارهی توفانهای بی باران
و شفق در آستان هر غروب
نمادِ خون مینماید
به داسِ سهمناکِ خزان.
***
فوجهای سوارانی بی غبار -
و ستورانی بی سوار -
ز سنگلاخِ کورِ تاریخ میگذرند ...
دربازهیی به سوی ساحتِ نور اما
گشوده نمی آید.
***
آه ،
آفاقِ حصارِ جهان آن چنان تنگ است
که فرصتِ اندیشهی پرواز
نمی گنجد به حجمِ خیالِ خستهی خلق ها.
با اینهمه، اما
های،
های پیکِ آزادی !
من ،
در خطر گاهِ حوادث ایستاده صبور
- و بر شانه کِز کرده کبوترِ پیرِ امید -
چشم انتظارِ تو میمانم
اگر چه
تو هرگز بنخواهی آمد ،
می دانم
میدانم
میدانم .
**********
جهانگیر صداقت فر
سان رافائل- ۱۵ آپریل ۲۰۱۴
|